|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۵۷
کد خبر: ۱۵۶۱۹۷
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۵
سيدابراهيم رييسي كه گفته مي‌شود آيت‌الله مصباح‌يزدي به عنوان پدر معنوي جبهه پايداري از او حمايت مي‌كند، به عنوان نامزد شاخص جمنا به ميدان آمده و سعيد جليلي از كانديداتوري به نفع او انصراف داده است.
رقابت اصلي انتخابات ٩٦ ميان كيست؟ شيخ حقوقدان حسن روحاني و قاضي راستگرا ابراهيم رييسي با يكديگر رقابت مي‌كنند يا حسن روحاني رييس‌جمهور و محمدباقر قاليباف شهردارپايتخت. كدام يك از اين دو گزاره‌ و فرضيه انتخاباتي به واقعيت نزديك‌تر است؟ گزاره نخست رقابت بين دو تفكر، دو نگاه مديريتي كشور و دو جهان‌بيني سياسي، متفاوت است و گزاره دوم رقابتي ميان دو روش اجرايي و دو منش ناهمسو در دولتداري در عين مشتركات فكري.

صحنه انتخابات اكنون به نظر مي‌رسد «يك» در برابر «دو» است چرا كه در جبهه اصلاح‌طلبان- اعتدالگرايان، تكليف نامزد نهايي انتخابات مشخص است. اسحاق جهانگيري معاون نجيب و بي‌ادعاي اصلاح‌طلب كابينه روحاني با تصميم جمعي اصلاح‌طلبان و درخواست رييس‌جمهور وارد رقابت‌هاي انتخاباتي شد و از ابتدا اعلام كرد كه به نفع روحاني كنار خواهد رفت. او مكمل روحاني است و خواهد بود. مصطفي هاشمي‌طبا نيز اگرچه به طيف اصلاح‌طلبان نزديك‌تر است و همكار اعتدالگرا بوده است، اما بيشتر مستقل وارد صحنه انتخابات شده است. شايد او به نفع روحاني كنار برود و اگر هم در صحنه باقي بماند، پايگاه راي او تاثيري منفي بر آراي روحاني نخواهد شد. بدين‌ترتيب نامزد اصلي انتخابات ٩٦ در جبهه اصلاح‌طلبان و اعتدالگرايان تنها حسن روحاني خواهد بود.

در سوي ديگربازي بزرگ انتخابات رياست‌جمهوري اما صحنه رقابت، پيچيده‌تر است. سه ضلعي اصولگرايي – ابراهيم رييسي، محمدباقر قاليباف و مصطفي ميرسليم - كار اصولگرايان را سخت كرده است. ابراهيم رييسي كانديداي تازه نفس اصولگرايان انقلابي و راستگرا هر چند به «جمنا» تعهدي نداد و اصرار دارد كه نامزد مستقل شناخته شود اما بر خلاف تصور حاميان حضورش نتوانست موج انتخاباتي بسازد و براي ماندن در انتخابات و داشتن شانس نيازمند حمايت سياسي-اجتماعي اصولگرايان است.

 راستگرايان انقلابي البته تلاش خواهند كرد كه رييسي در صحنه بماند و رقيب اصلي روحاني خوانده شود چرا كه كناره‌گيري او ممكن است كه آنان را براي هميشه از صحنه سياست حذف كند. در مقابل رييسي، محمدباقر قاليباف چهره ميانه‌رو اصولگرايان سال‌هاست كه خود را نامزد واقعي و اصلي راستگرايان مي‌داند و به ويژه در اين دوره از انتخابات كه با نيامدن سعيد جليلي شانس خود را براي آنكه مورد اجماع همه طيف‌هاي اصولگرا قرار بگيرد بيش از گذشته ارزيابي مي‌كند. هرچند رييسي و قاليباف هر يك براي جلب آراي عمومي با چالش‌هاي بسياري روبه‌رو هستند. از يكسو ابراهيم رييسي نامزدي تازه نفس است و تاكنون اقبال عمومي خود را به راي نگذاشته و براي بخشي از توده‌هاي اجتماعي ناشناخته است و از سوي ديگر پيشينه قاليباف در ٨٤ و ٩٢ نشان مي‌دهد كه سقف آرايش چقدر است. بدون شك پيش از به صدا درآمدن زنگ مناظره‌هاي انتخاباتي، رقابت شديد و يك جنگ دو قطبي قاليباف – رييسي شدت خواهد گرفت. چه آنكه به نظر مي‌رسد هر يك از اين دو كانديداي جناح اصولگرايي سعي خواهد كرد نامزد اصلي راست كيشان سياسي ايران باشند.

سيدابراهيم رييسي كه گفته مي‌شود آيت‌الله مصباح‌يزدي به عنوان پدر معنوي جبهه پايداري از او حمايت مي‌كند، به عنوان نامزد شاخص جمنا به ميدان آمده و سعيد جليلي از كانديداتوري به نفع او انصراف داده است. حتي مهرداد بذرپاش هم كه نزديك به اين جبهه بود از كانديداتوري انصراف داده و به اين ترتيب مي‌توان گفت رييسي نه تنها نامزد جمنا كه او را بايد كانديداي جبهه پايداري در انتخابات رياست‌جمهوري ٩٦ هم قلمداد كرد. بنابراين قاليباف حق دارد كه در چنين وضعيتي خود را نامزد اصلي اصولگرايان دانسته و به رقابت با رييسي به عنوان كانديداي جرياني بپردازد كه چندان محبوبيتي ميان اصولگرايان ندارد. اين همه مصايب انتخاباتي اصولگرايان نيست چه آنكه قديمي‌ترين حزب جناح راست در اين انتخابات كانديدا دارد. سيد مصطفي ميرسليم، نامزد اصولگريان سنتي به واقع قابل احترام‌ترين نامزد انتخابات است چرا كه يك نامزد حزبي با تبار و تابلو و هويت مشخص است اما بي‌ترديد در تجادل دوقطبي قاليباف- رييسي جايگاهي ندارد و حتي برخي تحليلگران پيش‌بيني مي‌كنند پايگاه آراي او شايد در نهايت با تدابير ناطق‌نوري و محمدرضا باهنر به سمت روحاني سوق داده شود.

 رقابت اصلي در چنين وضعيتي اما كجاست؟ بسياري از تحليلگران پيش‌بيني مي‌كنند كه رقابت اصلي ميان ابراهيم رييسي و حسن روحاني است. در مقابل هم برخي اين گزاره را به واقعيت نزديك‌تر مي‌دانند كه روحاني- قاليباف بازيگران اصلي انتخابات ٩٦ خواهند بود.

هرچند به نظر مي‌رسد رقابت ظاهري انتخابات ميان حسن روحاني و رييسي است. رقابت اين دو رقابت ميان دو تفكر و دو نگاه و دو جهان‌بيني سياسي متفاوت براي اداره كشور است. هر چند هر دو به اصول انقلاب و مباني نظام متعهد و پايبندند و از تبار روحانيت به شمار مي‌آيند. هر چند هر دو اهل حوزه و حقوق‌اند اما مشي و منش تفكري آنان متفاوت است.

روحاني به جهت سوابقي كه از خود برجاي گذاشته اهل تعامل و تعادل و تثبيت عقلانيت در مديريت جاري كشور است اما سيد ابراهيم رييسي را به جهت اينكه در معرض مديريت اجرايي قرار نگرفته بايد از طريق گفتمان سياسي، حلقه حاميان و منظومه فكري-عقيدتي آنان مورد ارزيابي قرار داد و اين جريان به جهت ساختار عقيدتي و مديريتي، مختصات و مشخصاتي عكس حسن روحاني دارد. رييسي شايد توانايي جذب بدنه ايدئولوژيك و محافظه‌كار و مخالفين دولت روحاني و اصلاح‌طلبان را داشته باشد اما بي‌ترديد با آمدن و ماندن رييسي بخشي از قشر خاكستري جامعه كه معمولا نسبت به مسائل سياسي بي‌تفاوت هستند وارد صحنه مي‌شوند و چون نگرش چنين افرادي معمولا خلاف رويه مديريت ايدئولوژيك و جناح اصولگرايي است بنابراين حضور رييسي آراي خاموش را به نفع حسن روحاني پاي صندوق رأي مي‌آورد.

اما رقابت نانوشته و اصلي كه رويدادهاي روزهاي آينده آن را شفاف‌تر خواهد كرد، رقابت ميان روحاني و قاليباف است. دو چهره‌‌اي كه در نحوه و روش اجرايي كشور و اولويت‌بندي مسائل تفاوت روش دارند. چه آنكه اگر قاليباف همه زيست سياسي‌اش در اردوگاه اصولگرايان بوده اما او را بايد يك اصولگراي تكنوكرات دانست كه براي فعل و كنش سياسي درگير حد و حصر جهان‌بيني و ايدئولوژي جناحي و سياسي نبوده است. از همين رو دوگانه انتخاباتي قاليباف-روحاني بر خلاف رقابت رييسي-روحاني يك تنازع روش مديريتي است و نه تجادل نگرشي. قاليباف منتقد روش روحاني در اقتصاد است اما مخالف توسعه و مدرن‌سازي ايران نيست. او برعكس رييسي، به طبقه متوسط جامعه حساب ويژه‌اي باز كرده است و مثل روحاني اولويت خود را طبقه محروم جامعه قرار نداده است.

 هر چند در مقابل رييسي پايگاه راي خود را روي قشر مستضعف قرار داده است شايد گفت مدل انتخاباتي او مدل احمدي‌نژاد – هاشمي در سال ٨٤ است. اما رقابت روحاني – قاليباف از جنس ديگري است. قاليباف اقتصاد را بر فرهنگ ترجيح مي‌دهد. اما روحاني آنها را در يك خط مي‌داند. بر همين اساس مي‌توان گفت رقابت روحاني - قاليباف از خرداد ٩٢ آغاز شد تا آن زمان كه اين دو رودرروي يكديگر قرار گرفتند از آن روز به بعد قاليباف از هر فرصتي استفاده كرد تا از عملكرد روحاني انتقاد كند. او در اين چهار سال بي‌واهمه خود را رقيب جدي روحاني دانست. امروز پس از چهار سال دوئل نفس گير، حقوقدان و سرهنگ دوباره مقابل يكديگر قرار مي‌گيرند. قاليباف اين‌بار با سه هدف وارد صحنه انتخابات شده است؛

 اول آنكه مناظره‌هاي سال ۹۲ را جبران مافات كند و با روحاني تسويه حساب كند، حتي اگر پيروز ميدان نباشد. دوم آنكه حمله كند تا مسايل شهرداري تهران مطرح نشود و سوم اينكه حاميان اصولگرايش را متقاعد كند كه فقط اوست كه مي‌تواند در برابر رقيب تاب بياورد و از شكست نهراسد. زيرا او مي‌داند نجابت رييسي نمي‌تواند مناظره‌هاي ۸۸ را براي احمدي‌نژاد و مناظره ۹۲ را براي شهردار بازتوليد كند. به اين ترتيب قاليباف جنگي داخلي را در ميان اصولگرايان راه انداخته تا نظر آنها را براي كنارگذاشتن رييسي و جا انداختن خود جلب كند و در اين كارزار رقيب اصلي حسن روحاني شود. او اين را مي‌خواهد چه پيروز انتخابات باشد چه بازنده. اما برنده اين رقابت درون جناحي هر كه باشد، حسن روحاني كار سختي براي رقابت با او پيش‌رو نخواهد داشت.

منبع:اعتماد

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین