|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۲
کد خبر: ۲۵۹۰۵۶
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۲
مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تا حدود زیادی با هم در ارتباط هستند و هر کدام در دیگری تاثیرگذار است. مقام معظم رهبری سال 98 را سال رونق تولید نامگذاری کرده‌اند که نشان می‌دهد در شرایط کنونی مسائل اقتصادی در اولویت نخست کشور قرار دارد.
 گفتمان اعتدال که پس از گفتمان «رادیکال- پوپولیسم» احمدی‌نژاد روی کار آمد این روزها در سراشیبی عمر خود قرارگرفته و آینده آن در وضعیت مبهمی است. اگرچه فاصله دولت حسن روحانی با اصلاح‌طلبان در دور دوم ریاست‌جمهوری وی بیشتر از گذشته شد، اما دولت حسن روحانی همچنان مولود جریان اصلاح‌طلبی به‌شمار می‌رود و موفقیت و یا شکست آن در نهایت در کارنامه اصلاح‌طلبان نوشته خواهد شد. با این وجود به‌نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان دچار یک غفلت تاریخی و خلأ استراتژی برای دوران پس از گفتمان اعتدال شده‌اند. به هر حال گفتمان اعتدال با همه نقاط ضعف و قوتش نیاز به مراقبت دارد تا در آینده به‌عنوان یک گفتمان خلاق در فضای سیاسی کشور وجود داشته باشد. این در حالی است که در شرایط کنونی این گفتمان در فضایی مبهم رهاشده و اتاق فکر جریان اصلاح‌طلبی ‌استراتژی آینده‌نگرانه‌ای برای حفظ و یا ارتقای این گفتمان درنظر نگرفته است. به همین دلیل نیز برخی از شخصیت‌های اصلاح‌طلب از رویکرد فعلی جریان اصلاحات انتقاد کرده و خواستار تغییر رویکرد این جریان در آینده شده‌اند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با آیت‌ا... محسن غرویان استاد حوزه علمیه قم گفت‌وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید:

‌‌ سرنوشت گفتمان اعتدال پس از حسن روحانی چه خواهد شد؟ آیا در حالی که هیچ‌استراتژی برای حفظ گفتمان اعتدال صورت‌نگرفته می‌توان به بقای این گفتمان در فضای فکری و سیاسی کشور امیدوار بود؟

برای مسائل فکری و فرهنگی و اجتماعی نمی‌توان زمان و حد و مرز تعیین کرد. حوزه فرهنگی و اندیشه بیشتر تحت‌تاثیر شخصیت‌هایی است که به آن اندیشه باور دارند و تلاش می‌کنند آن را پرورش دهند. مفاهیم تئوریکی مانند اعتدال نیز مبهم است و حد و مرز مشخصی ندارد. به همین دلیل به‌راحتی نمی‌توان برای آینده نسخه پیچید و تعیین تکلیف کرد. سرنوشت گفتمان اعتدال بیشتر به دست کسانی است که این گفتمان را پیش می‌برند و در آینده نیز پیش خواهند بُرد. آقای روحانی نیز در شش‌سال گذشته نماینده گفتمان اعتدال در کشور بوده‌اند و موفق شده‌اند افکار و اندیشه‌هایی را که مبتنی‌بر میانه‌روی و اعتدال بوده تا حدودی در کشور به پیش ببرند. با این وجود سرنوشت گفتمان اعتدال زمانی مشخص می‌شود که گفتمان و نماینده گفتمان بعدی حاکم بر کشور مشخص شود. گفتمان اعتدال مفهومی فراگیر دارد و در جریان‌های مختلف سیاسی می‌توان مصادیق آن را یافت. این وضعیت هم در جریان اصلاحات وجود دارد و هم در جریان اصولگرا. خاصیت گفتمان اعتدال چنین اقتضا می‌کند که در بین هر دو جریان سیاسی کشور دارای پایگاه باشد. به همین دلیل شرایط برای ادامه گفتمان اعتدال در کشور مهیاست و می‌توان از چهره‌های معتدل در هر دو جریان سیاسی کشور افرادی را انتخاب کرد که مشی اعتدالی را درآینده نیز ادامه بدهند. نباید شرایطی در کشوز به وجود بیاید که گفتمان مقابل و ضد اعتدال قدرت بروز و ظهور پیدا کند. پتانسیل‌های انسانی زیادی در جریان اصلاحات و حتی اصولگرا برای ادامه‌دادن مسیر گفتمان اعتدال وجود دارد. باید از کسانی در این زمینه استفاده کرد که در طیف فکری اعتدالی تعریف شوند. هنگامی که از یک طیف فکری صحبت می‌کنیم از افراد دانشگاهی، حوزوی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی صحبت می‌کنیم که در دیدگاه‌های کلی خود برای اداره کشور تفکری همسو دارند اما لزوما مانند هم نیستند و ممکن است در تاکتیک و استراتژی روش‌های متفاوتی را دنبال کنند.

‌‌گفتمان اعتدال هزینه‌های زیاد اجتماعی و سیاسی برای کشور و جریان‌های سیاسی ایجاد کرده است. به همین دلیل در صورت مشخص‌نبودن آینده این گفتمان به‌نظر می‌رسد این هزینه‌ها در آینده از بین خواهد رفت. ازبین‌رفتن این هزینه‌ها و سرمایه‌های اجتماعی چه پیامدهایی به‌همراه خواهد داشت؟

در طیف حامیان گفتمان اعتدال اعم از اصلاح‌طلبان، اعتدالگرایان و حتی بخش‌هایی از اصولگرایان باید آینده‌نگری و دوراندیشی وجود داشته باشد. بی‌شک شکست و پایان گفتمان اعتدالگرایی در کشور پیامدهای سخت وخطرناکی به همراه خواهد داشت. در شرایط کنونی باید به سیر تحولات اجتماعی و سیاسی نیز نگاه کرد. تحولات اجتماعی و سیاسی نقش مهمی در آینده یک جامعه بازی خواهد کرد و هرچه این مساله توسط جریان‌های سیاسی جدی‌تر گرفته شود به همان اندازه احتمال تاثیرگذاری بر این تحولات افزایش می‌یابد. بنده معتقدم سیر تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه ایران به‌سمتی در حال حرکت است که احتمال اقبال مردم به گفتمان اعتدال و یا گفتمانی شبیه به آن بیشتر از گفتمان‌های دیگر است. بنده منکر برخی ضعف‌های گفتمان اعتدال نیستم ولی جامعه به‌سمتی در حال حرکت است که با رویکردهای اصلاحی و اعتدالی قرابت و نزدیکی بیشتری دارد. جریان اصلاحات و شخصیت‌های محوری این جریان اگر دنبال این هستند که گفتمان اعتدال به مسیر خود ادامه دهد، باید برای ترمیم نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت استراتژی لازم را داشته باشند. اصلاح‌طلبان باید چشم‌اندازی از گفتمان اعتدال برای مردم طراحی کنند که مردم را نسبت به آینده امیدوار کند. تنها در چنین شرایطی است که مردم دوباره به اصلاح‌طلبان اعتماد خواهند کرد و قدرت در دست این جریان باقی خواهد ماند. کشور همچنان نیازمند اصلاحات و بلکه اصلاحات بیشتر است. این وضعیت به‌خصوص در زمینه سیاست خارجی وجود دارد. باید سرمایه‌گذاری‌های زیادی روی نوع نگاه ایران به کشورهای جهان در عرصه بین‌المللی صورت بگیرد تا جایگاه ایران روزبه‌روز در بین کشورهای مختلف جهان ارتقا یابد. تجریه نشان داده اقتصاد و معیشت مردم تا حدود زیادی تحت‌تاثیر سیاست و به‌خصوص سیاست خارجی قرار دارد. اقتصاددان نیز بارها عنوان کرده‌اند در هیچ‌کجای جهان اقتصاد مستقل وجود ندارد و اقتصادی کشورهای مختلف به شکل مستقیم و غیرمستقیم با هم در ارتباط هستند. همه کشورهای جهان بخش‌هایی از نیازهای خود را خود تامین کرده و بقیه را از کشورهای دیگر تامین می‌کند. این یک واقعیت انکارناپذیر در بین کشورهای جهان است و اگر کشوری بخواهد برخلاف این عمل کند به خود آسیب می‌زند. در نتیجه تعامل ما با کشورهای مختلف جهان در وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم تاثیر مستقیم خواهد گذاشت. هرچه ما در مسیر تعامل و گفت‌وگو با جهان حرکت کنیم به همان اندازه نتایج بهتری در زمینه اقتصادی و سیاسی برای کشور به همراه خواهد داشت و به عکس هرچه در زمینه سیاست خارجی اقداماتی انجام بدهیم که هزینه‌ساز باشد وضعیت اقتصادی کشور ضعیف‌تر خواهد بود.

‌‌یکی از اهداف اصلی اصلاح‌طلبان برای حمایت از آقای روحانی تاکید ایشان بر آزادی‌های سیاسی و مدنی بود. با این وجود امروز دغدغه‌های آزادی‌خواهانه دولت تا حدود زیادی رنگ‌وبوی اقتصادی به خود گرفته و مسائل سیاسی در اولویت‌های بعدی دولت قرار گرفته است. آیا این تغییر موضع سرمایه اجتماعی جریان اعتدالی کشور را به خطر نمی‌اندازد؟

مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تا حدود زیادی با هم در ارتباط هستند و هر کدام در دیگری تاثیرگذار است. مقام معظم رهبری سال 98 را سال رونق تولید نامگذاری کرده‌اند که نشان می‌دهد در شرایط کنونی مسائل اقتصادی در اولویت نخست کشور قرار دارد. با این وجود رونق اقتصادی تا حدود زیادی به آزادی‌های سیاسی و مدنی ارتباط برقرار می‌کند و با هم در ارتباط هستند. هرچه آزادی‌های سیاسی در کشور بیشتر باشد به همان میزان وضعیت اقتصادی با رونق بیشتری مواجه خواهد بود. اگر قرار است وضعیت اقتصادی کشور با رونق و شکوفایی مواجه شود باید نیروهای جوان و خلاق در کشور حضور داشته و فضا برای آنها مهیا باشد تا زمینه شکوفایی اقتصادی را مهیا کنند. اگر زمینه شکوفایی مهیا نباشد تحصیلکردگان ما به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند. بی‌شک اگر فضا برای فعالیت جوانان در درون کشور مهیا می‌شد بسیاری از نیروهای خلاق و مولد که به خارج از کشور مهاجرت کردند در کشور باقی می‌ماندند و به کشور خدمت می‌کردند. وجود آزادی‌هایی مدنی و سیاسی است که فضای مناسبی برای نیروهای خلاق جامعه مهیا می‌کند. به همین دلیل نیز جوانانی که از کشور مهاجرت می‌کنند در مرحله نخست به‌دنبال شرایطی هستند تا بتوانند استعدادهای خود را به‌خوبی بروز و ظهور دهند و در نتیجه هنگامی که شرایط را مناسب نمی‌بینند اقدام به مهاجرت می‌کنند. باید این مساله را ریشه‌یابی کرد که چرا جوانان کشور تا به این اندازه رغبت دارند از کشور خارج شوند. بی‌شک ریشه این مساله باید واکاوی و موضوع آسیب‌شناسی شود. در نتیجه اگر قرار است مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم حل شود باید به این مسائل مهم توجه بیشتری داشت تا نخبگان جامعه بتوانند در مسیری حرکت کنند که جامعه با رونق اقتصادی مواجه شود. از سوی دیگر باید این نکته را نیز درنظر داشت که موانع زیادی پیش روی دولت آقای روحانی قرار داشته که اجازه نداده دولت سیاست‌های خود را به‌خوبی اجرا کند. این موانع نیز داخلی و خارجی بوده است. به‌نظر می‌رسد در داخل کشور برخی تلاش می‌کنند در مسیر دولت سنگ‌اندازی کنند و شرایطی را به وجود بیاورند که دولت مجبور باشد از مواضع خود عقب‌نشینی کند. از سوی دیگر در شرایط کنونی دولت آقای روحانی در عرصه بین‌المللی با چالش‌های جدیدی مواجه شده که از قبل یا پیش‌بینی نمی‌شد و یا کمتر پیش‌بینی می‌شد.

‌‌ این مساله که مردم از جریان‌های سیاسی عبور کرده‌اند یک توطئه خارجی می‌دانید و یا یک واقعیت اجتماعی و سیاسی؟

این مساله مبهم و چند پهلوست و به شکلی نیست که بتوان درباره آن به صراحت قضاوت کرد. با این‌حال به‌نظر می‌رسد منظور کسانی که چنین مسائلی را مطرح می‌کنند این است که مردم از جریان‌های سیاسی خسته و دلزده شده و عبور کرده‌اند. امروز مردم ایران دنبال کسانی هستند که بتوانند تفکر و ایده‌های جدیدی برای مدیریت کشور ارائه کنند. مردم به‌دنبال کسانی هستند که بتوانند مشکلات آنها را حل کنند و کشور را در مسیر پیشرفت و رفاه بیشتر قرار دهند. نکته دیگر اینکه جریان‌های سیاسی یک امر عینی و ملموس نیست که بتوان آنها را به‌صورت کمی اندازه‌گیری کرد. تفکر و اندیشه شکل سیال و پویا دارد و با پایان‌یافتن یک اندیشه فضا برای ظهور و بروز اندیشه جدید مهیا می‌شود و این وضعیت همچنان ادامه می‌یابد. شرایط امروز جامعه نیز با گذشته متفاوت شده است. امروز جوانان با دسترسی گسترده به منابع اطلاعاتی با مکاتب و مسلک‌های مختلف فکری، سیاسی و اجتماعی آشنایی دارند و بینش عمیق‌تری در قیاس گذشته نسبت به محیط پیرامون خود دارند. در نتیجه به‌راحتی نمی‌توان عنوان کرد که این مساله یک توطئه خارجی است و مسائل داخلی در آن نقشی ندارد. فکر و اندیشه دارای زمان و مکان نیست و همواره شکل تاثیرگذاری دارد. در جهان امروز انواع و اقسام مکاتب فکری تلاش می‌کنند دیدگاه‌های خود را به اقصی نقاط جهان بفرستند و فضای مجازی نیز به‌خوبی این فرصت را در اختیار آنها نهاده است. کشور ما نیز در معرض این افکار و اندیشه‌ها است. آن چیزی که برای مردم وبه‌خصوص جوانان مهم است این است که ما باید با منطق و استدلال به شبهات و دغدغه‌های جوانان پاسخ بدهیم. اگر این اتفاق رخ ندهد جوانان به‌سمت دیگری کشیده می‌شوند و به‌سراغ مکاتب فکری می‌روند که بیشتر دغدغه‌های امروز آنها را مرتفع می‌کند. تحریم‌های بین‌المللی قابل پیش‌بینی بود و به‌نظر می‌رسید با به قدرت‌رسیدن ترامپ در آمریکا وضعیت به این شکل خواهد بود. به همین دلیل نیز مسئولان باید پیش‌بینی‌های لازم را برای چنین روزهایی می‌کردند و شرایط را به شکلی مدیریت می‌کردند که فشار تحریم‌ها روی زندگی مردم تاثیر منفی زیادی نگذارد. از سوی دیگر امروز در داخل کشور نیز اختلافات زیادی بین جریان‌های سیاسی وجود دارد. در شرایطی که کشور مورد تحریم قرار گرفته نباید این اختلافات ادامه داشته باشد و باید خود را از این اختلافات رها کنیم. ما باید به‌صورت متعادل‌تر با جهان ارتباط داشته باشیم تا فشار از گرده مردم برداشته شود.

‌‌با توجه به سخن رئیس دولت اصلاحات در دیدار با اعضای فراکسیون امید که عنوان کردند شرایط به شکلی رقم خورده که دیگر «تکرار می‌کنم» بنده نیز باعث جلب اعتماد مردم نخواهد شد. آیا این احتمال وجود دارد جریان اعتدالگرای کشور در آینده جای خود را به جریان مقابل بدهد؟ در صورت چنین اتفاقی چه تغییری در وضعیت مدیریت کشور رخ خواهد داد؟

اعتماد مردم به یک جریان سیاسی به عوامل مختلفی و از جمله کارآیی و برنامه‌ریزی آن جریان سیاسی بستگی دارد. این یک واقعیت اجتماعی و سیاسی است که اعتماد مردم نسبت به جریان‌های سیاسی کاهش یافته است. این وضعیت در هر دو جریان سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا وجود داشته و مختص به یک جریان سیاسی خاص نیست. به هر حال مردم دیدگاه‌ها و مشکلات خود را با علما در میان می‌گذارند و از آنها می‌خواهند که مشکلات آنها را به گوش مسئولان برسانند. در کنار مراجع و علما سایر دلسوزان مردم نیز نسبت به وضعیت اقتصادی جامعه احساس نگرانی می‌کنند و به شکل‌های مختلف این نگرانی را ابراز می‌کنند. در شرایط کنونی مردم به‌دنبال چهره‌های عمل‌گرا هستند که مشکلات آنها را حل کند. به همین دلیل نیز اصطلاحاتی مانند اصولگرایی و اصلاح‌طلبی در زندگی آنها کاربردی ندارد. مردم به‌دنبال شعار و وعده نیستند و به همین دلیل دیگر مانند گذشته به اصولگرایان، بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان و اعتدالیون اعتماد ندارند. در گذشته شعارهایی مطرح‌شده که در مرحله عمل تحقق نیافته و به همین دلیل مردم دیگر هر نوع شعاری را از جریان‌های سیاسی نمی‌پذیرند، برای مثال اعتدالگرایان در دوران انتخابات شعارهایی مطرح کردند. با این وجود این شعارها محقق‌نشده و به همین دلیل امروز مردم با مشکلات زیادی در زندگی خود مواجه شده‌اند. مردم دنبال کسانی هستند که مشکلات آنها را حل کنند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین