کد خبر: ۲۰۲۵
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۶
آزارهای جنسی که نسبت به کودکان اتفاق می‌افتد موضوعی است که بارها آن را در صفحه حوادث خوانده‌ایم و متاسفانه نه تنها در جامعه ما بلکه در تمام دنیا اتفاق می‌افتد اما تا کنون کمتر جایی در سینمای ما داشته است. برای همین هم است که فیلمی مانند «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» با همه تلخی‌هایی که دارد، خوشحال کننده است و می‌توان امیدوار بود با ساختن چنین فیلم‌هایی تابوی حرف زدن درباره این مسائل شکسته شود.
این فیلم درباره دختر جوانی است که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته و پریشانی و ناراحتی‌های روحی ناشی از آن تا جایی ادامه دارد که حتی به قتل منجر می‌شود. با اکران شدن این فیلم، فرصت را مناسب دانستیم که ابعاد اجتماعی و حقوقی آن را بیشتر بررسی کنیم. گفت‌وگوی با پوران درخشنده کارگردان این فیلم، دکتر رضا غنی‌لو عضو هیات علمی دانشگاه پلیس و کارشناس رسمی دادگستری و مینا جعفری وکیل دادگستری را در این رابطه بخوانید:
اجازه بدهید گفتگو را با نظری که یکی از خواننده‌ها مطرح کرده بود شروع کنیم، این که این فیلم همانطور که از اسمش هم پیداست به موضوع کودک‌آزاری جنسی دختران می‌پردازد، در حالی که اینطور کودک‌آزاری‌ها درباره پسرها هم اتفاق می‌افتد و می‌شد حالا که روی این سوژه دست گذاشته شده، به این مشکل به چشم عمومی‌تری نگاه کرد و فراتر از نگاه جنسیتی، به این آسیب پرداخته شود و تاثیر بیشتری داشته باشد.

درخشنده: بله، من هم می‌دانم که این قضیه درباره پسرها هم وجود دارد و تابوی سخت‌تری هم هست که باید شکسته شود. هر دوی اینها، چه کودک‌آزاری دختران و چه پسران برای من موضوعاتی اجتماعی است و فرق چندانی نداشت که کدام باشد چون هیچوقت به دنبال این نبودم که فقط درباره زن‌ها فیلم بسازم. ممکن است عده‌ای اعلام کنند که فمینیست هستند و عده‌ای اعلام کنند که نیستند. برای من انسان و جایگاهش مهم است و روی خود انسان تاکید دارم و در درجه بعد و با توجه به شرایط به مرد و زن بودن آن توجه می‌کنم. درباره این فیلم هم به این علت دخترها را انتخاب کردم که سال‌ها روی این کار تحقیق و پژوهش کردم. از سال 68 که اولین سرگذشت به دست من رسید تا الان این تحقیق ادامه داشته و حالا هم که این فیلم اکران شده به قدری سرگذشت‌های اینچنینی به دست من می‌رسد که شاید حتی بتوان یک روز آنها را چاپ کرد. برای همین دخترها را انتخاب کردم. شاید بعد باید فیلمی بسازم بر این اساس که هیس! پسرها گریه نمی‌کنند؛ چرا که میبینیم مدام به آنها القا میشود که تو باید قوی باشی و از مشکلاتت حرف نزنی.

 یک انتقاد دیگر هم که مطرح می‌شود این است که در این فیلم، افراد متجاوز هر دو از طبقات پایین جامعه هستند. 

درخشنده:این هم برمی‌گردد به این که چقدر قرار است تابوها شکسته شود. برای کارگردانی که قرار است اولین بار چنین سوژه‌ای را مطرح کند و یک سکوت بزرگ را بشکند خیلی مهم است که جامعه‌اش را بشناسد. برای من رفتارهای جامعه مهم است چون جامعه ما حداقل در ظاهر جامعه‌ای اخلاق‌مدار است و من نمی‌خواستم به شکل شدیدی وارد قضیه شوم و راجع به کسانی حرف بزنم که این جنایت‌ها را مرتکب می‌شوند. اما این که این افراد از کدام طبقه انتخاب شوند منظور من این نبوده که تنها طبقه‌ فرودست به این کار دست می‌زنند و مطمئنا انسان‌های شریفی در تمام طبقات وجود دارد. اصلا قصد من این نبوده که بگویم فقط افرادی از این جایگاه دست به این کار می‌زنند.


این تضاد شاید به این دلیل بیشتر به چشم می‌آید که هر دو قربانی هم از طبقات مرفه در نظر گرفته شده‌اند.

درخشنده: شیرین را به این دلیل از طبقه مرفهی در نظر گرفتم که این تصور وجود نداشته باشد که تنها دختران قشر غیرمرفه‌ هستند که در معرض این آسیب هستند بلکه فرقی ندارد که فرد از کدام طبقه باشد و در تمام طبقات باید این احتمال‌ها را پیش‌بینی کرد و مراقب بود.

 آقای غنی‌لو، آماری وجود دارد که این اتفاق‌ها بیشتر از سوی چه گروهی و درباره چه قشری اتفاق می‌افتد؟

غنی‌لو: ابتدا باید به عنوان یک شهروند بگویم که ایده ساختن این فیلم بسیار کار خاصی بوده است و به معضلی پرداخته شده که شجاعت، لازم داشته است. در پاسخ به سوال شما هم باید بگویم که تا آنجا که بنده مطلع هستم آمار و تحقیقات قابل اتکایی در این زمینه وجود ندارد. ما در جرم‌شناسی دو نوع آمار داریم یکی آمار سیاه و یکی آمار نزدیک به سفید. مثلا وقتی ماشین سرقت می‌شود حتی اگر دوست نداشته باشید بروید کلانتری اما به منظور گرفتن پول بیمه یا جلوگیری از سوءاستفاده‌های احتمالی از ماشینتان می‌روید خبر می‌دهید که دزدیده شده بنابراین در این مورد آمار ثبتی و آمار واقعی بسیار به هم نزدیک هستند؛ اما در مساله‌ای که این فیلم به آن اشاره کرده یعنی تجاوز و آزار و اذیت جنسی، در تمام دنیا و به ویژه در کشورهای شرقی آمار سیاه وجود دارد یعنی تنها می‌توان به تخمین اکتفا کرد چون تابو شناخته می‌شود و افراد مراجعه نمی‌کنند. بنابراین در این مورد هیچ تحقیق رسمی انجام نشده و اگر تحقیقی رسمی هم انجام شده بود آمارها قابل استناد نبودند.

با توجه به تحصیلات و سوابقی که دارید نظر خودتان در این باره چیست؟

غنی‌لو: با توجه به این که گفتم مطا لعه‌ ی جامعی در این زمینه وجود ندارد نظر شخصی‌ام را می‌گویم. به نظر من این موضوع بیشتر به مباحث روان‌شناسی رشد و شخصیت برمی‌گردد. هر کسی می‌تواند در جامعه متلاطم در خانواده‌ای به دنیا بیاید که نابسامان باشد و از لحاظ شخصیتی دچار مشکل شود؛ چه در یک خانواده مرفه و چه در خانواده فقیر. همه ما شخص معروفی مثل مایکل جکسون را می‌شناسیم که یکی از پولدارترین و مشهورترین افراد دنیا بود اما دیدیم که پرونده کودک‌آزاری برای او تشکیل شد، یا مجری مشهور بی‌بی‌سی که نشان شوالیه را هم دریافت کرده بود و نمی‌توان گفت که فقیر بوده یا ناشناخته و دچار عقده مورد توجه قرار نداشتن بوده است. و یا اتهاماتی که به تعدادی از کشیش های کاتولیک وارد شده بود و مواردی از این دست مقولاتی روانشناسی است و خیلی نمی‌توان آن را به طبقه خاصی محدود کرد.

پس شما این انتقاد را وارد نمی‌دانید که به یک طبقه خاص پرداخته شده و یا این که از آزارهایی که درباره پسرها اتفاق می‌افتد غفلت شده.

غنی‌لو:نشان داده شده که در تحقیق به طور همزمان کار کردن روی دو موضوع غلط است و این که مثلا فیلمی ساخته شود که هم درباره پسرها باشد و هم دخترها غیرعلمی است. ایشان می‌توانستند جامعه دخترها و یا جامعه پسرها را انتخاب کنند. اگر می‌خواستند به موضوع به صورت محض بپردازند دیگر اصلا باید وارد جنسیت نمی‌شدند. ایشان چون شخصیت اول فیلمش دختر بوده و احتمالا بر اساس پرونده‌ای نیمه ‌واقعی ساخته شده، روند فیلم را با آزارهایی که درباره دخترها انجام می‌شود پیش برده است که هیچ ایرادی ندارد.


این هم مشخص نیست که این اتفاق بیشتر درباره پسرها می‌افتد یا دخترها؟

غنی‌لو: متولی سازمانی این قضیه اورژانس اجتماعی با شماره 123 است که در این زمینه در حال کار است و چند تشکل مردمی هم سال‌ها پیش تشکیل شده اند که در رابطه با کودک‌آزاری کار می‌کنند. اما این که این تشکیلات و نهادها آمار منسجمی ارائه کنند که از لحاظ اجتماعی این وضعیت چگونه است نداریم و اگر هم این تحقیق وجود داشته باشد همانطور که گفتم قابل اتکا نیست چون بسیاری از افراد اصلا مراجعه نمی‌کنند؛ یا خودشان می‌روند انتقام می‌گیرند یا به شیوه کدخدامنشی آن را حل کرده و از کنار آن می‌گذرند و سکوت می‌کنند.

خانم درخشنده همانطور که خودتان گفتید تحقیق‌های زیادی را در این باره انجام دادید، با چه مواردی در این تحقیق‌ها مواجه بودید؟

درخشنده: من با حدود 700 دختر حرف زدم. بین آنها تنوع آزار و اذیت وجود داشت که بعضی از آنها شامل آزارهای کلامی هم می‌شد. الان هم بازخوردهای خیلی زیادی می‌گیرم و سرنوشت‌های زیادی را برایم می‌فرستند که شامل موارد گوناگون آزار و اذیت جنسی و جسمی است. نمونه‌های زیادی هست اما در جامعه ما اصلا نمی‌شود آماری در این رابطه پیدا کرد چون مساله آبرو خیلی مهم است و حاضرند هر کاری بکنند اما کسی آبرویش نرود. این بحث مانع می‌شود که بیاییند مشکلاتشان را مطرح کنند مگر در شرایطی که اتفاقی بیفتد که مجبور شوند درباره آن حرف بزنند. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نمی‌شود خیلی راجع به این قضایا حرف زد و همین کار را سخت می‌کند. این حقیقت تلخی است که در جامعه وجود دارد ولی می‌بینیم که همه‌چیز در سکوت می‌گذرد و با این که برای افراد زیادی اتفاق افتاده اما در ذهنشان به شکل یک هیولا درآمده و به خاطر زن بودنشان آن را در سکوت با خود حمل می‌کنند که انگشت اتهام به سمت آنها نرود.

غنی‌لو: در جامعه‌شناسی یک بحثی هست که می‌گویند فضاها و ساختارها بر اساس نیازها و کارکردها شکل می‌گیرد. خیلی نمی‌توان ایراد گرفت که چرا در گذشته سنت‌ها سعی می‌کرده آن را به شکل کدخدامنشی حل کند و یا به صورت یک واکنش طبیعی نشان دهد چون ارزش‌ها در گذشته متفاوت بوده و اگر چنین قضیه‌ای مطرح می‌شد به خاطر تفاوت نگاهی که وجود داشت و خود فرد را هم مقصر می‌دانستند نه تنها مشکلی حل نمی‌شد بلکه مشکل دیگری هم اضافه می‌شد پس تصمیم گرفته می‌شد که خودشان مشکل را حل کنند و آن را علنی نکنند. اما الان جامعه دچار تغییر شده و با فناوری‌های نوینی مواجه هستیم که باعث تغییرات اجتماعی شده و ارزش‌ها و هنجارها را تغییر داده است. امروز وقت آن رسیده که در گذشته‌هایمان بازنگری کنیم یعنی جامعه باید یاد بگیرد قوه هاضمه‌اش را قوی‌تر کند و معده فکر‌ی‌اش انقدر ضعیف نباشد که سریع واکنش حساسیتی و اتهامی نشان دهد. اینگونه معضلات چیزی نیست که الان فقط در کشور ما وجود داشته باشد بلکه معضلی انسانی است و در تمام دنیا وجود دارد. با این حال نباید تنها نیمه‌ خالی لیوان را دید چرا که در کشور ما اتفاق‌های این چنینی اگر گزارش داده شوند پیگیری می‌شود و به راحتی از کنار آنها گذشته نمی‌شود به طوری که کشور ما در رده‌بندی‌های سازمان بین المللی در مقام کشف تجاوز به عنف رتبه دوم را دارد و سال گذشته اول بوده است.

خانم جعفری شما به عنوان وکیل با نگاه یک فرد آشنا به سیستم قضایی این فیلم را دیدید. به نظرتان چقدر مطابق با واقعیت است و چقدر می‌تواند در کم کردن اتفاق‌های اینچنینی موثر باشد؟

جعفری:به نظر من هم این فیلم یک تابوشکنی خوبی بود که اتفاق افتاد هرچند که از سال‌ها پیش باید گام‌هایی برای شکستن این تابو برمی‌داشتیم تا الان جامعه سالم‌تری داشته باشیم. قطعا موضوع این فیلم یکی از مشکلات جامعه هست و نه تنها مشکل فرهنگی بلکه مشکل حقوقی هم است. من این فیلم را در زمره خشونت‌ها و آزارهای جنسی که علیه افراد شکل می‌گیرد قرار می‌دهم و کسانی که درباره خشونت کار کرده باشند می‌دانند که ما نقص قانون داریم و موانع قانونی زیادی داریم که این خشونت‌ها کم شود. قوانین به شدت می‌توانند فرهنگ‌ها را تغییر دهند و این که فقط این مشکل را یک مشکل فرهنگی بدانیم کارگشا نیست. تا زمانی که قوانین ما به مسائل اجتماعی نگاه اجتماعی و واقع‌بینانه نداشته باشند این مشکلات ادامه پیدا خواهد کرد.

 قوانین چطور می‌توانند این مشکلات را کاهش دهند؟

جعفری: قوانین باید به شکل حمایتی دربیایند و اولا این که به آن بزهکار به چشم بیمار نگاه شود و در ضمن آن بزه‌دیده را مورد حمایت قرار دهد یعنی هر دو طرف را تحت پوشش بگیرد چون آن فرد بزهکار هم برآمده از یک جامعه و خانواده مشکل‌دار است و عضوی از جامعه است. در عین حال قوانین می‌توانند با تعریفی که از خشونت و آزارهای دارند مشکل تابو بودن مطرح کردن آنها را هم تا حدودی برطرف کنند اما قوانین ما تعریفی از خشونت و آزارهای جنسی ندارند و از قضا در برخی موارد خودشان خشونت‌زا هستند مثلا حق و امتیازی که به پدر برای تنبیه فرزندش داده می‌شود. علاوه بر این قوانین خشونت‌زا، خلاء زیادی در حوزه آزار جنسی علیه کودکان، زنان و حتی مردان داریم. البته قانون جدید مجازات اسلامی مقداری تغییر داشته اما با این حال همانطور که در فیلم دیدیم جان یک فرد در دست کسی قرار می‌گیرد که به لحاظ اجتماعی عملا کارکردی نخواهد داشت و به آن وضعیتی که دیدیم اعتیاد دارد. یا مثلا درباره جنون که در این فیلم هم به آن اشاره شد. الان در تعریف جنون اختلال روانی گفته می‌شود اما قانون سابق به آن نگاه بسته‌تری داشت و به شکل یک اتفاق خیلی نادر نگاه می‌کرد، الان تغییراتی ایجاد شده هرچند باید دید در عمل چه تصمیماتی گرفته می‌شود. باید به حالات فرد توجه بیشتری شود مثلا بعد از زایمان و با اختلال هورمونی که پیش می‌‌آید ممکن است بعضی‌ زن‌ها دچار نوعی جنون ‌شوند که در قوانین ایران این مورد در نظر گرفته نمی‌شود و شاید بتوان آن را در زمره اختلالات روانی محسوب کرد. یا به عنوان مثال قانون جدید حوزه را درباره دفاع مشروع باز کرده و شاید بتوان این اتفاقی که در فیلم افتاد را هم در حوزه دفاع مشروع قرار داد و از مرگ آن فرد که در اثر مشکلات متعدد روانی و اجتماعی دست به قتل زده جلوگیری کرد و مجازات دیگری برایش در نظر گرفت.



در فیلم به این اشاره می‌شود که اگر خانواده‌ منزلتی بیایند شهادت بدهند ممکن است مجازات از قصاص تغییر کند و در زمره دفاع مشروع قرار بگیرد؛ اما افرادی به این قضیه انتقاد داشته و می‌گویند نمی‌توان اسم این کار را دفاع مشروع گذاشت و آن شهادت هم تغییری در حکم اعدام ندارد.

جعفری: بله بر اساس قانون قدیم مجازات اسلامی نمی‌توان این کار را در حوزه دفاع مشروع دانست و موارد بسیار مشهوری داشتیم که جزو دفاع مشروع شناخته نشد؛ اما همانطور که اشاره کردم با تغییری که در قانون جدید صورت گرفته باید منتظر بود و دید قضات چه تصمیم‌هایی می‌گیرند. قانون جدید دفاع مشروع را دفاع از جان و ناموس خود یا دیگری با شرط و شروطی دانسته و مقداری بازتر به این قضیه نگاه کرده و البته بخشی از تفسیر قوانین به عهده قاضی است و باید دید او چه تصمیمی می‌گیرد و امیدواریم در عمل به دفاع مشروع به شکل واقع‌بینانه‌تری نگاه شود.

غنی‌لو: من با شما مخالفم. اجازه بدهید درباره دفاع مشروع به قانون اشاره کنم. قانون جدید می‌گوید رفتار ارتکابی برای دفع تجاوز یا خطرجانی ضرورت داشته باشد. آیا در اینجا واقعا قتل آن فرد متجاوز ضرورت داشت؟ نمی‌شد رفت کسی را صدا کرد و کمک خواست تا به قتل منجر نشود؟ مخصوصا بعد از این که آن دختربچه را از دست متجاوز نجات داد آیا ضرورت داشت که فرد مجرم را بکشد؟ قاضی بر مبنای قانون عمل می‌کند و قانون این موارد را جزو دفاع مشروع نمی‌شناسد و نمی‌شود گفت چون مجرم بوده پس حقش است که کشته شود.

آقای غنی لو به نظر شما این فیلم از لحاظ حقوقی و قضایی با واقعیت منطبق است؟

غنی‌لو: من می‌دانم که فیلم قرار است با واقعیت صرف منطبق نباشد تا داستانی هم باشد و از شکل یک مستند فاصله بگیرد تا مخاطب را با خود همراه کند اما مواردی در این فیلم بود که به نظرم با واقعیت فاصله زیادی داشت؛ به عنوان مثال این که در فیلم اینطور که نشان داده می‌شود رسیدگی به پرونده بسیار سریع صورت می‌گیرد در حالی همه می‌دانیم در واقعیت اینطور نیست و پرونده‌ها طول می‌کشد که هم معایب خاص خودش را دارد و هم مزایای خودش را دارد که باعث می‌شود هیجان‌ها و ناراحتی‌های ناشی از آن اتفاق مقداری فروکش کند و رسیدگی دقیق‌تر باشد مثلا در این فیلم شاید می‌شد قبل از صدور حکم برادر مقتول را پیدا کرد. مورد دیگر این است که هنوز وقتی حکمی صادر نشده می‌بینیم که روزنامه‌ها عکس و نام متهم را منتشر می‌کنند در حالی که کسانی که با حقوق آشنا باشند می‌دانند که رسانه‌ها در آن مرحله حق این کار را ندارند، یا برخوردی که با متهم تجاوز صورت می‌گیرد و افسر پرونده به او توهین و ضرب و شتم می‌کند، مجوز قانونی ندارد. مورد مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که وقتی مقتول ورثه نداشته باشد حکومت جانشین ورثه می‌شود و معمولا عرف قضایی به این صورت است که در چنین مواردی حکم قصاص صادر نشده و فقط دیه گرفته شود.

درخشنده: این فیلمنامه در قوه قضاییه مورد بررسی قرار گرفته و نماینده‌ نیروی انتظامی هم با ما بوده است. به من هم گفتند که این فرد می‌تواند اعدام نشود اما من گفتم اصلا بحث من در اینجا اعدام نیست بلکه این بستری است برای این که این موضوع را جلو ببرم و بتوانم به مخاطب شوک وارد کنم و او را درگیر این قضیه کنم. من بارها به آنها هم اعلام کردم که اصلا موضوع من در اینجا قصاص نیست بکه بحث بر سر یک قصاص اجتماعی است. من قرار نبود یک گزارش حقوقی بسازم بلکه دنبال این بودم که مخاطب با خودش فکر کند که خانواده و جامعه و آموزش و پرورش و سایر نهادها کجا بودند که حالا این دختر به اینجا رسیده است؟ در فیلم به این شوک احتیاج داشتم که بتوانم بگویم همه ما باید مسئولیت اجتماعی‌مان را زیاد کنیم. برای من در این فیلم آینده مهم بود و فکر می‌کنم اگر دقت‌های لازم انجام شود از خیلی مسائل می‌توان جلوگیری کرد.

بله اتفاقا در کنار نقش مهم خانواده، این فیلم از نشان دادن نقش بقیه نهادها و افراد جامعه مخصوصا آموزش و پرورش هم غافل نمی‌شود.

درخشنده: به نظر من این آموزش باید از مهدکودک‌ها شروع شود و در مدارس هم وجود داشته باشد و هم پدر و مادرها و هم دانش‌آموزها و حتی معلم‌ها آموزش‌های لازم را ببینند. وقتی یک معلم می‌بیند که شاگردش دچار مشکل روحی شده و تغییر ناگهانی کرده چرا بی‌تفاوت از کنار قضیه می‌گذرد؟ یا این که ما در کجای کتاب‌های آموزشی حریم شخصی افراد را به بچه‌ها یاد می‌دهیم و به آنها می‌گوییم که افراد مختلف تا چه حدی اجازه دارند به شما نزدیک شوند و بیشتر از آن را باید خطر حساب کرد؟ چرا به آنها یاد داده نمی‌شود که اگر چنین اتفاقی برایشان افتاد باید چه کار کنند؟ همه اینها می‌تواند از بروز چنین مسائلی پیشگیری کند.

جعفری: همیشه در حوزه پیشگیری از خشونت گفته می‌شود که مخصوصا در حوزه زنان و کودکان آموزش از هر چیزی مهمتر است و تا زمانی که این تابوهای اجتماعی شکسته نشود، آنها جرات نمی‌کنند که از اینگونه اتفاقات با کسی حرف بزنند. در اینطور تجاوزها و آزارهای جنسی دیده می‌شود که بسیاری از کسانی که دست به این کار می‌زنند از آشنایان و اقوام و اعضای خانواده بچه‌ها هستند بنابراین نه تنها آموزش خانواده‌ها مهم است بلکه خود بچه‌ها هم باید آموزش ببینند و با این مساله آشنا شوند.

 شما اشاره کردید که سال‌هاست در این رابطه تحقیق می‌کنید. چه شد که الان این فیلم را ساختید؟ شرایط جامعه را برای ساختن چنین فیلمی مساعد دیدید یا احساس ضرورت کردید؟

درخشنده: من سال‌ها منتظر بودم که شرایط فراهم شود و در ساخت این فیلم احساس ضرورت کردم که باید چنین کاری کنم. دیدم اتفاقاتی دارد می‌افتد اما هیچکس متوجه نیست و همه مشغول زندگی عادی خودشان هستند. فهمیدم باید هرطوری شده این فیلم را بسازم و نمی‌توانم بی‌توجه باشم. این فیلم را به سادگی نساختم و کسی حاضر نبود روی آن سرمایه‌گذاری کند تا جایی که خودم رفتم پول آپارتمانی را که می‌خواستم بخرم پس گرفتم تا بتوانم این فیلم را بسازم. مخصوصا وقتی آن تست را گرفتم و چیزهایی را شنیدم که حتی شنیدنشان هم قابل تحمل نبود، دیدم حتما باید این کار را بکنم و اگر من این فیلم را نسازم هیچکس نیست که دنبال قضیه برود و این کار را بکند. همه‌ اینها باعث شد که تمرکز و وسواس زیادی برای ساخت این فیلم بگذارم و حتی در انتخاب بازیگر به شدت مراقب باشم که بازیگری نباشد که حاشیه داشته باشد، از آن طرف هم کسی حاضر نمی‌شد نقش مراد را بازی کند تا این که بابک حمیدیان آن را قبول کرد. نقش مراد یکی از نقش‌های بسیار سخت بود چون باید آدمی را نشان می‌دادیم که بدون این که اعمالش را ببینیم بیننده‌ها متوجه اعمال و شخصیت بد او بشوند و این فشار زیادی را به بازیگر وارد می‌کند تا بتواند به اصطلاح زیر پوستی بازی کند. در کل ساختن این فیلم برای من بسیار سخت بود، هم به لحاظ سرمایه، هم به لحاظ موضوع ملتهب آن، هم به لحاظ بازی گرفتن از بازیگرها و پذیرفتن آنها برای ایفای نقش و بعد هم به خاطر گرفتن مجوز برای نمایش عمومی. در تمام این مراحل فقط خداوند به من کمک کرد و فقط می‌توانم بگویم که خدا پشت این پروژه بود.

 درباره بازی گرفتن از دختربچه‌ها هم بگویید.

درخشنده: برای خود من خیلی سخت بود که بخواهم این قصه را برای بچه‌ها بگویم، با این که در خود فیلم هم مشخص است که چقدر محترمانه و نجیبانه این اتفاق را نشان می‌دهیم و صحنه‌هایی را نشان نمی‌دهیم که به لحاظ حیثیتی آن بازیگرها را در معرض حرف‌هایی قرار دهد. به هر حال با سختی‌ها و حرف‌ زدن‌های طولانی با مادر و پدر بچه‌ها و خود بچه‌‌ها این کار انجام شد. برای بچه‌ها توضیح دادم که اصلا چرا می‌خواهیم چنین فیلمی را بسازیم و بازی کردن این نقش چه کمکی می‌تواند به سایر بچه‌ها بکند.

چند نفر از خواننده‌های ما گفته‌اند باید برای این فیلم شرط سنی در نظر گرفته می‌شد چون فیلم مناسبی برای بچه‌ها نیست. به نظرتان نباید شرط سنی برای دیدن این فیلم گذاشته می‌شد؟

درخشنده: من از خانمی که در یک گیشه مشغول بلیت خریدن بود پرسیدم که موضوع فیلم را می‌دانید که با دخترتان می‌روید این فیلم را ببینید؟ آن خانم جواب داد که بله و دقیقا برای همین آمده‌ام با دخترم این فیلم را ببینم که بعد از آن با هم درباره‌اش حرف بزنیم. یک عده این طرز فکر را دارند و عده‌ دیگری ترجیح می‌دهند که فقط خودشان فیلم را ببینند و بعد با فرزندشان درباره این مساله حرف بزنند. این انتخاب خانواده‌هاست که کدام کار را انتخاب کنند و چیزی که برای من مهم بوده این است که خانواده‌ها نترسند و درباره این مسائل با فرزندشان صحبت کنند. من فکر میکنم جامعه از سینما توقع دیگری هم علاوه بر سرگرمی دارد و فکر می‌کند دردهایی هست که می‌توان از طریق سینما آنها را گفت و تاثیرگذاری داشت. به نظرم همین که راجع به این قضایا حرف زده شود مفید است و هم خانواده‌ها بیدار می‌شوند و هم افراد این جسارت را پیدا می‌کنند که درباره اتفاقی که برایشان افتاده راحت‌تر حرف بزنند و هم افراد متجاوز می‌فهمند که در حاشیه امنیت نیستند و ممکن است روزی سکوت قربانی‌ها شکسته شود و مورد بازخواست قرار بگیرند.

کارهایی هست که بتوان برای پیشگیری از اینطور اتفاقات و حتی بعد از آن برای کمتر شدن آسیب‌های ناشی از آن انجام داد؟

غنی‌لو: یکی از مهمترین کارهایی که می‌شود کرد ساختن همین فیلم‌ها و فرهنگ‌سازی است. باید برای همدردی و هم‌فهمی با خانواده قربانی فرهنگ‌سازی شود. من معتقدم بیشتر مشکل فرهنگی داریم که افراد بیمار از این خلاء فرهنگی استفاده می‌کنند. این خلاء توسط اینطور کارهای هنری می‌تواند پر شود و حساسیت‌ها را برانگیخت که به این اتفاق‌ها واکنش نشان دهند. کار دومی که می‌شود انجام داد ترمیم روحی و روانی قربانیان است و کار دیگر که خیلی هم ضروری است این که مربی‌های مهدکودک و معلم‌ها حساس باشند و اینطور موارد را پیگیری کنند و به مراکز مربوط اطلاع دهند. یک کار مهم دیگر بحث شناسنامه‌دار کردن افرادی است که اختلالات روانی و انحرافات فکری دارند. در کشورهای دیگر به آنها می‌گویند بیا خودت را معرفی کن و کد حمایتی بگیر و در این صورت اگر خطایی کردی تحت حمایت ما قرار می‌گیری و این مساله هم باعث می‌شود او را مورد درمان قرار دهند، به آنها مشاوره دهند و زیر نظر داشته باشند و هم باعث می‌شود خود فرد حواسش به رفتارهایش باشد. ما این بانک اطلاعاتی را نداریم در حالی که می‌تواند در پیشگیری بسیار موثر باشد.

حالا اینطور در نظر بگیریم که این فیلم به قتل منجر نمی‌شد و فرد متجاوز تحویل نهادهای مربوط داده می‌شد. آیا در سیستم‌های انتظامی و قضایی ما پیگیری خاص و مناسبی صورت می‌گرفت؟

جعفری: یکی از مشکلاتی که هست این است که الان اورژانس اجتماعی به صورت ضابط قضایی شناخته نمی‌شود و نمی‌تواند مداخله کند. ضمن این که متاسفانه می‌بینیم که در رسیدگی گاهی خود فردی که برای شکایت مراجعه می‌کند هم مورد سوءظن و اتهام قرار می‌گیرد و هم به لحاظ عرفی و هم به صورت قانونی برایش مشکل ایجاد شود. اینها مواردی است که ممکن است فرد را مورد فرسایش قرار دهد و باعث شود اصلا از پیگیری و گزارش دادن منصرف شود. مشکل دیگر این است که ما در ایران خانه امن یا نهادهای به این شکل نداریم که بخواهند به این مسائل رسیدگی کنند و افراد را تحت حمایت قرار بدهند. نقایص اجتماعی، قانونی و عملی وجود دارد که باید آنها را شناخت و برطرف کرد.

غنی‌لو: اینطور ادعاها جزو جرایم پیچیده و سخت هستند و باید اثبات شوند و در مواردی هم اثباتشان بسیار پیچیده است و باید شواهد و قرائن پیدا کرد. باید کاری کرد و در نظر داریم طرحی را ارائه بدهیم که در جرایمی که مربوط به تمامیت جسمی و روحی زنان است فرایندی انتخاب شود که فرد بتواند فقط اطلاع دهد و دیگر لازم نباشد بارها به کلانتری و دادسرا رفت و آمد داشته باشد تا هم خودش پشیمان شود و هم دیگرانی که این مورد را می‌بینند از گزارش دادن موارد مشابه منصرف شوند.

منبع: آفتاب
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین