کد خبر: ۲۳۶۶۱۷
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۵
واژه «استخر» بعد از درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و از قضا توسط همین جریان مخالف دولت در ادبیات سیاسی ایران تبدیل به رمز «مرگ غیر طبیعی» یا همان «قتل» شده است. چیزی که قبلاً نه تنها این جریان بلکه قسمت اعظم نظام هزینه ارجاع بی‌ربط و بدون اساس به آن را در تجمع طلاب در حوزه علمیه داده بود. حواله دادن دوباره شخص رئیس جمهوری به «استخر»، آن هم با همه آن سوابقی که این واژه در ادبیات سیاسی کشور پیدا کرده نمی‌تواند در حد یک شوخی یا اشتباه لفظی باشد.
مگر ما در زمینه رقابت‌های سیاسی داخلی خودمان به چه عمقی از اختلاف رسیده‌ایم که رئیس جمهوری قانونی کشور را تهدید به قتل می‌کنیم؟

 روزنامه ایران نوشت: سعید قاسمی از فعالان تندرو مخالف دولت اخیراً در سخنانی با جملات تند رئیس جمهوری را تهدید به محاکمه توسط «حزب الله» و حذف در «لب استخر» کرده است. او در قسمت‌هایی از یک فیلم تقریباً ۴۰ دقیقه‌ای که گفته می‌شود در حاشیه مراسم راهپیمایی اربعین در عراق تهیه شده است، تأکید دارد که تمام آمارها و سخنان حسن روحانی و دولتمردان او «دروغ» است. سعید قاسمی می‌گوید: «سر فرصت این‌ها را محاکمه می‌کنیم.» او در ادامه با فرض این که «اگر دستمان نرسد، محاکمه کنیم» با تحریف یک آیه قرآن می‌گوید: «قبلاً هم گفته‌ام که آیه جدیدی داریم؛ ان ربک لب الاستخر، خدای ما همان خدایی است که لب استخر خفت‌گیری می‌کند.» او در ادامه گفته است: «آقای روحانی! تقریباً در طول استخر هم همه دعایت کرده‌اند. از لب مرز دعایت می‌کرده‌اند تا همینجا، همه دعاگویت هستند و این دعاهایی که کردند تو را، من بعید می‌دانم که مولا، مولایی باشد که تو تا عید دوام بیاوری. با این دعاهایی که مردم کردند کارت با کرام الکاتبین است که چه بشود تا عید دوام بیاوری.»

واژه «استخر» بعد از درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و از قضا توسط همین جریان مخالف دولت در ادبیات سیاسی ایران تبدیل به رمز «مرگ غیر طبیعی» یا همان «قتل» شده است. چیزی که قبلاً نه تنها این جریان بلکه قسمت اعظم نظام هزینه ارجاع بی‌ربط و بدون اساس به آن را در تجمع طلاب در حوزه علمیه داده بود. حواله دادن دوباره شخص رئیس جمهوری به «استخر»، آن هم با همه آن سوابقی که این واژه در ادبیات سیاسی کشور پیدا کرده نمی‌تواند در حد یک شوخی یا اشتباه لفظی باشد. با این سابقه اولین سؤالی که در ذهن ایجاد می‌شود این است که مگر ما در زمینه رقابت‌های سیاسی داخلی خودمان به چه عمقی از اختلاف رسیده‌ایم که رئیس جمهوری قانونی کشور را تهدید به قتل می‌کنیم؟ آیا چنین ادبیات و تهدیداتی، از مناسبات داخلی ایران تصویری صلح جویانه و طرفدار منطق به دنیا مخابره می‌کند یا تصویری خشونت زده و خالی از عقلانیت؟

مسأله بعدی این است که چگونه یک جریان براحتی می‌تواند در آرامش و امنیت کامل اینگونه موضع‌گیری‌هایی علیه شخصیت‌های نظام انجام دهد و موضع‌گیری‌هایش مصداق توهین و تخریب نباشد؟ در واقعیت صحنه ایران به نظر نمی‌رسد که یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب یا طرفدار دولت بتواند حتی به یک نماینده مجلس هم با چنین ادبیاتی حمله کرده و نهایتاً مورد بازخواست قرار نگیرد. قطعاً تهدید رئیس جمهوری توسط سعید قاسمی به آن معنا نیست که همین فردا یا هفته آینده یا هر زمان دیگری این مخالف دولت می‌تواند شخص حسن روحانی را حذف فیزیکی کند. مسأله خشونتی است که این قسم و جنس از ادبیات به فضای رقابت‌های سیاسی کشور تزریق کرده و آن را ذره ذره آبستن خشونت‌های خفته‌ای می‌کند که می‌تواند مانند بمبی زیر بستر جامعه ایرانی جا خوش کند. در خاورمیانه‌ای که در آتش همین دست اختلافات در حال سوختن است و ترغیب به رقابت منصفانه و بدون خشونت روز به روز به یک ضرورت جدی‌تر تبدیل می‌شود، اشاعه و اقبال پیدا کردن این ادبیات یک عقبگرد ویرانگر به سمت زایش خشونت‌های جدید است. چیزی که به نظر می‌رسد دستگاه‌های قضایی و امنیتی نه از جهت برخوردهای شخصی با افرادی چون سعید قاسمی بلکه از منظر کنترل افزایش حس تمایل به خشونت باید آن را بسیار جدی‌تر از این دنبال کنند. خصوصاً در فضایی که طیف سیاسی رقیب امثال آقای قاسمی با طرح مسائلی بسیار ساده‌تر و نرم‌تر از این متهم به انواع اتهامات ضد ملی و امنیتی می‌شوند.

به این موارد باید یک نکته دیگر را هم اضافه کرد؛ سعید قاسمی از محاکمه قریب الوقوع دولت حسن روحانی توسط «حزب الله» سخن می‌گوید. اولاً این که مگر کشور دستگاه قضایی و دادگاه ندارد که قرار است «حزب الله» ایفای نقش محاکمه را بر عهده بگیرد و اساساً چه کسی و چگونه محاکمه افراد و دولت‌ها را جزو وظایف «حزب الله» گذاشته است؟ ثانیاً اگر این قشر این قدر نیاز به محاکمه دولت دولتمردان را احساس می‌کنند چرا از طریق قانونی برای چنین کاری اقدام نکرده‌اند؟ ثالثاً آیا سعید قاسمی و همفکرانش که خود را محق به چنین محاکمه‌ای می‌دانند، حاضر هستند حق دیگر طیف‌ها و گرایش‌های سیاسی را برای به محاکمه کشاندن چهره‌ها و افرادی که روزگاری یا اکنون از نزدیکان امثال قاسمی بوده یا هستند را بپذیرند؟

بُعد دیگر مسأله هم همان موضوع قدیمی سوء‌استفاده جناحی و جریانی از رویدادهای ملی و مذهبی است. همان‌طور که سالهاست مشاهده می‌کنیم یک جریان خاص تریبون‌های عیدفطر، نماز جمعه، راهپیمایی روز قدس، عزاداری محرم و... را تبدیل به یک موقعیت جناحی برای حمله به رقیب سیاسی داخلی خود کرده‌اند، شاهد بهره‌برداری سیاسی از راهپیمایی اربعین هم هستیم. در چنین فضایی است که امثال سعید قاسمی کلیت محتوای راهپیمایی اربعین را علیه دولت نامطلوب خود ترسیم و هدایت می‌کنند؛ چیزی که می‌تواند فقط یک سوءاستفاده سیاسی از رویداد مذهبی و اعتقادی باشد. اصلاً لازم به توضیح نیست که بر خلاف تصویری که سعید قاسمی از جمعیت راهپیمایی اربعین می‌سازد، این عده الزاماً همگی مخالف دولت نیستند، این رسوب رفتار قدیمی جریان تندرو است که همواره اقدامات و عقاید خود را به‌ نام «کل مردم» سند می‌زند. مضاف بر این تأکید بر اینکه از لب مرز تا کربلا تمام جمعیت حسن روحانی و تیم او را لعن و نفرین می‌کردند، به شکلی که قاسمی به این نتیجه رسیده که او تا پایان سال نخواهد ماند، به شکل مشهود یک روایت غیر واقعی، قلب شده و دروغین است. با این وصف معلوم نیست کسی که برای خدمت به زائرین سیدالشهدا راهی کربلا شده با کدام منطق و توجیه دینی می‌تواند برای کوبیدن مخالف خود متوسل به «دروغ» شود؟»

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین