کد خبر: ۲۳۱۲۴۹
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۹
محافظی که پشت آیت‌الله ایستاده بود، تعریف می‌کرد، زمانی که صدای تیراندازی را شنیدیم، تصور کردیم بخشی از مانور است، اما بعد متوجه شدیم تیرها جنگی است. آن لحظه حاج آقا را روی زمین انداختم و روی ایشان افتادم.
  یکی از روحانیون مرتبط با دفتر آیت‌الله سید محمدعلی موسوی جزایری، نماینده ولی فقیه در استان خوزستان در روایتی شنیده نشده از روز حمله تروریست‌ها به رژه اهواز، می‌گوید کدام فرماندهان روی زمین دراز نمی‌کشند و با تروریست‌ها وارد جنگ می‌شوند.

حجت‌الاسلام کمیل عساکره از روحانیون مرتبط با دفتر و محافظین آیت‌الله موسوی جزایری می‌گوید آخرین نفری که از جایگاه مسئولان خارج شد، نماینده ولی فقیه در استان خوزستان بود.

در ادامه مشروح گفت‌وگو ایرناپلاس با او را می‌خوانید:

ایرناپلاس: از جزئیات روز حمله تروریست‌ها بگویید، آیت‌الله جزایری چگونه از جایگاه خارج شدند؟
کمیل عساکره: آیت‌الله تعریف می‌کنند که در جایگاه نشسته بودند، صدای تیر‌اندازی شنیدیم. اول تصور کردیم این هم بخشی از مانور است، اما بعد متوجه شدیم تیراندازی به خاطر حمله است. محافظ خودش را روی من انداخت، دیگران هم روی زمین دراز کشیدند. آیت‌الله تأکید می‌کردند بعد از انقلاب، چنین ماجرای وحشتناکی ندیده بودم. همگی غافلگیر شده بودیم. تیرها از نزدیک و کنار ما عبور می‌کرد، مردم در حال پرپر شدن بودند. این صحنه‌ها را می‌دیدم و آرزو می‌کردم شهید شوم. می‌خواستم از جایم بلند شوم که محافظ اجازه نمی‌داد.

حاج آقا تأکید کردند، تعمدا تا آخرین لحظه در جایگاه ماندم و آخرین فردی بودم که آنجا را ترک کردم. زمانی که از جایگاه پایین آمدم با چشمان گریان از میان جنازه شهدا عبور می‌کردم و لباسم از خون اجساد خونی شده بود.

ایرناپلاس: مجموعاً حمله چند دقیقه طول کشیده است؟

کمیل عساکره: محافظان و حاج آقا می‌گفتند 20 تا 25 دقیقه بوده است.

ایرناپلاس: روایتی از محافظانی که در جایگاه بودند هم شنیده‌اید؟

کمیل عساکره: محافظی که پشت آیت‌الله ایستاده بود، تعریف می‌کرد، زمانی که صدای تیراندازی را شنیدیم، تصور کردیم بخشی از مانور است، اما بعد متوجه شدیم تیرها جنگی است. آن لحظه حاج آقا را روی زمین انداختم و روی ایشان افتادم.

محافظ سمت راست جایگاه بدون ملاحظه به شلیک‌ها به سمت حاج آقا می‌دود که حفاظت کند، در حالی که همه نیم‌خیز شده بودند. در حالی که همه مردم دراز کشیدند، محافظی که در فیلم‌ها نمایان هست، محافظ آیت‌الله جزایری بوده که بدون اهمیت دادن به شلیک‌ها به سمت تروریست‌ها می‌دود.

شخصیت‌هایی که در جایگاه ایستاده بودند، بعد از اینکه متوجه حمله شدند، روی زمین خوابیدند، اما آقای حسین باقرزاده، مدیرکل اطلاعات خوزستان از جا بلند می‌شود و از دیگران هم می‌خواهد بایستند. سردار احمد دانش‌پژوه، فرمانده قرارگاه کربلا و سرتیپ محمد مختاری، از فرماندهان ارتش از جایگاه پایین می‌آیند و با مهاجمان شروع به جنگیدن می‌کنند. اقدامات این برادران، به‌شدت شجاعانه بوده و قطعاً در تاریخ خواهد ماند.

آقای دانش پژوه به سمت تروریست‌ها می‌رود و محافظ ایشان از جایگاه پایین می‌آید و با شلیک به سمت تروریست‌ها، یکی را به درک واصل می‌کند.

آن زمان آقای دانش‌پژوه اسلحه یکی از محافظان را می‌گیرد و با تروریست‌ها درگیر می‌شود. سرانجام می‌تواند یکی از آن‌ها را به هلاکت برساند. آقای مختاری هم با این‌ها درگیر می‌شود و می‌تواند یکی دیگر از آن‌ها را به هلاکت برساند.

همان لحظه، یکی از محافظان آیت‌الله جزایری هم پایین جایگاه بودند. ایشان در تصاویر منتشر شده از حادثه هم حضور داشتند. در لحظاتی که تروریست‌ها مردم را به رگبار بسته بودند، ایشان به‌دنبال یکی از تروریست‌ها می‌رود. این‌ها روایتی است که محافظان برای بنده تعریف کردند.

ایرناپلاس: مهاجمان از بین مردم عادی نفوذ کرده بودند؟

کمیل عساکره: لازم است به این نکته توجه داشته باشید که پشت جایگاه، پارک کمپ پلو قرار دارد که محل رفت و آمد و نسبتاً شلوغ است. بخشی از مردم هم در اینجا بودند و مهاجمان از پشت به آن‌ها حمله می‌کنند و مردم و نیروها را هدف قرار می‌دهند. درواقع، این‌ها بنا داشتند از پشت یا داخل پارک به جایگاه حمله کنند و مسئولان استانی که در مراسم حاضر بودند را هدف قرار دهند. با این حال، تنها دو نفر از افرادی که در جایگاه حضور داشتند، یعنی آقای افشانگی شهید و حاج آقا خاکی مجروح می‌شوند. چرا که ماشین ارسال فرستنده رادیویی صداوسیما پشت جایگاه قرار داشته و مانع از اصابت تمامی گلوله‌ها به آنجا می‌شده است، در غیر این صورت خیلی از حاضران به شهادت می‌رسیدند.

ایرناپلاس: اطلاعاتی از اینکه چه کسانی موفق به کشتن تروریست‌ها می‌شوند، دارید؟

کمیل عساکره: یکی از تروریست‌ها، توسط سردار مختاری به هلاکت می‌رسد. دیگری را محافظ سردار دانش‌پژوه می‌کشد و دو نفر دیگر در درگیری با نیروهای نظامی کشته می‌شوند.

ایرناپلاس: در بعضی از رسانه‌ها گفته شده، سال‌های قبل برای تأمین امنیت مراسم رژه، پارک را می‌بستند و مانع رفت و آمد مردم عادی می‌شدند، اما امسال این کار را نکردند و همین باعث نفوذ تروریست‌ها شده است.

کمیل عساکره: سال‌های قبل جایگاه کنار پارک تعبیه نمی‌شد، کمی جلوتر بود. این مراسم هر سال در همین خیابان که به نام ارتش نامگذاری شده است، برگزار می‌شود، اما محل جایگاه متفاوت است.

ایرناپلاس: از روز حادثه، روایت‌های مختلفی درباره شیوه نفوذ و حمله تروریست‌های مطرح شده است. برخی می‌گویند این افراد از قبل اسلحه‌هایشان را در پارک مخفی کرده بودند، این موضوع صحت دارد؟

کمیل عساکره: این موارد در حال بررسی است. دو روایت در این باره شنیده ام؛ بعضی می‌گویند: این‌ها کوله‌پشتی داشتند و سلاح‌هایشان را در آن مخفی کرده بودند و برخی دیگر می‌گویند: نه! اسلحه‌هایشان دو خشابه بود و از ابتدا در دست گرفته بودند و به مردم حمله کردند.

ایرناپلاس: یعنی هیچ چک و خنثایی برای این مراسم درنظر گرفته نشده است؟

کمیل عساکره: بنده اطلاعی ندارم! به‌علاوه این‌ها با لباس سپاه و بسیج به مردم و نیروها حمله کرده بودند. با این حال نمی‌توان فرد یا نهادی را متهم به سهل‌انگاری کرد، چراکه تحقیقات تمام نشده است.

یک پروتکل کلی وجود دارد که در رژه، اسلحه‌ها فشنگ ندارد یا اگر داشته باشد، سوزن ندارد که این خود باعث می‌شود سلاح کار نکند. تنها محافظان شخصیت‌هایی که حضورشان در مراسم مجاز است، می‌توانند سلاح داشته باشند. البته دو نفر از نیروهای ارتش به‌عنوان محافظ، مقابل جایگاه حاضر بودند که این‌ها نیز مسلح بوده‌اند.

با این وجود، شهامت فرماندهانی که آنجا حاضر بودند و با تروریست‌ها درگیر شدند، ستودنی است. شاید گفتن این نکته هم خالی از لطف نباشد.

عصر شنبه و بعد از این حمله تروریستی، آیت‌الله جزایری در خیابان‌های اهواز دور زدند و با مردم دیدار و صحبت کردند که مردم متوجه امنیت و آرامش شهر شوند.

ایرناپلاس: عکسی از آیت‌الله جزایری در لحظه حمله در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و نقدهایی هم به ایشان وارد می‌کنند. می‌توانید راجع به آن توضیح دهید.

کمیل عساکره: بله در برخی از صفحات مجازی، تحلیل‌های تحریف شده‌ای از آن عکس حاج آقا که روی صندلی، در جایگاه نشسته بودند ارائه کردند. بعضی به دروغ این موضوع را مطرح کرده‌اند که آیت‌الله ترسیده بودند. در حالی که ایشان برای من تعریف کردند محافظ در گوششان گفته روی زمین دراز بکشند، اما قبول نکردند و چهره‌شان به‌دلیل مشاهده آن صحنه این‌گونه بوده، ایشان نگران مردم بودند.

ایشان اگر دچار ترس و وحشت شده بودند، همانند دیگران بر زمین می‌خوابیدند یا همان روز به خیابان نمی‌آمدند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین