|
|
امروز: چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۰
کد خبر: ۲۱۲۵۳۹
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۰:۴۰
یادم هست که فیلم پخش می شد و من فی البداهه با دو تا کیبوردم فیلم را همراهی می کردم. فیلم در حدود یک دقیقه و سی ثانیه بود. بعد از پایان فیلم آقای کیارستمی به من گفت: «این فیلم را کجا دیدی؟»
 یادم هست که فیلم پخش می شد و من فی البداهه با دو تا کیبوردم فیلم را همراهی می کردم. فیلم در حدود یک دقیقه و سی ثانیه بود. بعد از پایان فیلم آقای کیارستمی به من گفت: «این فیلم را کجا دیدی؟»

خبر درگذشت ناصر چشم آذر، آهنگساز بر اثر سکته قلبی، خبر تلخی بود. مرگ هر هنرمندی تلخ است اما خبر زمانی تلخ ترمی شود که بدانیم او چندی پیش، رو در روی مخاطب مشغول اجرای کنسرت بوده است. این هنرمند، ٦٨ سال زندگی کرد و آثار بسیاری از خود به یادگار گذاشت که بیشترآنها ماندگار شدند و جای خود را در بین مخاطبان بازکردند. ناصر چشم آذر در گفت‌وگویی  با شورا کریمی که در «اعتماد» منتشر شده خاطره‌ای جالب از همکاری با عباس کیارستمی و تعریف و تمجیدهای این سینماگر فقید تعریف کرده است که آن را در ادامه می‌خوانید.

قبل از انقلاب چند تجربه همکاری کوچک با عباس کیارستمی داشتم و برای کانون پرورش فکری کودکان قطعاتی را کار کردیم از جمله «رنگ ها»، «بهداشت و دندان» و «من می توانم» این کارها در ژانر تجربه موسیقی فیلم بود چراکه همگی کوتاه بودند. شکل گیری آشنایی من با عباس کیارستمی به دلیل فیلمی بود که در یک برنامه تلویزیونی پخش شد. این فیلم مربوط به اولین کسی بود که با کایت پرواز کرده بود. این فیلم موسیقی نداشت و به عنوان یک خبر در حد ٧ الی ٨ دقیقه پخش شد. من روی این تصویر موسیقی گذاشتم و آقای کیارستمی این برنامه را از تلویزیون دید و موسیقی فیلم او را جذب کرد. کیارستمی مدتی بعد با آقای غریب افشار تماس می گیرد و درباره موسیقی فیلم جویا می شود. آقای غریب افشار من را به ایشان معرفی می کند و بعد از آن بود که آقای کیارستمی با من تماس گرفتند و گفتند که چند فیلم کوتاه دارند و می خواهند موسیقی فیلم برای آنها ضبط کنم. آن زمان موسیقی الکترونیک به تازگی به ایران وارد شده بود و من جزو اولین کسانی بودم که دوتا کیبورد داشتم و آقای کیارستمی از من پرسیدند که از این دوتا کیبورد آن صداها را درآوردی؟ و من در پاسخ گفتم بله! و آقای کیارستمی گفت ولی صدای ارکستر بزرگ در کار شنیده می شود.

   سپس سوژه فیلم را به من گفت و فیلم را برایم نمایش داد. این فیلم: فیلم «من هم می توانم » بود. یادم هست که فیلم پخش می شد و من فی البداهه با دو تا کیبوردم فیلم را همراهی می کردم. فیلم در حدود یک دقیقه و سی ثانیه بود. بعد از پایان فیلم آقای کیارستمی به من گفت: «این فیلم را کجا دیدی؟» گفتم: «کی بریم برای ضبط موسیقی؟» آقای کیارستمی گفت: «شما الان موسیقی فیلم را زدی. » گفتم: «من فیلم را ندیده بودم و فقط بر اساس تصویر موسیقی می زدم» آقای کیارستمی گفت: «تو نابغه ای!» گفتم: «شوخی نکنید. نابغه کجا! من کجا!» کیارستمی گفت: «بسیار عالی بود» و این تجربه اول من برای فیلم های کوتاه بود با ایشان
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین