مادر مرحوم احمدرضا شاکر در مورد حادثه رخ داده برای فرزندش و شایعات به وجود آمده صحبت کرد.
حادثه تصادف مهدی قائدی و همراهانش در بوشهر که هفته گذشته اتفاق افتاد، جامعه خبری و ورزشی و مردم ایران را حسابی در شوک فرو برد و اهمیت این حادثه به قدری بود که اخبار مختلفی از سوی رسانهها در این مدت منتشر شد که برخی از آنها تایید و برخی دیگر تکذیب شد. در این میان تلخ ترین اتفاق، مرگ مغزی احمدرضا شاکر، یکی از همراهان قائدی در خودروی واژگون شده بود که خانواده وی در اقدامی خدا پسندانه اعضای بدنش را به 8 بیمار نیازمند اهدا کردند. به همین بهانه گفتوگویی با مادر مرحوم شاکر انجام دادیم که میخوانید:
تشییع پیکر فرزندم مثل شهدا بود
روز گذشته پیکر فرزندم را تشییع کردند و مردم زیادی لطف و محبت داشتند. این مراسم به قدری با شکوه برگزار شد که مثل تشییع پیکر شهدا بود. من به فرزندم افتخار میکنم که سالم زندگی کرد و در حق کسی بدی نکرده بود.
وقتی قلب احمدرضا میتپد یعنی زنده است
اهدای اعضای فرزندم فقط انجام وظیفه بود و کار خاصی انجام ندادیم. این اعضا به 8 نیازمند اهدا شد و قلب فرزند من هنوز میتپد. اتفاقی که باعث آرامش ما شد هم همین موضوع است. هیچ کس با مغز خود زندگی نمیکند و همه با قلب خود زنده هستند و وقتی قلب فرزند من هنوز در سینه کسی دیگر میتپد یعنی او زنده است.
با قائدی نسبت فامیلی نداریم
از مهدی قائدی هیچ اطلاعی ندارم. برخلاف اخباری که منتشر شده ما هیچ نسبت فامیلی با یکدیگر نداریم. در بوشهر روابط نزدیکی میان مردم برقرار است و همه مثل خانواده میمانند. من برای مهدی مثل مادر هستم و همسرم حق پدری گردنش دارد ولی هیچ نسبت فامیلی میان ما نیست.
شکایتی ندارم، دیه پسرم را میخواهم
من قصد شکایت از قائدی را ندارم. اینکه او بدون گواهینامه پشت فرمان نشسته یا نه مربوط به راهنمایی و رانندگی است و آنها اگر میخواهند با او برخورد کنند خودشان میدانند. من فقط حق قانونی فرزندم را میخواهم و این را میخواهد مهدی قائدی بدهد یا بیمه یا هرجای دیگری برای ما مهم نیست. ما این مبلغ را میخواهیم چرا که قصد داریم در کربلا یک موکب به نام احمدرضا بزنیم.
از مسئولان بیمارستان شکایت میکنیم
من اگر تصمیم به شکایت داشته باشم از مسئولان بیمارستان شکایت میکنم. طبق گزارش راهنمایی و رانندگی ساعت 1:25 شب تصادف انجام شده و 1:45 به بیمارستان منتقل شدند. چرا تا 6 صبح به کلانتری خبر ندادند و کسی را خبر نکردند؟ فرزند من وقتی به بیمارستان رسید صحبت میکرد ولی تا 6 صبح بدون صاحب در بیمارستان رها شده بود. به مهدی قائدی رسیدگی شد ولی بچه من بدون همراه رها شده بود.
خانمی که در ماشین بود را نمیشناسم
خانمی به اسم لیلا رهنما که در ماشین بود را نمیشناسم. هنوز فرصت نکردم و دلم نیامده سراغ ماجرا بروم و ببینم چه اتفاقی افتاده است و تصادف به چه شکلی بوده است.
میگویند تست الکل گرفتهاند
در مورد بحث تست الکل که گفته میشود از آنها گرفته شده است و به ما اعلام کردند خودمان تست میگیریم و پیگیری میکنیم. من از جزئیات ماجرا خبر ندارم ولی میگویند الکل مصرف نشده است.
کسی که قلب پسرم را میگیرد یک کربلا میهمان من است
احمدرضا آرزو داشت به کربلا برود و برای همین هر کسی که قلب فرزند من به او اهدا میشود یک کربلا میهمان من خواهد بود و با هزینه من میرود. ما اعضا را به 8 نفر هدیه کردیم و 8 نفر به جمعیت خانواده ما اضافه شده است. دعا کنید این هدیهها پس زده نشود.
دلم نمیآمد بدن احمدرضا را به خاک بسپارم
فرزند من 6 سال ووشو کار بود و قهرمان تهران و نایب قهرمان ایران بود و علاوه بر آن عضو باشگاه استقلال هم بود. من دلم نمیآمد بدن او را به خاک بسپارم و واقعاً حیف از فرزند من بود که این اتفاق برایش بیافتد.