آیت الله مصباح یزدی اخیراً اظهارات بی
سابقه ای علیه رییس جمهور به زبان آورده اند. سخنانی که از چند سو، تأمل را بر میانگیزد:
اول: بنا
به دلایلی که بسیاری میدانند و
اینجا مجال بازگویی آن نیست، آیت الله مصباح یزدی چهره ی نه چندان فعال
ایام
حیات امام (ره)، سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه ی ایام اصلاحات بود که
یکباره و
با اشتباه استراتژیک برخی افراد جریان دوم خرداد ، به قله جریان اصولگرایی
بدل شد
و چنان شد که محمود احمدی نژاد، به عنوان کاندیدای جریان فکری ایشان وارد
عرصه شد
و با اتفاقاتی که افتاد ، ردای ریاست جمهوری برتن کرد ؛ گو آنکه رابطه ی
آقای مصباح
یزدی با احمدی نژاد در دوره دهم ریاست جمهوری، رو به تیرگی رفت ، اما او
هیچ
گاه نقدی را متوجه دولت نکرد . برخی معتقد بودند آیت الله درس عبرتی گرفته و
فهمیده که نمی تواند تئوری پرداز انقلاب باشد. لذا چنین انتظار بود که
تجربه شکست خورده ی احمدی
نژاد ، لیدر جریان پایداری را وادارد که تئوری های عجیب این جریان را
بوسیده و بر
طاقچه نهد!
با این وجود، به نظر میرسد در مدت
اخیر تلاشهای پنهانکارانه ای در حال صورت گرفتن است تا این رویه همچنان ادامه یابد.
برخی بنا به تجربه خود نشان داده اند که بیشتر مایلند فضای سیاسی را
ملتهب و مضطرب نگاه دارند تا همواره دستاویزی برای فعالیت سیاسی تخریب گرایانه خود
داشته باشند. این حضرات تصور کرده اند قطعاً اگر آیت الله مصباح چونان ایام
اصلاحات ، برچسب و اتهامات عجیبی نثار این و آن کند ، میتواند با ادامه ی همان
روند، تصویری غول آسا از جریان خود ترسیم کند ، "تیتر" شوند و حکومت و افکار عمومی را به
انحاء و صور گوناگون متهم و مشوش کند تا بار دیگر ، صندلی نخست قدرت اجرایی کشور
را تصاحب کنند.
دوم: حضرت
آیت الله مصباح یزدی که سابق بر
این ، فرمانبری از سخنان رییس جمهور را همان پذیرش کلام خداوند می پنداشتند
،
ظاهراً با بیانات اخیر خود، مشخص فرموده اند که منظور ایشان ، رییس دولت
نهم
بوده و نه هر رییس جمهور از راه رسیده که از قضا سنخیتی با آراء و عقاید
ایشان نداشته باشد! ایشان در اظهارنظری بی سابقه ، دکتر روحانی را به باد
حمله گرفته و ایشان را تلویحاً «انگلیسی» ، «زمینه ساز نفوذ نامحرمان» ،
«ولایت
شیطان» و .... خوانده است.
آیت الله مصباح در پاسخ به پرسشگران،
با اشاره به اینکه متأسفانه کسانی که این حرفها
را میزنند، عمامه به سر هستند، خاطر نشان کرد: آیا این عده فکر میکنند مردم نمیفهمند
و سرشان نمیشود؟ آیا فکر میکنند با تعارفهای توخالی و استفاده دائم از لفظ مقام
معظم رهبری، در حالیکه عملشان بر خلاف صریح فرمایشات رهبری است، میتوانند مردم را
فریب دهند؟«
با خواندن این جملات، کسانی که حافظه
انبوهی از 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد دارند، چه نقشی در ذهن آنها مینشیند؟ تردیدی نیست که برخی
از آنها با شنیدن این گفته ها، آن هم از سوی ایشان، شگفت زده میشوند. با هر شاخص
و معیاری که بسنجید، دوران 8 سال ریاست جمهوری مرید ایشان - محمود احمدی نژاد - با دوران
پیش و پس از آن در نسبت با سوءاستفاده از شخصیت و روش و منش مقام معظم رهبری، قابل
مقایسه نیست. آیا ایشان ماجراهای 11 روز خانه نشینی رییس جمهور وقت ، پاسخ دیرهنگام و عجیب
احمدی نژاد به نامه رهبری و یا سکوت معنادار همان رییس جمهور در قضایای 88 و
ماجراهای بارها رخ داده ی «سوءاستفاده از لفظ مقام معظم رهبری« ، را از یادبرده
اند؟!
چرا حضرت آیت الله، آن روز امام (ره) را از مدفن، صدا نکردند؟ چرا آن روز که
اسفندیار رحیم مشایی را در مجلس رقص زنان ترکیه ای دیدید ، از امام (ره) چیزی
نگفتید؟ چرا زمانی که رییس جمهور وقت ، مادر چاوز را در آغوش گرفت ، سکوت اختیار
کردید؟! ، چرا در برابر چندین فساد هزاران میلیاردی دولت های نهم و دهم ، پرداختن
به «اسفار ملاصدرا» و »اشارات شیخ الرییس» را مقدم بر «مباحث سیاسی» دانستید؟! چرا آن ایام احساس وظیفه نکردید؟
سوم. در این میان، ذکر این نکته نیز
گفتنی است که تکرار مکرر لفظ «مقام معظم رهبری» در سخنان دکتر روحانی، برخلاف نظر
آیت الله مصباح، تعارف واژگونه و توخالی نیست ، بلکه حکایت از آن دارد که رییس
جمهور، هم به تبعیت خود از «مقام ولایت «مفتخر
است هم از حمایت بی دریغ ایشان از دولتش اطمینان دارد.
ضمن آنکه نیازی نیست امام (ره) - چندان که حضرت مصباح می فرمایند - سر از
مدفن
بیرون بیاورد، چرا که چون اویی همچنان ناخدای کشتی «جمهوری اسلامی» است.
آیت الله خامنه ای خود ، در راه همان امام (ره) قدم بر می دارد و چونان 24
سال اخیر، ناظر بر وقایع و اتفاقات است.
چهارم. جای
جای اظهارات اخیر آیت الله، جا برای "شگفتی" کم نمی گذارد. اما شگفت تر
از همه، آن است که آیت الله مصباح فراموش می کنند که میتوان گذشته را
فراموش کرد اما نمیتوان دیگران را به فراموشی
فراخواند. برخی از اهم مشکلات متنوعی که امروزه ما با آنها دست در
گریبانیم،
ایشان در بخشی دیگر از سخنان ، چنین گفتند
که» در
ابتدای نهضت امام خمینی(ره) عدهای میگفتند نباید با شاه در افتاد، چرا که تنها
شاه شیعه در جهان است و باید با مسالمت و مدارا از حکومت وی برای نشر تشیع استفاده
شود. حتی در هشت سال دفاع مقدس نیز عدهای معتقد بودند این جنگ هرچه زودتر باید
تمام شود، چرا که جنگ غیر از از دست دادن جوانها و بیوه شدن زنان و تخریب منابع و
ضربه به اقتصاد کشور، حاصل دیگری ندارد! وی با اشاره به اینکه این نحوه تحلیلها
و تفسیرها از صدر اسلام تاکنون وجود داشته و دارد، خاطر نشان کرد: امام(ره) هنوز
در پاریس بودند که مهندس بازرگان که یک شخصیت اسلامی و مورد احترام تلقی میشد، از
سر دلسوزی و خیرخواهی به امام پیشنهاد کرد که اختلافات با شاه را تمام کنند، چرا
که نمیتوان با شاه و ارتشی که دارد، مقابله کرد و این مقابله وضع را بدتر میکند
و البته امام (ره)، پس از سخنان وی، شاه را رفتنی دانسته و ارتش را برادران خود
خطاب کردند که بعد از رفتن شاه به جمهوری اسلامی میپیوندند...
از همان روزی که
امام (ره) در پاریس بود، بسیاری- چه بسا از سر خیر اندیشی –
از امام (ره)
خواستند تند و سخت برخورد نکنند، چرا که آنها روحیه برخورد نداشتند، و میخواستند
راحتطلبی خود را با صلح و مدارا حفظ کنند و هرگز اجتماع و تظاهرات را برنمیتافتند،
چه برسد به جان دادن.»
این سخن، از بحث برانگیزترین بخش های
از سخنان آیت الله مصباح یزدی است .چگونه ایشان صراحتاً نقش برخی در انقلاب و جنگ را کتمان می
کنند؟ دکتر روحانی به اذعان دوست و دشمن ، از معدود خطبای با شهامتی بود که
سرسختانه در برابر رژیم استبدادی شاه ایستاد و حتی برای نخستین بار، «خمینی کبیر»
را »امام
خمینی» خواند. بر اساس گزارش ساواک ، حسن
روحاني برای نخستین بار، طی سخنانی که به سرعت در میان مردم تکثیر شد، با
تشبيه امام خميني به حضرت ابراهيم(ع) گفت: « اگر آتشي در اينجا در زندان و حصر،
اگر آتشي در بورساي تركيه و اگر آتشي در عراق برافروختند، ما ابراهيم زمان را
حفاظت ميكنيم اي ابراهيم عزيز! همه امتحانات سخت و بزرگ براي تو پيش آمد. امّا
آخرين امتحان را هم بايد بگذراني كه: «ان هذا لهوالبلاء المبين»* آن زمان آزمايش
بزرگ و آشكار مربوط به اسماعيل عزيزت ميباشد.
آنگاه كه همه
امتحانات و آزمايشات را با موفقيت پشت سر گذاشتي، «و اذا ابتلي ابراهيم ربه بكلمات
فاتمّهن قال اني جاعلك لِلناس اماما»** آنگاه تو به مقام والاي امامت ميرسي.
امامت مقامي است كه آخرين امتحان آن، امتحان فرزند است. ابراهيم! اكنون كه اين
امتحان را هم با موفقيت گذراندي پس «اني جاعلك للناس اماماً». و لذا من يك لقب
براي مرجع بزرگ و رهبر عظيمالشأن، آن ابراهيم زمان، ميپسندم و آن لقب امام است.
بنابراين «امام خميني». (صلوات حضار).
آقای مصباح ، در ادامه سخنان خود
درحالی ، تلویحاً روحانی را متهم به ضدیت با دفاع مقدس می کند که روحانی ،
خود
فرماندهی پدافند هوایی کل کشور ، عضویت در شورای عالی دفاع و پشتیبانی حنگ و
...
را در آن ایام عهده دار بوده است، به طوریکه نشان درجه یک نصر را از حضرت
آیتالله خامنهای فرمانده کل قوا، دریافت کرده است. با چنین اوصافی، به
نظر می رسد بهتر بود حضرت آیت الله مصباح به جای سخن گفتن در این باره ،
کمی در مورد
ابهاماتی که متوجه ایشان در ایام انقلاب و دفاع مقدس است ، سخن می گفتند که
ایشان
، در آن ایام پرمشغله ی دکتر روحانی ، کجا بودند؟ و سئوال اساسی تر اینکه
ایشان ، پيش و
پس از انقلاب ، چقدر مورد توجه حضرت امام (ره) بودند؟
چه شد که ایشان درسال هاي41 42 و 43
زمانی، در کنار دیگراني بسيار مبارزه کردند، اما در هنگامه خطر و مظان مشكل به
یکباره ايشان امام و مبارزه را رها كردند و بوسيدند و در طاقچه نهادند؟ به گواه
بزرگان ، چه شد که یکباره حضرت ایشان ، با وجود خواست مکرر بزرگان ، درخواست آنان
برای ادامه مبارزه را نپذیرفتند و حتی دیگران را نیز نهی فرمودند؟
چرا در میان صدها اعلامیه ای که از
سال 50 تا 57 امضا شده، یک اعلامیه با امضای جناب آقای مصباح دیده نمی شود؟
پرسش اين است كه ايشان و مجموعه اي
که اينك این قدر با شداد و غلاظ از ولايت فقيه و حضرت امام (ره) دفاع می کند ،
چطور در زمان حیات ایشان ، يك بار از اين حمايت ها نكردند ؟ و به عكس، گاه
اتفاقات دیگری می افتاد!
مساله این است که در ماجرای شعبان
قبل از انقلاب، وقتی که امام (ره) ، جشن و چراغانی آن سال را تحریم فرمودند، چرا
یکی از همان مجموعه های خاص، چراغانی کردند و جشن گرفتند؟
ايشان كه مقتدرانه از گردان هاي شهادت
دفاع مي كنند و تلاش فداکارانه ی بزرگان در دفاع مقدس را نقد می فرمایند ، چطور در
زمان جنگ نه گرداني راه انداختند و نه يك بار در جبهه ديده شدند ؟
چطور شد که از دهه اخیر این حمایت ها
به این شکل وسیع و گسترده آن هم در قالب يك نحله در حال طرح شدن است؟ چگونه است كه
ايشان یکباره با برنامه ریزی ای وسيع برای کسب قدرت سیاسی و توسعه دامنه نفوذ
سیاسی تلاش مي كنند ؟ و قس علی ذلک....؟
و سئوال پایانی اینکه؛ آیا نسل جوانی که
ذهنی تهی نسبت به شخصیتها و رویدادهای انقلاب دارد، همیشه این گونه گفتارهای
نوظهور را باور می کند؟ به خدا پناه میبریم!
پنجم: نکته ی آخر اما الفاظ توهین آمیز آیت الله مصباح یزدی در مورد
رییس جمهور است، آنگاه که ایشان بی آنکه نامی از روحانی ببرد، چنان آدرس واضحی می
دهد که حتی کودکان نیز ، می دانند منظور ایشان کیست ؛» برخی از افراد عمامه
به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی
علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی میکنند
که اسلام را نشناختهاند و آنها را متهم به توهم میکنند. باید از وی پرسید مگر
خود تو دینت را از کجا یاد گرفتهای؟ از فیضیه یا از انگلستان؟«
این طرز گفتار ، از فیلسوف گرانقدر و
اندیشمندی آشنا به فقه و کلام اسلامی ، نه در خور شاءن است و نه کوچکترین شباهتی به
راه و مسلک پیامبری دارد که مظهر اخلاق بود و ادب ، چندان که فرمود «إنَّی
بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الخلاقِ».. شایسته نیست عزیزی چون آیت الله مصباح
یزدی که برخی مردم و جوانان، هنوز ایشان را نماینده ی چنین اسلام و پیامبری با آن
عظمت می دانند ، از ادبیاتی چنان، بهره گیرد.
ششم: خلاصه کلام آنکه آنها که نسنجیده، به
اقدام سیاسی روی میآورند و با سخنان و مواضع خود، آتش منازعات سیاسی را - برخلاف
تاکید صریح رهبر معظم انقلاب - هر روز افروخته تر می کنند و به تنش یا تشنج کمک میرسانند،
باید بدانند نه به صلاح انقلاب اسلامی و اندیشه های ماندگار امام خمینی، رهنمودهای
رهبری و ارزشها عمل میکنند و نه به قانون پایبندی نشان میدهند. اقدام نسنجیده،
موضعگیریهای خشن و غیر معقول و هر کاری که امروز، مردم را از انقلاب اسلامی برماند
و اندیشه های امام و رهبر معظم انقلاب و برنامه های رئیس جمهوری را در تنگنا قرار
دهد، کاری شایسته سرزنش و در خور عتاب و عقاب و طرد ملی است. بهره برداری از شرایط
سیاسی کشور یا سوء استفاده از آن، به نفع مطالبات و گزینه های سیاسی خاص، به طور
قطع، زمینه بلوا و آشوبهای آینده را برای بیگانگان هموار خواهد کرد.
* مصطفی فقیهی
مدیرمسئول پایگاه خبری انتخاب
پس خواهشا ایرادی بر آقای مصباح نگیرند دوستان اصلاح طلب!
آقای مصباح به قول مقام معظم رهبری:
مطهری زمان هستند.