بنابراین پیشبینی میشود ایران و ترکیه در یک جبهه واحد به کنترل اوضاع پرداخته و از دفاع از امنیت ملی خود از هیچ اقدامی فروگذار نکنند. دو دولت عراق و سوریه که در وضعیت بی ثباتی بهسر میبرند، این همهپرسی را طبیعتاً برنمیتابند و در اولین فرصت به دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود خواهند پرداخت.
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم سیدعلی خرم/ استاد دانشگاه حقوق بینالملل نوشت:
شادیها و هیاهوها در اقلیم کردستان عراق با خاتمه همهپرسی پایان یافت و زمان جمعبندی مردم کُرد از این اقدام فرا رسیده است. سؤالات، فراوان است؛ آیا از نظر حقوقی، اقلیم کردستان موازین حقوق بینالملل را برای انجام این همهپرسی رعایت کرده و اکنون منشور ملل متحد و حقوق بینالملل از این همهپرسی حمایت میکنند؟ آیا حمایت سیاسی جهان را به همراه دارد؟ آیا از نظر حقوقی و سیاسی، حمایت و رضایت دولت مرکزی بغداد که شرط مهم حقوق بینالملل برای هر همهپرسی استقلال است را در کنار خود میبیند؟ آیا از نظر اقتصادی، امروز آنها و فردای آنها از دیروزشان بهتر است؟ آیا حمایت ایران و ترکیه را به عنوان شرکای اصلی تجاری و امنیتی خود جلب کردهاند؟ آیا از نظر انسانی، کردها بیشتر محبوب اقوام خود و ملتهای همسایه شدهاند؟ مردم ایران که کردها را مردم اصیل ایرانی میدانند و تاریخ خود را در آنها جستوجو میکنند، نگران سرنوشت آنها هستند. در یک نگاه اجمالی، پاسخ به این سؤالات و سؤالات مشابه منفی به نظر میرسد. شاید به این دلیل بود که جهان تقریباً به طور یکپارچه در مورد این همهپرسی موضعی مخالف و منفی گرفت.
در یک تحلیل سنجیده میتوان دریافت دغدغه اصلی جهان در خاورمیانه، مبارزه با تروریسم داعش و پایان دادن به حکومت خودخوانده این افراطگرایان در عراق، سوریه و افغانستان است و هرگونه مانعتراشی در این راه، به معنای نجات داعش و ایجاد راه فرار برای تروریسم است. آقای مسعود بارزانی با انحراف افکار خاورمیانه از مبارزه با داعش به سوی همهپرسی استقلال اقلیم کردستان، در این راه خدمت کرد. این دلیل اصلی مخالفت امریکا وغرب با همهپرسی در اقلیم کردستان و درخواست به تعویق افتادن آن محسوب میشود. دولت مرکزی و مردم عراق هم که از این اقدام کردها عصبانی و رویگردان شده و آن را خیانت کردها در یک مقطع حساس به خود تلقی میکنند. ترکیه و ایران هم که به خاطر جلوگیری از پایهریزی یک تنش مستمر و عمیق در منطقه، با این همهپرسی مخالفت جدی و از همه ابزارهای خود برای نشان دادن این مخالفت استفاده کردهاند. اکنون راههای هوایی اقلیم کردستان به جهان مسدود شده و علاوه بر عراق، ایران و ترکیه، برخی دیگر نظیر قطر هم پروازهای خود را قطع کردهاند. ترکیه اعلام کرده نفت کرکوک که توسط اقلیم کردستان به خارج صادر میشد را قطع میکند و 15 تا 18 میلیارد دلار واردات اقلیم کردستان از ترکیه و ایران نیز در حال توقف است. دولت بغداد هم نیروهایش را در کرکوک مستقر و اعلام حکومت نظامی کرده که به معنای خارج کردن تأسیسات نفتی کرکوک از سیطره اقلیم خواهد بود. بنابراین همه علائم حاکی از ناکامی، درگیری و برادرکشی و به قول آقای اردوغان در کنار قحطی و گرسنگی است. اکنون این سؤال برای مردم منطقه پیش میآید که آیا رهبری کردهای عراق راه درستی را برای مردم رنجدیده کرد ترسیم کرده است؟ آیا با این همه هزینه که طی روزها و هفتههای آینده ابعاد بیشتری از آن روشن خواهد شد، صرف میکند که مردم کرد خود را در معرض نابسامانی قرار دهند؟ آیا آقای مسعود بارزانی برای رهایی از مشکلات رهبری در میان کردها، مردم این اقلیم را در بدترین شرایط به سوی یک رؤیای پرهزینه سوق نداده است؟
در دیدگاه حقوق بینالملل، اصل تعیین سرنوشت برای رهایی از استعمار، تدوین و تنظیم گردید و برای اینکه مورد سوء استفاده و بهانه برخی رهبران قومیتها قرار نگیرد که کشورها را به صورت دومینو در معرض تجزیه قرار دهند، از یکسو آن را با اصل حفظ و احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها مسدود کرده و از سوی دیگر تعیین موارد استثنایی استقلال قومیتها را در اختیار شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار داده است.
همان طور که گفته شد، اولویت منطقه مبارزه با داعش است و هیچ عامل انحرافی نباید این موضوع را تحتالشعاع قرار دهد. ظرف 14 سال گذشته که حکومت مرکزی عراق سرگرم احیای ساختارهای خود بوده و تروریسم بی امان به جان ملت عراق افتاده و حکومت مجبور به مقابله با آن بوده، کردهای عراق از این موقعیت برای تقویت حکومت خود سوء استفاده کردهاند. همین امر باعث شده شیعیان و عربهای سنی به همهپرسی برای استقلال اقلیم کردستان عراق واکنش منفی نشان دهند. ایران و ترکیه آن طور که طی چهار دهه گذشته نشان دادهاند، با هر حرکتی در راستای استقلال یک کشور کردی مخالفند زیرا میتواند سرآغاز بی ثباتی و تجزیه سایر کشورهای همسایه از جمله ترکیه و ایران باشد. ترکیه در این رابطه وضع شکنندهتری دارد. زیرا از یکسو بیش از 10 استان کردنشین دارد و از سوی دیگر سالهاست بین ترکیه و کردهای این کشور جنگ رسمی صورت گرفته و میتواند آتش زیر خاکستر را دوباره روشن کند. بنابراین پیشبینی میشود ایران و ترکیه در یک جبهه واحد به کنترل اوضاع پرداخته و از دفاع از امنیت ملی خود از هیچ اقدامی فروگذار نکنند. دو دولت عراق و سوریه که در وضعیت بی ثباتی بهسر میبرند، این همهپرسی را طبیعتاً برنمیتابند و در اولین فرصت به دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود خواهند پرداخت. این شرایط برای ایران و ترکیه که کشورهای مقتدر و سر پا هستند، به مراتب جدیتر بوده و هرگونه تردید از سوی این دولتها برای دفاع از تمامیت ارضی، از سوی ملتهایشان و افکار عمومی به عنوان کوتاهی در وظایف تلقی میگردد. بنابراین کردهای عراق، ترکیه، سوریه و ایران نباید انتظار داشته باشند این قبیل دولتها در قبال همهپرسی فرصتطلبانه اقلیم کردستان عراق، فرش قرمز بگسترانند و بلکه بدانند وضعیت حاضر نمیتواند ملاک قضاوت کردها برای تشکیل بی دردسر یک دولت کردی قرار گیرد و آینده آبستن حوادثی خونبار خواهد بود.
شادیها و هیاهوها در اقلیم کردستان عراق با خاتمه همهپرسی پایان یافت و زمان جمعبندی مردم کُرد از این اقدام فرا رسیده است. سؤالات، فراوان است؛ آیا از نظر حقوقی، اقلیم کردستان موازین حقوق بینالملل را برای انجام این همهپرسی رعایت کرده و اکنون منشور ملل متحد و حقوق بینالملل از این همهپرسی حمایت میکنند؟ آیا حمایت سیاسی جهان را به همراه دارد؟ آیا از نظر حقوقی و سیاسی، حمایت و رضایت دولت مرکزی بغداد که شرط مهم حقوق بینالملل برای هر همهپرسی استقلال است را در کنار خود میبیند؟ آیا از نظر اقتصادی، امروز آنها و فردای آنها از دیروزشان بهتر است؟ آیا حمایت ایران و ترکیه را به عنوان شرکای اصلی تجاری و امنیتی خود جلب کردهاند؟ آیا از نظر انسانی، کردها بیشتر محبوب اقوام خود و ملتهای همسایه شدهاند؟ مردم ایران که کردها را مردم اصیل ایرانی میدانند و تاریخ خود را در آنها جستوجو میکنند، نگران سرنوشت آنها هستند. در یک نگاه اجمالی، پاسخ به این سؤالات و سؤالات مشابه منفی به نظر میرسد. شاید به این دلیل بود که جهان تقریباً به طور یکپارچه در مورد این همهپرسی موضعی مخالف و منفی گرفت.
در یک تحلیل سنجیده میتوان دریافت دغدغه اصلی جهان در خاورمیانه، مبارزه با تروریسم داعش و پایان دادن به حکومت خودخوانده این افراطگرایان در عراق، سوریه و افغانستان است و هرگونه مانعتراشی در این راه، به معنای نجات داعش و ایجاد راه فرار برای تروریسم است. آقای مسعود بارزانی با انحراف افکار خاورمیانه از مبارزه با داعش به سوی همهپرسی استقلال اقلیم کردستان، در این راه خدمت کرد. این دلیل اصلی مخالفت امریکا وغرب با همهپرسی در اقلیم کردستان و درخواست به تعویق افتادن آن محسوب میشود. دولت مرکزی و مردم عراق هم که از این اقدام کردها عصبانی و رویگردان شده و آن را خیانت کردها در یک مقطع حساس به خود تلقی میکنند. ترکیه و ایران هم که به خاطر جلوگیری از پایهریزی یک تنش مستمر و عمیق در منطقه، با این همهپرسی مخالفت جدی و از همه ابزارهای خود برای نشان دادن این مخالفت استفاده کردهاند. اکنون راههای هوایی اقلیم کردستان به جهان مسدود شده و علاوه بر عراق، ایران و ترکیه، برخی دیگر نظیر قطر هم پروازهای خود را قطع کردهاند. ترکیه اعلام کرده نفت کرکوک که توسط اقلیم کردستان به خارج صادر میشد را قطع میکند و 15 تا 18 میلیارد دلار واردات اقلیم کردستان از ترکیه و ایران نیز در حال توقف است. دولت بغداد هم نیروهایش را در کرکوک مستقر و اعلام حکومت نظامی کرده که به معنای خارج کردن تأسیسات نفتی کرکوک از سیطره اقلیم خواهد بود. بنابراین همه علائم حاکی از ناکامی، درگیری و برادرکشی و به قول آقای اردوغان در کنار قحطی و گرسنگی است. اکنون این سؤال برای مردم منطقه پیش میآید که آیا رهبری کردهای عراق راه درستی را برای مردم رنجدیده کرد ترسیم کرده است؟ آیا با این همه هزینه که طی روزها و هفتههای آینده ابعاد بیشتری از آن روشن خواهد شد، صرف میکند که مردم کرد خود را در معرض نابسامانی قرار دهند؟ آیا آقای مسعود بارزانی برای رهایی از مشکلات رهبری در میان کردها، مردم این اقلیم را در بدترین شرایط به سوی یک رؤیای پرهزینه سوق نداده است؟
در دیدگاه حقوق بینالملل، اصل تعیین سرنوشت برای رهایی از استعمار، تدوین و تنظیم گردید و برای اینکه مورد سوء استفاده و بهانه برخی رهبران قومیتها قرار نگیرد که کشورها را به صورت دومینو در معرض تجزیه قرار دهند، از یکسو آن را با اصل حفظ و احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها مسدود کرده و از سوی دیگر تعیین موارد استثنایی استقلال قومیتها را در اختیار شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار داده است.
همان طور که گفته شد، اولویت منطقه مبارزه با داعش است و هیچ عامل انحرافی نباید این موضوع را تحتالشعاع قرار دهد. ظرف 14 سال گذشته که حکومت مرکزی عراق سرگرم احیای ساختارهای خود بوده و تروریسم بی امان به جان ملت عراق افتاده و حکومت مجبور به مقابله با آن بوده، کردهای عراق از این موقعیت برای تقویت حکومت خود سوء استفاده کردهاند. همین امر باعث شده شیعیان و عربهای سنی به همهپرسی برای استقلال اقلیم کردستان عراق واکنش منفی نشان دهند. ایران و ترکیه آن طور که طی چهار دهه گذشته نشان دادهاند، با هر حرکتی در راستای استقلال یک کشور کردی مخالفند زیرا میتواند سرآغاز بی ثباتی و تجزیه سایر کشورهای همسایه از جمله ترکیه و ایران باشد. ترکیه در این رابطه وضع شکنندهتری دارد. زیرا از یکسو بیش از 10 استان کردنشین دارد و از سوی دیگر سالهاست بین ترکیه و کردهای این کشور جنگ رسمی صورت گرفته و میتواند آتش زیر خاکستر را دوباره روشن کند. بنابراین پیشبینی میشود ایران و ترکیه در یک جبهه واحد به کنترل اوضاع پرداخته و از دفاع از امنیت ملی خود از هیچ اقدامی فروگذار نکنند. دو دولت عراق و سوریه که در وضعیت بی ثباتی بهسر میبرند، این همهپرسی را طبیعتاً برنمیتابند و در اولین فرصت به دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود خواهند پرداخت. این شرایط برای ایران و ترکیه که کشورهای مقتدر و سر پا هستند، به مراتب جدیتر بوده و هرگونه تردید از سوی این دولتها برای دفاع از تمامیت ارضی، از سوی ملتهایشان و افکار عمومی به عنوان کوتاهی در وظایف تلقی میگردد. بنابراین کردهای عراق، ترکیه، سوریه و ایران نباید انتظار داشته باشند این قبیل دولتها در قبال همهپرسی فرصتطلبانه اقلیم کردستان عراق، فرش قرمز بگسترانند و بلکه بدانند وضعیت حاضر نمیتواند ملاک قضاوت کردها برای تشکیل بی دردسر یک دولت کردی قرار گیرد و آینده آبستن حوادثی خونبار خواهد بود.
ارسال نظر