آنچه بر سر اعتماد عمومی آمد
کد خبر: ۱۶۵۰۳
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۷
بی‌اعتمادی نخبگان سیاسی به یکدیگر و همچنین عملکرد مسئولان نظام در سال‌های گذشته موجب شده است که اعتماد مردم به حاکمیت کاهش یابد.
رفتار مردم در این موضوع باید متناسب با وضعیت اجتماعی تحلیل شود؛ به این معنا که عقل سلیم حکم می‌کند افراد برای بقای خود تلاش کنند و حتی علمای دینی هم تاکید کرده‌اند که حفظ بقا برای هر فردی یک امر مهم و حیاتی است.

گاهی ما در یک جامعه مکانیزم‌هایی را فعال می‌کنیم که افراد برای بقای خود به این مکانیزم‌ها و قواعد اجتماعی تن می‌دهند، افراد در واقع برآورد می‌کنند که برای تأمین بقا و امنیت، آنها باید از این قواعد مثل مقررات راهنمایی و رانندگی باید تبعیت کنند. در واقع در این حالت منافع جمعی و منافع فردی همدیگر را پوشش می‌دهند و افراد متوجه می‌شوند برای تأمین امنیت خود باید به این قوانین تن دهند.

اگر منافع جمعی با منافع فردی متناسب نباشد، فردگرایی مهم می‌شود

 اگر قواعد اجتماعی با مصلحت‌اندیشی فردی متناسب باشد، افراد ترجیح می‌دهند که به عنوان یک موجود اجتماعی به این قواعد تن دهند زیرا منافع خود آنها هم با رعایت قواعد اجتماعی حفظ می‌شود.

اگر افراد تشخیص دهند که عمل به قواعد اجتماعی با منافع فردی آنها منافات دارد یا اینکه منافع جمعی مبهم و مخدوش و غیرقابل دسترسی است،‌ به قواعد اجتماعی تن نمی‌دهند، در این وضعیت افراد، منافع فردی را از مصالح جمعی جدا می‌کنند و در واقع فردگرایی از اهمیت زیادی برخوردار می‌شود.

در سال‌های گذشته مردم به دولت‌ها اعتماد کردند اما سوءمدیریت دیدند

در سال‌های گذشته مردم به دولت‌های وقت اعتماد کردند، با این حال مردم ملاحظه کردند که اعتماد آنها با سوءمدیریت‌ها همراه شد و در نتیجه تورم افزایش پیدا کرد و شرایط کشور بحرانی شد. در حال حاضر مردم احساس می‌کنند تحقق منافع فردی آنها از طریق تن دادن به منافع جمعی امکان‌پذیر نیست، پس آنها منفعت فردی را بر مصالح جمعی ترجیح می‌دهند.

 این ترجیح در تجربه کوتاه‌مدت مردم اتفاق نیفتاده که با تبلیغات کوتاه‌مدت بتوان آن را برطرف کرد زیرا مردم سال‌هاست متوجه شده‌اند نتیجه تن دادن به منافع جمعی و اعطای اراده خود به دولت‌ها موجب ایجاد فساد، تورم، رکود و مشکلات عظیم اجتماعی شده است.

مصالح جمعی دچار اضمحلال و سستی شده است

در چنین وضعیتی عقل سلیم حکم می‌کند که افراد به تبلیغات و آگهی‌ها توجه نکنند و در واقع روندها را ببینند. متأسفانه سال‌های سال است که اعتماد مردم به شدت نسبت به دولت‌ها مخدوش شده و مصالح جمعی هم قویاً دچار اضمحلال و سستی شده است.

دولت قبل اعاناتی به مردم داد اما در پوشش آن فسادهای زیادی رخ داد


 به نظر من رفتارهای دولت قبلی بر فردی کردن مسأله دریافت یارانه‌های نقدی تأثیر گذاشته است زیرا دولت وقت اعاناتی به مردم داد اما در پوشش آن فسادهای زیادی رخ داد و در این حالت چگونه می‌توان از مردم انتظار داشت به گفته‌های دولتمردانی که هنوز امتحان خود را پس نداده‌اند، اعتماد کنند؟

زمینه‌های اعتماد به صورت تدریجی شکل می‌گیرد، ابتدا باید این زمینه‌ها فراهم شود و سپس از مردم انتظار اعتماد داشت. در داستان چوپان دروغگو مردم به تدریج اعتماد خود را از دست دادند و در موقع خطر به کمک این چوپان نرفتند. اکنون می‌گویند اگر مردم کمک نکنند، کشور دچار مشکل می‌شود ولی آنقدر بی‌اعتمادی در کشور گسترش یافته و آنقدر منافع فردی اهمیت پیدا کرده است که مردم حتی این خطر جدی برای کشور را نمی‌توانند ببینند.

وقتی مسئولان به هم اعتماد نکنند، مردم نیز به حکومت اعتماد نمی‌کنند

اعتماد، در تعامل صحیح شکل می‌گیرد و این اعتماد یک رابطه پایدار و پویاست، شکل‌های اعتماد به شکل اعتماد مردم به هم، دولتمردان به هم و مردم به دولتمردان است که در همه این حوزه‌ها این اعتماد کاهش یافته و حتی مشاهده می‌کنیم که اعتماد دولتمردان و اصحاب حکومت نیز دچار خدشه شده است. هنگامی که مسئولان حکومت به هم اعتماد ندارند و همدیگر را مورد تردید قرار می‌دهند، مردم نیز به حکومت اعتماد نمی‌کنند.

برخی از عناصر حکومت با دولت مشکل دارند و هر روز چوب لای چرخ دولت می‌گذارند، اگر تمام عناصر و دستگاه‌های حکومت در کنار مردم باشند و به رأی مردم احترام بگذارند، احترام مردم هم جلب می‌شود. اگر در گذشته احساس خطر می‌شد و برای شکل‌گیری آشتی ملی تلاش می‌شد، امروز هم مردم به حکومت اعتماد می‌کردند.

دکترسعید معیدفر، استاد دانشگاه
منبع: ایسنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین