|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۶
کد خبر: ۲۱۱۳۲۲
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۳
نرمش سیاست خارجی ما در دوران مذاکرات یک تبصره مهم داشت که کمتر به چشم می‌آمد و آن اینکه این نرمش به معنای «چرخش» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیست. به عبارتی نشستن ما پای میز مذاکره هسته‌ای با غرب و امریکا به معنای تغییر سیاست‌های اصولی کشورمان نبود.
 روزنامه ایران در یادداشتی به قلم مرتضی صفاری نطنزی/ عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نوشت :

شاید به نظر برسد ادبیات دیروز رئیس جمهوری در حوزه دیپلماسی شباهت چندانی به ادبیات وی در زمان مذاکرات برجام، رسیدن به این توافق و نهایتاً ماه‌های اولیه پس از اجرای آن نداشته باشد. آقای روحانی در هفته‌ها و ماه‌های اخیر به شکل مشهودی تندتر از قبل سخن می‌گوید و کلامش بسیار بیش از قبل علیه طرف مقابل است. از جمله می‌توان به مجموعه سخنان ایشان در سفر اخیرشان به تبریز اشاره کرد که حتی ترامپ را با صفاتی چون کاسب، تاجر، ساختمان‌ساز و برج‌ساز یاد کرد. بسیاری از منتقدان داخلی آقای روحانی معتقدند که او و دولتش اکنون به نتایجی که آنها مدت‌هاست درباره «ذات» امریکا و غرب رسیده‌اند، رسیده و به همین دلیل هم در کنار ادامه اتخاذ این مواضع باید به اشتباه خود در گذشته اعتراف کند. در مقابل برخی از موافقان دولت نیز هستند که می‌گویند این لحن مقداری تند است و آقای روحانی باید برای دفاع از برجام قدری آن را تعدیل کند. این گروه بیشتر همان لحن و ادبیات دوره مذاکرات برجام را می‌پسندند.

به نظر می‌رسد واقعیت اما چیز دیگری است؛ لحن تهاجمی آقای روحانی و دیپلمات‌های دولت درست در امتداد و ادامه همان لحن آرام و مسالمت‌جوی دوران مذاکرات برجام است. دورانی بود که در سیاست خارجی خود و در تنظیم روابط با دیگر بازیگران مهم بین‌المللی برای کم کردن از هزینه‌های تقابل و همین طور احقاق حقوق خود در عرصه‌های اقتصادی از موضعی نرم‌تر با کشورهایی چون امریکا و قدرت‌های اروپایی گفت‌وگو و چانه‌زنی می‌کردیم. آن گفت‌وگوها، نتایج آن و در کل «نرمش» حاصل شرایطی بود که الان تغییر کرده است. در آن شرایط طرف مقابل و خصوصاً امریکا خود را مشتاق رسیدن به یک راه‌حل مشترک و البته وفادار به توافق‌ها و تعهدها نشان می‌داد. هر چند در داخل اعتماد چندانی به این وفاداری وجود نداشت اما جمهوری اسلامی ایران می‌بایست در آن مقطع تاریخی خود را عنصری طرفدار گفت‌وگو و صلح نشان دهد و این یکی از مهم‌ترین دلایلی بود که ما را علی رغم بسیاری از تردیدها پای میز مذاکره برد.

اکنون اما برجام در چه فضایی قرار دارد و دولت امریکا به همراه برخی متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود قصد دارد ما را به کدام سو ببرد؟ پاسخ این سؤال آنقدر روشن است که شاید نیاز به بازگویی مجدد آن نباشد. امریکا ضمن نقض برخی تعهدات خود و تلاش برای رسیدن کمترین سود ممکن از برجام به کشورمان، در تلاشی پیگیرانه برای بردن جمهوری اسلامی به کنج رینگ در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای است. حمله به برجام، متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم و دخالت در کشورهای دیگر و تلاش برای ایجاد یک ائتلاف جدید علیه کشورمان مهم‌ترین اضلاع سیاست خارجی دولت ترامپ در برابر ایران هستند. حال این سؤال پیش می‌آید که آیا در این شرایط باز هم نیازی به «نرمش» وجود دارد و آیا اساساً نرمش در چنین موقعیت پاسخگوی نیازهای ما هست یا خیر؟ به نظر پاسخ این سؤال یک «نه» قطعی و بدون تردید است.

نرمش سیاست خارجی ما در دوران مذاکرات یک تبصره مهم داشت که کمتر به چشم می‌آمد و آن اینکه این نرمش به معنای «چرخش» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیست. به عبارتی نشستن ما پای میز مذاکره هسته‌ای با غرب و امریکا به معنای تغییر سیاست‌های اصولی کشورمان نبود. درست از همین منظر است که دونالد ترامپ برجام را بی فایده می‌داند. چون او به وضوح معتقد است که باید توافقی با ایران امضا شود که سیاست‌های اصولی کشورمان را هدف بگیرد نه موضوعی محدودتر مانند هسته‌ای. اکنون با این موضع جدید وقت آن است که ایران پاسخ جدی به درخواست چرخش در سیاست خارجی خود بدهد و این همان کاری است که دولتمردان ما مشغول آن هستند. تأکید روحانی بر اینکه برجام نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد در همین چارچوب است. قاعدتاً شرایط فعلی هم مجال تسویه حساب های سیاسی نیست و می‌طلبد که همه در کنار دولت از مواضع اصولی نظام دفاع و حمایت کنیم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین