|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۷
کد خبر: ۱۵۶۵۸۸
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۴
این نشست همچنین دلالت بر این دارد که علم، فناوری، پیشرفت و رفاه مادی-گرچه ثمراتش با کمال تاسف، بطور نابرابر توزیع شده است-جملگی در حل و فصل مشکلات مشترک، ناموفق بوده و شکست خورده اند.
اولین نشست "مجمع تمدن‌های کهن" با حضور محمد جواد ظریف و نمایندگان ۹ تمدن باستانی دیگر در آتن آغاز به کار کرد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، محمد جواد ظریف در مجمع تمدن‌های کهن گفت: با وجود اختلافات اجتناب‌ناپذیر، نیازمند درک و احترام به اصول و ارزش‌هایی هم‌چون کثرت‌گرایی، تحمل دیگران، اصلاحات، عدالت، حقوق بشر، دموکراسی و حکومت‌داری خوب هستیم.

وی گفت: ما به عنوان نمایندگان تمدن‌های کهن که در معرض طوفان‌های سهمگین و شاهد صعود و سقوط امپراطوری‌ها بوده‌ایم، از سابقه تاریخی لازم برای ارائه و ارتقاء دو درمان "اعتدال" و "گفت‌وگو" برای بهبود بسیاری از بیماری‌های این دوره از حیات جوامع بشری برخورداریم.



متن کامل سخنان محمد جواد ظریف در این نشست در زیر می‌آید:

به نام خداوند بخشنده مهربان

خوشوقتم از این که به عنوان نماینده ایران در مجمع تمدن های کهن شرکت می کنم. ابتکار تاسیس «مجمع تمدن های کهن» اقدامی شایسته و ارزشمند است و بر به رسمیت شناختن نقش جاودان تمدن ها در جهان متجدد و به هم پیوسته امروز دلالت می کند. از فرصت استفاده نموده از دوست و همکارمان، آقای نیکاس کوتزیاس برای ارائه ابتکار خردمندانه و به موقع و نیز تمهیدات عالی و فوق العاده برای گردهم آوردن دیپلمات ها و دانشگاهیان در آتن به منظور تبادل نظر و برنامه ریزی برای آینده، تشکر می کنم. همچنین مراتب قدردانی و تشکر خودم را از مردم و دولت یونان، به واسطه مهمان نوازی گرم سخاوتمندانه شان ابراز می دارم.    

گردهم آمدن ما در اینجا، تلاشی عینی در جهت هم افزایی سهم و مشارکت تمامی تمدن ها-که به واقع میراث مشترک بشری را تشکیل می دهند-برای پرداختن به چالش های خطیری است که همه ما با آنها روبروییم؛ اعم از این که در محیط مختص به خودمان و یا به صورت دسته جمعی و در مقیاسی جهانی باشد، در جهانی که پیچیده و مملو از انواع بحران ها و مطمئنا همراه با آینده ای پر از ابهامات و عدم قطعیت هاست. این نشست همچنین دلالت بر این دارد که علم، فناوری، پیشرفت و رفاه مادی-گرچه ثمراتش  با کمال تاسف، بطور نابرابر توزیع شده است-جملگی در حل و فصل مشکلات مشترک، ناموفق بوده و شکست خورده اند و به نظر نمی رسد که نویدبخش آینده ای بهتر باشند. بر این اساس و نیز به حسب تعریف، مدعای ضرورت توسل و اتکاء به سهم و نقش تمدن، وظیفه و تعهدی بس عظیم است.

سخنانم در این مجمع، خلاصه و هدفدار و به مقتضای معنایی است که ویژگی و ترکیب چنین مجمعی برای شرکت کنندگان و در سطحی کلی تر، برای جامعه بزرگ جهانی دارد. در اینجا و در ابتدای سخن خاطرنشان می سازم که هدف در اینجا بزرگداشت لفاظانه تمدن های خود-یا به عبارت دیگر، بخشیدن جایگاهی رفیع به این تمدن ها- و نیز مدح و ستایش آنها یا توصیف ویژگی ها، محاسن، خصوصیات یا دستاوردها در گذشته نیست-گرچه این تمدن ها را نمایندگی می کنیم، به آنها افتخار می کنیم، میراث دار آنهاییم و به آنها مدیونیم. ذخایر غنی دانش موجود از تمدن های کهن و باستانی، برای کارشناسان این رشته، دانشگاهیان و سایرین به طور کامل شناخته شده و همچنان الهام بخش تحقیقات دانشگاهی می باشند. در این تلاش مشترک، بایستی به عواملی که به تمدن های ما شکل داده و آنها را پایدار ساخته اند، به عنوان هویت های پویا و زنده بپردازیم، از گذشته درس بگیریم و از قبض و بسط آنها در امتداد سلسله تاریخ بیاموزیم.

در نگاه گذشته نگر به خطوط کلی تمدن چندین هزار ساله بشری، مشاهده می شود که تبادلات و تعاملات میان جوامع بشری، هر یک با خصوصیات ویژه خود، هر کدام به صور و درجات متفاوت و نیز در ادوار گوناگون، تمدن مشترک بشری را به ارمغان آورده اند. استمرار تبادلات و تعاملات میان گستره ای وسیع از دسته جات بشری، از اولین روزهای ثبت تمدن بشری تا به امروز، به گفتگو و تفاهم از طریق ابزارهایی چون تعاملات فکری، ادبیات و هنر متکی بوده است. افتخار دارم که برای تاکید بر سهم و مشارکت ارزشمند ادبیات تمدن های کهن در یکدلی و تحقق سرنوشت مشترکمان، شاهد مثالی زیبا و منحصر به فرد از سعدی، شاعر شهیر ایرانی قرن سیزدهم، تقدیم شما نمایم:

بنی آدم اعضای یکدیگرند                 که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار            دگر عضوها را نماند قرار

تو کزمحنت دیگران بی غمی  نشاید که نامت نهند آدمی

این اسباب و علل، کارکرد خود را به عنوان ابزاری برای اتکا، پرورش و استفاده تمدنی با هدف نهایی استمرار آن، حفظ کرده اند. معهذا، تفاوت میان جهان امروز و گذشته، در درجه پیچیدگی است که امروزه با آن روبروییم، این تفاوت خواه در رابطه با تعداد و تنوع بازیگران، خواه انواع چالش ها در عرصه های گوناگون حیات بشری یا در رابطه با شبکه روابط پیچیده و بیش از پیش سردرگمی که پدید آمده، دیده می شود. در عین حال، حقیقت شاهکار هشتصد ساله سعدی و نیاز به آن، امروزه و در عصر جهانی شدن نیز به خوبی هویدا و آشکار است و به ما متذکر می شود که بشریت فقط یک «دهکده جهانی» نیست، بلکه «یک پپکر واحد انسانی» است که در آن هیچ عضوی را قرار و سود و رونقی نخواهد بود هنگامی که سایر اعضا دچار درد و تالم اند.

بدیهی است که جامعه بشری امروزه با چالش های مشترک و خطیری روبروست که طیف وسیعی از موضوعات همچون اهداف به سختی دست یافتنی توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست و فقرزدایی برای بخش بزرگی از جامعه بین المللی تا مبارزه با دو پدیده جدید را شامل افراط گرایی و تروریسم به عنوان بیماری های عالمگیر، دربر می گیرد. ماهیت جهانی شده و به هم پیوسته جریان امور در سراسر گیتی، ما را ناگزیر می سازد که برای مشکلات مشترک به راه حل های مشترک روی آوریم. به علاوه، از آنجا که شاهد احیای گرایش به رویکردهای آزمایش شده و شکست خورده-یکجانبه هستیم، تاکید می نمایم که باید به دنبال یافتن راه‌حل‌های چندجانبه باشیم.

حقیقت عینی و علی الارض تغییر کرده و لذا متقابلا باید در فوریت و در برخورد قاطع مشترک و دسته جمعی با این چالش توسط جامعه جهانی نیز تغییر ایجاد شود. بعلاوه، درست در همین جاست که نقش ویژه تمدن های کهن مطرح و ضرورت می یابد. این تمدن ها در مقایسه با سایر اعضای بسیار جوان تر جامعه بشری، از دانش، عمق فکری و معنوی، تجربه به بوته آزمایش گذاشته شده و بصیرت تاریخی به سختی به دست آمده ی بیشتر و قابل اتکاتری برخوردارند. با توجه به بزرگی این چالش ها و فعالیت تعداد بیشماری از نهادهای رسمی و نه چندان رسمی درگیر در مقابله با آنها که ادعای ارائه چاره و راه حل نیز دارند و با توجه به ضرورت اجتناب ناپذیر برخورد واقعی و عینی، با انگشت بر ضربان و پا بر زمین، تکلیف بر این مجمع حکم می کند که رویکردی متمرکز، دستورکاری تعریف شده و معتدل و ساختاری عملی را به منظور تضمین پیگیری فعال و موثر اهداف مشترکمان در پیش بگیرد. نه می توان به محدودیت های موجود در جهان بی توجه بود و نه باید در دام آشنا و آسان ایده آل های بلندپروازانه و غیرقابل دسترسی افتاد.

آن چه که باید در این مرحله اولیه و البته حساس فعالیت مجمع به آن پرداخت، رسیدن به یک تفاهم کلی و جمعی در خصوص مفاهیم و اصول فراگیر و بنیادینی است که به فعالیت های آتی ما شکل و جهت می بخشد. بایستی هنجارها و اصولی چون تنوع، فراگیربودن، تحمل پذیری، اعتدال، گفتگو، عدالت، حقوق بشر، دمکراسی و حکومت داری شایسته را، علیرغم تفاوت های اجتناب ناپذیر در خصوص به کارگیری و اجرای آنها، شناخته و به آنها احترام بگذاریم. ما به عنوان وارثان تمدن‌های کهن با برخورداری از درک و فهم تاریخی عمیق از این که پیروزی ها و شکست ها تنها دوره های کوتاهی در گذشته چندهزار ساله بوده اند، بایستی الگوهای رایج (پارادایم های)، همچون «حق با قدرت است» و حذف را که در اشکال گوناگون خود موجب خونریزی و تخریب در سراسر تاریخ شده و خشونت، توسعه نیافتگی و افراط گرایی به همراه آورده اند، به چالش بکشیم. این الگوی رایج مدت های مدیدی بر روابط میان جوامع و ملت ها حاکم بوده و باعث جنگ، جنایت، اشغال، سرکوب، تبعیض و آوارگی گشته است. تروریسم و افراط گرایی شایع که امروزه فراروی کشورها و مناطق سراسر جهان از جمله غرب آسیا، مهد بسیاری از تمدن‌های کهن، قرار دارد، محصول چنین الگوی منسوخی است.

جامعه بشری امروزه به شدت محتاج پذیرش تنوع غنی در درون و میان تمدن هاست. وارثان تمدن‌های کهن دارای یک مسئولیت تاریخی برای پیشگام شدن در ترویج گفتگو و مشارکت همگانی بر اساس احترام متقابل و موضع برابر برای ایجاد یک الگوی جدید از سیاست‌های جهانی هستند. در سال 1988، آقای خاتمی رئیس جمهور سابق ایران و رئیس سازمان کنفرانس اسلامی – که اکنون سازمان همکاری‌ اسلامی نامیده می‌شود – با تلفیق میراث تمدن ایرانی و ارزش‌ها و آموزه‌های رفیع اسلامی، ابتکار «گفتگوی تمدن ها» را ارائه داد که به اجماع مورد استقبال مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفت و سال 2001 به عنوان سال گفتگوی تمدن‌های سازمان ملل نامگذاری گردید. گفتگوی نشأت گرفته از این فرضیه که منابع خرد و دانش ذاتاً متنوع هستند و هر تمدن دستاوردهای زیادی برای عرضه کردن دارد، تمدن‌ها را متقابلاً غنی و هم­افزا کرده و باعث رجعت از «الگوی محرومیت» به «الگوی گفتگو و مشارکت همگانی» شده است. در سپتامبر 2013 نیز رئیس جمهور روحانی، ابتکاری مشابه را به مجمع عمومی سازمان ملل، بنابر همان ضرورت تغییر الگو و پارادایم، عرضه کرد و خواستار «جهان عاری از خشونت و افراط گرایی» (WAVE) شد که مورد تصویب مجمع قرار گرفت.

با این نتیجه گیری به اظهاراتم خاتمه می دهم که ما به عنوان نمایندگان تمدن های کهن که در معرض طوفان های سهمگین و شاهد صعود و سقوط امپراطوری ها بوده ایم، از سابقه تاریخی لازم برای ارائه و ارتقای دو درمان برای بسیاری از بیماری های این دوره از حیات جوامع بشری برخورداریم: گفتگو و اعتدال.

از توجه شما سپاسگزارم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین