قاعدتاً کولبر یعنی کسی که هیچ سرمایهای جز بازوی خود ندارد و حالا اگر قرار است او به جای کولبری در این بازارچهها غرفهنشین شود، سرمایهای هم برای خرید به او خواهند داد؟ آیا اگر چنین تسهیلاتی تقسیم شود، میتوان امیدوار بود که پای رانت در میان نباشد و کولبر، غرفهدار شود؟
کولبری هم از آن قصههای غمانگیز است که هرچه سامانش میدهیم بسامان نمیشود؛ هنوز برای بازگشایی لااقل پنج بازارچه مرزی در شرق کشور که میلیاردها تومان هزینه زیرساخت برداشته، نتوانستهایم با دولت افغانستان به تفاهم برسیم که خبر از ساماندهی کولبران غرب کشور در بازارچههای مرزی و ساخت بازارچههای جدید میرسد. اینکه تا این اندازه موضوع اهمیت پیدا کرده و مسئولان عالیرتبه با جدیت ورود پیدا کردهاند، قاعدتاً خبر خوبی است اما چند نکته ساده را باید برای افکار عمومی توضیح داد:
1- اغلب تصور عمومی از بازارچه مرزی، تصور غلطی است. بازارچه مرزی دقیقاً به معنای گمرک است و نه بازاری که مردم بتوانند آخر هفته همراه خانواده از آن دیدن کنند و با صرف ساعتها وقت، خاطرهای شیرین از یک خرید دلچسب بسازند. شما اگر همین فردا به بازارچه مرزی «سیرانبند» بانه که 40 کیلومتر خارج از این شهر و در نقطه صفر مرزی است بروید - حتی بهعنوان خبرنگار- با دری بسته مواجه خواهید شد و نیروهای مسلحی که به شما خواهند گفت باید نامهای رسمی از فرمانداری داشته باشید. موضوع بعدی اینکه در این بازارچهها غرفهای برای فروش روسری و لباس زنانه نیست، بلکه سیمان، گله گوسفند، کابل برق و... از طریق شرکتها مبادله میشود. حال کولبری که قرار است دیگر نه از طریق کولبری بلکه با ساماندهی در بازارچه مرزی امرار معاش کند، یعنی اینکه دقیقاً قرار است چه کاری انجام دهد؟
2- اگر به بازارچه مرزی سیرانبند بانه که توصیف شد، رفته باشید، درست کنار آن با باریکه راهی مواجه خواهید شد که به مرز کولبری «هنگژال» شهرت دارد و این غیر از مرزهای نامحدود کولبری قاچاق است.
حال فرض کنید کولبری که یک یخچال را از آن سوی مرز هنگژال برمی دارد و این طرف به خریدار تحویل میدهد، از فردا وارد بازارچه شود، آیا به خریدار هم اجازه داده خواهد شد همان جنس را از طریق بازارچه وارد کند یا عملاً با تقویت بازار و از رسمیت انداختن مرزهای قانونی کولبری، راهی برای واردکننده جز قاچاق و تولید نسل دیگری از کولبران باقی نخواهیم گذاشت؟
3- قاعدتاً کولبر یعنی کسی که هیچ سرمایهای جز بازوی خود ندارد و حالا اگر قرار است او به جای کولبری در این بازارچهها غرفهنشین شود، سرمایهای هم برای خرید به او خواهند داد؟ آیا اگر چنین تسهیلاتی تقسیم شود، میتوان امیدوار بود که پای رانت در میان نباشد و کولبر، غرفهدار شود؟
4- آیا به جای ساماندهی کولبران لازم نیست ابتدا خود بازارچهها را سامان داد و بنیه گمرک، قوانین گمرکی و شرکتهای صادرکننده را تقویت کرد؟ همه ما از این سخن میگوییم که ترکیه بازارهای عراق را تسخیر کرده و با وجود موقعیت عالی ایران، گوی سبقت را از ما ربوده است. اما واقعاً ترکیه به کدام شعبده دست یازیده که ما از آن ناتوانیم؟ موضوع خیلی ساده است؛ تریلرهای ترکیه در بازارچههای مرزی جنس خود را به طرف عراقی تحویل نمیدهند، بنابراین هزینهای بابت جا به جایی روی جنس کشیده نمیشود. تریلرهای ترکیه پول گمرک را از خریدار نمیگیرند و درنهایت اجناس خود را در فروشگاههایی به فروش میرسانند که دوسوم هزینه اجاره آن را به عهده گرفتهاند. نتیجه مساوی است با تقویت صادرات، جذاب نبودن واردات و نداشتن مسألهای به نام کولبری.
منبع:روزنامه ایران
1- اغلب تصور عمومی از بازارچه مرزی، تصور غلطی است. بازارچه مرزی دقیقاً به معنای گمرک است و نه بازاری که مردم بتوانند آخر هفته همراه خانواده از آن دیدن کنند و با صرف ساعتها وقت، خاطرهای شیرین از یک خرید دلچسب بسازند. شما اگر همین فردا به بازارچه مرزی «سیرانبند» بانه که 40 کیلومتر خارج از این شهر و در نقطه صفر مرزی است بروید - حتی بهعنوان خبرنگار- با دری بسته مواجه خواهید شد و نیروهای مسلحی که به شما خواهند گفت باید نامهای رسمی از فرمانداری داشته باشید. موضوع بعدی اینکه در این بازارچهها غرفهای برای فروش روسری و لباس زنانه نیست، بلکه سیمان، گله گوسفند، کابل برق و... از طریق شرکتها مبادله میشود. حال کولبری که قرار است دیگر نه از طریق کولبری بلکه با ساماندهی در بازارچه مرزی امرار معاش کند، یعنی اینکه دقیقاً قرار است چه کاری انجام دهد؟
2- اگر به بازارچه مرزی سیرانبند بانه که توصیف شد، رفته باشید، درست کنار آن با باریکه راهی مواجه خواهید شد که به مرز کولبری «هنگژال» شهرت دارد و این غیر از مرزهای نامحدود کولبری قاچاق است.
حال فرض کنید کولبری که یک یخچال را از آن سوی مرز هنگژال برمی دارد و این طرف به خریدار تحویل میدهد، از فردا وارد بازارچه شود، آیا به خریدار هم اجازه داده خواهد شد همان جنس را از طریق بازارچه وارد کند یا عملاً با تقویت بازار و از رسمیت انداختن مرزهای قانونی کولبری، راهی برای واردکننده جز قاچاق و تولید نسل دیگری از کولبران باقی نخواهیم گذاشت؟
3- قاعدتاً کولبر یعنی کسی که هیچ سرمایهای جز بازوی خود ندارد و حالا اگر قرار است او به جای کولبری در این بازارچهها غرفهنشین شود، سرمایهای هم برای خرید به او خواهند داد؟ آیا اگر چنین تسهیلاتی تقسیم شود، میتوان امیدوار بود که پای رانت در میان نباشد و کولبر، غرفهدار شود؟
4- آیا به جای ساماندهی کولبران لازم نیست ابتدا خود بازارچهها را سامان داد و بنیه گمرک، قوانین گمرکی و شرکتهای صادرکننده را تقویت کرد؟ همه ما از این سخن میگوییم که ترکیه بازارهای عراق را تسخیر کرده و با وجود موقعیت عالی ایران، گوی سبقت را از ما ربوده است. اما واقعاً ترکیه به کدام شعبده دست یازیده که ما از آن ناتوانیم؟ موضوع خیلی ساده است؛ تریلرهای ترکیه در بازارچههای مرزی جنس خود را به طرف عراقی تحویل نمیدهند، بنابراین هزینهای بابت جا به جایی روی جنس کشیده نمیشود. تریلرهای ترکیه پول گمرک را از خریدار نمیگیرند و درنهایت اجناس خود را در فروشگاههایی به فروش میرسانند که دوسوم هزینه اجاره آن را به عهده گرفتهاند. نتیجه مساوی است با تقویت صادرات، جذاب نبودن واردات و نداشتن مسألهای به نام کولبری.
منبع:روزنامه ایران
ارسال نظر