|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۴
کد خبر: ۱۵۸۱۲۱
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۸
اگر بی‌سامانی و بی‌ثباتی مالی برای کشوری مثل ونزوئلا، با آن همه ثروت هنگفت نفت، اتفاق بیفتد و با تورم 700 درصدی مواجه شود، چندان جای تعجب نیست. اما در کشوری چون ایران که چند هزار سال سابقه تمدنی دارد و تجربه‌های حکومتی گوناگونی به دیگران از جمله عرب‌ها و مغول‌ها ارائه کرده، چنین وضعیتی بسیار تلخ است.
 روزنامه ایران در یادداشتی به قلم احمد مسجدجامعی/عضو شورای شهر تهران نوشت:

یکی از خاطرات معروف آقای دکتر روحانی به سال‌های بعد از دولت اصلاحات مربوط می‌شود، زمانی که ایشان هنوز دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و به دعوت رئیس دولت وقت، که به تازگی انتخاب شده بود، به دیدار او رفت. در آن جلسه رئیس دولت از او خواست در تماس با البرادعی، دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وقت، به او بگوید که ایران تمامی مخارج آن آژانس را تأمین خواهد کرد، آقای روحانی، به دلایلی نپذیرفت و از جمله گفت برای این کار نخست باید مجلس آن را تصویب کند، سپس اقدام کنیم. رئیس جمهوری گفت من به شما می‌گویم. به نوشته آقای روحانی، همان ایام، این موضوع را به آقای علی لاریجانی، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی هم در میان گذاشته‌اند. آقای لاریجانی با این نوع ادبیات آشناست. شاید از این روست که تاکنون دست کم دو بار به وعده‌های عجیب و غریب بعضی از نامزدهای ریاست جمهوری، در فضای عمومی واکنش رسمی نشان داده است. ایشان دیروز در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، یک بار دیگر به صراحت اظهار داشت که مطرح کننده‌های شعارهای افزایش یارانه، از کجا می‌خواهند منابع آن را تأمین کنند، مجلس با این روش‌ها مخالف است. همین وعده‌ها نشان می‌دهد که گویندگان تا چه اندازه می‌توانند «دولتمرد» باشند. جدا از اینکه از نظر اخلاقی هم نمی‌توانیم حرفی را بگوییم که نتوانیم پایش بایستیم.

در تاریخ کهن ایران نیز با همه تفاوت‌هایی که دیروز با امروز دارد، شاهدیم که بحث خزانه و پول اهمیتی خاص داشت و مقتدرترین پادشاهان ایران هم کوشش داشتند از زبردست‌ترین دیوان‌سالارها استفاده کنند. در دوره نخست پس از اسلام هم، حتی در دوره بنی‌امیه که حکومت یکسره نژادپرست بود، باز هم امور خزانه و دیوان به زبان و خط ایرانی بود و در اختیار همان دیوان‌سالاران ایرانی قرار داشت. دیوان‌سالاران، همان مدیران و متخصصان کنونی - و نه اشراف و اعیان - هستند که به رموز اداره کشور وقوف دارند و می‌دانند که با وعده و وعید و فریب، نمی‌توان کشور را اداره کرد. سابقه این ایران‌دوستان به روزگار کهن می‌رسد. در مورد آنچه به دوره اسلامی نزدیک است، یعنی دوره ساسانی، کتاب ارزشمند «اقتصاد عصر ساسانی» در دست است که بنا بر آن، اداره مالی و پولی کشور پهناور ایران و خزانه‌داری و ضرب سکه و پول، حساب و کتاب دقیقی داشت و خزانه‌دار حتی با زور پادشاه نیز چندان حاضر نبود سیاست‌های پولی را تغییر دهد و تلاش می‌کرد که پیامدهای سوء تغییرات این‌چنینی را به او بفهماند.

در دوره اسلامی، این شیوه تکامل یافت تا جایی که ضوابط دقیقی برای ضرب سکه و پول وضع کرده بودند که مثلاً اندازه، وزن و جنس سکه کنترل می‌شد و خوب می‌دانستند که هرگونه تغییر بی‌برنامه مالی، حکومت را بی‌اعتبار و متزلزل می‌کند. گزارشی از این ضوابط را می‌توان در کتاب ارزشمند «دارالضرب‌های ایران در دوران اسلام» نوشته مرحوم عبدالله عقیلی رازی، ملاحظه کرد که در دوره اصلاحات به‌عنوان اثری برگزیده جایزه کتاب سال دریافت داشت.

دلیل اینکه به کارگزاران مالی، مستوفی می‌گفتند این بود که دخل و خرج مملکت به هم وفادار باشد. اگر بی‌سامانی و بی‌ثباتی مالی برای کشوری مثل ونزوئلا، با آن همه ثروت هنگفت نفت، اتفاق بیفتد و با تورم 700 درصدی مواجه شود، چندان جای تعجب نیست. اما در کشوری چون ایران که چند هزار سال سابقه تمدنی دارد و تجربه‌های حکومتی گوناگونی به دیگران از جمله عرب‌ها و مغول‌ها ارائه کرده، چنین وضعیتی بسیار تلخ است و بجاست که گوینده ارجمند چنین آشفتگی‌هایی، بارها در کلام خود بغض کند. یکی از رؤسای جمهوری کشورمان که از قضا ارتباط تنگاتنگی با رئیس جمهوری وقت ونزوئلا داشت، پایه این نوع مدیریت جهانی-نفتی را نهاد و به مردم می‌گفت با افزایش یک دلار قیمت نفت باید تأثیر آن را بر سر سفره‌های خود ببینند. کار این شیوه مدیریت عوام فریبانه به جایی رسید که به قول آقای جهانگیری، 700 میلیارد از سرمایه ملی این سرزمین بر باد رفت و 22 میلیارد دلار از پول این ملت را در بازار کشورهای خلیج‌فارس فروختند تا قیمت ارز را پایین بیاورند، با این همه، دلاری که با قیمت 800 تومان از دولت اصلاحات تحویل گرفته بودند، نزدیک به چهار هزار تومان به دولت فعلی تحویل دادند.

باری برای کسانی که به بزرگی ایران می‌اندیشند و در این ایام همچنان مردد مانده‌اند این معیار مناسبی است که تفاوت میان نامزدها را در فضای عقلانی و بدون ملاحظات سیاسی ارزیابی کنند و تحت تأثیر وعده‌هایی که امکان عملی برای تحقق آن نیست قرار نگیرند.

که ایران چو باغی‌ست خرم بهار/ شکفته همیشه گل کامکار
اگر بفکنی خیره دیوار باغ/ چه باغ و چه دشت و چه دریا، چه راغ
نگر تا تو دیوار او نفکنی/ دل و پشت ایرانیان نشکنی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین