عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اگرچه خواستگاه آقای احمدی نژاد جریان اصولگرایی بود و عضو یکی- دو تشکل اصولگرایی هم بود اما خودش در قطع کردن اتکا و ارتباط تشکلاتی خود موثر بود.
سیدمرتضی نبوی در برنامه شناسنامه این هفته اظهارداشت: من 66 ساله هستم و
از دوران دبیرستان (15 خرداد 42) که حضرت امام(ره) نهضت خودشان را آغاز
کردند با این پدیده شگفت انگیز آشنا شدم؛ مرحوم پدر بزرگم در بازار تردد
داشت و از علاقمندان به امام(ره) بودند و اعلامیههای امام را برایمان به
خانه می آوردند.
وی افزود: متاسفانه من قبل از انقلاب توفیق زیارت حضرت امام را نداشتم. بعد از تبعید امام، تصاویر ایشان را تهیه می کردیم و به دلیل محدودیت هایی که وجود داشت، قبل از انقلاب موفق به دیدار امام نشدم. اولین دیدار من با ایشان برمی گردد به زمانی که امام به ایران آمدند و در فاصله پیروزی انقلاب (دهه فجر) در یک نماز مغرب و عشاء با امام دیدار داشتم.
وی ادامه داد: مهرماه 52 برای اولین بار دستگیر شدم. زمانی که در دانشگاه فنی تحصیل می کردیم به کسانی که به صورت مسلحانه با رژیم شاه مبارزه می کردند (مجاهدین خلق) علاقمند شدیم. با توجه به اینکه این گروه در بیانیه های خود از آیات قرآن استفاده می کردند به آن ها علاقمند شدیم، از طرفی هم ستم های شاه و ضد دین بودن او برایمان قابل تحمل نبود. با دوستانی که وارد مبارزه شده بودند، ارتباطاتی داشتم.
نبوی تصریحکرد: از آنجایی که فهمیده بودیم این گروه وضعیت مالی خوبی ندارد، تلاش می کردم تا کمک های مالی به آن ها برسانم. یکی از کسانی که در این راستا به من کمک می کرد دستگیر شد و با اقرار او من هم دستگیر شدم و دو سال و چند ماه در زندان بودم.
وی افزود: زمانی که در زندان بود حس کردم این ها (مجاهدین خلق) یک سری مشکل دارند و با روحانیت زاویه دارند، به احکام اسلامی آنطور که باید و شاید مقید نیستند و... زمانی که از زندان بیرون آمدم، به صورت مخفیانه با من تماس گرفتند و خواستند تا به صورت رسمی عضو این گروه شوم اما با توجه به انحرافاتی که دیده بودم این دعوت را قبول نکردم.
نبوی در ادامه برنامه گفت: بعد از آزادی از زندان با نیروهای فعال مذهبی آشنا شدیم و ارتباط برقرار کردیم. آقای عسگراولادی، دکتر لواسانی و جمعی از دوستانی که به صورت انبوه اعلامیه های حضرت امام را تکثیر می کردند افرادی بودند که بعد از آزادی ارتباط زیادی با هم داشتیم.
وی ادامه داد: در زندان با روحانیان برجسته ای مثل آقای معادی خواه آشنا شدیم. اواخر دوره محکومیت که به زندان اوین منتقل شده بودم با پسر عموی آیت الله طالقانی آشنا شدم. ایشان هم بندی بسیار خوبی بودند و از روحیه با نشاطی برخوردار بودند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد رابطه با شهید رجایی هم گفت: سابقه ارتباط من با ایشان به دوران دبیرستان بازمی گردد. من در رشته ریاضی تحصیل می کردم که ایشان در آن زمان هفته ای دو روز به قزوین می آمدند و ریاضی تدریس می کردند. ماهم این افتخار را داشتیم که خدمت ایشان درس هندسه و مخروطات را بگذرانیم. بعد هم که وارد دانشکده فنی تهران شدم با ایشان در ارتباط بودم.
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود با برنامه شناسنامه گفت: قبل از انقلاب خدمت بعضی بزرگان مثل جناب آقای هاشمی رفسنجانی، آیت الله مهدوی کنی رسیده بودم و با بعضی از این بزرگان آشنایی داشتیم. آقای باهنر نخست وزیری بود که آقای رجایی انتخاب کرده بود و من هم شاگرد آقای رجایی بودم؛ اولین کاری که من در جمهوری اسلامی آغاز کردم، پاسداری بود.
نبوی افزود: آقای رجایی زمانی که نخست وزیر بودند، یک سری مشکلات در وزارت پست و شرکت مخابرات وجود داشت. زمانی که ایشان (رجایی) متوجه شدند من در سپاه با آقای محسن رضایی کار می کنم، به ایشان گفته بودند چه خوب است که نبوی به وزارت پست بیاید و در اینجا به آقای دکتر قندی (وزیر وقت) کمک کند.
وی ادامه داد: آقای قندی من را به عنوان معاون خود منصوب کرد و با هم همکاری داشتیم. این همکاری ادامه داشت تا اینکه ایشان در حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید. آقای رجایی وقتی به ریاست جمهوری رسیدند، آقای باهنر افراد مختلف را برای وزارت پست و تلگراف و تلفن دعوت به مذاکره کردند که من هم در همین راستا خدمت ایشان رسیدم. در نهایت برحسب آشنایی که آقای رجایی از من داشتند و همچنین صحبت هایی که با آقای باهنر داشتیم بنده به عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن به مجلس معرفی شدم.
وی راجع به آغاز تقسیم بندی های سیاسی هم گفت: مبداء این موضوع حزب جمهوری اسلامی و همچنین دولت اول آقای موسوی بود، در آن جا دیدگاههای اقتصادی مطرح شد که یک عده طرفدار اقتصاد دولتی بودند و عدالت را در دولتی بودن اقتصاد میدیدند، ما هم به جامعه مدرسین و روحانیت مبارز نزدیکتر بودیم و اعتقاد داشتیم دلیلی بر دخالت زیاد دولت در اقتصاد وجود ندارد. در حقیقت در دولت آقای موسوی این دو طیف مستقر شدند. بعدها همین دوستان مجاهدین انقلاب خودشان را جریان چپ نامیدند و مارا هم جریان راست. البته در کابینه جریان قالب، همین جریان چپ بود.
نبوی افزود: آقای موسوی دولت دوم را انتخاب کرد و بنده را به مجلس معرفی نکرد. در واقع دولت ایشان در دوره دوم نخست وزیری شان یک دست شد. البته آقای ولایتی یا آقای رفیق دوست به دلیل حساسیت های حضرت امام در کابینه حضور داشتند که از طیف ما بودند.
مدیرمسئول روزنامه رسالت در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت: زمانی که سیاست های اصل 44 تنظیم می شد، این دو طیف از نظر اقتصادی به نوعی به یکدیگر رسیدند. حدود 20 سال از عملکرد اقتصادی انقلاب تجربه به دست آورده بودیم و می دیدم که چپ در دنیا شکست خورده است ( در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب، چپ فروپاشی شد). دوستان چپ ِ ما آن روزها در تحلیل های خود می گفتند شکست ما در ایران متاثر از شکست چپ در دنیاست و خودشان را هم افق با آن ها می دانستند.
وی ادامه داد: بعد از پذیرش قطعنامه آن نگاه اقتصاد دولتی اصلاح شد و جناب آقای هاشمی رفسنجانی هم که در دوران جنگ از این تفکر حمایت می کرد، 180 درجه تغییر جهت دادند و در نتیجه تفکری که ما طرفداراش بودیم، در کشور رایج شد.
نبوی افزود: البته این دو طیف از نظر سیاسی به هم نرسیدند و به دو طیف رقیب سیاسی تبدیل شدند. به خصوص در آستانه مجلس سوم، روحانیون مبارز از درون روحانیت مبارز انشعاب کرد و حضرت امام هم آن ها را تایید کردند. در نهایت جریان راست زیر مجموعه روحانیت مبارز شدند و جریان چپ هم به عنوان زیر مجموعه روحانیون مبارز فعالیت می کردند.
نبوی گفت:فکر می کنم حضرت امام هم در معماری اینکه در جمهوری اسلامی دو جریان رقیب وجود داشته باشد، نقش به سزایی ایفا کردند. البته ایشان در منشور برادری گفتند من هر دو جریان را به این دلیل تایید می کنم که در اصول با هم مشترکند و به اسلام ِ انقلابی، آمریکا ستیزی، پیشرفت کشور و... معتقد هستند. در واقع امام حمایت خودشان را از این دو گروه منوط به رعایت این اصول می دانستند.
وی ادامه داد: بعد از رحلت حضرت امام جریان چپ گرفتار تجدید نظر طلبی است و در خیلی از اصول مثل ضدیت با آمریکا، پایبندی اصل ولایت فیقه، مسائل فرهنگی تجدید نظر کرد. جریان چپ که سال 76 تحت عنوان اصلاحات ظهور کرد در اکثر امور سیاست داخلی، خارجی، فرهنگی و اقتصادی تجدید نظر کرده بود.
نبوی همچنین گفت: تعدد جناح ها در یک جامعه ضروری است. یکی از مباحث انتخابات، موضوع مشارکت خوب مردم است و بحث دیگر رقابت جدی است. اگر رقابت جدی نباشد گزینش و جابه جایی قدرت معنا پیدا نمی کند.
وی افزود: رقابت باید سالم، اخلاقی، قانون محور باشد و اختلافات نظرها به منازعات غیرقابل حل نشود. البته این موضوع نیاز به تجربه و پختگی دارد که جریان های سیاسی اصول نظام را بپذیرند و در گام بعدی برای اداره بهتر کشور رقابت کنند. دعواها نباید طوری باشد که جامعه سرخورده شود و دشمن از آن سوء استفاده کند. یکی از نشانه های نظام پیشرفته این است که در مورد حل منازعات هم راه حل داشته باشد.
مرتضی نبوی در بخش دیگری از مصاحبه خود گفت: اینکه بگوییم باید روی آرمان ها و ارزش ها تاکید داشته باشیم اما در عین حال واقعگرا هم باشیم، صحبت قابل قبولی است. اما اینکه بگوییم اگر کسی روی ارزش ها و اصول اسلام و انقلاب تاکید می کند، شعارگراست، با جهان بینی و اعتقادات ما در یک راستا نیست.
وی اظهار داشت: ما زنده ایم برای این که برای رسیدن به یک ارزش و هدف متعالی حرکت کنیم. ما نباید جهت هایی که اسلام، امام و مقام معظم رهبری ترسیم کرده اند را نباید اشتباه کنیم. البته در این مسیر ممکن است هر کس راهبرد و تاکتیک خودش را داشته باشد.
نبوی در مورد انتخابات 84 هم گفت: من به طور شخصی در مرحله اول از هیچ کاندیدایی حمایت نکردم چون معتقد بودم باید به یک کاندیدای واحد برسیم اما چون تلاش هایمان در این مسیر بی نتیجه بود، بنده در مرحله اول از کاندیدای خاصی دفاع نکردم. اما چون جامعه مهندسین عضو یکی از تشکل های پیروان خط امام و رهبری بود، آن ها از آقای لاریجانی حمایت کردند. وقتی انتخابات به مرحله دوم کشیده شد هم جامعه اسلامی مهندسین از آقای احمدی نژاد اعلام حمایت کرد.
وی در بحش دیگری از برنامه در پاسخ به این سوال که چرا اصولگرایان نتوانستند احمدی نژاد را در چهارچوب های خود مدیریت کنند اظهار داشت: این را باید به حساب ضعف تشکیلاتی کشور بگذاریم. این اشکال در اصلاح طلب ها هم وجود دارد و همانطور که می دانید در انتخابات 84 تعداد زیادی کاندیدا داشتند.
نبوی ادامه داد: در اوایل انقلاب خیلی از دوستان با کارهای تشکیلاتی و حزبی مخالف بودند. یک سیر حرکتی داشته ایم تا به ضرورت تشکیلات رسیده ایم. البته هنوز به این مرحله نرسیده ایم که باید دو- سه تشکیلات بزرگ در کشور داشته باشیم. سابقه تاریخی که احزاب در ایران داشته اند یکی از دلایل این است که هنوز به این فرآیند نرسیده ایم.
وی گفت: در مورد آقای احمدی نژاد واقعیت این است که تشکل ها از آقای احمدی نژاد در مرحله اول حمایت نکردند. ایشان مورد حمایت بدنه ای از مردم و نیروهای حزب اللهی قرار گرفت و به طور مشخص آیت الله مصباح یزدی و بدنه حزب الله پشت آقای احمدی نژاد قرار گرفتند. وی هم بعداً اعلام کرد که من عضو هیچ حزب و تشکیلاتی نبودم و به هیچ کس مدیون نیستم. در واقع وی می خواست بگوید پایگاه تشکیلاتی ندارد و انتخاب هایش به دلیل سهمیه دادن به تشکیلات نیست. در واقع ایشان به نوعی از تشکیلات فاصله گرفت و حتی بعد از مدتی برخی از دوستانش بحث عبور از اصولگرایی را مطرح کردند. آقای احمدی نژاد از ابتدا بنا را بر این گذاشت که بین خودش و جریان اصولگرایی رابطه ای تعریف نکند.
وی افزود: اگرچه خواستگاه آقای احمدی نژاد جریان اصولگرایی بود و عضو یکی- دو تشکل اصولگرایی هم بود اما خودش در قطع کردن اتکا و ارتباط تشکلاتی خود موثر بود.
نبوی در ادامه برنامه راجع به جریان انحرافی گفت: من هیچ وقت از این ها به عنوان جریان یاد نکرده ام و آن ها را در حد یک گروه چند نفره دیده ام. به هرحال توسط این جریان حاشیه سازی های قابل توجی برای کشور انجام شد که قابل تامل بود و باید روی آن دقت می شد. اما قبول دارم که در مورد این جریان یک مقدار غلو شد.
وی در مورد ویژگی های گروه های تندروی اصولگرا و اصلاح طلب اظهار داشت: در جریان اطلاح طلبی بعد از رحلت امام با یک نوع تجدید نظر طلبی روبه رو شدیم. به طوری که از خط قرمزها عبور کردند و در حقیقت اصول مسلم قانون اساسی را هم به نوعی زیر سوال بردند. در مجلس ششم به دنبال رفراندومی بودند که در ادامه آن جمهوری اسلامی به یک جمهوری عرفی تبدیل شود. تکیه گاه شان هم روی سکولاریسم بود و می خواستند وانمود کنند این موضوع برای دنیا هم قابل قبول است.
وی ادامه داد: محدوده رقابت در اصولی که امام و قانون اساسی تبیین کرده اند،نیست. جریان های سیاسی وقتی به افراط کشیده می شوند که اصول و مبانی مشروعیت نظام زیر سوال برود.
نبوی افزود: در مورد جریان اصولگرایی هم شاهد افراط هستیم. اما نه به صورت تجدید نظر در اصول بلکه برخورد بر اساس یک سری گمان ها و برخوردهای تند و آشتی ناپذیر و حذفی ویژگی های جریان های افراطی اصولگرا بود. حتی در مقطعی برخی از جریان های اصولگرا می خواستند برخی دیگر از گروه های اصولگرا را به عنوان ساکتین حذف کنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این سوال که نتیجه انتخابات 92 برای اصولگرایان تهدید است یا فرصت، اظهار داشت: قطعاً فرصت است و در این موضوع تردیدی نیست. اصولاً جابه جایی قدرت و انتخابات برای مردم، نظام و جریان های سیاسی یک فرصت است. جریان ها باید از کار و اشکالات خود در انتخابات ارزیابی داشته باشند. اینکه برخی از جریان های اصولگرا به سمت ساز و کارهای وحدت حرکت نمی کنند باعث بروز چنین نتایجی می شود.
نبوی در مورد پیش بینی خود از تعامل اصولگرایان و دولت یازدهم هم گفت: فکر می کنم از دقایق اولیه اعلام پیروزی آقای روحانی اصولگرایان خیلی خوب عمل کردند. همه کاندیداهای اصولگرا بعد از اعلام نتایج بدون هیچ شک و تردیدی به کاندیدای منتخب مردم تبریک گفتند. این یک نمایش خیلی خوب اخلاقی بود که فکر می کنم این صداقت در جریان اصولگرایی وجود دارد که این تعامل را با دولت یازدهم ادامه دهند.
وی ادامه داد: تعامل وقتی موثر و سازنده است که طرفین حقوق یکدیگر را رعایت کنند و به توانایی های هم احترام بگذارند. اصل بر این است که دولت باید تقویت شود. انشالله این مقطع نقطه خوبی باشد که دیگر به اجماع نرسیدن نخبگان که برای پیشرفت کشور مضر است را تجربه نکنیم. کسی که رای آورده مورد حمایت اصولگرایان و جریان اصلاح طلبی است و این نقطه خوبی است.
نبوی افزود: چون در هیات عالی حل اختلاف قوا هستم، زیاد در فعالیت های تشکیلاتی جریان اصولگرا نیستم و از اینکه آیا اصولگرایان پیشنهادی در مورد هیات دولت به آقای روحانی ارائه دادند یا خیر بی خبرم.
وی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت: فکر می کنم نخبگان اصولگرا باید به سمت طراحی ساز و کاری باشند که در مواقع لازم بتواند اصولگرایان را به وحدت برساند.»
نبوی در مورد فاصله گرفتن از مسولیت های اجرایی سیاسی اظهار داشت: این کار را به اراده خودم انجام دادم. من هم تجربه دنیا را دیدم و هم حس کردم در داخل کسانی که چندین سال فعالیت اجرایی داشتند، وقتی به یک سنی می رسند بهتر است از تجربیات خود برای کارهای فکر استفاده و خلاء فکری را پر کنند. یک بخشی از چالش های کارآمدی ما به خلاء های فکری بازمی گردد. در واقع فکر خوب نداریم که بتوانیم آن را تبدیل به برنامه های راهگشا کنیم.
وی افزود: تلاش من این بود که به سمت کارهای فکری و مطالعاتی بیایم و بتوانم گوشه ای از این خلاء را پر کنم. فکر می کنم جامعه هم انتظار دارد که با چهره های جدید تری در مسولیت های اجرایی آشنا شوند. فکر می کنم دیگر نوبت نسل اول انقلاب گذشته و باید مسولیت های اجرایی به نسل های بعدی تحویل شود. نسل های بعدی هم باید از تجربیات نسل اول انقلاب استفاده کنند. جایگاه مشورت و منزلت را باید ارتقا دهیم تا نسل های جدید متکی بر تجربه افراد باتجربه به سمت جلو حرکت داشته باشند.
نبوی در پایان برنامه در مورد شورای عالی حل اختلاف قوا هم اظهار داشت: فکر می کنم تاسیس هیات عالی حل اختلاف ابتکار به موقعی بود که از سوی رهبر معظم انقلاب اندیشیده شد. این هیات زیاد در مقام اطلاع رسانی نبوده چون طبیعت آن حل اختلافات است. نامه های زیادی از طرف رئیس جمهور محترم برای این هیات نوشته شد که در مورد آن بررسی صورت گرفت. نظرات اطراف شنیده شده و در نهایت به نظر رسیدیم و آن را به خدمت رهبری ارائه دادیم و ایشان این نتایج را به روسای مختلف قوا ابلغ می کردند. اما بنای ایشان بر این بود که این مسائل اطلاع رسانی نشود. هیات فعال بود و مسائل را به نتیجه رسانده و نتایج را هم ابلاغ کرده است اما اطلاع رسانی نکردیم تا اختلاف جدیدی پیش نیاید.
وی افزود: متاسفانه من قبل از انقلاب توفیق زیارت حضرت امام را نداشتم. بعد از تبعید امام، تصاویر ایشان را تهیه می کردیم و به دلیل محدودیت هایی که وجود داشت، قبل از انقلاب موفق به دیدار امام نشدم. اولین دیدار من با ایشان برمی گردد به زمانی که امام به ایران آمدند و در فاصله پیروزی انقلاب (دهه فجر) در یک نماز مغرب و عشاء با امام دیدار داشتم.
وی ادامه داد: مهرماه 52 برای اولین بار دستگیر شدم. زمانی که در دانشگاه فنی تحصیل می کردیم به کسانی که به صورت مسلحانه با رژیم شاه مبارزه می کردند (مجاهدین خلق) علاقمند شدیم. با توجه به اینکه این گروه در بیانیه های خود از آیات قرآن استفاده می کردند به آن ها علاقمند شدیم، از طرفی هم ستم های شاه و ضد دین بودن او برایمان قابل تحمل نبود. با دوستانی که وارد مبارزه شده بودند، ارتباطاتی داشتم.
نبوی تصریحکرد: از آنجایی که فهمیده بودیم این گروه وضعیت مالی خوبی ندارد، تلاش می کردم تا کمک های مالی به آن ها برسانم. یکی از کسانی که در این راستا به من کمک می کرد دستگیر شد و با اقرار او من هم دستگیر شدم و دو سال و چند ماه در زندان بودم.
وی افزود: زمانی که در زندان بود حس کردم این ها (مجاهدین خلق) یک سری مشکل دارند و با روحانیت زاویه دارند، به احکام اسلامی آنطور که باید و شاید مقید نیستند و... زمانی که از زندان بیرون آمدم، به صورت مخفیانه با من تماس گرفتند و خواستند تا به صورت رسمی عضو این گروه شوم اما با توجه به انحرافاتی که دیده بودم این دعوت را قبول نکردم.
نبوی در ادامه برنامه گفت: بعد از آزادی از زندان با نیروهای فعال مذهبی آشنا شدیم و ارتباط برقرار کردیم. آقای عسگراولادی، دکتر لواسانی و جمعی از دوستانی که به صورت انبوه اعلامیه های حضرت امام را تکثیر می کردند افرادی بودند که بعد از آزادی ارتباط زیادی با هم داشتیم.
وی ادامه داد: در زندان با روحانیان برجسته ای مثل آقای معادی خواه آشنا شدیم. اواخر دوره محکومیت که به زندان اوین منتقل شده بودم با پسر عموی آیت الله طالقانی آشنا شدم. ایشان هم بندی بسیار خوبی بودند و از روحیه با نشاطی برخوردار بودند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد رابطه با شهید رجایی هم گفت: سابقه ارتباط من با ایشان به دوران دبیرستان بازمی گردد. من در رشته ریاضی تحصیل می کردم که ایشان در آن زمان هفته ای دو روز به قزوین می آمدند و ریاضی تدریس می کردند. ماهم این افتخار را داشتیم که خدمت ایشان درس هندسه و مخروطات را بگذرانیم. بعد هم که وارد دانشکده فنی تهران شدم با ایشان در ارتباط بودم.
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود با برنامه شناسنامه گفت: قبل از انقلاب خدمت بعضی بزرگان مثل جناب آقای هاشمی رفسنجانی، آیت الله مهدوی کنی رسیده بودم و با بعضی از این بزرگان آشنایی داشتیم. آقای باهنر نخست وزیری بود که آقای رجایی انتخاب کرده بود و من هم شاگرد آقای رجایی بودم؛ اولین کاری که من در جمهوری اسلامی آغاز کردم، پاسداری بود.
نبوی افزود: آقای رجایی زمانی که نخست وزیر بودند، یک سری مشکلات در وزارت پست و شرکت مخابرات وجود داشت. زمانی که ایشان (رجایی) متوجه شدند من در سپاه با آقای محسن رضایی کار می کنم، به ایشان گفته بودند چه خوب است که نبوی به وزارت پست بیاید و در اینجا به آقای دکتر قندی (وزیر وقت) کمک کند.
وی ادامه داد: آقای قندی من را به عنوان معاون خود منصوب کرد و با هم همکاری داشتیم. این همکاری ادامه داشت تا اینکه ایشان در حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید. آقای رجایی وقتی به ریاست جمهوری رسیدند، آقای باهنر افراد مختلف را برای وزارت پست و تلگراف و تلفن دعوت به مذاکره کردند که من هم در همین راستا خدمت ایشان رسیدم. در نهایت برحسب آشنایی که آقای رجایی از من داشتند و همچنین صحبت هایی که با آقای باهنر داشتیم بنده به عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن به مجلس معرفی شدم.
وی راجع به آغاز تقسیم بندی های سیاسی هم گفت: مبداء این موضوع حزب جمهوری اسلامی و همچنین دولت اول آقای موسوی بود، در آن جا دیدگاههای اقتصادی مطرح شد که یک عده طرفدار اقتصاد دولتی بودند و عدالت را در دولتی بودن اقتصاد میدیدند، ما هم به جامعه مدرسین و روحانیت مبارز نزدیکتر بودیم و اعتقاد داشتیم دلیلی بر دخالت زیاد دولت در اقتصاد وجود ندارد. در حقیقت در دولت آقای موسوی این دو طیف مستقر شدند. بعدها همین دوستان مجاهدین انقلاب خودشان را جریان چپ نامیدند و مارا هم جریان راست. البته در کابینه جریان قالب، همین جریان چپ بود.
نبوی افزود: آقای موسوی دولت دوم را انتخاب کرد و بنده را به مجلس معرفی نکرد. در واقع دولت ایشان در دوره دوم نخست وزیری شان یک دست شد. البته آقای ولایتی یا آقای رفیق دوست به دلیل حساسیت های حضرت امام در کابینه حضور داشتند که از طیف ما بودند.
مدیرمسئول روزنامه رسالت در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت: زمانی که سیاست های اصل 44 تنظیم می شد، این دو طیف از نظر اقتصادی به نوعی به یکدیگر رسیدند. حدود 20 سال از عملکرد اقتصادی انقلاب تجربه به دست آورده بودیم و می دیدم که چپ در دنیا شکست خورده است ( در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب، چپ فروپاشی شد). دوستان چپ ِ ما آن روزها در تحلیل های خود می گفتند شکست ما در ایران متاثر از شکست چپ در دنیاست و خودشان را هم افق با آن ها می دانستند.
وی ادامه داد: بعد از پذیرش قطعنامه آن نگاه اقتصاد دولتی اصلاح شد و جناب آقای هاشمی رفسنجانی هم که در دوران جنگ از این تفکر حمایت می کرد، 180 درجه تغییر جهت دادند و در نتیجه تفکری که ما طرفداراش بودیم، در کشور رایج شد.
نبوی افزود: البته این دو طیف از نظر سیاسی به هم نرسیدند و به دو طیف رقیب سیاسی تبدیل شدند. به خصوص در آستانه مجلس سوم، روحانیون مبارز از درون روحانیت مبارز انشعاب کرد و حضرت امام هم آن ها را تایید کردند. در نهایت جریان راست زیر مجموعه روحانیت مبارز شدند و جریان چپ هم به عنوان زیر مجموعه روحانیون مبارز فعالیت می کردند.
نبوی گفت:فکر می کنم حضرت امام هم در معماری اینکه در جمهوری اسلامی دو جریان رقیب وجود داشته باشد، نقش به سزایی ایفا کردند. البته ایشان در منشور برادری گفتند من هر دو جریان را به این دلیل تایید می کنم که در اصول با هم مشترکند و به اسلام ِ انقلابی، آمریکا ستیزی، پیشرفت کشور و... معتقد هستند. در واقع امام حمایت خودشان را از این دو گروه منوط به رعایت این اصول می دانستند.
وی ادامه داد: بعد از رحلت حضرت امام جریان چپ گرفتار تجدید نظر طلبی است و در خیلی از اصول مثل ضدیت با آمریکا، پایبندی اصل ولایت فیقه، مسائل فرهنگی تجدید نظر کرد. جریان چپ که سال 76 تحت عنوان اصلاحات ظهور کرد در اکثر امور سیاست داخلی، خارجی، فرهنگی و اقتصادی تجدید نظر کرده بود.
نبوی همچنین گفت: تعدد جناح ها در یک جامعه ضروری است. یکی از مباحث انتخابات، موضوع مشارکت خوب مردم است و بحث دیگر رقابت جدی است. اگر رقابت جدی نباشد گزینش و جابه جایی قدرت معنا پیدا نمی کند.
وی افزود: رقابت باید سالم، اخلاقی، قانون محور باشد و اختلافات نظرها به منازعات غیرقابل حل نشود. البته این موضوع نیاز به تجربه و پختگی دارد که جریان های سیاسی اصول نظام را بپذیرند و در گام بعدی برای اداره بهتر کشور رقابت کنند. دعواها نباید طوری باشد که جامعه سرخورده شود و دشمن از آن سوء استفاده کند. یکی از نشانه های نظام پیشرفته این است که در مورد حل منازعات هم راه حل داشته باشد.
مرتضی نبوی در بخش دیگری از مصاحبه خود گفت: اینکه بگوییم باید روی آرمان ها و ارزش ها تاکید داشته باشیم اما در عین حال واقعگرا هم باشیم، صحبت قابل قبولی است. اما اینکه بگوییم اگر کسی روی ارزش ها و اصول اسلام و انقلاب تاکید می کند، شعارگراست، با جهان بینی و اعتقادات ما در یک راستا نیست.
وی اظهار داشت: ما زنده ایم برای این که برای رسیدن به یک ارزش و هدف متعالی حرکت کنیم. ما نباید جهت هایی که اسلام، امام و مقام معظم رهبری ترسیم کرده اند را نباید اشتباه کنیم. البته در این مسیر ممکن است هر کس راهبرد و تاکتیک خودش را داشته باشد.
نبوی در مورد انتخابات 84 هم گفت: من به طور شخصی در مرحله اول از هیچ کاندیدایی حمایت نکردم چون معتقد بودم باید به یک کاندیدای واحد برسیم اما چون تلاش هایمان در این مسیر بی نتیجه بود، بنده در مرحله اول از کاندیدای خاصی دفاع نکردم. اما چون جامعه مهندسین عضو یکی از تشکل های پیروان خط امام و رهبری بود، آن ها از آقای لاریجانی حمایت کردند. وقتی انتخابات به مرحله دوم کشیده شد هم جامعه اسلامی مهندسین از آقای احمدی نژاد اعلام حمایت کرد.
وی در بحش دیگری از برنامه در پاسخ به این سوال که چرا اصولگرایان نتوانستند احمدی نژاد را در چهارچوب های خود مدیریت کنند اظهار داشت: این را باید به حساب ضعف تشکیلاتی کشور بگذاریم. این اشکال در اصلاح طلب ها هم وجود دارد و همانطور که می دانید در انتخابات 84 تعداد زیادی کاندیدا داشتند.
نبوی ادامه داد: در اوایل انقلاب خیلی از دوستان با کارهای تشکیلاتی و حزبی مخالف بودند. یک سیر حرکتی داشته ایم تا به ضرورت تشکیلات رسیده ایم. البته هنوز به این مرحله نرسیده ایم که باید دو- سه تشکیلات بزرگ در کشور داشته باشیم. سابقه تاریخی که احزاب در ایران داشته اند یکی از دلایل این است که هنوز به این فرآیند نرسیده ایم.
وی گفت: در مورد آقای احمدی نژاد واقعیت این است که تشکل ها از آقای احمدی نژاد در مرحله اول حمایت نکردند. ایشان مورد حمایت بدنه ای از مردم و نیروهای حزب اللهی قرار گرفت و به طور مشخص آیت الله مصباح یزدی و بدنه حزب الله پشت آقای احمدی نژاد قرار گرفتند. وی هم بعداً اعلام کرد که من عضو هیچ حزب و تشکیلاتی نبودم و به هیچ کس مدیون نیستم. در واقع وی می خواست بگوید پایگاه تشکیلاتی ندارد و انتخاب هایش به دلیل سهمیه دادن به تشکیلات نیست. در واقع ایشان به نوعی از تشکیلات فاصله گرفت و حتی بعد از مدتی برخی از دوستانش بحث عبور از اصولگرایی را مطرح کردند. آقای احمدی نژاد از ابتدا بنا را بر این گذاشت که بین خودش و جریان اصولگرایی رابطه ای تعریف نکند.
وی افزود: اگرچه خواستگاه آقای احمدی نژاد جریان اصولگرایی بود و عضو یکی- دو تشکل اصولگرایی هم بود اما خودش در قطع کردن اتکا و ارتباط تشکلاتی خود موثر بود.
نبوی در ادامه برنامه راجع به جریان انحرافی گفت: من هیچ وقت از این ها به عنوان جریان یاد نکرده ام و آن ها را در حد یک گروه چند نفره دیده ام. به هرحال توسط این جریان حاشیه سازی های قابل توجی برای کشور انجام شد که قابل تامل بود و باید روی آن دقت می شد. اما قبول دارم که در مورد این جریان یک مقدار غلو شد.
وی در مورد ویژگی های گروه های تندروی اصولگرا و اصلاح طلب اظهار داشت: در جریان اطلاح طلبی بعد از رحلت امام با یک نوع تجدید نظر طلبی روبه رو شدیم. به طوری که از خط قرمزها عبور کردند و در حقیقت اصول مسلم قانون اساسی را هم به نوعی زیر سوال بردند. در مجلس ششم به دنبال رفراندومی بودند که در ادامه آن جمهوری اسلامی به یک جمهوری عرفی تبدیل شود. تکیه گاه شان هم روی سکولاریسم بود و می خواستند وانمود کنند این موضوع برای دنیا هم قابل قبول است.
وی ادامه داد: محدوده رقابت در اصولی که امام و قانون اساسی تبیین کرده اند،نیست. جریان های سیاسی وقتی به افراط کشیده می شوند که اصول و مبانی مشروعیت نظام زیر سوال برود.
نبوی افزود: در مورد جریان اصولگرایی هم شاهد افراط هستیم. اما نه به صورت تجدید نظر در اصول بلکه برخورد بر اساس یک سری گمان ها و برخوردهای تند و آشتی ناپذیر و حذفی ویژگی های جریان های افراطی اصولگرا بود. حتی در مقطعی برخی از جریان های اصولگرا می خواستند برخی دیگر از گروه های اصولگرا را به عنوان ساکتین حذف کنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این سوال که نتیجه انتخابات 92 برای اصولگرایان تهدید است یا فرصت، اظهار داشت: قطعاً فرصت است و در این موضوع تردیدی نیست. اصولاً جابه جایی قدرت و انتخابات برای مردم، نظام و جریان های سیاسی یک فرصت است. جریان ها باید از کار و اشکالات خود در انتخابات ارزیابی داشته باشند. اینکه برخی از جریان های اصولگرا به سمت ساز و کارهای وحدت حرکت نمی کنند باعث بروز چنین نتایجی می شود.
نبوی در مورد پیش بینی خود از تعامل اصولگرایان و دولت یازدهم هم گفت: فکر می کنم از دقایق اولیه اعلام پیروزی آقای روحانی اصولگرایان خیلی خوب عمل کردند. همه کاندیداهای اصولگرا بعد از اعلام نتایج بدون هیچ شک و تردیدی به کاندیدای منتخب مردم تبریک گفتند. این یک نمایش خیلی خوب اخلاقی بود که فکر می کنم این صداقت در جریان اصولگرایی وجود دارد که این تعامل را با دولت یازدهم ادامه دهند.
وی ادامه داد: تعامل وقتی موثر و سازنده است که طرفین حقوق یکدیگر را رعایت کنند و به توانایی های هم احترام بگذارند. اصل بر این است که دولت باید تقویت شود. انشالله این مقطع نقطه خوبی باشد که دیگر به اجماع نرسیدن نخبگان که برای پیشرفت کشور مضر است را تجربه نکنیم. کسی که رای آورده مورد حمایت اصولگرایان و جریان اصلاح طلبی است و این نقطه خوبی است.
نبوی افزود: چون در هیات عالی حل اختلاف قوا هستم، زیاد در فعالیت های تشکیلاتی جریان اصولگرا نیستم و از اینکه آیا اصولگرایان پیشنهادی در مورد هیات دولت به آقای روحانی ارائه دادند یا خیر بی خبرم.
وی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت: فکر می کنم نخبگان اصولگرا باید به سمت طراحی ساز و کاری باشند که در مواقع لازم بتواند اصولگرایان را به وحدت برساند.»
نبوی در مورد فاصله گرفتن از مسولیت های اجرایی سیاسی اظهار داشت: این کار را به اراده خودم انجام دادم. من هم تجربه دنیا را دیدم و هم حس کردم در داخل کسانی که چندین سال فعالیت اجرایی داشتند، وقتی به یک سنی می رسند بهتر است از تجربیات خود برای کارهای فکر استفاده و خلاء فکری را پر کنند. یک بخشی از چالش های کارآمدی ما به خلاء های فکری بازمی گردد. در واقع فکر خوب نداریم که بتوانیم آن را تبدیل به برنامه های راهگشا کنیم.
وی افزود: تلاش من این بود که به سمت کارهای فکری و مطالعاتی بیایم و بتوانم گوشه ای از این خلاء را پر کنم. فکر می کنم جامعه هم انتظار دارد که با چهره های جدید تری در مسولیت های اجرایی آشنا شوند. فکر می کنم دیگر نوبت نسل اول انقلاب گذشته و باید مسولیت های اجرایی به نسل های بعدی تحویل شود. نسل های بعدی هم باید از تجربیات نسل اول انقلاب استفاده کنند. جایگاه مشورت و منزلت را باید ارتقا دهیم تا نسل های جدید متکی بر تجربه افراد باتجربه به سمت جلو حرکت داشته باشند.
نبوی در پایان برنامه در مورد شورای عالی حل اختلاف قوا هم اظهار داشت: فکر می کنم تاسیس هیات عالی حل اختلاف ابتکار به موقعی بود که از سوی رهبر معظم انقلاب اندیشیده شد. این هیات زیاد در مقام اطلاع رسانی نبوده چون طبیعت آن حل اختلافات است. نامه های زیادی از طرف رئیس جمهور محترم برای این هیات نوشته شد که در مورد آن بررسی صورت گرفت. نظرات اطراف شنیده شده و در نهایت به نظر رسیدیم و آن را به خدمت رهبری ارائه دادیم و ایشان این نتایج را به روسای مختلف قوا ابلغ می کردند. اما بنای ایشان بر این بود که این مسائل اطلاع رسانی نشود. هیات فعال بود و مسائل را به نتیجه رسانده و نتایج را هم ابلاغ کرده است اما اطلاع رسانی نکردیم تا اختلاف جدیدی پیش نیاید.
منبع: فارس
ارسال نظر