|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۹
کد خبر: ۱۸۵۹۱۴
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۲
لانتری باید درکوتاه ترین زمان ممکن آسیب های ناخواسته و خواسته ای که با سخنان خود بر این پل ارتباطی و راهبردي وارد ساخته را ترمیم سازد. در پایان شاید این وظیفه حلقه نفوذ ناپذیراطرافیان کلانتری باشد تا به او یادآوری کنند که سال‌هاست دیگر شیوه ریاستی دهه 70 منسوخ شده است.
از آغازین روزهای انتصاب عیسي کلانتری در جایگاه ریاست سازمان متولی محیط زیست کشور، پردیسان هر روز بمب خبری در خود منفجر می کند! بمب های خبری که می‌توان از هر کدام‌شان به عنوان یک«شوک» در حوزه محیط زیست یاد کرد. سخنرانی ها و مصاحبه هایی که کلانتری در آن تلاش می کند تا هر چه بیشتر دیدگاه خود را با آنچه که ابتکار و تیم همکارانش در این سال ها ساخته و پرداخته بودند، متفاوت و متمایز نشان دهد. او به روشنی تلاش دارد تا بین دیدگاه ها و برنامه های خود با آنچه در چهار سال گذشته پی ریزی شده، دره ای ژرف و بدون هیچ گونه پل ارتباطی حفر كند... برخی دیدگاه های او تفسیری روشن از معنای تضاد و پارادوکس است. برای نمونه او شعار «تربیت 80 میلیون محیط بان» را سر می دهد اما در همین روزهای کوتاه روی کارآمدن، با تمام توان و به روشنی این پیام را فرستاد که برنامه و اعتقادی به کارکردن با سازمان‌های مردم نهاد ندارد. چرا که او سازمان های مردم‌نهاد را غیر اندیشه ورز و جماعتی«احساساتی»می پندارد. او مخالفان تولید محصولات تراژن را «نادان علمی» و «سیاسی» می‌نامد. در دیدگاه او، اگر سازمان های مردم نهاد با طرح های توسعه بتنی و فاجعه آفرین برای محیط زیست مخالفت کنند، عاقلانه رفتار نکرده اند. رییس جدید سازمان حفاظت محیط زیست با سد سازی در جنگل های شمال و طرح های انتقال آب بین حوضه‌ای، ادامه برداشت از جنگل های شمال، تولید محصولات تراژن و حتي شکار موافق است. شاید او تصمیم دارد تا نظریه، ایدئولوژی و یا باز تعریفی از«حفاظت محیط زیست»ارائه كند که این بار در برگیرنده همه خطوط قرمز و نباید های ثابت شده و بنیادین در این حوزه است. دست کم در بازتعریف و دریافت او از «توسعه پایدار»که چنین است. در دیدگاه جدید او همه دغدغه‌های زیست محیطی، از نابسامانی وضعیت جنگل های هیرکانی تا پرداختن به یوز آسیایی، آنطور که به نامه محمد درویش - آن هم به شکل خارج عرف اداری و سازمانی - پاسخ داده، سطحی نگری و «فریب انگیز»است و تنها بحران آب«دلهره آور» است و بدینسان با خط کشیدن روی همه فریب انگیزها و در پی آن حذف همه فریب کارها! این پرداختن به آب است که باید در صدر همه برنامه ها قرار گیرد. البته آنگونه که خوشایند ایشان و تیم همکاران‌شان است. او با دستاویز قرار دادن «بحران آب»، پرداختن به همه مشکلات زیست محیطی دیگر را نشانی از سطحی نگری کنشگران این حوزه و حتي برخی مدیران سازمانی خود می پندارد، بی آنکه خود و تیم همکارانش جز گشودن دوباره پرونده های بسته شده انتقال آب بین حوزه ای، راهکاری نوین برای برون رفت از این بحران ارایه کرده باشند. دفاع تمام قد و تعجب برانگیز او در جایگاه معاون رییس جمهور از وزیر پیشنهادی بتن محور و سازه گرای نیرو، شاید در همین راستا صورت گرفته باشد. او با بیان این که «با انتقال آب از دریا به داخل کشور موافقم» و در پی آن گره زدن این دیدگاه با تصمیمات سخت کشور تلاش دارد تا ثابت کند که حتي برای قانون هم جایگاهی قایل نیست. چراکه بسیار بعید است او و تیم همکارانش ندانند بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی، طرح انتقال آب دریای کاسپین به کویر مرکزی ایران از برنامه ششم توسعه کل کشور حذف شده است. اما شاید کلانتری چنین می پندارد که اگر اردکانیان سازه محور در راس وزارت نیرو قرار گیرد، می توانند به کمک یکدیگر با اجرای طرح انتقال آب دریای کاسپین، بحران به قول او«دلهره آور» آب را در فلات مرکزی ایران ساماندهی کنند. به ویژه که پیش تر شخص رییس جمهور هم نظر موافق خود را با اجرای این پروژه منوط به دریافت مجوزهای زیست محیطی بیان داشته بودند. کلانتری به صراحت بیان معروف است.

 صراحت بیان نیز رفتاری نیکو و پسندیده است. اما ای کاش کلانتری این ویژگی مثبت گفتاری خود را با کمی چاشنی انصاف همراه می کرد و همه مهندسین را نادان نمی نامید... ای کاش برای توجیه خطاهای کارشناسی در گذشته، همچنان خاموشی می گزید و یا اگر تصمیمی برای گشودن این پرونده سنگین داشت، چنین می گفت؛ « بیشتر مهندسینی که ما تصمیم گیران آن ها را برای تصمیم های بزرگ به کار گرفتیم نادان بودند، البته در میان آنها مهندسین دانا و توانمندی هم بودند که ما تصمیم گیران توجهی به سخنان آنها نکردیم، چرا که اینان همچون ما نمی اندیشیدند...» و یا اینکه چنین می گفت؛«در جامعه مهندسین و کارشناسان دانا و توانمند کم نداریم، اما بسیاری از مهندسینی که ما آنها را به کارگرفتیم، نادان بودند...» عیسي کلانتری گزینه مورد نظر رییس دولتی است که خود را محیط زیستی ترین دولت تاریخ این سرزمین می نامد و اتفاقا درصد بالایی از رای دوباره خود را در انتخابات گذشته به همین واسطه و با بیان این شعار دریافت کرده است. دست کم این شهادت پذیرفتنی است که همان سازمان های مردم نهاد «احساساتی» که معاون رییس جمهور آنها را به «عقلانیت» فرا می خواند!! در این انتخاب دوباره، نقشی غیرقابل انکار داشته اند. رییس سازمان حفاظت محیط زیست چه بخواهد و چه نخواهد، پل ارتباطی و عامل اتصال سازمان‌های مردم نهاد زیست محیطی با دولت است. رییس سازمان حفاظت محیط زیست نمی تواند از این نقش و جایگاه مهم و کارای خود غفلت ورزد. به بیان دیگر کلانتری نمی تواند و نباید سازمان های مردم نهاد را نبیند و صدای آنان را نشنود. کلانتری باید درکوتاه ترین زمان ممکن آسیب های ناخواسته و خواسته ای که با سخنان خود بر این پل ارتباطی و راهبردي وارد ساخته را ترمیم سازد. در پایان شاید این وظیفه حلقه نفوذ ناپذیراطرافیان کلانتری باشد تا به او یادآوری کنند که سال‌هاست دیگر شیوه ریاستی دهه 70 منسوخ شده است. اگر در دهه 70 سالانه نزدیک به 2 میلیون متر مکعب چوب از جنگل‌های شمال برداشت و به خارج از کشور صادر می شد و صدایی از کسی در نمی‌آمد، امروز دیگر حتی برداشت خشکه دارها هم از جنگل‌های شمال از سوی مردم نگران آینده میهن به چالش کشیده می شود تا جایی که مصوبه مجلس در این خصوص به درخواست همین مردم آگاه و اندیشمند از سوی شورای نگهبان بازگردانده می شود. امروز دیگر همانند آن سال‌ها نیست... کلانتری باید از خواب عمیق ریاست دهه هفتادی بیدار شود...

منبع: قانون
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین