کد خبر: ۱۷۲۳۰۰
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۰
سکانسی در «عصر جدید» چاپلین وجود دارد که گویی تمام «ساعت 5 عصر» مدیون آن است. چاپلین بزرگ به صورت اتفاقی در میان یک تظاهرات کارگری گیر می‌کند و پس از آن با افتادن یک بیرق در دستش تبدیل به لیدر تظاهرکنندگان می‌شود.
 سکانسی در «عصر جدید» چاپلین وجود دارد که گویی تمام «ساعت 5 عصر» مدیون آن است. چاپلین بزرگ به صورت اتفاقی در میان یک تظاهرات کارگری گیر می‌کند و پس از آن با افتادن یک بیرق در دستش تبدیل به لیدر تظاهرکنندگان می‌شود.

این اشتباهی شدن یا گیر کردن کاراکتر اصلی در موقعیتی که نمی‌خواهد بی‌شک یک استاد در تاریخ سینما دارد که همان چاپلین بزرگ است. مهران مدیری در تمام کارهایش از این ایده استفاده می‌کند و حالا در اولین تجربه سینمایی باز هم به سراغ همان عناصر مورد علاقه سال‌های فعالیت حرفه‌ایش می‌رود و به نظر «ساعت 5 عصر» پایانی است بر آنچه در تمام این بیش از دو دهه در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی انجام داده است.

و باز هم فیلمنامه...
«ساعت 5 عصر» فیلمنامه کلاسیک به معنای آنچه ما برای یک فیلم سینمایی متصور هستیم ندارد. داستان بر مبنای قرار دادن کاراکتر اصلی در چند جزیره متفاوت شکل می‌گیرد که اساسا ارتباطی هم با هم ندارند. این موقعیت‌ها از این جهت که در جهان واقع امکان وقوع برای یک فرد در این بازه زمانی را ندارند قطعا لحنی کمدی و اغراق شده می‌خواهد که در این فیلم هم اتفاقا از این شیوه استفاده شده است، اما نکته اینجاست که این اغراق یا آشفتگی نمی‌تواند دلیلی بر داستانی باشد که در بسیاری نقاط منطق روایی را زیر پا می‌گذارد و از نقطه‌گذاری‌های خود استفاده نمی‌کند. بهانه ابتدایی طراحی داستان هم با آن‌که می‌تواند در یک قالب فانتزی توجیه شود، اما در عمل واقعی نیست. پرهام با تلفن تهدیدآمیز رئیس بانک برای پرداخت قسط خانه‌اش سراسیمه می‌خواهد خودش را به بانک برساند، رئیسی که حتی پیش‌بینی آب و هوای نیم ساعت بعد را هم کرده و وقتی در انتهای روز پرهام به بانک می‌رسد کارمند بانک می‌گوید به این راحتی‌ها هم نیست که خانه کسی را مصادره کنند! شاید این نکته این‌طور توجیه شود که فیلم می‌خواسته ناهماهنگی و بی‌در و پیکری سیستم اداری را نمایش دهد، اما بی‌شک هر مخاطبی می‌داند امروزه برای پرداخت قسط نیاز به حضور در همان شعبه نیست. فیلم در جاهایی به دنیای فانتزی نزدیک می‌شود و در جاهایی به دنیای واقعی و دقیقا ضعف بزرگ فیلم همین سردرگمی در ترسیم جهانی است که برای قهرمانش می‌سازد.

در بیمارستان هم یک پرستار با ظاهر و رفتاری متفاوت با بقیه به کارهای پرهام رسیدگی می‌کند و پس از آن به حال خود رها می‌شود و فقط دیالوگی از پرهام باقی می‌ماند که می‌گوید انگار شما از یک سیاره دیگر آمده‌اید... این همه در تمام جزیره‌هایی که پرهام در آن گیر می‌کند وجود دارد. از دعوا با همسایه‌ها تا بیمارستان و بهشت زهرا و تاکسی و در این میان مخاطب از خود می‌پرسد اگر پرهام به این راحتی می‌تواند مبالغ زیادی خرج کند چرا قسط خانه‌اش را پرداخت نکرده و نگران این است که با ندادن قسط آخر خانه‌اش توسط بانک مصادره شود؟ فیلم در بسیاری از لحظات خود منطق داستانیش را نقض می‌کند و این از فضای اغراق‌شده‌ای می‌آید که فیلمساز قصد دارد در مواجهه با پیرامونش خلق کند.

گفت: رو هوشیاری بیار
مدیری سال‌هاست در تلویزیون و حتی شبکه نمایش خانگی از کاراکتر سیامک انصاری در کارهایش استفاده می‌کند. شخصیتی که فردی تحصیلکرده، مودب و قانونمدار ترسیم شده و در مقابل جمعی قرار می‌گیرد که به هیچ‌کدام از رفتارهای درست اجتماعی پایبند نیستند. این کاراکتر پس از بهت اولیه سعی می‌کند اطرافیان خود را اصلاح کند اما در پایان چاره‌ای جز پذیرفتن آن را ندارد. ساعت 5 عصر ادامه همین کاراکتر است که اینجا نه در یک مجموعه طولانی و یا حتی داستانی خیالی و در زمان گذشته که در فیلمی سینمایی و در تهران معاصر روایت می‌شود و به نظر می‌رسد این بار به جای تکرار شوخی‌ها به سبک سریال‌های قبلی در هر موقعیت فقط یک‌بار فرصت دارد.

پرهام اینجا با انواع و اقسام ناهنجاری‌های اجتماعی و حتی ساختاری پیرامونش روبه‌رو می‌شود و البته شوخی‌ها این بار کیفیت بهتری دارد و سینمایی است.جنس کمدی فیلم در برخی قسمت‌ها از سطح شوخی‌های همه فهم و عامه‌پسند بالاتر است. نمونه مشخص آن نوشتن آدرس هگل و بالزاک در بازجویی است و البته فیلم شوخی‌های دم‌دستی مانند قطع شدن آب و استفاده از بطری آب یخ یخچال هم دارد، اما به‌هرحال تلفیق این دو ترکیبی متوازن است که تماشاگر را می‌خنداند. ساعت 5 عصر با آن که در بسیاری از لحظات بر مدار کمدی کلامی پیش می‌رود، اما از کمدی موقعیت هم استفاده‌های درستی می‌کند و این به اجرای خوب بسیاری از سکانس‌ها باز می‌گردد. نمونه مشخص آن سکانس بهشت زهرا و هجوم مردم و درگیری با نیروهای پلیس یا مترو و شلوغی آن است که برخلاف سریال‌های مدیری که گاه شلختگی و اجرای دم‌دستی در بازی سیاهی‌لشکرها وجود دارد اینجا طراحی درست و شسته‌رفته‌ای دارد و این به نظر یک گام رو به جلو برای فیلمساز محسوب می‌شود.

یک عدد امیر جعفری!
«ساعت 5 عصر» در کلیت بازی‌های یک دستی دارد و در این میان سیامک انصاری با کاراکتر آشنایش بازی قابل پیش‌بینی‌ای دارد، اما غافلگیری ساعت 5 عصر بازی کوتاه اما فوق العاده امیر جعفری در نقش یک متوهم شیشه‌ای است که اتفاقا در یک سکانس خوب به لحاظ اجرایی ماشین را به مغازه پدرش می‌کوبد. با آن که این سکانس همان‌طور که گفته شد مانند بقیه سکانس‌ها منفک از هم هستند و ارتباط ارگانیک با هم ندارند، اما اجرای آنها به صورت جداگانه حرفه‌ای است و بازی‌ها هم به تبع آن درست و استاندارد است.

ساعت 5 عصر اولین تجربه کارگردانی مدیری در سینما محسوب می‌شود که اتفاقا برخلاف حواشی پیرامونش کمدی سالم و مفرحی است و بشدت برای مخاطبش در کلانشهرها بخصوص تهران موضوع و فضای آشنایی دارد.فیلمی که براحتی با موضوعات مختلف و حتی سیاسی شوخی می‌کند بدون آن که در ورطه توقیف گرفتار شود . ساعت‌5 عصر در شکل سینمایی فراتر از توقع است اما هنوز تا رسیدن به یک کمدی با ساختار صحیح فاصله دارد و در گام اول این نکته به متن و فیلمنامه‌ای بازمی‌گردد که شلختگی در ارکانش مشهود است

مهران مدیری و سیامک انصاری شاگردان مکتب تلویزیون هستند و این اثرپذیری را در همین فیلم هم بوضوح می‌توان مشاهده کرد و اساسا قسمتی از اقبال فوق‌العاده به ساعت 5عصر را می‌توان به روی آنتن بودن آنها در دو سه سال گذشته نسبت داد، اما بی شک هوش سرشار فیلمساز هم در این امر دخیل است.

ادامه آثار تلویزیونی
مدیری اینجا تمام صحبت‌های رو به دوربینش در «دور همی» و آثاری مانند «شوخی کردم» و «عطسه» را در داستانش می‌چیند و به نظر می‌رسد حتی میزانسن‌ها و کارگردانی را فدای این متلک‌های مشهور می‌کند. از جنگ تمام نشدنیش با جامعه پزشکی تا فرهنگ آپارتمان‌نشینی و حتی مترو که بسیاری با آن درگیرند و حتی سکانس بهشت زهرا هم ادامه همان نگاهی است که پیش از این در «مرد هزار چهره» و مواجهه مسعود شصت‌چی با جامعه شاعران و روشنفکران دیده‌ایم و جالب این‌که اینجا و در این سکانس رسول نجفیان خود با آهنگ معروفش شوخی می‌کند.

منبع : جام جم
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین