«هومن یوسفی» ـ مشاور و کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک ـ در تحلیل آسیبهای این جشن وارداتی به پژوهشها و نظریات محققان و روزنامهنگاران هندی استناد کرده و نوشته است: «بسیاری از افراد مطلع در هندوستان این جشن را به دلیل آسیبهایش دیگر برگزار نمیکنند. این آسیبها هم جسمی و هم مرتبط با محیط زیست است. در هر حال فرقی نمیکند رنگ شیمایی با فشاری که هنگام پاشیدن دارد ابتدا بدن انسان و بعد هر موجود زندهای را تا شعاع چند کیلومتری آلوده خواهد کرد.
«Satyajit N.singh» نویسنده و روزنامهنگار حوزه علوم و از مدیران موزههای علوم هند در شهر کلکته است. او در مقالهای درباره این جشن مقدس هندیها که تازگی و نابخردانه در ایران شایع شده است، صرفنظر از تاریخ آن و یا افسانههایی که در شرح آن گفته شده و برای هندیها کاملا آشنا است، به فلسفه علمی جشن «هولی» پرداخته و یادآور شده که جشن رنگ در فصل بهار برگزار میشود؛ دورهای که بین پایان زمستان و شروع تابستان است. در این مرحله رشد باکتریها در اتمسفر و در بدن زیاد است و آتش روشن کردن در این جشن باعث کشتن باکتریها میشود.
او میگوید که با روشن کردن آتش، مردم خاکستر بر پیشانی میگذاشتند و با برگها و گلهای درخت انبه به سلامتی خود کمک میکردند. سپس با حرکات رقص و کمک گرفتن از رنگها به احیای بدن خود کمک میکردند، اما این رنگها چه بودند؟
رنگ سبز ترکیبی از برگهای خشک شده درختان، برگهای بهاری، سوزنهای کاج. رنگ زرد متشکل از گل آفتابگردان و کوکب. رنگ قرمز درست شده از رز یا پوست درختان سیب جنگلی، انار، زعفران، مخلوط آهک، زردچوبه و پودر پرتقال. رنگ آبی تهیه شده از انگور بنفش. رنگ قهوهای ترکیبی از برگهای خشک شده چای و برگ درخت افرا و رنگ سیاه که از برخی گونههای انگور تهیه میشد.
به گفته این روزنامهنگار هندی مردم در جشن اصیل هولی، بدن خود را با رنگ میپوشاندند نه اینکه روی دیگران رنگ بپاشند.
او گفته که رنگهای مصنوعی موجود در بازار که اکنون در جشن رنگ استفاده میشود، دارای مواد سمی اکسید سرب، گازوئیل، ید، کروم و سوفلات مس است، بنابراین در جشن رنگ بیش از آنکه طبیعت آسیب ببیند، سلامتی افراد در معرض خطر است.
این روزنامهنگار علمی ترکیب رنگهایی که در این جشن استفاده میشود را اینطور شرح داده است: رنگ سبز حاوی سولفات مس که آلرژی چشم و کوری موقت را ایجاد میکند. رنگ قرمز حاوی جیوه که خطر ابتلا به سرطان پوست، عقب ماندگی ذهنی و فلج و آسیب بینایی را به همراه دارد. رنگ بنفش حاوی یدیدکروم که آسم و آلرژی را سبب میشود. رنگ نقرهای حاوی برمید آلومینیوم که سرطانزا است. رنگ آبی که مشکلات پوستی به دنبال دارد و رنگ سیاه که نارسایی کلیه و ناتوانی یادگیری را موجب خواهد شد.
نویسنده دیگری به نام «Lavanya Donthamshetty » در مقالهای دیگری به چالش این جشن مقدس در هند پرداخته و این پرسش را مطرح کرده است که چطور میشود به مذهب پایبند بود و جشنی با این وسعت تخریب ایجاد کرد؟ »
یوسفی در ادامه این یادداشت عبارت کلیدی «When religious practices destroy the environment» را برای جستوجو پیشنهاد کرده و به فایل پیدیاف مقالهای علمی که با آمار و نمودار به بررسی جشن هولی و تخریب محیط زیست بر اثر آن پرداخته، اشاره کرده و ادامه داده است: «اینها تحلیلهای هندیهای مطلع دربارهی جشنی است که برایشان جنبه مذهبی دارد و حالا به دلایل زیست محیطی به یک چالش تبدیل شده که منسوخ کردن آن یعنی مبارزه با مذهب و ادامه دادن آن یعنی مبارزه با حیات. اما نکته اینجاست چطور جشنی که هندیها بر سر بود و نبودش باهم چالش دارند برای ما این همه جذاب شده است؟ »
این کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک یادآور شده است: «از اصول توسعه پایدار در گردشگری این است که باید به فرهنگ دیگران احترام گذاشت بخصوص به مذهب و اگر آن را نمیپسندیم میتوانیم در آن شرکت نکنیم. این اصل زمانی اهمیت دارد که ما در کشور هند به دیدن فستیوال جشن رنگ برویم. اگر تمایل داشته باشیم میتوانیم به جای اینکه از طبیعت کشورمان مایه بگذاریم از جیبمان خرج کرده و به هند سفر کنیم، ضمن گردشگری در این جشن که ماه مارچ سال آینده به مدت دو روز در این کشور برگزار میشود، شرکت کنیم. »
وی معتقد است گاهی یک جاذبه با تغییر جغرافیایی به دافعه تبدیل میشود و در ادامه به دیگر جشنهای وارداتی مثل هاولوین، ولنتاین، هولی و تنکس گیوینگ که در ایران رو به افزایش است، اشاره کرده و نوشته است: «این اتفاق نشاندهنده آن است که جای رویدادی به نام جشن در کشور ما خالی است، یعنی ما برای جشن متولی نداریم.
سازمانی وجود دارد به نام میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که ظاهرا علاقه ندارد متولی میراث و یا فرهنگ باشد که یا باید نامش را عوض میکرد و یا شرح فعالیتهایش را. اگر این سازمان متولی میراث بود باید برای سر و سامان دادن به جشنهای کهنِ سراسر سلامت، صحت، امنیت و شادی ایرانی تلاش میکرد.
ما ظرفیت قوی فرهنگی برای نشاط مردم داریم که عامدانه آنها را ندید میگیریم و راهمان را کج میکنیم تا نبینیمشان. بنابراین مردم هم راهشان را کج میکنند و از جشنی به نام هولی سر در میآورند.
اقتصاد در همه چیز حرف اول را میزند، اما چون ما به بهرههای کوتاه مدت و سیستم بزن در برو عادت کردهایم، چشممان را بر منافع درازمدت اقتصادی بستهایم، مثلا اینکه از جشن «طبیعتبرانداز» سیزده بدر بسیار راضی هستیم و در تمام شبکههای تلویزیونی و رادیویی آن را تبلیغ میکنیم. این درحالی است که سالهاست با چهارشنبهسوری میجنگیم و به جای فرهنگسازی و تبلیغ درست برای این جشن مردم را حریص میکنیم که از یک ماه قبل مواد محترقه بخرند. ما نمیدانیم چه چیز برایمان خوب است چه چیز بد.
بیشتر آژانسها در شرایط اقتصادی فعلی ورشکستهاند، بعضیها پا روی وجدان میگذارند و برای حفظ خود به جنگ طبیعت میروند و از ناآگاهی و نیازهای مردم سوءاستفاده میکنند. اینجا باز هم متولی اصلی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است که باید نظارت درستی داشته باشد و با استراتژیهای مناسب شرایط را در وضعیت عدم قطعیت کنترل کند. سازمانی به نام محیط زیست هم وجود دارد که عرصه فعالیتش را بسیار محدود کرده، درحالیکه پهنه اصلی این سازمان به وسعت ایران است.»
یوسفی معتقد است: جشن رنگ یک ایرانی را در زمان و مکان دیگری همچون پاییز هزار رنگ جاده اسالم ـ خلخال، زیارت مسجد نصیرالملک شیراز، غرق شدن در منحنیهای کاشیهای فیروزهای، احیای کارگاههای قالی بافی و حمایت از فرهنگ عشایر ایران میتوان یافت.