|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۵:۲۶
کد خبر: ۲۴۲۷۷۰
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۹
استادان با گروکشی، دانشجویان محتاج به نمره قبولی را مجبور به ترجمه کتاب های خارجی کرده و محصول نهایی را به نام خود منتشر می‌کردند. حالا ویروس بی‌فرهنگی به تمام رگ‌های اصلی ترین حوزه فرهنگ سرایت کرده و در تمام عرصه های ادبی از جمله رمان هم به وفور دیده می شود.
 روزنامه همدلی نوشت: قاچاق کتاب تنها منحصر به یک انتشارات خاص نیست و تمام فعالان عرصه نشر را تهدید می کند. چند سالی است کتاب های نشرهای مختلف به صورت قاچاق چاپ می شود و هیچ یک از سیستم های نظارتی هم تاکنون موفق به توقف این روند نشده اند.

«روزی انوری از بازار بلخ می‏ گذشت، هنگامه‌ای دید، پیش رفت و سری در میان کرد، مردی دید که قصاید انوری به نام خود می‌‏خواند و مردم او را تحسین می ‏کردند. انوری پیش رفت و گفت: ای مرد این اشعار کیست که می‌‏خوانی؟ گفت: اشعار انوری. انوری گفت: انوری را می ‏شناسی؟ گفت: انوری منم. انوری بخندید و گفت: «شعر دزد» دیده بودم اما «شاعر دزد» ندیده بودم!» شاید بهترین تفسیر از وضعیت بازار ترجمه و نشر کتاب را «انوری»، شاعر بزرگ سده ششم هجری قمری نزدیک به هزار سال پیش انجام داده است. حالا نه تنها کتاب در تارهای ضخیم قاچاق گرفتار شده بلکه پدیده ای حیرت انگیزتر به نام «ترجمه های قلابی» هم در حال تیشه زدن به ریشه نحیف فرهنگ و هنر در این سرزمین است.

به نام دانشجو، به کام استاد
دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری به خوبی با انتشار کتاب های علمی و پژوهشی به نام استادانی که حتی لحظه ای برای نگارش و ترجمه اش وقت نگذاشته اند، آشنا هستند. استادان با گروکشی، دانشجویان محتاج به نمره قبولی را مجبور به ترجمه کتاب های خارجی کرده و محصول نهایی را به نام خود منتشر می‌کردند. حالا ویروس بی‌فرهنگی به تمام رگ‌های اصلی ترین حوزه فرهنگ سرایت کرده و در تمام عرصه های ادبی از جمله رمان هم به وفور دیده می شود.

قاچاقی فراتر از یک انتشارات
قاچاق کتاب تنها منحصر به یک انتشارات خاص نیست و تمام فعالان عرصه نشر را تهدید می کند. چند سالی است کتاب های نشرهای مختلف به صورت قاچاق چاپ می شود و هیچ یک از سیستم های نظارتی هم تاکنون موفق به توقف این روند نشده اند. سید مجید طالقانی اصفهانی، مدیر فروشگاه انتشارات خوارزمی از جمله افرادی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و قوه قضائیه را مقصر می داند: «ترجمه های قلابی، اتفاقی افتضاح است و به زودی جای قاچاق کتاب را می‌گیرد. مسبب این ماجرا، وزارت ارشاد و قوه قضاییه هستند که این موضوع را جدی نمی گیرند.

ارشاد به چیزهای الکی گیر می دهد و کتاب ها را سانسور می کند. در قوه قضاییه هم اگر بخواهی کاری انجام دهی باید مدت ها دنبالش بدوی. پدیده قاچاق کتاب وجود دارد اما گسترش ترجمه ‌های قلابی، پدیده جدید و در حال رشدی است که در آینده جای کتاب های غیرقانونی را خواهد گرفت. برخی از ناشران با اسامی‌ بی‌خود، کتاب ها را چاپ می کنند و همه جا هم هستند؛ در همه نمایشگاه ها حضور دارند و از آن‌ها حمایت می‌شود، کتاب‌ها را با تخفیف 50 درصد به خورد مردم بیچاره می‌دهند که از قاچاق کتاب هم بدتر است.»

مترجمانی که وجود خارجی ندارند

برخی با تغییرات جزئی در کتاب ها مانند جایگزینی «است» با «بود»، نام خود را به عنوان مترجم روی کتاب درج می کنند و کتاب ها را کنار خیابان یا ایستگاه مترو با 50 درصد تخفیف می فروشند؛ ضربه ای جبران ناپذیر به صنعت نشر که بازار بی رمق امروز را بی جان تر می کند. با توجه به گرانی کاغذ و طبیعتا افزایش خیره کننده کتاب ها، مردم استقبال کمتری نسبت به خرید کتاب نشان می دهند. از سوی دیگر مترجمانی ظهور کرده اند که وجود خارجی ندارند و تنها نامی از آنها روی کتاب ها دیده می‌شود.

وزارت ارشاد به عنوان نهاد متولی، وظیفه نظارت و ارزیابی کتاب ها برای ورود به بازار را دارد اما گاهی ایرادات جزئی از انتشار یک کتاب جلوگیری می کند؛ اینجاست که بهانه به دست قاچاقچیان کتاب می افتد و کتاب های توقیفی را با نام مترجمان غیر واقعی و البته قیمتی ارزان‌تر به دست مردم می رسانند. در واقع وزارت ارشاد ناخواسته ضرری چند میلیارد تومانی به بازار کتاب وارد می کند.

استفاده از نام مترجمان بزرگ
البته این اتفاق تنها محدود به مترجمان بی نام و نشان و مفقودالاثر نیست. گاهی برخی ناشران برای اعتباربخشی به اثری و جلب نظر مردم، نام مترجمی شهیر را روی کتاب می نویسند تا علاقه‌مندان به کتاب را ترغیب به خریدش کنند. به طور مثال مدتی قبل، سال چاپ نخست کتاب «عشق سال‌های وبا»، شاهکار گابریل گارسیا مارکز توسط یک انتشارات، سال 1352 ذکر و ناشر هم نشری معرفی شد که بعد از انقلاب تاسیس شده است! در حالی که «مارکز» کتاب «عشق سال‌های وبا» را بعد از «صد سال تنهایی» و در سال 1363 نوشته است. ترجمه رمان «صد سال تنهایی» هم برای نخستین بار در سال 1354 در ایران منتشر شد و در حقیقت «مارکز»، رمان «عشق سال‌های وبا» را در سال 1352 اصلا ننوشته بود!

بازار نشر نیازمند مکانیزم جدید

بازار نشر نیازمند بازنگری و تبیین مکانیزمی جدید است تا سره را از ناسره تشخیص دهد و سر و سامانی به کتاب؛ مهم ترین پدیده و کالای فرهنگی ببخشد. حالا دیگر قاچاق فقط در مواد مخدر و اسلحه خلاصه نمی شود، کتاب را هم در برگرفته و حتی اعتماد را هم از دوستدارانش سلب کرده است؛ کتابی که به زعم بزرگان، صادق‌ترین یار انسان بود، حالا حتی در صحت و سقم شناسنامه هایش نیز تشکیک وجود دارد!

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین