کد خبر: ۱۹۰۷۰۷
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۳
با این حال، همچنان این سوال مطرح است که چرا بنای مهمی چون آرامگاه کمبوجیه به همراه کاخ نزدیک آن‌ که بیشترین قابلیت گردشگری را دارد، به حال خود رها شده‌اند اما باید شاهد ساخت بنایی مسقف روی تل آجری باشیم که جایش زیر خاک امن است و با زدن سقفی که خود آسیب منظری جدی ایجاد می‌کند بدون طرح و برنامه جامع سایت‌موزه بسازیم؟
تعداد زیادی پایه‌های سفید بلند در دل محوطه تخت‌جمشید فرورفته‌اند تا روی «تل آجری» حفاظی کشیده و آثار بی‌بدیل آن را به صورت سایت موزه به نمایش گذاشته شود. اما چرا این خبر بحث‌برانگیز است؟ بسیاری از محوطه‌های تاریخی ایران چون نوشیجان و هگمتانه، ... چنین پوششی دارند، اما این پوشش چه دارد که تا این اندازه از سوی باستان‌شناسان و دوستداران میراث فرهنگی مورد نقد قرار گرفته؟

برخورد با این پروژه سازمان میراث فرهنگی چند سویه است. از یک سو، کارشناسان شورای فنی پایگاه جهانی تخت‌جمشید از دلایل به کاربردن این پایه‌ها اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند: «این طرح در شورای فنی پایگاه تخت‌جمشید تایید نشده» از سوی دیگر مسببان اجرای این پروژه، مجوزی را نشان می‌دهند که پژوهشکده سازمان میراث فرهنگی صادر کرده است. کارشناسان فنی پایگاه تخت‌جمشید آن را «فاجعه» می‌خوانند و باستان‌شناسان این پروژه آن را حفاظت و خدمت به میراث فرهنگی می‌دانند. در این میان، روابط‌عمومی پایگاه میراث جهانی تخت‌جمشید برخلاف نظر کارشناسان شورای فنی از سازه‌های کارگذاشته‌شده در تل آجری دفاع می‌کند. با توجه به مجموع نظرات منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی این سوال به وجود می‌آید: در تخت‌جمشید چه می‌گذرد؟ محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی و مسعود رضایی منفرد، رئیس پایگاه تخت‌جمشید پس از تماس‌های مکرر حاضر به پاسخگویی نمی‌شوند.

سقف  سرگردان

 نصیب سایت موزه پارسه شد

بیاییم از اول ماجرا را بررسی کنیم. چند روز پیش خبری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد با این عنوان: «سایت موزه تل آجری به بهانه حفاظت آثار باستانی، آن را تخریب می‌کند.» علی هژبری، باستان‌شناس در این مطلب وضع سایت موزه‌ای نوپا در محوطه تخت‌جمشید را شرح می‌دهد: «با کمال تعجب و تأسف، میراث فرهنگی در عرصه تل آجری و در حریم تخت‌جمشید دخل و تصرفی مرتکب شده، درحالی‌که تخت‌جمشید از نخستین پرونده‌هایی است که در فهرست جهانی ثبت شده و چندی پیش از ساخت سیلو در حریم درجه یک آن با حکم قوه قضائیه ممانعت به عمل آمد. امروز به بهانه ایجاد سایت‌موزه داخل عرصه بنا را کنده، بتن‌ریزی کرده و ستون‌های مرتفعی را جاگذاری کرده‌اند تا پوشش ثابت ایجاد کنند. ضوابط عرصه و حریم را هیچ ارگانی نمی‌تواند تغییر دهد، چه رسد به این‌که خود سازمان متولی حفاظت عرصه و حریم یعنی سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری ضوابط خود را زیر پا گذارد. از آن‌جا که ایران تجربه تلخ میدان نقش جهان و برج جهان‌نما را در پرونده محوطه‌های ثبت جهانی دارد، واجب است به این نکته توجه کنیم که پیش از هرگونه اقدامی، تصمیماتی درحد توان کارشناسی شهرستان گرفته نشود و جهانی بیندیشیم.»
با هژبری، باستان‌شناس درباره جزییات این ماجرا به گفت‌وگو نشستیم: «این دخل و تصرف و تعرض آشکار به حریم مجموعه میراث جهانی تخت‌جمشید و عرصه شهر پارسه به بهانه ایجاد سایت‌موزه است. درحالی‌که کنوانسیون‌ها و مفاد قطعنامه‌ها و قراردادهای جهانی در زمینه حفاظت، نگهداری و ساماندهی آثار فرهنگی و به‌ویژه میراث بشری تاکید بر ایجاد کمترین دخل‌وتصرف در شرایط حادث‌شده بر اثر روندهای طبیعی و تاریخی و حتی در مرمت آثار را دارند. با اظهار شگفتی در بازدید به عمل آمده از محل تل آجری یا همان دروازه تازه کاوش‌شده هخامنشی روشن می‌شود که پایه‌های فلزی در تل آجری کار گذاشته شده و قرار است به‌زودی در این محل سایت‌موزه‌ای برپا شود. برای نصب پایه‌ها به حفر کانال و خندق بزرگی دورتادور محوطه نیاز بوده و جالب آن‌که محدوده عرصه خود اثر نیز به‌طور کامل مورد کاوش و پاکسازی قرار نگرفته که همین امر موجب شده به‌ناچار خندق را از میان لایه‌های باستانی و آوار برج حفر کنند.»

تل آجری کجاست و چرا این دروازه تازه کشف‌شده مهم است؟ یافته‌های باستان‌شناسان نشان می‌دهد: «تل آجری» دروازه‌ای است که پیش از تخت‌جمشید و برای کاخ فیروزی که امروز به‌طور کامل تخریب شده، در محوطه شهر باستانی پارسه ساخته شده‌؛ بنایی در ۳ کیلومتری تخت‌جمشید اما قدیمی‌تر از تخت‌گاه (تخت‌جمشید). باستان‌شناسان یافتند که تل آجری، دروازه‌ای از دوران هخامنشیان و احتمالا زمان کوروش است که در ساخت آن از هنر و فرهنگ بابلی هم استفاده شده‌. کشف آجرهای لعاب‌دار با نقوش موشخشو و گاو از مهمترین یافته‌های این محوطه است. موشخشو، حیوانی افسانه‌ای و ترکیبی از مار و اژدهاست که بیشتر به‌عنوان نماد و سمبل خدای مردوک وخدای بابلیان شناخته شده‌ است.»

این سایت‌موزه قرار است روی این آثار بر پا شود. هژبری می‌گوید که جای شگفتی دارد که تاکنون هیچ‌گونه طرح جامعی در رابطه با سایت‌موزه فرضی در محل تل آجری جز اجرای یک سقف که آن هم عاریتی است، مطرح نشده و جالب‌تر آن‌که براساس پرس‌وجوهایی که انجام شده، تاکنون در جلسات شورای فنی تخت‌جمشید و پاسارگاد نیز چنین موضوعی به رأی و مشورت گذاشته نشده است.»

با این حال، «فرهاد عزیزی»، مسئول پایگاه‌های کشور در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید که در جریان این پروژه بوده و کلیت آن را تایید می‌کند، اما جزییات اجرایی آن را نمی‌داند، چون این بخش کار مربوط به پایگاه جهانی تخت‌جمشید می‌شود و در صورت هر مشکلی در نحوه اجرا پس از بازدید و بررسی رسیدگی خواهد شد.

فرهاد نظری، مدیرکل ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی هم می‌گوید به‌زودی این مسأله را بررسی می‌کند و در صورت تخلف در مسأله حریم تخت‌جمشید به مسأله ورود خواهد کرد.

هژبری اما به پژوهش‌های باستان‌شناسی و بررسی‌های میدانی و تصویربرداری‌های هوایی استناد می‌کند: «در صورت مطرح کردن موضوع سایت‌موزه باید تمامی دشت فیرزوی -که این اثر و چندین محوطه و بنای دیگر هخامنشی نیز در آن قرار گرفته و از دهه‌ها پیش شناسایی و حتی کاوش شده- مورد توجه قرار می‌گرفت. چگونه قابل توجیه است، درحالی‌که عرصه دیگر آثار هخامنشی در دور و بر و اطراف تل آجری هر ساله با شخم و تیغه تیز و برنده ماشین‌های کشاورزی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و روزبه‌روز کوچکتر می‌شوند، چنین عملیات عجولانه‌ای در رابطه با محوطه تل آجری اجرا شود، در صورتی که عرصه دیگر آثار هنوز در مالکیت خصوصی و بدون هرگونه حفاظ و حریمی به حال خود رها شده‌اند و حتی تعیین و تعریف نیز نشده‌اند. از سوی دیگر دروازه کشف‌شده در تل آجری تنها بنا و دروازه موجود در این بخش از دشت نبوده و کف سنگی یک دروازه عظیم دیگر که امروزه به سادگی در سطح زمین قابل مشاهده است در ٥٠٠متری باختری تل آجری در شرایط حفاظتی ناگواری به سر می‌برد.»

اما مسئول پایگاه‌های کشور می‌گوید که این محوطه دارای ارزش بالایی است و حتی از دیدگاه تاریخی می‌تواند از تخت‌جمشید هم مهمتر باشد و گروه باستان‌شناسی این محوطه عقیده داشتند که این آثار از زیر خاک درآمده و به نمایش گذاشته شوند و ما هم موافقت کردیم.
هژبری معتقد است: «همان‌گونه که در عکس‌ها نیز مشخص است ایجاد پوشش برای بنایی که هنوز به صورت کامل آزاد‌سازی نشده و ارتباط معنایی آن با اطراف و بناهایی که می‌توانسته در ارتباط با آن وجود داشته باشد، جای اشکال است و بنابر ضوابط حریم درجه یک تخت‌جمشید هرگونه پی‌کنی، کندوکاو، حصارکشی و درخت‌کاری و در حقیقت هر عملی که موجب مخدوش‌شدن دید و تغییر هویت طبیعی دشت در این منطقه شود، ممنوع است.»

او به قوانین و ضوابط سازمان میراث فرهنگی برای سایر نهادها، سازمان‌ها و مردم اشاره می‌کند و می‌گوید: «در چندین ماه اخیر شاهد بودیم که ماموران یگان حفاظت سازمان با حکم قضائی نهال‌های کاشته‌شده در چند صد متری تل آجری را قلع‌وقمع کردند و در این محدوده از ایجاد فنس و حصار ساده نیز بشدت خودداری می‌کنند، ولی در همین حال با کمال تعجب شاهد هستیم جنگلی از ستون‌های فلزی به بهانه ایجاد سایت موزه در این منطقه بنا شده است. این اقدام بدون در نظر گرفتن احتیاجات تخصصی، ساختاری و حفاظتی چنین اثر ارزشمندی انجام شده که البته با توجه به بخش‌های اندک باقی‌مانده از آن بیشتر جنبه مطالعاتی و پژوهشی دارد تا آن‌که قابلیت بازدید گردشگران را داشته باشد.»

او نکته تازه‌ای را یادآوری می‌کند: «پوشش سقف درحال اجرا نه برای این محوطه که برای بنا و محوطه باستانی دیگری در پاسارگاد پیش‌بینی، اندازه‌گیری و ساخته شده و انتقال آن به این محوطه در حقیقت معکوس‌شدن روند واقعی ساخت و تهیه پوشش برای آن است. به جای آن‌که با توجه به شرایط ابعادی و ساختاری تل آجری به فرض ایجاد پوشش برای آن، سقفی با کمترین دخل و تصرف محیطی تهیه و اجرا شود، این تل آجری است که باید برای جا گرفتن در محدوده سقف خود را جمع‌وجور و مهیا کند.»

ماجرای سقف عاریتی

بازدیدکننده‌هایی که از‌ سال ٨٩ تا همین چند ماه پیش از پاسارگاد بازدید کرده‌اند، حتما تعدادی پوشش و ستون بدون استفاده در محوطه پاسارگاد را که روی هم تلنبار شده بود، دیده‌اند. بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که این ستون و پوشش در ‌سال ٨٩ برای طراحی سقفی در پاسارگاد خریداری شده بود. این سقف ٢٠ فونداسیون داشته است. درواقع این سقف پس از خریداری که قطعا هزینه و اعتبار بسیار زیادی داشته به دلیل همخوان‌نبودن با محیط هرگز مورد استفاده قرار نگرفته و دپو شده است.

گفته می‌شود، تمامی مساحتی که سقف عاریتی می‌پوشاند حدود ١٦٠٠مترمربع است و به دلیل تعداد فراوان پایه‌های آن برای طراحی و اجرا در یک محوطه باستانی مناسب نیست. برای ایستادن سقف بر ٣٠ میله فلزی که در حقیقت جنگلی از ستون است، خندقی بر میانه بخش برجسته بنا به پهنای سه متر و تا عمق حدود یک متر ایجاد کرده‌اند که بر این اساس مساحتی حدود یک‌سوم کل فضایی که سقف اشغال می‌کند، یعنی ٥٠٠مترمربع از بخش برجسته و آشکار محوطه باستانی ویران و با بتن پر شده است. این درحالی است که عملیات تعیین عرصه و حریم آن و انجام مراحل تصویب نقشه و ضوابط انجام نشده است.

چرا سقفی که نزدیک ٥‌سال بی‌فایده گوشه‌ای از پاسارگاد افتاده بود، به یکباره مورد استفاده قرار می‌گیرد و دروازه کوروش با نشانه‌های خدای ایشتار قربانی ابعاد و پایه‌های این سقف می‌شود، درحالی‌که آثار مهم هخامنشی در اطراف تل آجری و با فاصله اندک در شرایط ناگوار حفاظتی، مرمتی و نگهداری قرار دارند. گفته می‌شود بررسی هزینه‌های صرف‌شده برای این سقف بلااستفاده خود عامل فشاری برای بکارگیری آن در تل آجری بوده است.

مسئولان میراث جهانی تخت‌جمشید  چه می‌گویند؟

پس از تماس‌ با علیرضا عسگری چاوردی، این باستان‌شناس و مجری پروژه پاسخی برای «شهروند» فرستاد که همان پاسخ روابط‌عمومی میراث جهانی تخت‌جمشید در شبکه‌های اجتماعی است: «تل آجری پارسه واقع در ٤ کیلومتری تختگاه تخت‌جمشید بنایی از خشت و آجر است که ابعاد سازه‌ای آن ٣٠ در ٤٠ متر است. از ارتفاع این بنا در بسیاری از قسمت‌ها کمتر از یک متر باقی مانده. در حقیقت، پس از ٦‌سال کار تحقیقاتی هیأت ایرانی و ایتالیایی مشخص شد این سازه خشتی بزرگ می‌تواند دروازه‌ای شبیه به بنای دروازه ایشتار در بابل قدیم باشد. به مرور با روشن‌شدن اهمیت این بنا شورای فنی و شورای راهبردی تخت‌جمشید دغدغه حفاظت از بقایای این سازه خشتی و آجری و مصون ماندن آن از باران را داشت، چراکه ضخامت دیواره‌های ١٠ تا ١٢ متری این بنا در بخش نما تا ٢ متر از آجر و ٥ تا ٦ متر بخش داخلی دیوارها از خشت ساخته شده بود. در مشورت با متخصصان متعدد داخلی و استفاده از تجربه محوطه‌های باستانی مهمی نظیر سقف پلکان شرقی تخت‌جمشید با ارتفاع ١٠ متر که در دوره «زنده‌یاد دکتر باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی به‌عنوان ممتازترین چهره ماندگار میراث فرهنگی کشور» در دهه ١٣٧٠ نصب شده بود یا محوطه‌های مهم دیگری نظیر پوشش سقف سازه فلزی محوطه هگمتانه همدان، بندیان درگز در خراسان، محوطه باستانی ٦هزار ساله زاغه در دشت قزوین که در دوره زنده‌یاد دکتر نگهبان معروف به پدر باستان‌شناسی ایران و محوطه باستانی قلی درویش در قم ایجاد شده بود، در تمام موارد تجربه نشان داده بود که بهترین راه حفاظت از محوطه‌های باستانی پس از کاوش، ایجاد پوشش سازه‌های فلزی جهت جلوگیری از تخریب بنا در مقابل باد و باران است. این تجربه حتی برای بناهای سنگی نظیر تخت‌جمشید هم به کار گرفته شد و امروزه مقایسه پلکان شرقی و کاخ شورا تخت‌جمشید که زیر پوشش سقف محفوظ‌مانده در مقایسه با پلکان شمالی کاخ آپادانا که در معرض باد و باران بوده است، نشان می‌دهد استفاده از پوشش فلزی برای حفاظت تا چه حدود اهمیت دارد.

در حقیقت این یک تجربه جهانی است و در ایتالیا به‌عنوان مهمترین کشور حفاظت‌گر و متولی مرمت و تدوین‌گر مبانی حفاظت و مرمت آثار تاریخی جهان هم در بیشتر محوطه‌های باستانی از همین پوشش سقف فلزی برای حفاظت از بناهای باستانی پس از کاوش استفاده شده است. باستان‌شناسان پس از کاوش محوطه باستانی باید به فکر حفاظت پس از کاوش باشند، به همین دلیل صدها محوطه باستانی پس از کاوش با همان خاک پر می‌شوند، اما محوطه‌هایی که بیشتر قابلیت بازدید دارند و امکان حضور گردشگر در آن آثار وجود دارد، باید به‌عنوان سایت موزه باز بمانند و امکان بازدید وجود داشته باشد. بدیهی است که پرکردن گمانه‌های کاوش پس از مطالعات باستان‌شناسی آسان‌ترین روش حفاظت است، اما محروم‌کردن جامعه از مشاهده آثار تاریخی خود با پنهان‌کردن مجدد آثار در زیر خاک شاید الگویی مربوط به ٥٠‌سال پیش باشد که امروزه در جهان این شیوه حفاظت به‌عنوان ابتدایی‌ترین روش حفاظت آثار باستانی مطرح است.

در تمام کشورهای توسعه‌یافته تلاش می‌کنند با ایجاد سایت‌موزه و انجام پوشش حفاظتی سازه‌های فلزی روی اثر تاریخی مکشوفه از دل محوطه باستانی آن را به نمایش بگذارند و بهره‌بردار اثر تاریخی سرزمین خود باشند. درست، همین روشی که در جهان مرسوم است، در حفاظت بنای خشتی و آجری مکشوفه در تل آجری پارسه به کار گرفته شده است. با این تجربه و دیدگاه، سازه پوششی تل آجری پارسه اکنون درحال انجام است و پس از ایجاد سازه مجدد، عملیات حفاظت و مرمت سازه‌های معماری خشتی و آجری این محوطه انجام خواهد شد. به واقع حفاری‌های علمی باستان‌شناسی که خود نوعی از عمل جراحی زمین محسوب می‌شود، مستلزم شکافتن تپه باستانی است که بدون تردید این عمل در جهت بهبود وضع بیمار انجام می‌شود، اما عکسبرداری از بدن شکافته‌شده در اتاق عمل و ارایه تصویر آن به عموم جامعه به‌عنوان به عکس جلوه‌دادن کار جراح و این‌که جراح بدن یک انسان را شکافته است، بیشتر درگیر کردن افکار عمومی جامعه با بدن شکافته‌شده است، نه بهبود بیمار پس از عمل. درخصوص کاوش تل آجری هم باید به نتایج پس از عمل اندیشید و این‌که اثر باستانی دروازه تل آجری می‌تواند با پوشش حفاظتی سقف برای سالیان متمادی از گزند باد و باران مصون بماند. باید توجه داشت از آن دروازه باشکوه و بزرگ دوره هخامنشی امروز کمتر از یک متر و تنها در برخی موارد تا ٢ متر باقی مانده است که این حداقل هم اگر به سرعت زیر پوشش سقف قرار نگیرد، از بین خواهد رفت.

باتوجه به همه دلایل فوق و پس از ارایه طرح به پژوهشگاه میراث‌فرهنگی مجوز ایجاد فونداسیون به روش کاوش برای پی‌کنی پایه‌های سقف پیرامون بنای دروازه صادر شد. در حقیقت بررسی‌های متعدد مغناطیس‌سنجی و پس از ٦‌سال کاوش بنای تل آجری در محدوده بنا نقشه راه برای گروه کاوش کاملا روشن بود که ایجاد پایه‌های سقف در دورتادور بنا در فاصله ٣ تا ٥متری از سازه اصلی باید انجام گیرد، زیرا در بخش‌های پیرامونی اثر تاریخی وجود نداشت، یعنی ابعاد بنای تحت پوشش ٣٠ در ٤٠متر و ابعاد پلان پایه‌های فونداسیون حفاظتی دورتادور محوطه ٥٠ در ٦٠ متر پیشنهاد شد تا هر نوع سازه الحاقی احتمالی هم تحت پوشش سقف قرار گیرد. کاوش در آوارهای پیرامون بنا طی ٨ ماه انجام شد و به جز دو دیوار الحاقی که از قبل پیش‌بینی می‌شد، هیچ اثر معماری دیگری به دست نیامد. پایه فونداسیون در خاک بکر و پایین‌تر از سطح زمین‌های کشاورزی ایجاد شد، زیرا محدوده بزرگ تحت پوشش این سقف بدون ایجاد یا قرارگرفتن حتی یک پایه روی اثر تاریخی باید ایجاد می‌شد. درحالی‌که در آثار تاریخی ایتالیا و بسیاری از محوطه‌های دیگر به‌طور معمول به دلیل بزرگی محدوده تحت پوشش باید در این محوطه نیز یک ردیف پایه فونداسیون روی اثر قرار می‌گرفت که خوشبختانه در تل آجری این کار انجام نشد. به دلیل بزرگی ابعاد سقف و همچنین لزوم استحکام آن و مهمتر از آن رعایت ارتفاع آن از سطح محوطه حداکثر ٣متر ارتفاع با رعایت حفاظت از منظر تخت‌جمشید آن هم در فاصله ٤ کیلومتری تخت‌جمشید، ایجاد چنین پوشش حفاظتی نیاز به استفاده از بستری محکم داشت که بتواند با ایجاد لوله‌های فلزی سبک که در اصطلاح سازه فضایی سبک خوانده می‌شوند، ایجاد پوشش سقف ایجاد شود. پروژه مزبور درحال انجام است و با ارایه گزارش در این خصوص و همچنین بازدید ده‌ها متخصص ایرانی و اروپایی، پروژه تل آجری به‌زودی به یکی از دستاوردهای مهم میراث فرهنگی کشور در چگونگی حفاظت و مرمت تپه‌های باستانی تبدیل می‌شود.»

با این حال، همچنان این سوال مطرح است که چرا بنای مهمی چون آرامگاه کمبوجیه به همراه کاخ نزدیک آن‌ که بیشترین قابلیت گردشگری را دارد، به حال خود رها شده‌اند  اما باید شاهد ساخت بنایی مسقف روی تل آجری باشیم که جایش زیر خاک امن است و با زدن سقفی که خود آسیب منظری جدی ایجاد می‌کند بدون طرح و برنامه جامع سایت‌موزه بسازیم؟

آیا همان‌طور که کاوشگران در مورد دیگر محوطه‌های ارزشمند کاوش‌شده تجربه دارند بهتر نبود و نیست با توجه به شرایط نامناسب نگهداری، حفاظت و مراقبت موجود که امروزه برای تختگاه نیز حاکم است، این بنا را پس از کاوش و تهیه تمامی مستندات، عکس‌ها، اسکن لیزری و نوری و ... به دست امین و مراقبتگر خاک می‌سپردند تا زمانی دیگر که شرایط فراهم است از دل خاک بیرون‌ آید و در مقابل نمایشگاهی دایمی از عکس‌ها، فیلم‌ها، انتشارات و گزارش‌ها در خود تخت‌جمشید که روزانه شاهد بازدید صدها و هزاران گردشگر داخلی و خارجی هستیم به معرض نمایش عموم می‌گذاشتند؟

منبع:شهروند
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین