|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۰
کد خبر: ۲۰۴۸۳۷
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۸
در تبیین علل عقب ماندگی جامعه ایران یکی از نقیصه ها عدم همبستگی، تقارب و تعامل هست که در شهر گفت و گو مفقود است. خیابان ها و کوچه های این شهر در اغلب موارد به بن بست منتهی می شوند.
 روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم جهانبخش محبی نیا نوشت:

در تبیین علل عقب ماندگی جامعه ایران یکی از نقیصه ها عدم همبستگی، تقارب و تعامل هست که در شهر گفت و گو مفقود است. خیابان ها و کوچه های این شهر در اغلب موارد به بن بست منتهی می شوند.

تشکل ها، نخبگان و حتی سازمان های اداری و کانون های رسمی نیز ظرفیت مفاهمه، مکالمه، مذاکره و خلق سینرژی را برای رسیدن به انگیزش ملی از کف نهاده اند. ناهماهنگی وزارت خانه ها در درون هیئت دولت به آخر نمی رسد. گروه های سیاسی در خانه احزاب طریقه ارتباط و آداب رقابت را به سامان نمی رساند. ارکان حکومت در نشست های رسمی حرمت آیین حل مساله را پاس نمی دارد. خلایق برای رسیدن به هدف، قراردادها و قوانین تالار گفت و گو را دور می زنند و با بهره گیری از برخورد فیزیکی لباس غالب و مغلوب برتن می کنند. حاصل کار نهادینه شدن خشونت، دعوا، درگیری و گرایش به تمامیت طلبی در ارکان جامعه است. درصورتیکه موقعیت دینی و تاریخی جامعه ایران برای بحث و گفت و گو ظرفیت زیادی دارد. بخشی از دارایی‏های ادبی، هنری و شعر این کشور هرچند خاستگاه خود را دارد اما در تقابل با خودکامگی، استبداد و یکجانبه نگری است و بیانگر فرار از موقعیت های ناسازگار و ناخواسته ای است که عده‏ای دنبال تحمیل آن بوده اند. به زعم آنها تک تک با ما سخن می گویند و به علاج دردهای مزمن و کهنه فراخوان می دهند که تضادها و دعواها به خارج از خانه باید شیفت داده شود به تعبیری خانه هنوز ناامن است و بنیان همزیستی به آشفتگی کشیده شده است، شایسته است آن را از نو ساخت.

برداشت های متنوع و متکثر از قرائت های واحد، تصوف، انزوا و حتی اقبال از دیدگاه های متنوع ایدئولوژیک در بعد جامعه شناختی به ناسازگاری با ارائه طریق واحد از سوی اذهان بشری برمی‏گردد.

مشاعره، داستان نویسی، قصه های کوتاه و بلند، شبیه خوانی و تئاتر فنونی بوده است که بستر لازم برای عقاید فلسفی، جامعه شناختی،دینی و اعتراض را آماده می کرده است. برحسب قضا دین اسلام از لحاظ احتجاج و براهین تفاوت ماهوی با رویکرد سایر ادیان و اقوام داشته است. اعجاز حضرت مسیح اگر در زنده کردن مردگان، شفای کوران مادرزاد و علاج پیسی خلاصه می شود و معجزه حضرت موسی ید بیضا و عصا را نشانه رفته است و در دفتر سایر پیامبران ناقه صالح، هجوم ملخ‏ها، شپش و قورباغه و طوفان نوح، زلزله ثمود، باد صرصر عاد، انفجار چشمه از سنگ، نزول من و سلوی در بیابان بر بنی اسرائیل، شکفاتن دریا و کنده شدن کوه از جای خود ثبت شده است. مراد فتح قدرت حسی و ظاهری آن اقوام بوده است چراکه از نظر فلسفی و جامعه شناختی به آن مرحله از درک معنا و تجزیه تحلیل واقعیت های پسا حسی نرسیده بودند اما در اسلام بنای اعجاز بر کتاب و بیان جمیل بوده است که اغناگر اذهان جامعه و رسوخ ناپذیر بوده است. که بالاخره با تکیه بر فهم، استدلال و تفسیر راه هدایت بر ایشان هموار می شده است. از منظر جامعه شناسی سیاسی همینکه در کشور بحران یا مشکلی پیش می آید همه ناگزیر از وحدت، برابری و روح ایرانی یا اخوت دینی سخن می‏گوییم. حتی شیپور انسان های بی رحم و رجزخوان هم به سمت و سوی رحمت و حل مشکلات کشیده می شود اما همینکه آب ها از آسیاب می افتد، پیرمردانی که بیانشان باید سرتاپا رافت و رحمت باشد، آنچنان از قلع و قمع سخن بر زبان می‏رانند که به جد مایه شرمساری است. گویا در آن لحظه خشم و غضب، العیاذبالله خدایی بر بالاسر نمی بینند.

امروز پیچیدگی جوامع انسانی و مسائل مستحدثه ایجاب می کند فقه دست نیاز به سوی علوم دیگر دراز کند. تمتع از یافته های علوم غیردینی بیانگر نقص در فقه نیست بلکه فقه ناگزیر است برای اداره امور عمومی فروتن باشد تا هرآنچه را که هست از دست ندهد. تقدس زدایی از حکومت های زمینی و افراد آن هرچند با داعیه دینی به نفع دین، توحید، عدالت و آزادی است. امروز اصحاب انقلاب، اسلام و ایران نباید نگران فروریختن الهه قداستشان باشند، اگر آن ها بشکنند دین خدا آزاد می شود، رشد می نماید و قوت پیدا می کند. پس باید به جای نگرانی از فروریختن سایه الهان، دغدغه کم رنگ شدن اعتقادات دینی مردم را داشته باشیم. واجب است شهر را از گرد شرک که بر آن نشسته است پاک کرد و هیچ کس، جریان فکری و جناح خویشتن را مترادف با خدا نداند. تمامی ارکان حکومت باید جوابگوی مسئولیتی باشند که پذیرفته اند. نتیجه قدسی کردن امور زمینی و افراد داخل در آن مواجه کردن نظام با مشکلات پیچیده و لاینحلی است که باید از آن به خدا پناه برد.
غلو، انحراف و اباحه گری نتیجه قداست و زدایش طهارت در ازمنه مشخص و معینی است که بر تن افرادی شعبده باز مالیده شد و آخرالامر کل جامعه را به سمت ضد ارزش هایی کشاند که هزینه‏های بسیار زیادی باید پرداخت تا آثار ایمانی، معنوی و اعتقادی آنان را شست. تازه اگر بتوانیم. با این اوصاف لازم است باب گفت و گو باز شود تا سوار بر مرکب انتقاد از آنانی پیشی بگیریم که به خاطر نفس خویشتن حاضرند کل جامعه را فدا کنند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین