خرداد در راه برخلاف خردادهای سال های قبل، ماهی ست که از اول بهار انتظارش را می کشیم و حتی برایش روزشماری می کنیم تا به بیست هفتمین روز آن یعنی شروع بازیهای جام جهانی فوتبال برسیم. جام جهانی که این بار بدون خون جگر خوردن راهی آن شدیم و با اقتدار به عنوان دومین تیم این دوره از مسابقات صعود کردیم. این جام جهانی هرچقدر برای فوتبال دوستان ایرانی که می توانند لحظات پر افت و اخیزی را همراه تیم ملی تجربه کنند؛ شیرین است برای «منا هوبهفکر» شیرینی مضاعفی خواهد داشت. بانوی عکاسی که قرار است از پشت خط سفید ورزشگاه ها شاهد و ناظر بازی باشد و قاب های خاطره انگیزی از آن ثبت کند. هوبه فکر عکاس خبرگزاری ایسنا است و سالهاست در حوزه عکاسی مستند، خبری و ورزشی فعالیت می کند. به بهانه حضور این عکاس جوان در جام جهانی روسیه با او گفتگو کردیم.
عکاسی برای شما از چه زمانی شروع شد؟
جذب دوربین عکاسی و وسایل پدرم شدم. دوربین آنالوگ و حرفهای بود و وقتی میدیدم پدرم یک کیف عکاسی دارد که همه لنزها داخلش است. آنجا بسیار جذب هنر شدم. در هنرستان گرافیک خواندم و در دانشگاه هم رشته عکاسی را انتخاب کردم. دانشجوی ترم اولی بودم که فراخوان خبرگزاری ایسنا را دیدم. هیچ نمونه کاری نداشتم. فقط یک روز رفتم بازار تهران و عکس گرفتم. با اینکه ایسنا اصلا عکاس نمیخواست و فقط برای پر کردن آرشیوش میخواست سفارش عکس بدهد. تازه گفته بود اگر عکاس هم بخواهد خانم نمیخواهد. اما من آنقدر ممارست کردم و جنگیدم تا اینکه من مشغول به کار شدم.
اگر بخواهید یکی از مجموعه عکسهایتان را به مخاطب معرفی کنید و بگویید که آنها را ببیند تا شما را بشناسد کدام را معرفی میکنید؟
خاصیتی که عکاسی مستند دارد این است که ماندگاریاش بیشتر است. در بخش مستند یکی از کارهایی که خودم فکر میکنم آن زمان خیلی جالب بود این است که بخش کوچکی از زندگی مریم طوسی دونده ایرانی را عکاسی کردم که به نظرم خیلی خاص بود. بعد آرایش ایرانی ست و دیگری هم مجموعه اخیری که در مورد بیماران نادر است.
برای جام جهانی روسیه شما به عنوان اولین زن عکاس ایرانی انتخاب شدید؟ این انتخاب به چه شکل انجام گرفت؟
کمیتهای از طرف انجمن ورزشی نویسان تشکیل شد و سهمیهای برای خانمهای خبرنگار تعیین کردند که یک عکاس و یک خبرنگار خانم راهی جام جهانی شوند. در یک جلسه رایگیری شد که من و یک خانم خبرنگار اعلام شد.
به سه چهارماه آینده که فکر میکنید چه حالی پیدا میکنید؟ هیجان دارید؟ آیا به قاب و عکس خاصی از قبل فکر میکنید؟
در عکاسی که نمیتوان چیزی را از پیش تعیین کرد و گفت که میتوان چه کاری کرد. اما خب به لحاظ تجربهای که در عکاسی مستند و خبری دارم. یک چیزهایی برایم قابل پیش بینی هست اما اکثرا قابل پیش بینی نیست. من خیلی خوشحالم نه فقط به خاطر رفتن خودم؛ بلکه به این خاطر که بابی باز شد تا عکاسهای ورزشی خانم هم بتوانند در میادینی را تجربه کنند که در ایران نمیتوانند آنها را تجربه کنند. من در سال ۹۳ مسابقات آسیایی اینچئون را شرکت کردم و توانستم بسیاری از مسابقات در رشتههای مختلف را عکاسی کنم. اما خب عکاسی برای خانمها در ایران به این شکل نیست.البته عکاسی ورزشی محدود به فوتبال نیست. برای این خیلی امیدوارم که ان شالله ادامه پیدا کند تا خانمهای عکاس هم بتوانند در این زمینهها در داخل کشور عکاسی کنند.
شما قرار است کل بازیهای جام جهانی را پوشش بدهید یا اینکه فقط بازیهای تیم ملی ایران و مرحله گروهی رقابتها، آیا ممکن است تا فینال در روسیه باشید؟
علاقه شخصیام عکاسی از کل مسابقات است. وقتی با عکاسان ورزشی صحبت میکنم بیشتر برای عکاسان ایرانی بحث مالی ست. به خاطر اینکه بودجهها محدود است و کسی نمیتواند حمایت کند. من در تلاش هستم که اسپانسر پیدا کنم یا حداقل کسی که بتواند حمایت کند که بتوانم تا پایان آنجا باشم و مجموعهای که در ذهن دارم کامل شود. اگر هم نشد که تا آنجایی که میشود بمانم.
باتوجه به اینکه عکاس ورزشی هستید. علاقمند و طرفدار تیمهای ورزشی هم هستید؟ تیمی که بخواهید از بازیهایش عکاسی کنید؟
من به عکاسی مستند خیلی علاقه مند هستم اگر کارهای مرا دیده باشید عکاسی مستند زیاد است. چون خودم بسیار دوست داشتم. برای یک عکاس خیلی مهم است که یک رویداد ورزشی و سیاسی را پوشش بدهد اما آنجایی مضاعف میشود که شما علاقه دارید. من علاقه داشتم و در بسیاری از رشتههای ورزشی بانوان اعم از فوتبال و فوتسال و رشتههای مختلف تا آن جا که اجازه داشتهام حتی خیلی فراتر از آن عکاسی کردهام. حتی در رشته جدیدی مثل کشتی بانوان فعالیت کردهام. قطعا علاقه دارم در جام جهانی از سایر تیمها عکاسی کنم چون بازی تیم های معروف را همه دوست دارند بروند. اما فاصله شهرها زیاد است و بازیهای ایران دوتایش شب است. باید دید که کدام بازیها با بازی ایران تداخل نداشته است. واقعا دوست دارم بازی تیمهایی مثل برزیل، آلمان، پرتغال، آرژانتین را عکاسی کنم. خودم برزیل و آلمان را خیلی دوست دارم. قطعا از ستارههای فوتبال عکاسی کردن را همه عکاسها دوست دارند. امیدوارم ایران صعود کند تا بتوانم از تیمهای بیشتری عکاسی کنم.
سطح عکاسی ما به خصوص سطح عکاسی ورزشی قابل رقابت با سایر آژانسهای عکس در جهان است؟
من فکر میکنم هر عکاسی دید خودش را دارد. من ممکن است اینطور فکر کنم که بهترین عکاس کسی است که بتواند یک لحظه خاص را عکاسی کند و وقتی خودم چنین عکسی را میگیرم حس برد دارم. اما عدهای ممکن است طور دیگری فکر کنند که اگر بتوانند یک روایت کلی از یک بازی فوتبال داشته باشند بهتر است. رویکردها کاملا متفاوت است. اما خب در امکانات هم متفاوت هستیم و به هرحال یک فاصلههایی داریم. بالاخره در جام جهانی بزرگترین آژانسهای خبری دنیا در بهترین نقطه زمین جای دارند و برایشان از قبل جا گرفته شده است. بعد تازه خبرگزاریها و مجلات دیگر می آیند. اما به نظر من عکسی پر طرفدار میشود که کسی آن را نگرفته باشد. کسی که یک مقداری دیدش بازتر باشد و نوع دیگری عکاسی ورزشی را ببیند. البته به نظر من سطح عکاسی ما نسبت به سالهای قبل متفاوت شدهاست و در سالهای اخیر جایزه عکس بین المللی زیادی گرفتهایم.
کم و کسری در ابزارهای عکاسی شما وجود دارد؟
عادت ندارم از نداشتهها بگویم. همه این سالها من از حاشیه دور بودهام و فکر میکنم یکی از دلایلی که توانستم موفق داشته باشم این است که از حاشیه دور بودم. اما خب یکسری از امکانات را مسلما عکاس ایرانی ندارند. مسلما مثل یک عکاس بزرگ ورزشی یک آژانس خبری امکانات نداشته باشیم اما بازهم میگویم دید عکاسی مهم تر است. من در این سفر از کسی توقعی ندارم. اما کاش از حمایت کنند. من فکر میکنم این حمایت قطعا منجر به یک نتیجه خوب شود. اما من بیشتر امیدوارم طوری عمل کنیم که راه برای باقی عکاسان خانم چه در داخل و چه در خارج باز شود.
در جام جهانی روسیه چیزی وجود دارد که حس کنید منتظر شماست. آدمی که بخواهید آنجا ببینید یا حس و حالی که به آن فکر کنید؟
برایتان اینطور بگویم که وقتی ناصر حجازی در سال ۹۰ فوت شد. من برای اولین بار وارد ورزشگاه آزادی شدم. آن جا بدون تماشاچی و بدون هیچ بازی فوتبالی برای منی که برای اولین بار میرفتم بزرگی و ابهت و هیجان خاصی داشت. بماند که فضای ناراحت کنندهای بود. اما آن هیجان برای من خیلی جالب و خواستنی بود. این هیجان در همه این سالها که عکاس ورزشی بودهام با من بودهاست اما من با کسب تجربه یاد گرفتهام که این هیجان را کنترل کنم که مبادا به کارم لطمه بزند. دیدهام برخی عکاسها گاهی آنقدر دچار هیجان میشوند که آن عکاسی که باید انجام بدهند را نمیتوانند انجام بدهند. باید بگویم که خیلی هیجان زده هستم که قرار است در جایی مثل جام جهانی وارد شوم. اما فکر میکنم با تجربهای که دارم میتوانم این هیجان را با ذوقی که دارم کنترل کنم.
آرزو دارید وقتی از این سفر بر میگردید چه چیزهایی همراه خودتان آورده باشید؟
دوست دارم وقتی از سفر بر میگردم اول از همه از خودم و عکاسی و تجربهای که داشتم راضی باشم. این سفر قطعا تجربه زیادی برای من دارد. برای همین دوست دارم از تک تک لحظههایش استفاده کنم و بتوانم چیزهایی که در ذهنم هست را اجرایی کنم. تنها چیزی که میخواهم بگویم کولهام پر از تجربه باشد. مثل تجربهای که از حضور در مذاکرات ژنو داشتم که واقعا بی نظیر بود. هر روزش چیز خاصی تجربه میکردم که قبل از آن نداشتم.