شتابزدگی در خواندن و کم دقتی در استخراج معنا در اغلب گویندگان و
نویسندگانی که در مجامع و رسانهها در مورد سپنتا نیکنام، عضو شورای شهر
یزد موضع گرفتهاند، باعث شده است اطلاعات ناقص یا غلطی در مورد این پرونده
رایج شود؛برای نظر دادن و گفتن و نوشتن، شرط اول درک درست مطلب است، اما
بی توجهی به این شرط ساده موجب دو اشتباه بزرگ در فهم و تحلیل و
اطلاعرسانی این پرونده مهم شده است که در درک مسأله و انتخاب راه حل های
آن تأثیر منفی میگذارد:
اشتباه اول - در خیلی از خبرها و تحلیل ها چنین بیان میشود که عضویت سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد ملغی شده است. حتی در مصاحبه اخیر محمد یزدی، عضو شورای نگهبان نیز این اشتباه دیده میشود. درست این است که عضویت سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد، همچنان به قوت خود باقی است. او طبق قانون هنوز عضو شورای شهر است. اگر کسانی، اعم از گوینده و نویسنده و روزنامه نگار که تاکنون در این موضوع مرتکب این اشتباه شدهاند، با کمی تأمل رأی دیوان را میخواندند، دچار چنین خطای فاحشی نمیشدند. تمام برگ رأی شعبه 45، که منتشر هم شده است، بیشتر از 120-130 کلمه نیست. رأی دیوان، که در متن آن آمده است، این است: «توقف و جلوگیری از فعالیتهای آقای سپنتا نیکنام فرزند آرشام در شورای اسلامی شهر یزد تا تعیین تکلیف نهایی». معنای این نثر فارسی روان خیلی روشن تر از آن است که فهم آن نیازمند دانش حقوقی خاصی باشد، یک روخوانی ساده همراه با مختصری تأمل کافی است. این عبارت نمیگوید عضویت نیکنام در شورای شهر یزد ملغی شده و در نتیجه او دیگر عضو شورای شهر یزد نیست.
این عبارت به روشنی تصریح دارد که هنوز وضعیت ایشان «تعیین تکلیف نهایی»
نشده است و فقط فعالیت او در شورا باید متوقف بشود. به عبارت دیگر نیکنام
همچنان عضو شورای شهر است و عضویت او لغو نشده است. حالا این توضیح حقوقی
را میشود افزود که زمانی «تعیین تکلیف نهایی» میشود که اول شعبه 45 رأی
به لغو عضویت بدهد، بعد هیأت نظارت بر انتخابات شورای شهر یزد و فرمانداری
یزد، به رأی اعتراض کند، بعد رأی تجدید نظر صادر و ابلاغ شود.
اشتباه دوم-باز هم اگر اندک توجهی به رأی دیوان میشد، معلوم میشد که شورای نگهبان نیست که مانع فعالیت سپنتا نیکنام در شورای شهر شده است، بلکه این کار توسط شعبه محترم 45 دیوان عدالت اداری صورت گرفته است. نظریه شورای نگهبان فقط «مستند رأی» است. اینکه نظریه شورای نگهبان از نظر حقوقی و فقهی قابل ایراد و اشکال است، به جای خود ولی اینکه خیلی افراد و مقامات چنان میگویند که شورای نگهبان این کار را کرده است، خطا و ناشی از بیدقتی است و مثل این است که وقتی دادگاه به استناد قانون (که مصوب پارلمان است) کسی را محکوم به زندان میکند، بگویند مجلس فلانی را زندان انداخت. شعبه 45، به نظریه شورای نگهبان «استناد» کرده است. اینک این توضیح حقوقی را باید افزود که دیوان برای این موضوع صالح به رسیدگی نیست و استدلالی که برای قبول و صدور دستور موقت مبنی بر جلوگیری از فعالیت نیکنام در شورای شهر یزد آورده است، نادرست است. بنابراین، باوجود انتقادهای اصولی که به اظهارنظر شورای نگهبان وارد است و قطع نظر از امرسیاسی، نهادی که در وهله اول میتواند در جهت احقاق حقوق اساسی نیکنام و رأی دهندگان یزدی از رأی صادره رفع اثر کند دیوان عدالت اداری است. این سخن مانع از آن نیست که تلاش شود در چارچوب قانون اساسی، قانون آییننامه داخلی مجلس و آییننامه داخلی شورای نگهبان، این نکته تثبیت شود که اظهار نظر شورای نگهبان خارج از حدود قانونی حاکم بوده و مؤثر نیست.
حل این ابهامات و مسائل حتماً نیازمند حضور و مشارکت فعال برخی مقامات ارشد قوه مجریه نیز است. با این حال درمیان کسانی، اعم از روزنامه نگاران و نویسندگان و مقاماتی که تا حال در موافقت یا مخالفت با موضوع سپنتا نیکنام سخنی گفته یا نوشتهاند، جای افراد و نهادهایی مانند معاونت حقوقی رئیس جمهوری، دستیار ویژه رئیس جمهوری در حقوق شهروندی و وزیر کشور، به شکلی سؤال برانگیز خالی است. موضوع سپنتا نیکنام، به حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ملت و ابتنای امور کشور بر رأی مردم مربوط است. این نهادها و مقامات، به دلیل موقعیت خود لاجرم باید درعرصه عمومی حضور یافته و بگویند چه شده است و چه کردهاند. آیا آنها از نظر حقوقی با این واقعه موافقند یا مخالف. برای حل مسأله چه کرده اند؟ چه مساعدتها و اقداماتی داشتهاند؟ نمیدانیم؟