در چنین حالوهوایی است که رسالت سنگین وسایل ارتباطجمعی و در راس آنها صداوسیما بهعنوان پیشقراول در ارایه راهحلهای اصولی با استفاده از صاحبنظران و متخصصان فن در راستای گرهگشایی از مسایل و مشکلات جامعه خود را نشان خواهد داد.
مایش ضعیف رسانه رسمی کشور در پوشش
خبری مراسم تشییع پیکر دکتر امیرناصر کاتوزیان، از نامآوران عرصه
آزاداندیشی، علم و اخلاق این کهنسرزمین و نکوداشت آن فقید سعید در مسجد
دانشگاه تهران با آن اقبال مردمی؛ نومیدکنندهتر از آن بود که به تصور
درآید.
تو گویی بنا به عادت معهود، اینبار هم صداوسیما از درس و مشقش جا ماند و مدرسهاش دیر شد! گرچه دیرزمانی است شهروندان نکتهسنج این دیار بهقول شیخ اجل سعدی شیرازی «چنانکه افتد و دانی...» با این روش نهچندان پسندیده، خو کرده و بهگونهای غیرمنصفانه از صداوسیمای وطنی بهعنوان قدرتمندترین بازوی تبلیغاتی در سطح ملی، چنین برخوردهای تبعیضآمیزی را شاهد هستند؛ اما نگاه دوگانه، چینشی و گزینشی مسوولان بزرگترین وسیله ارتباط جمعی را در وقایعی از این سنخ، چارهای باید کرد. چه خوب بود زمانی هرچند اندک -نه در حد و اندازه تبلیغ «کرم معروف حلزون!»- در رثای ازدستدادن محقق برجسته، نظریهپرداز بزرگ و استاد بیبدیل حقوق مدنی و به داوری جامعه حقوقی کشور، «پدر حقوق نوین ایران»، هم او که همگان به عظمت جایگاه وجودیاش در ابعاد علمی و اخلاقی اذعان داشته و دارند، اختصاص داده میشد و چه خوب بود این رسانه در جهت تنویر افکار عمومی و با هدف الگوسازی برای نسل جوان به معرفی شخصیت، نقش، جایگاه و آثار پربار و جاودان چهرههای ماندگار مردمی این آب و خاک و در این میان استاد کاتوزیان آن هم در زمان حیاتش همت میگماشت.
میشد از این رهگذر فرصتی ارزشمند و بستری مناسب برای خوشهچینان خرمن علم و معرفت و دوستداران «نظم و عدالت» که سخت مورد نظر و نهایت آمال و آرزوی «پیر دیر» و «سرباز عدالت» در زندگی افتخار آمیزش بوده، فراهم آورد. مگر نه این است که استاد همه وقت در عمل خود را «سرباز عدالت» و «شیفته انصاف»، میدانست و دغدغه همیشگیاش از نخستین روزهای زندگی تا زمان هجرت ابدی به دیار باقی، همانا جامهعملپوشیدن به این آرمان بزرگ انسانی بوده است و بس؟ از خود میپرسیم، این چهبلایی است که بر «علم» و «عالم» در این دیار با آن پیشینه درخشان فرهنگی و تمدن چندهزارساله نازل شده، تا جایی که «رسانه ملی» آن یعنی همان نهاد عریض و طویل خبری- تبلیغاتی، که بودجه و امکانات فراوانش از بیتالمال تامین میشود، به خود زحمت پوشش خبری درخور و شایسته مراسم باشکوه و بهیادماندنی تشییع پیکر مطهر و بزرگداشت یکی از مردمیترین و مقبولترین چهرههای علمی- فرهنگی معاصر ایرانزمین را نداد. با هم به داوری بنشینیم و باشهامت اقرار کنیم که در آسیبشناسی موضوع، ریشه و بنمایه بخش اعظم این قصه پرغصه به این واقعیت تلخ برمیگردد که در معرفی و ارایه داشتههای ارزشمند خویش بنا به عللی که از حوصله این یادداشت کوتاه خارج است، به وقت اقدام نکرده، کاربلدان دلسوز را در جای خود به کار نگمارده، در کارها تعلل روا داشته، ناخن خشکی پیشه کرده و گزینشی برخورد کردهایم، «مته به خشخاش گذاشته» و «خودکمبین» بارآمدهایم.
بهعبارت سادهتر نتوانسته یا شاید نخواستهایم به هزارویکدلیل «خودساخته» متاع مرغوب، ارزشمند و باکیفیت موجود خویش را در بازار مکاره رسانههای رنگبهرنگ، در معرض داوری و دید عموم قرار دهیم. نتوانسته یا نخواستهایم آنگونه که شاید و باید در دل شهروندان اعتمادبهنفس ایجاد کرده و اکسیر نجاتبخش خودباوری را در فضای جامعه بپراکنیم؛ نتوانسته یا نخواستهایم هویت و عظمت پیشینیان را در قالب تاریخ پرافتخار این سرزمین آنگونه که شایسته بوده است برای آگاهی نسلها ترسیم و ترویج کنیم و درست به همین دلیل است که تا این زمان «مرغ همسایه را غاز» پنداشتهایم؟ خواسته قانونی و بحق افکار عمومی از صداوسیما فراتر از آن چیزی است که تاکنون از خود بروز داده. از آنجاییکه این نهاد متعلق به ملت است بنابراین الزاما باید آیینه تمامنمای زندگی و احوال اقوام و اقشار مختلف در پهنه ایران زمین بوده و تمامی تلاش خود را در جهت رشد و شکوفایی استعدادها و خلاقیتها بهکار گیرد و چنانچه در منشور این نهاد آمده است، باید نقش دانشگاه عمومی را ایفا کند، دانشگاهی که از برترینها جهت آموزش و آگاهی عمومی در زمینههای گوناگون با هدف توسعه فراگیر و متوازن جامعه در ابعاد گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به نحو مطلوب بهره گیرد. اذعان کنیم، چهرههای محبوب و مردمی چونان جناب ایشان نیاز به تعریف و تمجید رسمی، چنانکه سیره عملی استاد نیز سعی بر دوری و پرهیز از بهکارگیری این روش داشت، نداشته و ندارند. کار خوب و ارزشمند آن است که از وجود چنین بزرگانی درست به همان اندازه و چهبسا بیشتر از آنچه در زمان حیات پربارشان بهره گرفتهایم، با الگوسازی اصولی از زندگی پس از مرگشان در جهت خدمت به آیندگان بهره بگیریم. باید با زندهنگهداشتن راهورسم زندگی و آثارشان، پشتوانه محکمی از تجارب ارزشمند آنان را فراروی طالبان و دوستداران علم و اخلاق و معرفت قرار داده و از خرمن پربار گنجینه آثارشان خوشهها چیده و بهرهها برگیریم.
در چنین حالوهوایی است که رسالت سنگین وسایل ارتباطجمعی و در راس آنها صداوسیما بهعنوان پیشقراول در ارایه راهحلهای اصولی با استفاده از صاحبنظران و متخصصان فن در راستای گرهگشایی از مسایل و مشکلات جامعه خود را نشان خواهد داد. جای خوشبختی است که مردم قدردان، دانشگاهیان، مسوولان وظیفهشناس و خدمتگذار و در راس آنها ریاستجمهوری فهیم و حقوقدان، قضات شریف، وکلای فرزانه دادگستری، سردفتران و دفتریاران، مشاوران حقوقی و بهویژه دانشجویان حقوق سراسر کشور برای استاد سنگ تمام گذاشتند. همچنین ادای احترام شایسته به اصحاب رسانه در خبرگزاریها، سایتها، روزنامهها، هفتهنامهها و ماهنامهها که به گونهای درخور شأن و مقام علم و عالم، در پوشش خبری مراسم ایشان عمل کردند و جور صداوسیما را کشیدند.
تو گویی بنا به عادت معهود، اینبار هم صداوسیما از درس و مشقش جا ماند و مدرسهاش دیر شد! گرچه دیرزمانی است شهروندان نکتهسنج این دیار بهقول شیخ اجل سعدی شیرازی «چنانکه افتد و دانی...» با این روش نهچندان پسندیده، خو کرده و بهگونهای غیرمنصفانه از صداوسیمای وطنی بهعنوان قدرتمندترین بازوی تبلیغاتی در سطح ملی، چنین برخوردهای تبعیضآمیزی را شاهد هستند؛ اما نگاه دوگانه، چینشی و گزینشی مسوولان بزرگترین وسیله ارتباط جمعی را در وقایعی از این سنخ، چارهای باید کرد. چه خوب بود زمانی هرچند اندک -نه در حد و اندازه تبلیغ «کرم معروف حلزون!»- در رثای ازدستدادن محقق برجسته، نظریهپرداز بزرگ و استاد بیبدیل حقوق مدنی و به داوری جامعه حقوقی کشور، «پدر حقوق نوین ایران»، هم او که همگان به عظمت جایگاه وجودیاش در ابعاد علمی و اخلاقی اذعان داشته و دارند، اختصاص داده میشد و چه خوب بود این رسانه در جهت تنویر افکار عمومی و با هدف الگوسازی برای نسل جوان به معرفی شخصیت، نقش، جایگاه و آثار پربار و جاودان چهرههای ماندگار مردمی این آب و خاک و در این میان استاد کاتوزیان آن هم در زمان حیاتش همت میگماشت.
میشد از این رهگذر فرصتی ارزشمند و بستری مناسب برای خوشهچینان خرمن علم و معرفت و دوستداران «نظم و عدالت» که سخت مورد نظر و نهایت آمال و آرزوی «پیر دیر» و «سرباز عدالت» در زندگی افتخار آمیزش بوده، فراهم آورد. مگر نه این است که استاد همه وقت در عمل خود را «سرباز عدالت» و «شیفته انصاف»، میدانست و دغدغه همیشگیاش از نخستین روزهای زندگی تا زمان هجرت ابدی به دیار باقی، همانا جامهعملپوشیدن به این آرمان بزرگ انسانی بوده است و بس؟ از خود میپرسیم، این چهبلایی است که بر «علم» و «عالم» در این دیار با آن پیشینه درخشان فرهنگی و تمدن چندهزارساله نازل شده، تا جایی که «رسانه ملی» آن یعنی همان نهاد عریض و طویل خبری- تبلیغاتی، که بودجه و امکانات فراوانش از بیتالمال تامین میشود، به خود زحمت پوشش خبری درخور و شایسته مراسم باشکوه و بهیادماندنی تشییع پیکر مطهر و بزرگداشت یکی از مردمیترین و مقبولترین چهرههای علمی- فرهنگی معاصر ایرانزمین را نداد. با هم به داوری بنشینیم و باشهامت اقرار کنیم که در آسیبشناسی موضوع، ریشه و بنمایه بخش اعظم این قصه پرغصه به این واقعیت تلخ برمیگردد که در معرفی و ارایه داشتههای ارزشمند خویش بنا به عللی که از حوصله این یادداشت کوتاه خارج است، به وقت اقدام نکرده، کاربلدان دلسوز را در جای خود به کار نگمارده، در کارها تعلل روا داشته، ناخن خشکی پیشه کرده و گزینشی برخورد کردهایم، «مته به خشخاش گذاشته» و «خودکمبین» بارآمدهایم.
بهعبارت سادهتر نتوانسته یا شاید نخواستهایم به هزارویکدلیل «خودساخته» متاع مرغوب، ارزشمند و باکیفیت موجود خویش را در بازار مکاره رسانههای رنگبهرنگ، در معرض داوری و دید عموم قرار دهیم. نتوانسته یا نخواستهایم آنگونه که شاید و باید در دل شهروندان اعتمادبهنفس ایجاد کرده و اکسیر نجاتبخش خودباوری را در فضای جامعه بپراکنیم؛ نتوانسته یا نخواستهایم هویت و عظمت پیشینیان را در قالب تاریخ پرافتخار این سرزمین آنگونه که شایسته بوده است برای آگاهی نسلها ترسیم و ترویج کنیم و درست به همین دلیل است که تا این زمان «مرغ همسایه را غاز» پنداشتهایم؟ خواسته قانونی و بحق افکار عمومی از صداوسیما فراتر از آن چیزی است که تاکنون از خود بروز داده. از آنجاییکه این نهاد متعلق به ملت است بنابراین الزاما باید آیینه تمامنمای زندگی و احوال اقوام و اقشار مختلف در پهنه ایران زمین بوده و تمامی تلاش خود را در جهت رشد و شکوفایی استعدادها و خلاقیتها بهکار گیرد و چنانچه در منشور این نهاد آمده است، باید نقش دانشگاه عمومی را ایفا کند، دانشگاهی که از برترینها جهت آموزش و آگاهی عمومی در زمینههای گوناگون با هدف توسعه فراگیر و متوازن جامعه در ابعاد گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به نحو مطلوب بهره گیرد. اذعان کنیم، چهرههای محبوب و مردمی چونان جناب ایشان نیاز به تعریف و تمجید رسمی، چنانکه سیره عملی استاد نیز سعی بر دوری و پرهیز از بهکارگیری این روش داشت، نداشته و ندارند. کار خوب و ارزشمند آن است که از وجود چنین بزرگانی درست به همان اندازه و چهبسا بیشتر از آنچه در زمان حیات پربارشان بهره گرفتهایم، با الگوسازی اصولی از زندگی پس از مرگشان در جهت خدمت به آیندگان بهره بگیریم. باید با زندهنگهداشتن راهورسم زندگی و آثارشان، پشتوانه محکمی از تجارب ارزشمند آنان را فراروی طالبان و دوستداران علم و اخلاق و معرفت قرار داده و از خرمن پربار گنجینه آثارشان خوشهها چیده و بهرهها برگیریم.
در چنین حالوهوایی است که رسالت سنگین وسایل ارتباطجمعی و در راس آنها صداوسیما بهعنوان پیشقراول در ارایه راهحلهای اصولی با استفاده از صاحبنظران و متخصصان فن در راستای گرهگشایی از مسایل و مشکلات جامعه خود را نشان خواهد داد. جای خوشبختی است که مردم قدردان، دانشگاهیان، مسوولان وظیفهشناس و خدمتگذار و در راس آنها ریاستجمهوری فهیم و حقوقدان، قضات شریف، وکلای فرزانه دادگستری، سردفتران و دفتریاران، مشاوران حقوقی و بهویژه دانشجویان حقوق سراسر کشور برای استاد سنگ تمام گذاشتند. همچنین ادای احترام شایسته به اصحاب رسانه در خبرگزاریها، سایتها، روزنامهها، هفتهنامهها و ماهنامهها که به گونهای درخور شأن و مقام علم و عالم، در پوشش خبری مراسم ایشان عمل کردند و جور صداوسیما را کشیدند.
منبع: شرق
ارسال نظر