پیشروی «داعش» به لحاظ داخلی نشان می دهد «داعش» از چارچوب یک گروه بنیادگرای صرف خارج شده و مدعی نمایندگی قومیتی خاص یعنی سنی هاست.
در این روزها شهر بزرگ «موصل» تسخیر شد و به بخش هایی از استان های کرکوک و تکریت هم دست اندازی شد.
تحرکات این گروه نشان می دهد «داعش» در عراق، ویژگی های داعشی که در سوریه فعال است را ندارد و جایگاه آن با «داعش» سوریه متفاوت است.
«داعش» در عراق به جایگاهی برای فعالیت دوباره دیگر گروه های شورشی مانند بقایای رژیم بعث و سایر گروه های تندرو سنی تبدیل شده است؛ گروه هایی که پس از سال 2005 از دولت مالکی ناراضی بودند و در واقع از ساختار قدرت جدید کنار گذاشته شدند. این بحران را از دو وجه داخلی و منطقه ای می توان بررسی کرد.
پیشروی «داعش» به لحاظ داخلی نشان می دهد «داعش» از چارچوب یک گروه بنیادگرای صرف خارج شده و مدعی نمایندگی قومیتی خاص یعنی سنی هاست.
جالب اینکه «داعش» نتوانسته بود موقعیت خود را در منطقه جغرافیایی وسیعی تحکیم کند ولی در ماه های گذشته در استان های انبار و نینوا عرض اندام کرد و این می تواند نشانی از پایگاه اجتماعی باشد که در مناطق سنی نشین عراق پیدا کرده است.
این مساله، پای نوری المالکی را به عنوان کسی که در شکل دادن به ساختار جدید ناموفق بود، به میان می کشد.
اتفاقاتی که قبل از سال 2005 افتاد، باعث شد گروه های «بیداری» میان شیعیان، کردها و سنی ها شکل بگیرد که توانستند شورش ها را مهار کنند.
این مصالحه در سال های اخیر تا حدود زیادی نقض شده است و گروه هایی که اطراف مالکی گرد آمده اند؛ نتوانستند مصالحه مطلوب گذشته را دنبال کنند.
در رابطه با بحث منطقه ای بحران عراق، به منازعه شیعه و سنی می رسیم که در خاورمیانه به منازعه ای مزمن تبدیل شده است. یک سر این منازعه عربستان است که به عنوان نیرویی مخرب، ساختارشکن و بی ثبات کننده، حضوری هژمونیک پیدا کرده است. از سوی دیگر در ماه های اخیر روابط میان ایالات متحده آمریکا و عربستان مخدوش شده است.
براساس سیاست های بعد از «بهار عربی» به نظر می رسید مواضع عربستان، قطر و ترکیه در راستای مواضع آمریکا و غرب قرار دارد. اما سیر تکوینی این سیاست ها نشان داد هماهنگی اولیه بیشتر جنبه تاکتیکی داشته و ناشی از گسست های درون منطقه ای بوده است.
روند مخرب و بی ثبات کننده در لیبی تا حدودی پذیرفته شد ولی در سوریه با ورود شاخه های القاعده مانند جبهه النصره و دیگر گروه های بنیادگرا به مرکز منازعه و به دست گرفتن جایگاه هژمونیک، باعث شد منازعه سوریه برای غرب چالش برانگیز شود.
مشخص شده بود هزاران شهروند غربی به سوریه رفته اند و در جبهه بنیادگراها علیه حکومت سوریه می جنگند. از دیگر سو با توجه به روابط ایران و آمریکا به ویژه موفقیت قریب الوقوع مذاکرات هسته ای، این مساله یکی از بازیگران اصلی منطقه یعنی عربستان را به شدت ناراضی کرد. در چند روز گذشته مشخص شده که «داعش» به لحاظ تسلیحاتی کاملا مجهز است و این ظن به یقین تبدیل شد که قدرتی منطقه ای از «داعش» حمایت می کند. قدرت مالی و تسلیحاتی «داعش» به قدری زیاد است که تنها یک دولت باثبات از عهده آن برمی آید.
در شرایط کنونی و با توجه به ابعاد مساله و تصرف مناطق حساسی از شمال و مرکز عراق توسط «داعش»، معادلات درونی دولت عراق دچار تغییرات بزرگی خواهد شد.
در این بحران، از یک طرف «داعش» در مناطق سنی نشین، هژمونی سرزمینی خود را اعمال می کند و از طرف دیگر مناطق شیعه نشین با بمب های کنترل از راه دور و اتومبیل های بمب گذاری شده، هدف قرار می گیرند. اما شاید مهم ترین اتفاق در این میان، عبور «داعش» از خط قرمز اقلیم کردستان و نزدیک شدن به حوزه مهم و مناقشه برانگیز «کرکوک» باشد.
چینش این موضوعات در کنار هم نشان می دهد که «داعش» در حال اجرایی کردن یک استراتژی چندوجهی است.
«داعش» می کوشد، کل سیستم و ساختار قدرت در عراق را به هم بریزد و فضا را برای قدرت یابی و تثبیت بیشتر شیعیان تنگ کند. این هدف؛ از طریق ناامن کردن و ایجاد نارضایتی، از طریق اقدامات تروریستی و دست اندازی به مناطق حساس کردها پیگیری می شود.
دست اندازی به اقلیم کردستان شاید انتقام «داعش» است بابت شکست نیروهایش در مقابله با کردهای سوریه در خط مرزی با ترکیه. «داعش» قصد دارد کردستان عراق را هم که از امنیت و ثبات برخوردار است، وارد منازعه کند. همچنین با توجه به اقلیت ترکمن ساکن در «کرکوک» و کشته شدن چندین راننده ترکیه ای در این منطقه، بیم آن می رود که پای ترکیه هم به این بحران باز شود.
بحران اخیر در عراق همزمان وجوه مثبت و منفی ای دارد.
وجه منفی آن، به نفع «داعش» است. ناامن کردن مناطق کردنشین، شکل گیری یک رقیب منطقه ای در شمال عراق و در خطوط مرزی سوریه و ترکیه را منتفی می کند و باعث می شود «داعش» خود را به عنوان نیرویی تعیین کننده در منازعات منطقه ای و بین المللی به رخ بکشد.
تاکنون بسیاری از رسانه ها و کارشناسان، وجود «داعش» را به حکومت سوریه نسبت می دادند و ادعا می کردند دولت بشار اسد از «داعش» به عنوان نیرویی علیه مخالفان سنی میانه رو حمایت می کند. ولی اتفاقاتی که در عراق جاری است، پایانی بر این توهم است. گروه «داعش» نقش محوری خود را در مناقشه جدید در سوریه و عراق به عینه به رخ می کشد.
اما نکته مثبت؛ هشدار نهفته در بطن این بحران برای دولت عراق و نیروهای اجتماعی حامی آن است.
با توجه به گسستی که در مصالحه پیشین میان شیعیان و سنی ها و کردها به وقوع پیوست، تحولات جدید با حضور «داعش» و حمایت باقیمانده های حزب بعث، انگیزه ای است تا لایه های مذکور به خود آیند و اشتباه ترک مصالحه را جبران کنند. با توجه به اینکه در حال حاضر دیگر نیروهای خارجی در عراق حضور ندارند، ابتکار عمل و ثبات به تمامی به دوش نیروهای ملی و محلی است. دولت مرکزی ناگزیر است با دولت اقلیم کردستان و سنی های میانه رو، به اجماعی برای ثبات برسد. طی چند روز گذشته که هیولای «داعش» سربرآورد، متاسفانه تنها شخصیت سنی ای که واکنش نشان داد و خطر «داعش» را گوشزد کرد، رییس پارلمان عراق بود و دیگران سکوت کردند.
نکته دیگر اینکه خطری که از جانب «داعش» متوجه اقلیم کردستان است، به مراتب بیشتر از خطر آن برای شیعیان و دولت مالکی است. اگر «داعش» همین روند را طی کند خیلی زود دامنه عملیاتش را به درون اقلیم گسترش می دهد. همچنین دسترسی «داعش» به تسلیحاتی نظیر هلیکوپتر نشان می دهد که ابعاد این مناقشه از آنچه در حال حاضر هست، فراتر خواهد رفت.
از سوی دیگر، با توجه به همدلی دولت آمریکا بر سر بحران عراق و اعلام موضع صریح جن ساکی، درباره وضعیت وخیم عراق، همچنین وضعیت افکار عمومی که به ضرر «داعش» است، دست مالکی برای نشان دادن عکس العمل در مقابل «داعش» باز است.
شاید دست متحدان خارجی شیعه نیز برای دخالت غیرمستقیم در این مناقشه باز شده باشد. عقب نشینی ارتش عراق از شهر موصل بدون مقاومت، نشان دهنده گسستی اساسی در ساختار قدرت عراق است؛ گسستی که باید پر شود. پرشدن این گسست هم تنها با اجماعی که پیش از این ذکر کردیم امکانپذیر خواهد شد.
دولت عراق برای سرکوب قاطع «داعش» و مهار پیشروی آن، ممکن است از غرب و به ویژه آمریکا هم کمک بخواهد. طبق معاهده امنیتی که در زمان خروج نیروهای آمریکایی از عراق میان طرفین امضا شد، آمریکا موظف به تامین امنیت عراق شده است. به همین دلیل، دور از انتظار نیست که عراق باید صریحا از آمریکا بخواهد از دولت جوان این کشور حمایت کند. در این چارچوب، ارسال تجهیزات نظامی آمریکایی به عراق، از اولویت های بغداد خواهد بود؛ تجهیزاتی که از مدت ها پیش باید در اختیار عراق قرار می گرفت، اما به دلایلی به تعویق افتاد. همچنین دولت عراق باید به طور صریح و رسمی، دولت عربستان را بابت حمایت از «داعش»، مورد انتقاد قرار دهد و از آمریکا بخواهد، ریاض را به خاطر بی ثبات کردن عراق، بازخواست کند.
منبع:روزنامه شرق
تحرکات این گروه نشان می دهد «داعش» در عراق، ویژگی های داعشی که در سوریه فعال است را ندارد و جایگاه آن با «داعش» سوریه متفاوت است.
«داعش» در عراق به جایگاهی برای فعالیت دوباره دیگر گروه های شورشی مانند بقایای رژیم بعث و سایر گروه های تندرو سنی تبدیل شده است؛ گروه هایی که پس از سال 2005 از دولت مالکی ناراضی بودند و در واقع از ساختار قدرت جدید کنار گذاشته شدند. این بحران را از دو وجه داخلی و منطقه ای می توان بررسی کرد.
پیشروی «داعش» به لحاظ داخلی نشان می دهد «داعش» از چارچوب یک گروه بنیادگرای صرف خارج شده و مدعی نمایندگی قومیتی خاص یعنی سنی هاست.
جالب اینکه «داعش» نتوانسته بود موقعیت خود را در منطقه جغرافیایی وسیعی تحکیم کند ولی در ماه های گذشته در استان های انبار و نینوا عرض اندام کرد و این می تواند نشانی از پایگاه اجتماعی باشد که در مناطق سنی نشین عراق پیدا کرده است.
این مساله، پای نوری المالکی را به عنوان کسی که در شکل دادن به ساختار جدید ناموفق بود، به میان می کشد.
اتفاقاتی که قبل از سال 2005 افتاد، باعث شد گروه های «بیداری» میان شیعیان، کردها و سنی ها شکل بگیرد که توانستند شورش ها را مهار کنند.
این مصالحه در سال های اخیر تا حدود زیادی نقض شده است و گروه هایی که اطراف مالکی گرد آمده اند؛ نتوانستند مصالحه مطلوب گذشته را دنبال کنند.
در رابطه با بحث منطقه ای بحران عراق، به منازعه شیعه و سنی می رسیم که در خاورمیانه به منازعه ای مزمن تبدیل شده است. یک سر این منازعه عربستان است که به عنوان نیرویی مخرب، ساختارشکن و بی ثبات کننده، حضوری هژمونیک پیدا کرده است. از سوی دیگر در ماه های اخیر روابط میان ایالات متحده آمریکا و عربستان مخدوش شده است.
براساس سیاست های بعد از «بهار عربی» به نظر می رسید مواضع عربستان، قطر و ترکیه در راستای مواضع آمریکا و غرب قرار دارد. اما سیر تکوینی این سیاست ها نشان داد هماهنگی اولیه بیشتر جنبه تاکتیکی داشته و ناشی از گسست های درون منطقه ای بوده است.
روند مخرب و بی ثبات کننده در لیبی تا حدودی پذیرفته شد ولی در سوریه با ورود شاخه های القاعده مانند جبهه النصره و دیگر گروه های بنیادگرا به مرکز منازعه و به دست گرفتن جایگاه هژمونیک، باعث شد منازعه سوریه برای غرب چالش برانگیز شود.
مشخص شده بود هزاران شهروند غربی به سوریه رفته اند و در جبهه بنیادگراها علیه حکومت سوریه می جنگند. از دیگر سو با توجه به روابط ایران و آمریکا به ویژه موفقیت قریب الوقوع مذاکرات هسته ای، این مساله یکی از بازیگران اصلی منطقه یعنی عربستان را به شدت ناراضی کرد. در چند روز گذشته مشخص شده که «داعش» به لحاظ تسلیحاتی کاملا مجهز است و این ظن به یقین تبدیل شد که قدرتی منطقه ای از «داعش» حمایت می کند. قدرت مالی و تسلیحاتی «داعش» به قدری زیاد است که تنها یک دولت باثبات از عهده آن برمی آید.
در شرایط کنونی و با توجه به ابعاد مساله و تصرف مناطق حساسی از شمال و مرکز عراق توسط «داعش»، معادلات درونی دولت عراق دچار تغییرات بزرگی خواهد شد.
در این بحران، از یک طرف «داعش» در مناطق سنی نشین، هژمونی سرزمینی خود را اعمال می کند و از طرف دیگر مناطق شیعه نشین با بمب های کنترل از راه دور و اتومبیل های بمب گذاری شده، هدف قرار می گیرند. اما شاید مهم ترین اتفاق در این میان، عبور «داعش» از خط قرمز اقلیم کردستان و نزدیک شدن به حوزه مهم و مناقشه برانگیز «کرکوک» باشد.
چینش این موضوعات در کنار هم نشان می دهد که «داعش» در حال اجرایی کردن یک استراتژی چندوجهی است.
«داعش» می کوشد، کل سیستم و ساختار قدرت در عراق را به هم بریزد و فضا را برای قدرت یابی و تثبیت بیشتر شیعیان تنگ کند. این هدف؛ از طریق ناامن کردن و ایجاد نارضایتی، از طریق اقدامات تروریستی و دست اندازی به مناطق حساس کردها پیگیری می شود.
دست اندازی به اقلیم کردستان شاید انتقام «داعش» است بابت شکست نیروهایش در مقابله با کردهای سوریه در خط مرزی با ترکیه. «داعش» قصد دارد کردستان عراق را هم که از امنیت و ثبات برخوردار است، وارد منازعه کند. همچنین با توجه به اقلیت ترکمن ساکن در «کرکوک» و کشته شدن چندین راننده ترکیه ای در این منطقه، بیم آن می رود که پای ترکیه هم به این بحران باز شود.
بحران اخیر در عراق همزمان وجوه مثبت و منفی ای دارد.
وجه منفی آن، به نفع «داعش» است. ناامن کردن مناطق کردنشین، شکل گیری یک رقیب منطقه ای در شمال عراق و در خطوط مرزی سوریه و ترکیه را منتفی می کند و باعث می شود «داعش» خود را به عنوان نیرویی تعیین کننده در منازعات منطقه ای و بین المللی به رخ بکشد.
تاکنون بسیاری از رسانه ها و کارشناسان، وجود «داعش» را به حکومت سوریه نسبت می دادند و ادعا می کردند دولت بشار اسد از «داعش» به عنوان نیرویی علیه مخالفان سنی میانه رو حمایت می کند. ولی اتفاقاتی که در عراق جاری است، پایانی بر این توهم است. گروه «داعش» نقش محوری خود را در مناقشه جدید در سوریه و عراق به عینه به رخ می کشد.
اما نکته مثبت؛ هشدار نهفته در بطن این بحران برای دولت عراق و نیروهای اجتماعی حامی آن است.
با توجه به گسستی که در مصالحه پیشین میان شیعیان و سنی ها و کردها به وقوع پیوست، تحولات جدید با حضور «داعش» و حمایت باقیمانده های حزب بعث، انگیزه ای است تا لایه های مذکور به خود آیند و اشتباه ترک مصالحه را جبران کنند. با توجه به اینکه در حال حاضر دیگر نیروهای خارجی در عراق حضور ندارند، ابتکار عمل و ثبات به تمامی به دوش نیروهای ملی و محلی است. دولت مرکزی ناگزیر است با دولت اقلیم کردستان و سنی های میانه رو، به اجماعی برای ثبات برسد. طی چند روز گذشته که هیولای «داعش» سربرآورد، متاسفانه تنها شخصیت سنی ای که واکنش نشان داد و خطر «داعش» را گوشزد کرد، رییس پارلمان عراق بود و دیگران سکوت کردند.
نکته دیگر اینکه خطری که از جانب «داعش» متوجه اقلیم کردستان است، به مراتب بیشتر از خطر آن برای شیعیان و دولت مالکی است. اگر «داعش» همین روند را طی کند خیلی زود دامنه عملیاتش را به درون اقلیم گسترش می دهد. همچنین دسترسی «داعش» به تسلیحاتی نظیر هلیکوپتر نشان می دهد که ابعاد این مناقشه از آنچه در حال حاضر هست، فراتر خواهد رفت.
از سوی دیگر، با توجه به همدلی دولت آمریکا بر سر بحران عراق و اعلام موضع صریح جن ساکی، درباره وضعیت وخیم عراق، همچنین وضعیت افکار عمومی که به ضرر «داعش» است، دست مالکی برای نشان دادن عکس العمل در مقابل «داعش» باز است.
شاید دست متحدان خارجی شیعه نیز برای دخالت غیرمستقیم در این مناقشه باز شده باشد. عقب نشینی ارتش عراق از شهر موصل بدون مقاومت، نشان دهنده گسستی اساسی در ساختار قدرت عراق است؛ گسستی که باید پر شود. پرشدن این گسست هم تنها با اجماعی که پیش از این ذکر کردیم امکانپذیر خواهد شد.
دولت عراق برای سرکوب قاطع «داعش» و مهار پیشروی آن، ممکن است از غرب و به ویژه آمریکا هم کمک بخواهد. طبق معاهده امنیتی که در زمان خروج نیروهای آمریکایی از عراق میان طرفین امضا شد، آمریکا موظف به تامین امنیت عراق شده است. به همین دلیل، دور از انتظار نیست که عراق باید صریحا از آمریکا بخواهد از دولت جوان این کشور حمایت کند. در این چارچوب، ارسال تجهیزات نظامی آمریکایی به عراق، از اولویت های بغداد خواهد بود؛ تجهیزاتی که از مدت ها پیش باید در اختیار عراق قرار می گرفت، اما به دلایلی به تعویق افتاد. همچنین دولت عراق باید به طور صریح و رسمی، دولت عربستان را بابت حمایت از «داعش»، مورد انتقاد قرار دهد و از آمریکا بخواهد، ریاض را به خاطر بی ثبات کردن عراق، بازخواست کند.
منبع:روزنامه شرق
ارسال نظر