نقدی بر مواضع اخیر مردی که فکر می‌کند همیشه حق با اوست
کد خبر: ۱۶۸۸۳
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۹
جزییاتی که تماشاگران از بگومگوی علی دایی و علی پروین منتشر کرد، حرف و حدیث های زیادی در پی داشت.
دایی بعد از این مصاحبه به تندی از کسانی که به گفته او فایل صوتی ملاقات در دفتر معاون وزیر ورزش را به رسانه ها داده بودند، انتقاد کرد. این چند نکته توضیحی بر ادعای دایی و همه آن ماجرای جنجالی است:

ظاهرا لازم نیست درباره صحت و سقم محتوای متن منتشر شده چیزی بگوییم، چون نه دایی تکذیبش کرد نه هیچ کدام از دوستانی که در آن جلسه بوده‌اند. همه حرف دایی این است که کاری که شده درست نبوده است.

 این را که آیا در آن جلسه ضبظ صوت یک نفر روشن بوده یا نه، ما نمی‌دانیم. در متنی هم که تماشاگران منتشر کرد، هیچ اشاره ای به فایل صوتی نشده است. دایی می‌تواند ادعا کند که آن متن بر اساس یک فایل صوتی تنظیم شده بود، ما هم حق داریم از او بخواهیم مدرک محکمه پسندی اگر دارد، رو کند.

انتشار محتوای یک نشست مدیریتی جرم است یا کار غیر اخلاقی؟ قاعدتا نمی‌تواند جرم باشد چون اطلاعات طبقه بندی شده یا محرمانه نداشته. از این گذشته بخش های زیادی از این محتوا را فردای همان نشست را برخی از رسانه‌ها- از جمله روزنامه خبر ورزشی به تاریخ 29 بهمن- منتشر کرده بودند. اما آیا این کار غیر اخلاقی بوده؟ برای پیدا کردن پاسخ این سوال باید اول از علی دایی بخواهیم اخلاق را تعریف کند. دایی در همان جلسه جنجالی ادعا می‌کند که علی پروین کاری می‌کرده که پرسپولیس با سرمربیگری او موفق نشود. پروین این ادعا را تکدیب می‌کند. دایی در جواب می‌گوید فایلی صوتی دارد که ثابت می‌کند پروین پشت سر او حرف می‌زده است. برگردیم به سوال اصلی: آیا ضبط صدای یک نفر بدون اطلاع او غیر اخلاقی است یا نه؟ اگر  نه، چرا دایی از انتشار محتوای جلسه وزارت ورزش شکایت می‌کند، و اگر بله- که ظاهرا دایی همین را می‌گوید- پس کار کسی هم که فایل صوتی پروین را به او داده غیر اخلاقی بوده. حتی کار خود دایی هم که این فایل را گوش داده و در جلسه با مدیران وزارت ورزش به آن استناد کرده، به همان اندازه دور از اخلاق بوده.

حالت سومی‌هم وجود دارد؛ اگر به ضرر دایی باشد غیر اخلاقی است و اگر به ضررش نباشد، ایرادی ندارد!

چند هفته قبل از همه این ماجراها، دایی ادعا می‌کرد که وزارت ورزش برای کمک 2 میلیارد تومانی به باشگاه پرسپولیس، سه شرط گذاشته است. وزارت ورزش تکذیب می‌کرد اما او اصرار داشت نامه ای دستش هست که از وزارت ورزش به فدراسیون فوتبال نوشته شده و در آن تاکید شده که پول تنها با تحقق آن سه شرط باید به پرسپولیس داده شود.

بگذریم از اینکه دایی بعدها که وزارت ورزش جدی تر موضوع را پیگیری کرد، سندی برای ادعایش رو نکرد، سوال این است که آیا انتشار اطلاعات یک نامه اداری بین وزارتخانه و فدراسیون،  اخلاقی است یا نه؟

دایی می‌گوید سندی دارد که نشان می‌دهد وزارت ورزش به خبرنگاران پول داده است. او می‌گوید مجموع این پول 5 میلیون تمومان بوده.

سوال اول: آیا کسی که اسناد درون سازمانی وزارتخانه را به دایی داده، کارش اخلاقی بوده؟ کار خود دایی که این سند- هر چند کم اهمیت- را گرفته چطور؟

سوال دوم: اگر پول دادن به خبرنگاران ایراد دارد، چرا وقتی سال گذشته باشگاه پرسپولیس به بیشتر سردبیران رسانه های ورزشی عیدی داد، دایی اعتراضی نکرد؟ چرا وقتی شایعه شد- تاکید می‌کنیم که شایعه شد – پرسپولیس چند صد میلیون تومان به برخی سردبیران ورزشی داده، دایی خم به ابرو نیاورد؟

توضیح: وزارت ورزش درست یا غلط مثل اغلب دستگاه های دولتی و غیردولتی به مناسبت های مختلف به خبرنگاران پاداش یا عیدی داده است. در موردی که ظاهرا سندش به دستش رسیده، وزارت ورزش به تعدادی از سردبیران و خبرنگارانی که اخبار ورازتخانه را پوشش می‌داده اند، نفری 300 هزار تومان عیدی داده است. قبل از دوره وزارت محمد عباسی این رقم چند برابر بوده. کسی هم مثل علی دایی مدعی نشده که این پرداخت ها برای تطمیع رسانه ها بوده است.

 تجربه نشان داده که علی دایی به شدت به نظریه نسبی گرایی اعتقاد دارد. از نظر او خوب و بد بودن آدم ها و درستی و اشتباه بودن کارهایشان، به دور و نزدیک بودنشان از خود دایی بستگی دارد. محمود احمدی نژاد می‌تواند رئیس‌جمهور خوبی باشد اگر به رئیس وقت سازمان تربیت بدنی دستور بدهد که سرمربیگری تیم ملی را به علی دایی بدهد. آن هم در شرایطی که انتخاب مدیران فدراسیون فوتبال کسی غیر از دایی است. احتمالا این کار از نظر دایی ایرادی نداشته، اگر داشت که او قبول نمی‌کرد روی نیمکت بنشیند.

اما اگر همین احمدی نژاد در روزی که تیم ملی ایران در ورزشگاه آزادی به عربستان باخته، شانسش برای رفتن به جام جهانی کمرنگ شده و هزاران نفر یک صدا فریاد« حیا کن...رها کن» سر می‌دهند، دستور دهد دایی را برکنار کنند، وارد لیست سیاه علی دایی می‌شود.

 دایی امروز به طعنه می‌گوید دوره «بگم بگم» تمام شده و هر که نداند فکر می‌کند او از منتقدان سر سخت احمدی نژاد بوده و به خاطر انتقادهایش، کلی هزینه داده است.

مگر همین دایی نبود که با پیشنهاد حبیب کاشانی- یکی از دوستان نزدیک احمدی نژاد- سرمربی پرسپولیس شد؟ چرا آن موقع به ادبیات احمدی نژاد و بگم بگم‌هایش ایراد نمی‌گرفت؟ چرا وقتی با بابک زنجانی(بزرگترین استفاده‌کننده از رانت های دولتی در دوره احمدی نژاد) تخته نرد بازی می‌کرد، چیزی از بگم بگم احمدی نژاد نمی‌گفت؟ چه شد که از دشمنی با رویانیان که قرار بود دایی از «یک من ریشش» نترسد، دست کشید و طرح دوستی با او ریخت؟ آیا نمی‌دانست رویانیان هم با دستور مستقیم احمدی نژاد به پرسپولیس آمده؟

نکند در نگاه علی دایی، خوبی یا بدی انتشار «فایل صوتی» هم مانند همکاری با حبیب کاشانی و رویانیان و بابک زنجانی و احمدی نژاد نسبی است؟ همه آنها قابل نقدند اگر منافع دایی را تامین نکنند و بی ایرادند اگر به کار او بیایند. مثل گرین کارت شهروندی آمریکا که اگر افشین قطبی گرفته باشد، باید مقابل خون شهدا و کسانی که در سال های دفاع مقدس جنگیده اند، قرارش داد، ولی اگر خود دایی گرفته باشد هیچ ایرادی ندارد. مساله شخصی است و اصلا چه معنی دارد کسی بخواهد در موردش کنکاش کند.

کسی چه حقی دارد در مورد علی دایی قضاوت کند؟ در مورد مردی که با غرور منحصر به فرد می‌گوید صدها میلیون تومان از باشگاه دولتی پرسپولیس دستمزد گرفته ولی پای هیچ سندی را امضا نکرده است. تازه به این امضای نکرده هم افتخار می‌کند. کسی چه حقی دارد در مورد اخلاقمداری و سلامت آقای دایی شک کند وقتی می‌تواند برادرش را به عنوان دستیارش انتخاب کند و برایش قرارداد 200 میلیون تومانی ببندد؟ به کسی چه که برادر او قبل از راه آهن و پرسپولیس – که خودش سرمربی شان بود- سابقه حتی یک روز مربیگری در لیگ برتر را نداشته؟ آیا کسی اجازه دارد در مورد این موضوع قضاوت کند و احیانا از دایی بپرسد که نظرش درباره سوءاستفاده از موقعیت چیست؟

بیایید فرض کنیم در ماجرای انتشار جزییات نشست در وزارت ورزش حق با دایی است و اخلاق زیر سوال رفته. حقیقت چه می‌شود؟ حقیقت آن دعوای سخیف؟ حقیقت آن همه داد و بیداد کردن، تهدید کردن که «من بچه فلان جا هستم و خودت و نوچه‌هاتو آدم می‌کنم؟»

«بگم بگم» خاطره تلخ یک ملت از دوره ای پر تنش است. خدا را شکر که دوره‌اش به سر آمد و دعا می‌کنیم که هیچ‌گاه تکرار نشود. ولی فقط بگم‌بگم نیست که باید تمام شود. ادبیات متکبرانه و قلدرمابانه هم نیاز به اصلاح دارد.

یک تحصیلکرده دانشگاه شریف چگونه رویش می‌شود از جملاتی مانند « من بچه فلان جا هستم...من با قمه بزرگ شده‌ام و آدمت می‌کنم» استفاده ‌کند؟ با قمه بزرگ شدن مگر افتخار دارد؟ چرا نباید به شریف درس خواندن افتخار کرد؟

گیریم که همیشه حق با دایی باشد، گیریم که همه حرف هایی که می‌زند، مواضعی که می‌گیرد و  کارهایی که می‌کند درست باشد. گیریم که حقش را خورده باشند، حق را باید با داد و بیداد گرفت؟ با تهدید؟ با پرده‌‌دری؟

منبع:تماشاگران امروز

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین