به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، روزنامه ایران در ادامه نوشت: اول از همه توسعه حملات از سایتها و کانالهای ناشناخته و غیررسمی به تریبونهای رسمی، این پرسش را ایجاد میکند که آیا دولت و مدافعان دولت یا آقای رئیس جمهور نیز میتوانند متقابلاً آنان را با همین نوع ادبیات نقد کنند و با صراحت بیشتری در نقد آنان سخن بگویند؟ کسانی که اطلاعات خود را از طریق بولتننویسان به دست میآورند و بسیاری از اطلاعات آنها ساختگی و نادرست است و موجب وهن گوینده آنها میشود، چگونه به خود اجازه میدهند که اقدامات و سیاستهای دولت را با تکیه بر این بولتنها تحلیل و رد کنند؟
به علاوه چگونه به خود اجازه میدهند که تریبونهای رسمی را به بلندگویی علیه نهاد دولت تبدیل کنند؟ دولتی که در شرایط تحریم وظیفه اداره امور را به عهده دارد، چرا باید از یک تریبون رسمی و به شکل یکسویهای مورد هجوم قرار بگیرد؟ تریبونی که در گذشته در خدمت مدح و تشویق بدترین سیاستهای اقتصادی بوده است، اکنون و در شرایط کنونی به خودشان اجازه میدهند که بیمحابا هر چه میخواهند بگویند.
گفته شده است که گوشت ۱۰۰ هزار تومانی نتیجه برجام است.(اینجا) نرخ تورم امسال علیرغم تمامی سختیهای پیش آمده هنوز به اندازه تورم آخرین سال دولت مورد حمایت شما واقع نشده است. آیا میتوانید بگویید که آن تورم ۳۵ درصدی شما نتیجه کدام سیاست و برجام بود؟ آیا آن زمان برجام بود؟ آیا آن زمان صدایتان درآمد؟ اگر امروز اندکی از بودجههای کلان تریبونهای منتقد و تخریبچی علیه دولت، کم شود، صدای آنان به آسمان خواهد رفت و انتظار دارند که از بودجه آموزش، بهداشت و بازنشستگان زده و به آنان پرداخت شود ولی درعین حال ژست دفاع از مردم را میگیرند و دایه مهربانتر از مادر میشوند.
اکنون وضعیت ونزوئلا پیش چشم همه است. تقریباً در میان اهل نظر و کارشناسان اقتصادی نوعی اتفاق نظر وجود دارد که اگر سیاستهای دولت مورد حمایت این آقایان ادامه پیدا میکرد، تورم چند هزار درصدی نیز ایران را چون ونزوئلا در بر میگرفت و خیلی زودتر از ونزوئلا به وضعیت فلاکتبار آن کشور دچار میشدیم. وضعیتی که اجازه میداد آقای ترامپ را از انزوا خارج کند و به طرفداری از مردمی درآید که کف خیابان را به تصرف خود درآوردهاند. این نتیجه و محصول همان دولتی بود که تمام منابع دینی و قدسی را صرف به بالا کشیدن آن کردند. حالا چگونه کفران این نعمت را میکنند؟ مسأله امروز نقد دولت یا بیان مشکلات مردم نیست. مسأله نوعی بیمسئولیتی مفرط است. برای رد کردن لوایح مربوط به FATF همهجور تبلیغاتی میکنند بدون آنکه کوچکترین مسئولیتی درباره آن بپذیرند. رفتاری که بسیار خطرناک است، حتی خطرناکتر از عدم پذیرش این لوایح، این رفتار اعمال قدرت بدون پذیرش مسئولیت است.
نکته جالب و مهم این است که به نظر میرسد مخالفت با FATF نیز از طریق بولتنها شکل گرفته است و هیچ پایه منطقی و علمی ندارد. بولتنها و بولتنسازها نیز در پی تضعیف دولت هستند و کاری به مسائل دیگر ندارند. البته آنان مأمورند و معذور، مشکل اصلی جامعه ایران کسانی هستند که بدون دانش و آگاهی کافی درباره امور اظهار عقیده میکنند و عقاید قالبی خود را به طور مستقیم از بولتنسازان میگیرند. خوشمزگی یا بدمزگی ماجرا آنجاست که همزمان با انتقاد از دولت و گوشت مثلاً ۱۰۰ هزار تومانی اقرار میکنند که ما در جنگ اقتصادی هستیم. خب اگر جنگ اقتصادی را میپذیرید دیگر به چه چیزی معترض هستید؟ سپس ادامه میدهند که در شرایط جنگی اسرار خود را به دشمن نباید داد؟ منظورشان از اسرار گردشهای مالی متقلبانه برخی پولشویان در بانکهای کشور است والا بر اثر تصویب و اجرای FATF اسرار خاصی به دشمنان و دیگران داده نمیشود.