کد خبر: ۲۴۵۲۳۹
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۶
مجموع این عوامل نشان می‌دهد فرآیند مذاکرات صلح افغانستان یک کلاف سردرگم است که ایران می‌تواند بیشترین نقش را در آن داشته باشد نه کشورهایی که حضور نظامی و برتری اقتصادی دارند.
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم عبدالمحمد طاهری/ کاردار پیشین ایران در افغانستان نوشت:

حضور جمهوری اسلامی ایران در افغانستان پس از فروپاشی گروه طالبان در سال 1380 و قدرت گرفتن اتحاد شمال در افغانستان بتدریج پررنگ شد. این حضور از یک سو به واسطه آسیب‌هایی بود که از سوی طالبان به کشورمان وارد شده بود و از سوی دیگر حضور امریکایی‌ها در منطقه و متمرکز کردن نیرو و استقرار پایگاه‌های نظامی شان بویژه در نقاطی از مرزهای مشترک افغانستان با ایران شرایط جدیدی را همزمان با تحولات منطقه به وجود آورد که حضور جدی‌تر ایران در افغانستان را ضروری می‌کرد. این در حالی است که یکی از مهم‌ترین وجوه حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در افغانستان، امنیتی بوده است. وجود مرزهای طولانی مشترک میان دو کشور و تسلط  و فعالیت طالبان در دو سوم خاک افغانستان، جمهوری اسلامی را بر آن داشته تا بکوشد طالبان را در مرزهای خودش مهار کند. از این رو مقام‌های ایران برای پرهیز از رویارویی نظامی با این گروه که یک گروه غیر رسمی و معارض بوده و با هدف تثبیت و ایمن سازی مرزهای خود، ناگزیر بوده طالبان را رصد کرده و حتی به ضرورت پای مذاکره با آنها بنشیند. مذاکراتی که اخیراً دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در خاک افغانستان از انجام آنها خبر داد.
 اما نکته حائز اهمیت تر این است که ایران یکی از بازیگران اصلی منطقه است و اگر در نقطه کانونی معادلات صلح افغانستان ننشیند و در یک موقعیت غیررسمی و حاشیه‌ای قرار گیرد، نمی‌توان چشم اندازی برای صلح در افغانستان متصور بود. ایران و افغانستان علاوه بر مرزهای مشترک، از دین و زبان مشترک هم بهره مندند و ایران در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی سرمایه گذاری‌های زیادی را در این کشور انجام داده است. چنانکه در امحای فقرزدایی و سازندگی نقش زیادی داشته است.
حالا با چنین پیشینه‌ای اگر جمهوری اسلامی در فرآیند مذاکرات صلح با حضور طالبان و سایر کشورها از جمله امریکایی‌ها نقشی نداشته باشند و امریکایی‌ها بخواهند تمام نتایج این مذاکرات را به نام خود مصادره کنند، طبیعی است که کشورمان نیز از طریق مذاکره دوجانبه با گروه طالبان به دنبال دستیابی به خواسته‌های خود خواهد بود. به عبارت دیگر معاهده صلحی با طالبان پایدار خواهد بود که ایران یکی از ارکان اصلی آن باشد.  یکی از مهمترین دلایل آن به این مسأله باز می‌گردد که طالبان در موقعیت کنونی، تعارض آشتی ناپذیری با امریکایی‌ها و حتی بیشتر از آن با دولت مرکزی دارد و از آنجایی که ایران و طالبان در امریکا ستیزی وجه مشترک دارند، گروه طالبان بی تمایل نیست که ایران پای میز مذاکره باشد. این در حالی است که داعش به عنوان یک گروه تروریستی به دنبال سرزمین می‌گردد و اگر طالبان دنبال معاهده باشد و بخواهد در مذاکرات به نتیجه برسد مسأله بعدی اش این است که با داعش چه خواهد کرد؟ از این رو به دولت مرکزی فشار وارد می‌کند و با ناامن نگه داشتن افغانستان دنبال معاهده صلحی است که در آن سهم قابل توجهی داشته باشد.

مجموع این عوامل نشان می‌دهد فرآیند مذاکرات صلح افغانستان یک کلاف سردرگم است  که ایران می‌تواند بیشترین نقش را در آن داشته باشد نه کشورهایی که حضور نظامی و برتری اقتصادی دارند. اینک امریکا، پاکستان، روسیه، عربستان و چین از جمله بازیگران حاضر در فرآیند مذاکرات افغانستان هستند که در کنار جمهوری اسلامی یک پازل را تشکیل می‌دهند و چنانچه از نقش مؤثر ایران در افغانستان غافل شوند نمی‌توان چشم‌انداز روشنی را برای صلح افغانستان متصور بود. نکته حائز اهمیت آن است که گروه طالبان یک گروه لایه لایه است؛ اینکه ایران با کدام گروه از طالبان وارد مذاکره شده است، اهمیت بسیاری دارد که قطعاً دولتمردان ایران  با شناسایی دقیق این جریان‌ها، به مذاکراتی سازنده با آنها روی آورده‌اند.
 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین