کد خبر: ۲۱۴۲۳۰
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۱:۲۲
رشد جمعیت در ایران طی نیم قرن گذشته داستان پیچیده‌ای دارد و حداقل سه بار و بنا به مطالعات و مقتضیات زمانی چرخشی صفر تا صدی داشته است.
 رشد جمعیت در ایران طی نیم قرن گذشته داستان پیچیده‌ای دارد و حداقل سه بار و بنا به مطالعات و مقتضیات زمانی چرخشی صفر تا صدی داشته است.

سیاستگذاران کاهش و رشد جمعیت اما هرگز به این نکته مهم توجه نداشته‌اند که واکنش عمومی به این سیاست‌های حمایتی یا پیشگیرانه به صورت ضربتی و مقطعی نیست و گاه یک یا دو دهه برای این تغییرات اساسی فرصت لازم است؛ ‌فرصتی که امکان دارد نرخ زاد و ولد را در یک نسل دچار تغییر جدی و اساسی کند.

خجالت نکش اولین ساخته سینمایی رضا مقصودی که پیش از این با عنوان فیلمنامه‌نویس او را می‌شناختیم با این موضوع جدی و حیاتی در جوامع بشری شوخی کرده است. یک شوخی سالم و مفرح که می‌تواند به یک کمدی پرفروش و مخاطب‌پسند هم تبدیل شود. کمدی‌ای که این‌بار برخلاف بسیاری از فیلم‌های میلیاردی اکران شده از شوخی‌های جنسی و روابط عشقی دو یا چند نفره استفاده نمی‌کند و براساس یک موقعیت کمیک اتفاق می‌افتد؛ اتفاقی که قهرمانانش یک زن و مرد میانسال روستایی هستند.

ما می‌توانیم !
خجالت نکش یک کمدی بر مبنای ارجاعات سیاسی و دوره‌های زمانی مشخص است. فیلم با رئیس جمهور گذشته شوخی می‌کند و همین نکته باعث واکنش‌های متفاوت در مقابل آن شده است و از آنجایی که عموما شوخی‌های سیاسی در ایران با سوءتفاهم همراه است، می‌توان گفت این شوخی‌ها به فیلم کمکی نکرده است و حتی می‌تواند در درازمدت فیلم را دارای تاریخ مصرف کند، اما در نهایت می‌توان از فیلم رضا مقصودی به‌عنوان یکی از نمونه‌های سالم فیلم‌هایی نام برد که براساس موقعیت‌های اینچنینی ساخته شده است؛ موقعیت‌هایی که به توهین و تخریب رو نمی‌آورد و با زبانی مبتنی بر لحنی کمیک اثرات تصمیم‌های کلان سیاسیون را بر زندگی عامه مردم به تصویر می‌کشد. اتفاقا این نکته به هوشمندی فیلمساز باز می‌گردد که قهرمان‌های داستانش را از میان طبقه‌ای انتخاب کرده که دارای گرایش و یا جهتگیری‌های سیاسی مرسوم نیستند و سادگی و شرافتشان باعث می‌شود این موقعیت‌ها شکل بگیرد.

قنبر که یک روستایی ساده و شریف است در مقابل هر دو سیاست جمعیتی دهه 60 و 80 واکنش بامزه‌ای دارد و اساسا قصه فیلم از همین جا شکل می‌گیرد، اما درست پس از این دو کنش قنبر، قصه افت می‌کند. این نکته با آمدن بچه‌ها به روستا برای سر زدن به پدر و مادرشان اوج می‌گیرد. این افت در صحنه‌هایی که قنبر و همسرش در تکاپوی یافتن فرزندشان هستند بیشتر می‌شود و برای آن که پایان‌بندی داستان به شکل فعلی اتفاق بیفتد کنش‌ها و موقعیت‌هایی طراحی شده که گاه بی منطق و به دور از مناسبات اهالی یک روستاست. اتفاقاتی مانند به ماموریت رفتن برادر صنم یا سر نزدن هیچ‌یک از اهالی روستا در چند ماه به خانه آنها که در روستایی کوچک امری محال و متناقض با آداب و رسوم جمعی است. فیلمساز اینجا قسمت مهمی از موقعیت‌های کمیکی را که می‌توانست داشته باشد با یک کپشن (چند ماه بعد ) از دست می‌دهد و به جای آن سراغ قسمتی از داستان می‌رود که به نظر می‌شد کوتاه‌تر باشد. این اتفاق در زمان زایمان صنم و حضور بچه‌ها بشدت مشهود است و این سکانس‌ها می‌توانست اجرایی بهتر داشته باشد، اما به شکل کلی می‌توان گفت با توجه به سابقه طولانی رضا مقصودی به‌عنوان یک فیلمنامه‌نویس و خالق آثاری همچون لیلی با من است و مهر مادری، فیلمنامه خجالت نکش توقعات را برآورده نمی‌کند، اما کارگردانی فیلم فراتر از انتظار است و حاصل فیلمی گرم و صمیمی از آب در آمده است.

بیایید از تهران برویم !
خجالت نکش یک فیلم تهران‌گریز است و با آن که می‌شد همین قصه در حاشیه شهر تهران روایت شود در روستایی زیبا و جمع و جور اتفاق می‌افتد. این یکی از ویژگی‌های مهم خجالت نکش به‌عنوان یک فیلم سینمایی است. این‌که فیلم از فضا و اتمسفری استفاده می‌کند که بشدت ضد گیشه به نظر می‌رسد، اما فضای کلی فیلم با همین تمهید ساده و باورپذیر است. خجالت نکش مانند فضا و لوکیشنی که انتخاب می‌کند بسیار ساده و رو راست و بدون پیچیدگی قصه‌اش را پیش می‌برد و از این جهت بشدت جای خالی فیلم‌های تلویزیونی خوب را به رخ می‌کشد. گونه‌ای از فیلمسازی که متاسفانه این روزها در سیاست‌های کلان برنامه‌سازی تلویزیون وجود ندارد و ای کاش دوباره ساخت تله‌فیلم از سر گرفته شود. از همین‌رو خجالت نکش می‌توانست یک فیلم تلویزیونی شسته رفته باشد و به جای رقابت با کمدی‌های پر زرق و برق در سینما، با یک مخاطب میلیونی وسیع سنجیده شود و قرار دادن فیلم‌های ساده و کم‌خرجی مانند خجالت نکش در بخش مسابقه سینمای ایران و رقابت با آثار میلیاردی از آن دست سیاست‌هایی است که متاسفانه در جشنواره فیلم فجر هر سال تکرار می‌شود و صدمه اصلی هم اتفاقا به خود فیلم در درجه اول وارد می‌شود.

خجالت نکش از دو بازیگر خوب استفاده می‌کند؛ احمد مهران‌فر که با نقش ارسطو تبدیل به یک چهره کمدی پرطرفدار شده و شبنم مقدمی که به نظر این روزها یکی از بهترین بازیگران زن سینمای ایران است. مهران‌فر اینجا بازی روانی دارد و کاراکتر قنبر و ویژگی‌های او را به خوبی اجرا می‌کند. شبنم مقدمی هم این‌گونه است و با کمی دوراندیشی و اندکی حدس و گمان، نگارنده معتقد است این دو می‌توانند زوج کمدی فوق‌العاده‌ای برای سینما و تلویزیون ایران باشند. نشانه‌های این گمان در خجالت‌نکش قابل مشاهده است. بازیگران مکمل فیلم هم چهره‌های آشنایی هستند اما مشکل اینجاست برخی کاراکترها مانند دختر جوان افغان که در خانه قنبر و صنم زندگی می‌کند و حتی برادر صنم اضافی هستند و به نظر حذفشان از قصه آسیبی به فیلم نمی‌زند. این نکته باعث می‌شود بازی بازیگران این نقش‌ها هم چندان در روند کلی فیلم به چشم نیاید اما در شکل کلی خجالت نکش، بازی‌های یکدستی دارد که به لحن کمدی فیلم کمک می‌کند.

سینمای ایران این روزها از دو گونه عمده کمدی‌های پرفروش و در طرف مقابل فیلم‌های محکوم به شکست در گیشه تشکیل شده و آثاری همانند خجالت نکش می‌تواند در این میانه به‌عنوان فیلم‌هایی کم‌خرج و سالم، مخاطبان خود را داشته باشد. خجالت نکش بیش از همه چیز فیلمی بی‌ادعاست که اگر در متن اندکی تامل بیشتری داشت، می‌توانست فیلم محکم‌تری باشد، اما در شکل فعلی هم می‌تواند نشانه ظهور فیلمسازی اجتماعی با دغدغه‌های مشخص باشد؛ دغدغه‌هایی که خانواده و حفظ آن یکی از مهم‌ترین‌هاست. دغدغه‌ای شریف و قابل احترام...

منبع : جام جم
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین