|
|
امروز: چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۷:۱۴
کد خبر: ۱۵۸۳۸۶
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۵
در طول مديريت شهري در دوره بعدي شوراي شهر تهران بايد بر روي فعاليت‌هاي نرم افزاري در شهر به طور ويژه در حوزه اجتماعي و فرهنگي تاكيد شود.
 احمددنيامالي عضو اصلاح‌طلب شوراي شهر و رييس كميسيون عمران و حمل و نقل عمومي شوراي اسلامي شهر تهران براين عقيده است كه بسياري از بحث‌هاي امروز و بي‌اخلاقي‌هاي صورت گرفته روزهاي اخير در خصوص راي من به شهردار تهران را بايد در فضاي واقعي سال ٩٢ بررسي كرد. من واقع‌بينانه و شفاف به تهديدها و حساسيت‌هاي منفي سيستم آن زمان متاثر از رد صلاحيت مرحوم گرانقدر و عزيز آيت‌الله هاشمي و آقاي مهندس محسن هاشمي واقف بودم و درگير كردن مديريت شهري را با تنش‌هاي سياسي ملي به مصلحت مردم، شوراي شهر و مديريت شهري نمي‌دانستم و فكر مي‌كنم اگر آن مراقبت‌ها نبود؛ مهندس هاشمي كه مديري توانمند هم هستند شأن و جايگاه و سرمايه اجتماعي بالايي كه ايشان اكنون دارند و بعد از رحلت جناب آيت‌الله هاشمي ارتقا نيز يافته است؛ به راحتي ميسر نبود. مديريت شهرداري تهران هميشه پر از حاشيه‌ها و چالش‌ها بوده و هر چقدر بيشتر كار كني در آن مسائل و چالش‌هاي آن بيشتر هم خواهد بود. انبوهي از واقعيت‌ها و شرايط زمانه را بايد در يك انتخاب درست ديد. در هر صورت نگاه من كاملا اصلاح‌طلبي بوده و مشي اصلاحاتي دارم؛ به هيچ‌وجه اهل سياست بازي نيستم و نخواهم بود و سعي كردم با اتكا به تخصص و تجربه بيش از ٣٠ سال در عرصه مهندسي و عمران اين كشور و شهر تلاش كنم. در خصوص رياست شورا نيز نظر بنده براين بود كه گزينه رياست شوراي شهر تهران در زماني كه شهردار اصولگرا است بايد اصلاح‌طلب باشد لذا در هر چهار دوره به جناب مسجد‌جامعي راي دادم اما اين يك واقعيت بود كه ما اكثريت نبوديم.

 

مديريت شهري با چه مشكلاتي روبه‌رو است؟

از قانون برنامه دوم توسعه به بعد (يعني طي ٢٠ سال گذشته) هميشه يك بحث مطرح بوده و در مناظره‌هاي اخير رياست جمهوري هم شاهد آن بوديم؛ اينكه دولت بايد كوچك و كارآمدتر شود و كارهاي خدماتي به نهادهاي محلي و مردمي واگذار شود. اگر به اين شيوه برخورد كنيم هم مشاركت مردم در كارها را بيشتر خواهيم كرد و هم دولت مي‌تواند از نگاه نظارتي، پشتيباني و سياستگذاري و حمايتي وارد عمل شود. شرايط كنوني اصلا مناسب نيست و مردم در يك سردرگمي براي دريافت خدمات روزانه خود مواجه هستند و در عين حال هميشه هم منتقد و ناراضي هستند؛ زيرا بخش عمده‌اي از خدمات جزئي را هم دولت بايد به مردم ارايه دهد. نظام يكپارچه و واحد در مديريت شهري مي‌تواند بسياري از مشكلات و نارضايتي‌ها را كه ذكر كردم حل كند. بنده چندين سال است كه به نمايندگي از طرف شوراي شهر تهران در كميسيون خاص تهران و كلان‌شهرهاي دولت حضور دارم و در حال بررسي و تصحيح و تبيين درست پيش نويس لايحه پيشنهادي وزارت محترم كشور به عنوان برنامه توسعه و نظام يكپارچه مديريت شهري بوده‌ام. هميشه به عنوان يك فرد از شوراي شهر تهران، اين برنامه را همراه با تصحيح آن پيگيري كرده‌ام تا يكي از آرزوهاي ٢٠ ساله دولت و شوراي شهر محقق شود. يكي از بحث‌هايي كه در اين سيستم ديده شده نظام تامين منابع مالي پايدار شهر است كه منابع درآمدي شهر دچار تغييراتي خواهد شد و از فروش تراكم به عنوان يك منبع نامناسب شهري كاسته خواهد شد و در اين صورت تمركز بر روي تراكم و برج‌سازي كمتر خواهد شود. البته خواسته ما اين است كه اين لايحه هرچه سريع‌تر نهايي و براي تصويب به مجلس محترم ارسال شود. در مجموع براي خدمت بيشتر به مردم عزيز، بايد برنامه توسعه واحد شهري را به صورت دقيق عملي كنيم.

برنامه شما براي گسترش فعاليت‌هاي فرهنگي در شهر چيست؟

در طول مديريت شهري در دوره بعدي شوراي شهر تهران بايد بر روي فعاليت‌هاي نرم افزاري در شهر به طور ويژه در حوزه اجتماعي و فرهنگي تاكيد شود. از لحاظ سخت افزاري و زيرساختها انصافا كارهاي خوبي در شهر انجام شده است مثلا در حوزه فرهنگي؛ فرهنگسراها و سراي محلات متعددي را در اختيار داريم ولي بايد آنها را بسيار فعالتر كنيم. بايد تلاش به اين سمت و سو برود كه درهر محله از طريق شوراياري‌ها در طول هر روز سال به جز ايام خاص برنامه‌هاي فرهنگي ساده اما مرد‌م‌پسند را بدون هزينه و با پشتيباني شهرداري در حوزه تئاتر، موسيقي و هنر با حضور جوانان با استعداد و كمتر مشهور اجرا كنيم. بايد استعداديابي حوزه هنري ما از درون مراكز فرهنگي محلات شهر آغاز شود و هر روز همه مراكز ما با ارايه آثاري مردمي از قشر جوانان دختر و پسر فعال باشد. اين كار را در حوزه ورزش قايقراني ما در برنامه ٥ ساله در كل كشور اجرا كرديم و انبوهي از جوانان مستعد از شهرها و روستاهاي كشور پيدا كرديم كه درسطح آسيا و جهاني مدا‌ل‌آور شدند. در حوزه فرهنگي به استعداديابي معتقدم و شورا بايد برنامه‌ريزي كند.

ضرورت شوراياري‌ها در چيست؟ و اصولا چرا در حال حاضر مكانيزم مناسبي براي ورود آنها به شوراي شهر وجود ندارد؟

يكي از كارهاي بسيار خوب اين دوره شورا تداوم شوراياري‌ها از طريق انتخابات در همه محله‌ها بوده است. شوراياري‌ها كمك شوراي شهر تهران هستند زيرا حجم كار بسيار بالا است و مشاركت اين شوراها ضروري است. شوراياري‌ها بهتر از هر كس ديگري در جريان مسائل جزيي محله‌ها هستند و مي‌توانند به خوبي راه‌حل مشكلات را به صحن شوراي شهر تهران بكشانند.

بنابراين اگر به شوراياري‌ها نگاه كارشناسي كنيم مي‌توانيم نقش و همكاري افراد شهر تهران را در مسائل كلانشهري مشاهده كنيم. مثال ساده آن اين است كه محله‌اي كه مشكلات فضاهاي فرهنگي و آموزشي دارد به راحتي‌مي‌تواند در همان محله بررسي شود يا راهكارهاي آن به منطقه داده شود و نياز به بوركراسي شهرداري نيست. مشكل اصلي شهر تهران اين است كه عمدتا نگاه از بالا به پايين به مسائل شهري داريم، مشكلي كه در اينجا وجود دارد يك مرحله‌اي بودن انتخاب اعضاي شوراي شهر تهران است كه در مرحله اول يك‌باره سه هزار نفر ثبت نام مي‌كنند و در يك مكانيزم كوتاه و سريع حداكثر دو ماهه غربالگري و معرفي براي پذيرش راي مي‌شوند كه اين مكانيزم مناسبي براي كلانشهرها به خصوص تهران محسوب نمي‌شود و ضروري است براي بهبود جنبه نظارتي و برنامه‌اي شوراي شهر دو راهكار را به طور جدي دنبال نمود؛ نخست اينكه، تعداد افراد شوراي شهر افزايش داده شوند، دوم اينكه؛ شوراي مناطق در ابتدا تشكيل شوند كه بازوي شوراي شهر تهران در مناطق باشند و اين شوراي مناطق هم بايد از محلات سرچشمه بگيرند و نامزدها از دل محلات معرفي شوند. لذا پيشنهاد مي‌كنم ابتدا شوراياري‌ها كانديداهايي را معرفي كنند كه مورد تاييد اوليه سمن‌هاي مردمي نيز باشد و بعد مردم از بين يك ليست كوتاه‌تر در مرحله دوم راي‌گيري نمايند. در اين صورت اهميت و نقش شوراياري‌ها بيشتر مشهود مي‌شود و تخصص و مديريت شهري نيز در اين مكانيزم بيشتر شاخص مي‌شود. يكي ديگر از نكات مهم اين است كه در بررسي كانديداها و فرايند بسته شدن ليست‌هاي سياسي شهر براي شوراي شهر تهران؛ بايد علاوه بر تخصص مرتبط با شهر به كانديداهاي آشنا به مسائل شهري نيز بيشتر توجه شود. نمايندگان مناطق يا پهنه‌هاي مختلف شهر از شمال تا جنوب بايد در ليست‌ها حضور همگني داشته باشند. ما در كنار تخصص و احزاب بايد افرادي را داشته باشيم كه دقيق محلات و تهران را در هر گوشه و كنار بشناسند. اين ٢١ نفر بايد هم تخصص هفتگانه شهر را پوشش دهند و هم پراكندگي جغرافيايي و هم اهميت سياسي را پوشش دهند. براي رسيدن به پراكنش جغرافيايي حتما بايد شوراياري‌ها و محلات درگير شوند و در آينده راهي جز مكانيزم دو مرحله‌اي در فرايند انتخاب اعضاي شورا نيست و قانون در اين خصوص بايد اصلاح شود.

ماجراي راي شما در انتخاب شهردار در سال ٩٢ چگونه بود؟

به نكته مهمي اشاره كرديد كه متاسفانه در روزهاي اخير كه همه در تلاش براي ورود به ليستهاي دو قطب سياسي هستند و تعداد مخاطبين به خصوص در ليست اصلاحات هم بسيار زياد است؛ برخي با تخريب دنبال ورود به ليست هستند نه با توانايي و تخصص خود؛ بي‌اخلاقي‌هايي نيز در سطح فضاي مجازي مطرح شده است كه بايد مجددا به‌طور شفاف واكاوي شود. لذا به اين موضوع از چند بعد مهم كه در روند راي‌گيري شهردار در سال ٩٢ مهم بوده اشاره مي‌كنم.

اولا: بررسي و واكاوي هر موضوعي اگر به عنوان كشف حقيقت باشد نه تخريب؛ بايد در شرايط زمان و مكان آن رخداد تحليل شود. برگرديم به شرايط سياسي بعد از ٨٨ كه در آن خيلي از ما اصلاح‌طلبان تصور مشاركت و پيروزي در انتخابات را نداشتيم و اگر نبود تدبير آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني و تاثير رد صلاحيت ايشان، گذشت اخلاقي بي‌نظير دكتر عارف و حمايت و پيام موثر رييس دولت اصلاحات؛ امكان نداشت آن پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري سال ٩٢ رخ دهد. همه جبهه اصلاحات هم پذيرفته بودند كه بايد با كانديداي اعتدال و نه اصلاحات به پيروزي رسيد. اين نگاه بود كه بايد در مسير آرامش و بدون تنش از همه تفكرات در اداره كشور و شهر استفاده شود.

من واقع‌بينانه و شفاف به تهديدها و حساسيت‌هاي بسيار منفي برخي گروه‌هاي رقيب در آن زمان متاثر از رد صلاحيت مرحوم گرانقدر آيت‌الله هاشمي به رياست‌جمهوري و رد صلاحيت آقاي مهندس هاشمي براي شوراي شهر واقف بودم و درگير كردن مديريت شهري را با تنش‌هاي سياسي ملي به مصلحت مردم، شوراي شهر و مديريت شهري نمي‌دانستم و فكر مي‌كنم اگر آن مراقبت‌ها نبود؛ مهندس هاشمي كه مدير اجرايي توانمند و هم دوست بسيار خوب من هم هستند، شان و جايگاه و سرمايه اجتماعي بالايي كه ايشان اكنون دارند و بعد از رحلت جناب آيت‌الله هاشمي نيز ارتقا يافته است؛ به راحتي ميسر نبود. سرمايه اجتماعي خانواده آقاي هاشمي براي كشور و به خصوص اصلاحات ارزشمند است و بايد قدر آن را دانست و كمك كرد كه حفظ شود. شما از منظر سال ٩٦ نبايد به شرايط سال ٩٢ نگاه كنيد كما اينكه خيلي‌ها در انتخابات شوراهاي آن سال رد شدند اما امسال تاييد شدند. واقعا مديريت شهرداري تهران هميشه پر از حاشيه‌ها و چالش‌ها بوده و هر چقدر بيشتر در آن كار كني مسائل و چالش‌هاي آن بيشتر هم خواهد بود. انبوهي از واقعيت‌ها و شرايط زمانه را بايد در يك انتخاب درست ديد. در هر صورت نگاه من كاملا اصلاح‌طلبي بوده و مشي اصلاحاتي دارم و اين منش را در اخلاقمداري، راستگويي، صداقت، مردم‌داري، و انصاف مي‌دانم و در طي ٤ سال گذشته هميشه رعايت كرده‌ام.

ثانيا؛ شناخت من از توان اجرايي آقاي قاليباف حداقل به يك دوره ٣٠ ساله برمي‌گردد و طبيعي است شناخت من با كسي كه اصلا با ايشان كار نكرده يا صرفا سياسي به موضوع نگاه مي‌كند؛ متفاوت بوده است. ايشان در دوره جنگ از فرماندهان جنگ بوده و در آن زمان هم من در بخش فرماندهي مهندسي جنگ بودم. در دوره اصلاحات كه من معاون وزير راه بودم ايشان در همان دوره فرمانده نيروي انتظامي بود و اين ارتباط آشنايي با ايشان بود. به دليل اختلافات ريشه‌اي من با دولت نهم بعد از سال ٨٤ از ابتدا از دولت خارج شدم و با چندنفر ديگر از مديران اصلاحات در شهرداري تهران در معاونت عمراني مشغول به‌كار شدم و در تمام اين مدت ارتباط بسيار نزديكي با جريان اصلاحات و رياست آن داشتم. كما اينكه بارها در فضاي قطبي شده آن زمان با دعوت من و محبت مرحوم آيت‌الله هاشمي و حجت‌‌الاسلام والمسلمين سيدحسن خميني اين دو عزيز از اجراي تونل توحيد و برج ميلاد بازديد كردند و باعث دلگرمي تيم اجرايي ما شدند. رابطه من با آقاي قاليباف در شهرداري تهران در يك رابطه كاملا كاري و اجرايي شكل گرفته بود و طبيعي است كه شناخت خوبي از توان ايشان داشتم و طبيعي است كه اگر منصف باشيم در دو مقطع در تهران شاهد رشد نسبتا خوبي بوديم يكي دوره آقاي كرباسچي و يكي دوره آقاي قاليباف. هرچند ايراداتي هم به طور كارشناسي مي‌توان به برخي فعاليت‌هاي اخير گرفت. برخي از اين ايرادات و نظرات را در طول اين ٤ سال هم در صحن شورا مطرح كرده‌ام اما با نگاه كارشناسي و نه سياسي. تضارب آراي فني من در حوزه اجرايي با شهرداري كم نبوده است و اگر اين برنامه توسعه شهر و با حمايت كميسيون عمران و حمل و نقل نبود امكان اين همه توسعه مترو و توسعه حمل و نقل عمومي در ٤ سال اخير غير ممكن بود. بنابراين راي من در مقام بررسي توان فني و اجرايي بوده و اصلا سياسي نبوده است.

ثالثا؛ در همان سال ٩٢ و پيش از انتخاب شهردار، بارها در فراكسيون اصلاحات شورا مطرح كردم كه كاري نكنيم انتخاب شهردار دو قطبي شود كه همه اصولگرايان يك طرف قرار گيرند. ما در بين ٣١ عضو شورا ١٤ نفر بوديم و ٢ نفر هم مستقل بودند و اصلا اكثريت نداشتيم و منطقي است كه وقتي شما مي‌خواهيد تصميمي بگيريد بايد از جبهه رقيب راي داشته باشيد. لذا ما كانديدايي بايد معرفي مي‌كرديم كه چند راي از رقيب هم داشته باشد. بنابراين من شخصا از آقاي دكتر عارف كه آن زمان هم وجهه اخلاقي و سياسي ملي خوبي داشتند و هم سال‌ها كار اجرايي كرده و هم تنظيم رابطه با دولت مي‌توانست انجام دهد يا جناب آقاي دكتر نجفي خواستم كه اعلام حضور كنند اما يا اين دوستان اعلام آمادگي نكردند يا اجازه طرح كانديداهاي جامع و واجد همه شرايط را ندادند؛ حتي آقاي مهندس مهرعليزاده در فضاي قطبي شده آن راي‌گيري شايد مي‌توانست از رقيب هم تعدادي آرا جلب نمايد. لطفا محتوي به برخي رسانه‌هاي آن زمان مراجعه شود.

اگر به مذاكرات همان دوره فراكسيون صادقانه رجوع شود مي‌بينيم كه كانديداهاي مطرح اصلاحات هيچ كدام حايز اكثريت آرا حتي در جمع داخلي خودمان كه من هم به برادرم آقاي مهندس هاشمي در بين آن كانديداها راي دادم نشدند. دقت كنيد كه آقاي قاليباف با راي اصلاح‌طلبان در دوره سوم نيز شهردار شدند و برخي دوستان اصولگرا كه در دوره سوم به ايشان راي ندادند به علت فضاي دوقطبي كه ايجاد كرديم در دوره چهارم پشت سر ايشان قرار گرفتند. اينها بخشي از واقعيت‌هاي سال ٩٢ است كه بايد مطرح شود.

رابعا: اهميت مكانيزم تهيه ليست و تعهدات ليستي در سال ٩٢ مانند سال ٩٦ نبوده است و مكانيزم شوراي عالي اصلاحات تازه از سال ٩٤ و انتخابات مجلس بطور سيستمي در جبهه گسترده اصلاحات مطرح شده است. در سال ٩٢ حتي اقبال مردم به شوراها مانند امسال نبوده است و اين را از اختلاف راي رياست‌جمهوري و شوراها در تهران مي‌توان فهميد. به طور اولي روش درستي نيز براي معرفي كانديداهاي اصلاح‌طلب براي شهردار در سال ٩٢ نبوده است و اين يك نقيصه كار بود كه هر كسي مي‌توانست بدون راي واحد جبهه اصلاحات براي شهرداري كانديدا شود اين نقص بايد در سال ٩٦ رفع شود وحتما مشابه ليست شورا؛ كانديداهاي شهردار نيز توسط شوراي عالي اصلاحات و با تاييد رياست اصلاحات معرفي شوند تا همه تعهد تشكيلاتي منسجمي و اكثريتي داشته باشند. من به هر تصميم و مكانيزم شوراي عالي اصلاحات پايبندم و اين را عين مشي اصلاح‌طلبي و تشكيلاتي مي‌دانم. براي من كه سال‌ها در جريان چپ اصيل بوده‌ام خيلي سخت است كه بگويند اصلاح‌طلب نيست. مي‌توانند بگويند از منظر ايشان توان تخصصي ندارد اما واقعا ناعادلانه است كه بگويند اصلاح طلب منصفي نيستم. من در صحن شوراي چهارم تنها كسي بودم كه به تنهايي در مقابل توهين به رياست اصلاحات ايستادم و نگذاشتم احدي اين روند را ادامه دهد. جايي كه توهين باشد و منطق نباشد حتما مي‌ايستم. قبل از انتخابات ٨٨ هم با وجود آنكه معاون شهرداري تهران بودم به خاطر اعتقادم از كانديداي اصلاحات حمايت كردم و هر تلاشي كه لازم بود كردم. من هيچگاه سعي نكردم مشابه برخي‌ها نظراتم را پنهان كنم و شفاف ديدگاهم را در مورد انتخاب شهردار در سال ٩٢ به همه گفتم؛ هم به فراكسيون اصلاحات شورا و هم به بزرگان اصلاحات و اين رفتار را عين اصلاح‌طلبي مي‌دانم.

خامسا: در خصوص رياست شورا نيز نظر بنده براين بود كه گزينه رياست شوراي شهر تهران در زماني كه شهردار اصولگرا است بايد اصلاح‌طلب باشد لذا در هر چهار دوره به جناب مسجد‌جامعي راي دادم اما اين يك واقعيت بود كه ما اكثريت نبوديم و بايد اين را به مردم صادقانه مي‌گفتيم.

منبع:اعتماد

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین