ما بايد عملكرد دولت را از همان سال ٩٢ مورد قضاوت قرار دهيم كه در چه شرايطي سركار آمده و با چه شرايطي تا امروز روبهرو بوده است. اينكه در شاخصهاي مختلف در سال ٩٢ چه شرايطي داشتيم و الان چه شرايطي داريم.
شرايط دولت اصلاحات و دولت يازدهم كاملا متفاوت است و از شرايط يكساني
برخوردار نيستند بنابراين مقايسه اين دو دولت نميتواند مقايسه درست و
منصفانهاي باشد. آنچه به دولت اصلاحات به ارث رسيده بود زمين تا آسمان با
چيزي كه به دولت فعلي به ارث رسيد متفاوت بود.
عصر يكي از آخرين روزهاي سال ٩٥، دفتر شهيندخت مولاوردي خلوت و آرام است. وارد اتاقش كه شديم با گرمي از ما استقبال كرد. قرار بود اين گفتوگو در سالنامه اعتماد منتشر شود اما زمان مصاحبه به درازا كشيد و سالنامه روي دكهها رفت. در تمام طول گفتوگو تلاش ميكردم او را به دنياي سياست بكشانم، در مورد مسائل سياسي و دولت به گفتوگو بنشينيم اما او بيش از آنچه تصور كنيم در حوزه خود غرق است. در برابر هر سوالي كه قرار ميگيرد، پاسخش را با توجه به حوزه كاري خودش ميدهد. وقتي ميپرسم خسته هستيد ميخندد و ميگويد نه. معاون امروز زنان و خانواده رييسجمهور در خلال صحبتهايش اعترافهاي جالبي ميكند و ميگويد واقع بينتر شده است. زني كه سالها كارنامه فعاليت در حوزه زنان را دارد، معتقد است حسن روحاني حق داشت كه در اوايل تشكيل كابينه از وزير زن استفاده نكرده است. به اعتقاد او در وضعيت بحراني ماههاي نخست بهترين تصميم اين بود كه از افراد با تجربه استفاده شود تا دوران گذار از بحران طي شود. اما در مقابل اين حرف معتقد است در دولت بعدي شرايط براي استفاده از وزراي زن به طور كامل فراهم است. بسياري بر اين باورند حسن روحاني آنقدر كه بايد از معاون زنانش حمايت نكرده است اما خود او ميگويد رييسجمهور همواره پشتيبان او بوده و در اين مورد هم بار ديگر واقعبين شدنش در طول اين چهار سال را مطرح ميكند. او از خودش هم انتقاد ميكند و ميگويد رابطهاش با مراجع و قم آن طور كه برنامهريزي كرده بود پيش نرفت و بهشدت معتقد است براي دستيابي به برخي اهداف نيازمند اين هستند كه ارتباطشان با قم را تقويت كنند. وقتي از او ميپرسم بزرگترين مانعي كه در اين سالها مقابلش وجود داشته، چيست كمي مكث ميكند و ميگويد: در چهار سال گذشته موانع زيادي پيش روي ما وجود داشته است اما شوربختانه بيشترين مانع و سنگاندازيها از طرف خانمها بوده است. در واقع در اين سالها آنقدر كه از طرف بخشي از همجنسان خود اذيت شديم از طرف مرداني كه در جريان مخالف دولت بودند اذيت نشديم و اين موضوع جاي تاسف دارد و به اين معناست كه ما نتوانستيم حداقل در مباحث و اهداف مشتركي كه با هم داريم يك گفتوگويي را با هم پيش ببريم. وقتي از دليل حملات شديد به او ميپرسم، ميگويد تاوان اصلاحطلبياش را ميدهد و اينكه از طرف مخالفانش متهم است كه برنامههاي دوره اصلاحات را پيگيري ميكند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی تبدیر و امید؛مشروح گفتوگوی اعتماد با شهيندخت مولاوردي را در ادامه بخوانيد.
سه سال و نيم از حضورتان در دولت حسن روحاني گذشته است. با هر يك از اعضاي دولت كه به گفتوگو مينشينيم، ميگويند بار سنگيني را به دوش كشيدهاند. اما شما به عنوان يك زن مورد حملات جنسيتي هم قرار گرفتيد و حاشيههايي در اين زمينه با شما همراه بود. اين فشارها سبب نشده تا به اين فكر كنيد كه در دولت بعدي آقاي روحاني را همراهي نكنيد؟ فشارهاي كاري و حملهها و فحاشيها شما را خسته نكرده است؟
نه، اينكه اين برداشت را داشته باشم كه اين حملهها و هجمهها متوجه بخشي از ماموريتهايي است كه ما داريم، كمتر احساس خستگي ميكنم. در واقع تبديل به نمك كار ما شده است.
اين حملهها و حاشيهها چقدر توانست مقابل ماموريتهاي شما سنگاندازي كند؟
حقيقت اين است كه نميتوانم بگويم در سه سال و نيم گذشته درگير حاشيههايي كه برايمان به وجود آوردند، نشديم. به هر حال برخي به دنبال اين بودند كه با ايجاد اينگونه حاشيهها ما را از انجام ماموريتها و نزديك شدن به هدفهايي كه دنبال ميكرديم بازبدارند و تلاش زيادي كردند. بعضا اين اتفاق افتاد و انرژي و وقتي كه ما براي خنثي كردن و پاسخ دادن به اين هجمهها صرف كرديم واقعا كم نبود. اما پس از مدتي از اين شرايط فاصله گرفتيم و متوجه شديم درگير چنين حاشيههايي شدن تنها وقت و انرژي ما را تلف ميكند، به ويژه وقتي اين حملهها و هجمهها رنگ و بوي تخريب به خود گرفت و هر قدر هم كه اطلاعيه يا جوابيه ميداديم گويي بنا نبود حملهكنندگان مجاب شوند و به قول معروف اينها خودشان را به خواب زده بودند. بنابراين تصميم گرفتم بنا به ضرورت و زماني كه احساس كنم براي تنوير افكار عمومي بايد ورود پيدا كنم، پاسخ لازم ارايه شود.
در اين مسير كه شما كار خود را آغاز كرديد و مورد حمله و تخريب مخالفان قرار گرفتيد چقدر رييسجمهور را حامي و پشتيبان خود ميديديد؟
اينكه توقع داشته باشيم رييسجمهور مستقيما وارد عمل شود و موضع بگيرد، توقع واقع بينانهاي نيست. به نظر من وقتي رييسجمهور در هر فرصتي كه فراهم ميشود، رويكردها و سياستهاي معاونت امور زنان را در سفرهاي استاني و سخنرانيهايشان مورد تاكيد قرار ميدهند، نشان ميدهد كه ايشان پشتيبان و حامي ما بودند.
ميزان رضايت شما از اين پشتيباني چقدر است؟ آيا در حد انتظاري كه داشتيد بوده؟ به هر حال رييسجمهور وظيفه دارد حامي اعضاي كابينه باشد. منظور من به طور روشن اين است كه آيا رييسجمهور همان قدر كه حامي و پشتيبان ديگر وزرا بوده از شما هم به عنوان معاون امور زنان همان قدر حمايت كرده است؟
يك واقعيتي در اين مورد وجود دارد كه بيانش خالي از لطف نيست. حقيقت اين است كه نگاه من به اين موضوع پيش از آنكه وارد مجموعه دولت شوم به عنوان يك كنشگر اجتماعي خيلي متفاوت با نگاه كسي است كه امروز در دولت مسووليت دارد. راحت و روشن ميگويم امروز نگاه من واقع بينانهتر شده است. شايد اگر هنوز بيرون از مجموعه دولت بودم و فعاليتهاي مدني خود را داشتم انتظار داشتم رييسجمهور در هر فشار و هجمه و تخريبي كه عليه معاونت امور زنان صورت ميگيرد شخصا وارد شود و با صراحت موضعگيري كند ولي الان با توجه به شرايط كاري رييسجمهور، دغدغهها و فشارهايي كه دارد اين را خيلي واقع بينانه نميدانم كه ايشان شخصا در هر مسالهاي موضعگيري كند. در واقع با در نظر گرفتن مجموعه شرايطي كه در دولت حاكم است من راضي هستم. ضمن اينكه معتقدم اگر رييسجمهور پشتيبان ما در پيگيري سياستهايي كه در معاونت در دستور كار داريم، نبود بيشك در اين حاشيهسازيها و بحرانهايي كه مخالفان درست ميكردند يك بار به ما تذكر ميدادند اما ايشان همواره در اين مسير پشتيبان و همراه سياستهايي بودند كه ما در معاونت در پيش گرفتيم. البته در مواردي بوده كه ايشان از من درباره موضوعي سوال كردند اما تنها براي كسب اطلاع دقيق اين كار را كردند و هرگز در مقابل برنامههاي معاونت ابراز مخالفتي نكرده و حتي لحنشان هم سياق توبيخ و تذكر نداشته است.
در گفتوگويي كه با خانم شجاعي كه مسووليت امور زنان دولت اصلاحات را عهدهدار بود، داشتيم اين جمله را بيان كردند كه اگر حمايتي كه خاتمي از من داشت آقاي روحاني هم از خانم مولاوردي داشت، متوجه ميشديد كه خانم مولاوردي چه مدير توانمندي در حوزه زنان است و دستاوردهاي بزرگي در اين حوزه به دست ميآمد. شما در دولت اصلاحات هم در مركز امور مشاركت زنان حضور داشتيد. اگر بخواهيد توجه و حمايت رييسجمهورهاي دولت اصلاحات و دولت فعلي را در مساله زنان مقايسه كنيد، چه نمرهاي به دولت فعلي ميدهيد؟
شرايط دولت اصلاحات و دولت يازدهم كاملا متفاوت است و از شرايط يكساني برخوردار نيستند بنابراين مقايسه اين دو دولت نميتواند مقايسه درست و منصفانهاي باشد. آنچه به دولت اصلاحات به ارث رسيده بود زمين تا آسمان با چيزي كه به دولت فعلي به ارث رسيد متفاوت بود. شرايطي كه دولت يازدهم آغاز به كار كرد شرايطي فوقالعاده خاص و بحراني بود. به ياد دارم پيش از آنكه كابينه دولت يازدهم راي اعتماد بگيرد ما نشست خبري برگزار كرديم و خواستار اين بوديم تا رييسجمهور در كابينه از زنان در جايگاه وزير استفاده كند. اما زماني كه وارد دولت شدم و شرايطي را كه دولت با آن روبهرو بود ديدم و در جريان قرار گرفتم، از اينكه رييسجمهور اين مسووليتها را در آن شرايط به عهده كساني گذاشت كه چندين دوره تجربه مديريت در سطح وزارت را داشتند قانع شدم. به هر حال آغاز به كار دولت يازدهم عبور از مرحله گذار بود و نياز مبرم بود تا از افراد با تجربه وكاركشته استفاده كرد و نميشد اين ريسك را كرد و كار را به كساني سپرد كه هيچ تجربهاي در سطح وزارت نداشتند و بديهي است با اين ملاحظات زنان از دايره قدرت خارج ميشوند. منظور من از بيان اين حرفها اين است كه بگويم چقدر شرايط كشور در آغاز دولت اصلاحات و دولت يازدهم متفاوت بود و اساسا نميتوان اين دو دولت را با هم مقايسه كرد. دولت اصلاحات پس از دولت سازندگي روي كار آمد و توسعه سياسي در دستور كار دولت بود و زمينه بسيار مساعدي براي فعاليت تشكلها و سازمانهاي غيردولتي وجود داشت. در واقع دولت اصلاحات بهار فعاليتهاي سازمانهاي مردم نهاد و نهادهاي مدني بود و خود من در همان دوران با ادبيات فعاليتهاي مدني و سازمانها و انجمنهاي غير دولتي آشنا شدم و بعد از آن اين فرصت را پيدا كردم كه در چندين انجمن فعاليت كنم و حتي چند انجمن هم تاسيس كردم. اما زماني كه دولت يازدهم شروع به كار كرد با افت شديد سرمايه اجتماعي رو به رو بوديم و ميتوان گفت حوزه غير دولتي به طور كامل غير فعال شده و به محاق رفته بود و مساله زنان هم به مساله گروههاي خاصي تقليل پيدا كرده بود و شرايط خاصي حاكم بود. ما تا كار را دست بگيريم و به قول معروف خودمان را پيدا كنيم و تصميم بگيريم به چه نحوي قدمبرداريم و از چه مسيري حركت كنيم تا بتوانيم به ريلگذاري درست برسيم و همزمان هم برنامههاي مربوط به احكام و سند برنامه ششم توسعه را پيش برديم زمان زيادي گذشت. ما ناچار بوديم بر اساس برنامه پنجم و ماده ٢٣٠ حركت كنيم. اين مساله انرژي زيادي از ما گرفت.
شما در صحبتهايتان گفتيد كه به دولت حق ميدهيد در آغاز به كار از زنان در سطح وزارت استفاده نكند. الان چطور؟ به هر حال سه سال و نيم از آن شرايط گذشته و كمتر از دو ماه ديگر انتخابات برگزار خواهد شد. فكر ميكنيد در دولت بعدي چقدر امكان استفاده از زنان در سطح وزارتخانه وجود دارد؟
من معتقدم مرحله بحراني، بدو تشكيل دولت بود و در همان دوران به رييسجمهور حق دادم كه امور را به با تجربه ترها بسپارد. اما وقتي ما از آن مرحله بحراني عبور كرديم و در بسياري از عرصهها از اقتصاد گرفته تا مباحث اجتماعي و سياست خارجي داراي ثبات هستيم زمان آن فرا رسيده كه به زنان فرصت دهيم تا در سطوح عالي مديريتي قابليتهاي خود را نشان دهند. البته دولت در حوزه سياست داخلي هنوز اين فرصت را پيدا نكرده كه به طور جدي به برنامههاي خود بپردازد زيرا اولويت دولت در اين مدت سياست خارجي و اقتصاد و معيشت بود. اما به طور كلي ميگويم در شرايط فعلي و در دوره بعدي استفاده نكردن از ظرفيت زنان در كابينه ديگر قابل دفاع نيست.
بنابراين معتقديد آقاي روحاني در تشكيل دولت دوم خود بايد از وزراي زن استفاده كند؟
به اعتقاد من مقدمات و شرايط لازم براي تحقق وعدههاي ايشان فراهم شده و يكي از وعدههايشان هم اتفاقا همين بوده است.
به طور كلي به نظر ميرسد مساله زنان فقط در روزهاي انتخابات مورد توجه قرار ميگيرد. هميشه كانديداهايي كه وارد ميدان انتخابات ميشوند به طور جدي مسائل و مطالبات زنان را مطرح ميكنند ولي به محض راي آوردن، موضوع و مطالبات زنان به حاشيه ميرود. اين در مورد آقاي روحاني هم صادق بود. نگاه شما به اين موضوع چگونه است؟ آيا شده در اين مورد در هيات دولت به رييسجمهور تذكر يا صحبتي داشته باشيد كه زنان را فقط براي زمان انتخابات نخواهيم؟
مشخصا و به اين شكلي كه شما بيان كرديد نه، تا به حال صحبتي نداشتيم. بگذاريد من اين موضوع را اينگونه شرح دهم. طبيعي است كه در انتخابات بازار شعار و وعده گرم شود و يكي از مخاطبين اين شعارها و وعدهها زنان هستند زيرا ظرفيت زيادي در اين حوزه براي راي آوري وجود دارد و متاسفانه همواره به صورت سياه لشكر و بيشتر نردباني براي ترقي مردان بودهاند. در مورد انتخابات رياستجمهوري هم اين اتفاق ميافتد و طبيعت كار انتخاباتي همين است. مهم اين است كه بعد از انتخابات شعارها و وعدهها فراموش و از دستور كار خارج نشود. امروز وقتي ما برنامه رييسجمهور را بررسي ميكنيم، راهبردهاي حوزه زنان و خانواده بخش جداگانهاي دارد و در زمان انتخابات هم ستاد ايشان اين راهبردها را تدوين كرده بود. در اين برنامه از بيمه زنان خانهدار گرفته تا مسائل ديگر وعده داده شده، اما نكتهاي در مورد استفاده از زنان در سطح وزارت بيان نشده كه البته ظاهرا سال ٩٢ آقاي روحاني در يكي از سخنرانيهاي انتخاباتي شان اين وعده را دادند. راهبردهاي خانواده هم به صورت مفصل بيان شده و از اصلاح قوانين مدني تا ايجاد فرصتهاي شغلي برابر براي زنان و مردان كه سبب شد تا بيشترين سبد راي روحاني را راي زنان و البته جوانان تشكيل دهند كه از آن به عنوان راي به تغيير ياد شد و بسياري از تحليلگران معتقد بودند راي به روحاني راي به تغيير وضع موجود است زيرا مردم به ادامه وضع موجود راي ندادهاند. پس بايد اين را بگوييم وقتي مردم به تغيير وضع موجود راي دادهاند توقع دارند كه اين برنامهها نيز اجرايي شود.
چند درصد از اين وعدههايي كه به گفته شما سبب شد تا زنان و جوانان به ايشان راي بدهند محقق شده است؟
ما در حال تهيه يك گزارش هستيم كه مشخص شود به طور دقيق چند درصد اين وعدهها محقق و چند درصدشان روي زمين مانده است و رييسجمهور ميخواهد در دوره بعد اينها را مطرح و پيگيري كند يا اينكه ميخواهد وعدهها و شعارهاي ديگري را جايگزين آنها كند. البته موضوع ديگري هم در اين گزارش مدنظر ما است، اينكه چند درصد اين وعدهها زمينه تحقق در جامعه فعلي ايران را ندارد و شايد شرايط محقق شدن آنها سالها به طول انجامد.
شما خودتان پيشنهاد وعده يا شعاري به رييسجمهور داريد؟
قطعا اين انتظار وجود دارد كه ما به عنوان معاونت امور زنان و خانواده پيشنهادها و اولويتهاي خودمان را براي رييسجمهور داشته باشيم. در لايحه احكامي كه به مجلس ارايه شد مادهاي وجود داشت كه چارچوب حركت را تعيين كرده بود كه با اعمال رويكرد عدالت جنسيتي پيشبيني شده بود اما در سند برنامه ششم ما اولويتهاي حوزه زنان و خانواده را براي ٥ سال آينده مشخص كردهايم. تقريبا شبيه آنچه در حوزه محيط زيست در حال رخ دادن است زيرا ماموريتهاي ما شبيه هم است. همانطور كه همه پروژهها و برنامهها بايد ارزيابي زيستمحيطي داشته باشد، ما معتقديم تمام پروژهها بايد ارزيابي جنسيتي داشته باشد. اگر بتوانيم اين موضوع را جا بيندازيم و در اين چارچوب حركت كنيم دقيقا تبديل ميشويم به مرجع ملي امور زنان كه در دنيا تحت عناوين و ذيل ساختارهاي مختلف در حال فعاليت هستند. در واقع حركت در اين چارچوب ما را تبديل به نهادي ميكند كه بتوانيم وظايف خود را درستتر و كارآمدتر انجام دهيم و از عملكردهايي كه به صورت كليشهاي در اين حوزه سالها حاكم بوده فاصله بگيريم. بنابراين با بررسيهايي كه انجام داديم اولويتهاي مسائل مربوط به اين حوزه را استخراج كرديم و قطعا آنها را در اختيار رييسجمهور قرار خواهيم داد كه مبتني بر آن اگر تشخيص دادند در برنامهها و وعدههايي كه خواهند داد، استفاده كنند.
اگر بخواهيد در مورد موانعي كه در چهار سال گذشته پيشرويتان وجود داشته سخن بگوييد، بزرگترين مانع را چه ميدانيد؟
در چهار سال گذشته موانع زيادي پيش روي ما وجود داشته است اما شوربختانه بيشترين مانع و سنگاندازيها از طرف خانمها بوده است. در واقع در اين سالها آنقدر كه از طرف بخشي از همجنسان خود اذيت شديم از طرف مرداني كه در جريان مخالف دولت بودند اذيت نشديم و اين موضوع جاي تاسف دارد و به اين معناست كه ما نتوانستيم حداقل در مباحث و اهداف مشتركي كه با هم داريم يك گفتوگويي را با هم پيش ببريم. اين را هم بگويم كه تلاش زيادي را براي تعامل در اين مسير انجام داديم اما متاسفانه هر چه بيشتر تلاش كرديم كمتر نتيجه گرفتيم.
روشنتر توضيح ميدهيد كه منظورتان دقيقا چه كساني است؟
تا زماني كه مجلس نهم سر كار بود، در شوراي فرهنگي - اجتماعي زنان و خانواده اكثر اعضا به دليل زاويه فكري كه با دولت و معاونت امور زنان دارند با وجود تلاشها و پيگيريهاي ما نشد كه تعامل سازندهاي با آنها برقرار كنيم. اين در حالي بود كه بسيار ضرورت داشت. يكي از خلأها و نقاط ضعف حوزه زنان و خانواده تعدد متوليان و مراكزي است كه مدعي سياستگذاري و تصميمگيري و برنامهريزي در اين حوزه هستند كه بعضا اين مراكز و متوليان با هم تضاد فكري و ديدگاهي دارند و همين باعث ميشود بسياري از برنامهها و سياستهايي كه در اين حوزه وجود دارد خنثي يا به طور كلي از موضوعيت خارج شود. گاهي همين وضعيت باعث ميشود كه بسياري از مسائل حتي مطرح نشود.
ارتباطتان با نمايندههاي زن مجلس دهم چطور است؟ اين دوره تغييرات مهمي در مجلس صورت گرفت. از يكسو بيشترين تعداد نمايندههاي زن بعد از انقلاب در اين مجلس است، از سوي ديگر تفاوت ديدگاهي با زنان مجلس قبل دارند و با دولت همراه هستند و نكته مهمتر اينكه در اين دوره زنان مجلس نسبت به دوره گذشته بسيار فعالتر هستند و بر خلاف دورههاي گذشته كه زنان هيچ تحركي در صحن مجلس نداشتند، در اين دوره به خوبي مشخص است كه زنان ميخواهند پا به پاي مردان در تصميمگيريهاي مجلس نقش ايفا كنند و حتي جريان ساز شوند.
قاعدتا با توجه به قرابت فكري كه با نمايندگان اين دوره مجلس داريم اين تعامل خيلي بيشتر است. منتها در اين يك سال گذشته با توجه به اينكه مجلس وضعيت خاصي داشته است و درگير لوايح برنامه ششم و بلافاصله بودجه بوده وقت زيادي را از نمايندگان مجلس گرفت. ما بنا داشتيم ماهي يك بار با فراكسيون زنان مجلس جلسه داشته باشيم كه سه جلسه از آن برگزار شد اما به دليل كار سنگين مجلس بين اين جلسات وقفه ايجاد شد. اما اين نياز همچنان برقرار است و اين تعامل بيشتر خواهد شد. فكر ميكنم هم مجلس و هم ما به عنوان قوه مجريه به اين تعامل نياز داريم تا از پراكندهكاريها و موازيكاريها جلوگيري كنيم. ما براي بسياري از مصاحبههايي كه خانمهاي مجلس انجام ميدهند و برنامههايي كه اعلام ميكنند در دستور كار دارند، پاسخ داريم و بسياري از اين مسائل يا در دستور كار معاونت است يا بررسيهاي لازم انجام شده و در دستور كار كميسيونهاي دولت است و لذا ديگر وقت زيادي نداريم كه مجلس صرف اموري كند كه ممكن است موازيكاري تلقي شود. ما ميتوانيم با همگرايي و همافزايي، برنامههاي مشترك خود را پيش ببريم.
ارتباطتان به عنوان معاون رييسجمهور در امور زنان با قم و مراجع چطور است؟
اين هم يكي از برنامههايي است كه متاسفانه آنچنان كه انتظار داشتيم انجام نشد. من انتظار زيادي داشتم ما سفرهاي چند ماه يك بار را به قم داشته باشيم و گزارشها و مستندات لازم را چند وقت يك بار در اختيار دفاتر مراجع بگذاريم. من ميدانم و مطلع هستم كه به طور مرتب گزارشهايي عليه معاونت و دولت در اختيار مراجع و دفاتر قرار ميگيرد. در اين مدت سهبار من موفق به انجام اين سفر شدم و بايد قبول كنم كه اين كم بودن ارتباط با قم براي ما پايينتر از حد انتظار بوده است.
چه مسالهاي سبب شد تا ارتباط شما با قم كم باشد؟ آيا مانع خاصي در اين مسير وجود داشت؟
مانع خاص به آن معنا نه در واقع بيشتر كمبود وقت سبب اين موضوع بود. دورهاي ما درگير تدوين برنامه ششم بوديم و فشاري كه همزمان با پيگيري اجراي برنامه پنجم توسعه به ما وارد شد. از طرف ديگر ما معاونت را با افت شديد سرمايه اجتماعي تحويل گرفتيم و همه تلاش و وقت و انرژيمان صرف ارتقاي سرمايه اجتماعي شده بود و تقاضاهايي كه براي ديدارها و ملاقاتها و بازديدها داشتيم وقت بسياري از ما گرفت و همه اينها دست به دست هم داد تا ما نتوانيم بحث تعامل سازنده با حوزهها را پيش ببريم كه قطعا در دوره بعد اگر همچنان در معاونت باشم اين موضوع را پيگيري خواهم كرد و اگر نباشم هم توصيه جدي من اين است كه اين موضوع را به طور جدي پيگيري كنند، زيرا ما براي تحقق سياستهاي برنامه ششم توسعه كه استيفاي حقوق شرعي و قانوني زنان در همه زمينهها و حوزهها است به اين تعامل و ارتباط نيازمنديم و بدون اين تعامل نميتوانيم اين سياستها را پيش ببريم.
در همان دو يا سه ديداري كه با مراجع داشتيد برخورد مراجع با شما چگونه بود و اينكه چقدر مساله زنان و اقدامات معاونت زنان برايشان اهميت داشت؟
زمان اين ديدارها بسيار كوتاه و روال به اين شكل است كه تنها فرصت پيدا ميكنيم يك گزارش كلي از آنچه در اين حوزه اتفاق ميافتد كه بيشتر وضعيت و عملكرد و دستاوردها بيان ميشود، ارايه ميدهيم. بعد هم مراجع عظام نظرات خود را مطرح ميكنند و وقت جلسه تمام ميشود. در واقع فرصت گفتوگو پيش نميآيد تا ما هم در رابطه با مباحثي كه مطرح شده است نظر خودمان را مطرح و مستندات لازم را ارايه كنيم. در اين دو سه ديداري هم كه ما با مراجع داشتيم تلاش كرديم طيف متنوعي از مراجع را ملاقات كنيم.
شما در دوره اصلاحات هم در مراكز امور مشاركت زنان مسووليت داشتيد و در اين مسير تازه كار نيستيد. به هر حال دولت اصلاحات هم مخالفيني داشت كه در مسير اجراي برنامهها سنگ اندازي ميكردند اما حملاتي كه شما در اين دوره متحمل شديد از آن سالها خيلي بيشتر بود. فكر ميكنيد دليل اين همه هجمه به شما چه بود؟
در واقع من امروز تاوان دوره اصلاحات را ميدهم. دليل اين هجمهها، حملات و تخريبها عليه معاونت و شخص من به اين دليل است كه ميگويند من برنامههاي دوره اصلاحات را در دستور كار دارم و سياستهاي آن دوره را پياده ميكنم. در سالنامه روزنامه ايران رييس سابق شوراي فرهنگي - اجتماعي زنان و خانواده گفتوگويي را انجام داده و همه برنامههاي دوره اصلاحات را ذكر كرده و گفته همه آنها در اين دوره به عناوين مختلف ديگري پيگيري ميشود. در زمان مجلس ششم ما لايحه الحاق ايران به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان را دستور كار داشتيم. البته اين موضوع به دوره وزارت آقاي دكتر ولايتي باز ميگردد. وقتي ايشان در زمان آيتالله هاشمي وزير امورخارجه بودند قرار بود هياتي صد نفره به رياست خانم شهلا حبيبي در چهارمين كنفرانس جهاني زن در پكن شركت كنند. آن زمان براي اينكه ايران با دست پر در اين اجلاس شركت كند طرح الحاق ايران به كنوانسيون رفع تبعيض مطرح ميشود تا ايران براي اين موضوع پاسخ داشته باشد. بررسيهاي لازم انجام ميشود و مغايرتها با قوانين داخلي هم بررسي ميشود. وقتي من در مركز امور مشاركت زنان مشغول شدم نخستين گزارشي كه از من خواسته شد همين موضوع بود كه موافقين و مخالفين الحاق ايران به اين كنوانسيون چه نظراتي دارند. بعدها اين موضوع در جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه اصلا جاي نظر دادن درباره پيوستن به يك كنوانسيون بينالمللي نيست و طبق قانون اساسي بايد در مجلس مطرح شود، هم مطرح شده و رد شده بود. طبق روالي كه شوراي نگهبان درباره الحاق به كنوانسيون حقوق كودك داشت كه با حق تحفظ كلي موافقت كرده بود، ما طبق همان روال اين مساله را هم بررسي كرديم و اين حق را براي دولت ايران قايل شديم تا هر كجا كه مغايرت با شرع و قانون اساسي و قوانين داخلي ايران باشد درباره آن تعهدي نداشته باشد و به اين شكل لايحه را با حق تحفظ كلي به مجلس ارايه كرديم و مجلس هم تصويب كرد و شوراي نگهبان هم آن را رد نكرد اما سياستي كه در مورد كنوانسيون حقوق كودك را داشت كنار گذاشت و اعلام كرد بايد ماده به ماده همه لايحه مورد بررسي قرار گيرد و مشخص شود كدام مواد كنوانسيون مغاير با شرع و قانون اساسي و قوانين داخلي ايران است. وقتي اين طرح از طرف شوراي نگهبان برگشت خورد، مجلس روي نظر خود پافشاري كرد و طبق قانون لايحه به مجمع تشخيص سپرده شد و از آن زمان به بعد در مجمع در حال بررسي است. در واقع ميخواهم اين موضوع را بگويم كه در آن دوره به دليل فضاي بازي كه متاثر از توسعه سياسي در كشور شكل گرفت ما برنامههايي را در دستور كار خود قرار داديم. يكي از اتهامات ما اين بود كه دورههاي آموزش حقوق انساني زنان و دختران را اجرا كردهايم. ما در آن زمان منابع يونيسف را با كمك اساتيد ايراني بومي كرده بوديم و در اختيار زنان و دختران ميگذاشتيم و مخالفان آن زمان اين آموزشها را فروپاشي خانواده ميدانستند و عليه دولت موضع ميگرفتند. بعدها وقتي دولت نهم سركار آمد، مجلس هفتم تحقيق و تفحصي را از مركز امور مشاركت زنان انجام داد و يكي از متهمان من بودم كه از طريق اين آموزش حقوق انساني موجب فروپاشي بنيان خانواده شدهام و مواردي از اين دست كه نهايتا تبرئه شدم. الان حرف مخالفان اين است كه ما همان سياستها را در دستور كار قرار دادهايم و پيگيري ميكنيم و ابراز نگراني ميكنند.
فكر ميكنيد به طور كلي چرا در مساله زنان نميتوان با مخالفين به يك تعامل رسيد؟ اين مساله تنها مربوط به اين دوره نيست، مساله زنان همواره مورد مناقشه جناحهاي سياسي بوده است و كمترين تعامل در اين زمينه وجود داشته است؟
اخيرا من در دانشگاه صنعتي اصفهان سخنراني داشتم كه عدهاي پلاكاردي در دست گرفته بودند كه روي آن نوشته شده بود معاونت امور زنان مساوي فروپاشي بنيان خانواده. آنجا گفتم كه من هم خانواده دارم، دو دختر دارم و نگران آينده اينها هستم. چرا فكر ميكنيد فقط شما هستيد كه به اين مباحث اهميت ميدهيد. در واقع ميان ما و مخالفين فقط تفاوت رويكرد وجود دارد. ما ميگوييم اگر از اين مسير برويم زودتر و بهتر به هدف ميرسيم اما شما به مسير ديگري اعتقاد داريد. چرا اين حق را فقط براي خود قايل هستيد و براي ما قايل نيستيد؟ شايد بخشي از حقيقت پيش ما باشد. ما خواستار تعامل با مخالفين هستيم اما مخالفين آنقدر بسته فكر ميكنند كه اين حق را براي هيچكس قايل نيستند و تنها خود را صاحب مملكت ميدانند و فكر ميكنند تنها خودشان هستند كه ارزشها و هنجارها برايشان مهم است. در واقع تفاوت اين دو رويكردي كه ميان ما و مخالفين وجود دارد در اينجاست كه آنها نگران از دست رفتن ارزشها هستند و ما نگران روشهايي هستيم كه ارزشها را دارد از بين ميبرد.
به نظرتان آقاي روحاني پيروز انتخابات خواهد بود؟
اميدواريم كه اين اتفاق رخ دهد.
عملكردهاي دولت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اگر بخواهيم به دولت نمره دهيم بايد شرايطي را هم كه دولت در آن قرار دارد در نظر بگيريم و آنچه در آغاز كار تحويل گرفته است. ما به هيچوجه نميتوانيم اين دولت را مثلا با دولت اصلاحات مقايسه كنيم زيرا شرايط مشابهي ندارند. ما بايد عملكرد دولت را از همان سال ٩٢ مورد قضاوت قرار دهيم كه در چه شرايطي سركار آمده و با چه شرايطي تا امروز روبهرو بوده است. اينكه در شاخصهاي مختلف در سال ٩٢ چه شرايطي داشتيم و الان چه شرايطي داريم.
عصر يكي از آخرين روزهاي سال ٩٥، دفتر شهيندخت مولاوردي خلوت و آرام است. وارد اتاقش كه شديم با گرمي از ما استقبال كرد. قرار بود اين گفتوگو در سالنامه اعتماد منتشر شود اما زمان مصاحبه به درازا كشيد و سالنامه روي دكهها رفت. در تمام طول گفتوگو تلاش ميكردم او را به دنياي سياست بكشانم، در مورد مسائل سياسي و دولت به گفتوگو بنشينيم اما او بيش از آنچه تصور كنيم در حوزه خود غرق است. در برابر هر سوالي كه قرار ميگيرد، پاسخش را با توجه به حوزه كاري خودش ميدهد. وقتي ميپرسم خسته هستيد ميخندد و ميگويد نه. معاون امروز زنان و خانواده رييسجمهور در خلال صحبتهايش اعترافهاي جالبي ميكند و ميگويد واقع بينتر شده است. زني كه سالها كارنامه فعاليت در حوزه زنان را دارد، معتقد است حسن روحاني حق داشت كه در اوايل تشكيل كابينه از وزير زن استفاده نكرده است. به اعتقاد او در وضعيت بحراني ماههاي نخست بهترين تصميم اين بود كه از افراد با تجربه استفاده شود تا دوران گذار از بحران طي شود. اما در مقابل اين حرف معتقد است در دولت بعدي شرايط براي استفاده از وزراي زن به طور كامل فراهم است. بسياري بر اين باورند حسن روحاني آنقدر كه بايد از معاون زنانش حمايت نكرده است اما خود او ميگويد رييسجمهور همواره پشتيبان او بوده و در اين مورد هم بار ديگر واقعبين شدنش در طول اين چهار سال را مطرح ميكند. او از خودش هم انتقاد ميكند و ميگويد رابطهاش با مراجع و قم آن طور كه برنامهريزي كرده بود پيش نرفت و بهشدت معتقد است براي دستيابي به برخي اهداف نيازمند اين هستند كه ارتباطشان با قم را تقويت كنند. وقتي از او ميپرسم بزرگترين مانعي كه در اين سالها مقابلش وجود داشته، چيست كمي مكث ميكند و ميگويد: در چهار سال گذشته موانع زيادي پيش روي ما وجود داشته است اما شوربختانه بيشترين مانع و سنگاندازيها از طرف خانمها بوده است. در واقع در اين سالها آنقدر كه از طرف بخشي از همجنسان خود اذيت شديم از طرف مرداني كه در جريان مخالف دولت بودند اذيت نشديم و اين موضوع جاي تاسف دارد و به اين معناست كه ما نتوانستيم حداقل در مباحث و اهداف مشتركي كه با هم داريم يك گفتوگويي را با هم پيش ببريم. وقتي از دليل حملات شديد به او ميپرسم، ميگويد تاوان اصلاحطلبياش را ميدهد و اينكه از طرف مخالفانش متهم است كه برنامههاي دوره اصلاحات را پيگيري ميكند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی تبدیر و امید؛مشروح گفتوگوی اعتماد با شهيندخت مولاوردي را در ادامه بخوانيد.
سه سال و نيم از حضورتان در دولت حسن روحاني گذشته است. با هر يك از اعضاي دولت كه به گفتوگو مينشينيم، ميگويند بار سنگيني را به دوش كشيدهاند. اما شما به عنوان يك زن مورد حملات جنسيتي هم قرار گرفتيد و حاشيههايي در اين زمينه با شما همراه بود. اين فشارها سبب نشده تا به اين فكر كنيد كه در دولت بعدي آقاي روحاني را همراهي نكنيد؟ فشارهاي كاري و حملهها و فحاشيها شما را خسته نكرده است؟
نه، اينكه اين برداشت را داشته باشم كه اين حملهها و هجمهها متوجه بخشي از ماموريتهايي است كه ما داريم، كمتر احساس خستگي ميكنم. در واقع تبديل به نمك كار ما شده است.
اين حملهها و حاشيهها چقدر توانست مقابل ماموريتهاي شما سنگاندازي كند؟
حقيقت اين است كه نميتوانم بگويم در سه سال و نيم گذشته درگير حاشيههايي كه برايمان به وجود آوردند، نشديم. به هر حال برخي به دنبال اين بودند كه با ايجاد اينگونه حاشيهها ما را از انجام ماموريتها و نزديك شدن به هدفهايي كه دنبال ميكرديم بازبدارند و تلاش زيادي كردند. بعضا اين اتفاق افتاد و انرژي و وقتي كه ما براي خنثي كردن و پاسخ دادن به اين هجمهها صرف كرديم واقعا كم نبود. اما پس از مدتي از اين شرايط فاصله گرفتيم و متوجه شديم درگير چنين حاشيههايي شدن تنها وقت و انرژي ما را تلف ميكند، به ويژه وقتي اين حملهها و هجمهها رنگ و بوي تخريب به خود گرفت و هر قدر هم كه اطلاعيه يا جوابيه ميداديم گويي بنا نبود حملهكنندگان مجاب شوند و به قول معروف اينها خودشان را به خواب زده بودند. بنابراين تصميم گرفتم بنا به ضرورت و زماني كه احساس كنم براي تنوير افكار عمومي بايد ورود پيدا كنم، پاسخ لازم ارايه شود.
در اين مسير كه شما كار خود را آغاز كرديد و مورد حمله و تخريب مخالفان قرار گرفتيد چقدر رييسجمهور را حامي و پشتيبان خود ميديديد؟
اينكه توقع داشته باشيم رييسجمهور مستقيما وارد عمل شود و موضع بگيرد، توقع واقع بينانهاي نيست. به نظر من وقتي رييسجمهور در هر فرصتي كه فراهم ميشود، رويكردها و سياستهاي معاونت امور زنان را در سفرهاي استاني و سخنرانيهايشان مورد تاكيد قرار ميدهند، نشان ميدهد كه ايشان پشتيبان و حامي ما بودند.
ميزان رضايت شما از اين پشتيباني چقدر است؟ آيا در حد انتظاري كه داشتيد بوده؟ به هر حال رييسجمهور وظيفه دارد حامي اعضاي كابينه باشد. منظور من به طور روشن اين است كه آيا رييسجمهور همان قدر كه حامي و پشتيبان ديگر وزرا بوده از شما هم به عنوان معاون امور زنان همان قدر حمايت كرده است؟
يك واقعيتي در اين مورد وجود دارد كه بيانش خالي از لطف نيست. حقيقت اين است كه نگاه من به اين موضوع پيش از آنكه وارد مجموعه دولت شوم به عنوان يك كنشگر اجتماعي خيلي متفاوت با نگاه كسي است كه امروز در دولت مسووليت دارد. راحت و روشن ميگويم امروز نگاه من واقع بينانهتر شده است. شايد اگر هنوز بيرون از مجموعه دولت بودم و فعاليتهاي مدني خود را داشتم انتظار داشتم رييسجمهور در هر فشار و هجمه و تخريبي كه عليه معاونت امور زنان صورت ميگيرد شخصا وارد شود و با صراحت موضعگيري كند ولي الان با توجه به شرايط كاري رييسجمهور، دغدغهها و فشارهايي كه دارد اين را خيلي واقع بينانه نميدانم كه ايشان شخصا در هر مسالهاي موضعگيري كند. در واقع با در نظر گرفتن مجموعه شرايطي كه در دولت حاكم است من راضي هستم. ضمن اينكه معتقدم اگر رييسجمهور پشتيبان ما در پيگيري سياستهايي كه در معاونت در دستور كار داريم، نبود بيشك در اين حاشيهسازيها و بحرانهايي كه مخالفان درست ميكردند يك بار به ما تذكر ميدادند اما ايشان همواره در اين مسير پشتيبان و همراه سياستهايي بودند كه ما در معاونت در پيش گرفتيم. البته در مواردي بوده كه ايشان از من درباره موضوعي سوال كردند اما تنها براي كسب اطلاع دقيق اين كار را كردند و هرگز در مقابل برنامههاي معاونت ابراز مخالفتي نكرده و حتي لحنشان هم سياق توبيخ و تذكر نداشته است.
در گفتوگويي كه با خانم شجاعي كه مسووليت امور زنان دولت اصلاحات را عهدهدار بود، داشتيم اين جمله را بيان كردند كه اگر حمايتي كه خاتمي از من داشت آقاي روحاني هم از خانم مولاوردي داشت، متوجه ميشديد كه خانم مولاوردي چه مدير توانمندي در حوزه زنان است و دستاوردهاي بزرگي در اين حوزه به دست ميآمد. شما در دولت اصلاحات هم در مركز امور مشاركت زنان حضور داشتيد. اگر بخواهيد توجه و حمايت رييسجمهورهاي دولت اصلاحات و دولت فعلي را در مساله زنان مقايسه كنيد، چه نمرهاي به دولت فعلي ميدهيد؟
شرايط دولت اصلاحات و دولت يازدهم كاملا متفاوت است و از شرايط يكساني برخوردار نيستند بنابراين مقايسه اين دو دولت نميتواند مقايسه درست و منصفانهاي باشد. آنچه به دولت اصلاحات به ارث رسيده بود زمين تا آسمان با چيزي كه به دولت فعلي به ارث رسيد متفاوت بود. شرايطي كه دولت يازدهم آغاز به كار كرد شرايطي فوقالعاده خاص و بحراني بود. به ياد دارم پيش از آنكه كابينه دولت يازدهم راي اعتماد بگيرد ما نشست خبري برگزار كرديم و خواستار اين بوديم تا رييسجمهور در كابينه از زنان در جايگاه وزير استفاده كند. اما زماني كه وارد دولت شدم و شرايطي را كه دولت با آن روبهرو بود ديدم و در جريان قرار گرفتم، از اينكه رييسجمهور اين مسووليتها را در آن شرايط به عهده كساني گذاشت كه چندين دوره تجربه مديريت در سطح وزارت را داشتند قانع شدم. به هر حال آغاز به كار دولت يازدهم عبور از مرحله گذار بود و نياز مبرم بود تا از افراد با تجربه وكاركشته استفاده كرد و نميشد اين ريسك را كرد و كار را به كساني سپرد كه هيچ تجربهاي در سطح وزارت نداشتند و بديهي است با اين ملاحظات زنان از دايره قدرت خارج ميشوند. منظور من از بيان اين حرفها اين است كه بگويم چقدر شرايط كشور در آغاز دولت اصلاحات و دولت يازدهم متفاوت بود و اساسا نميتوان اين دو دولت را با هم مقايسه كرد. دولت اصلاحات پس از دولت سازندگي روي كار آمد و توسعه سياسي در دستور كار دولت بود و زمينه بسيار مساعدي براي فعاليت تشكلها و سازمانهاي غيردولتي وجود داشت. در واقع دولت اصلاحات بهار فعاليتهاي سازمانهاي مردم نهاد و نهادهاي مدني بود و خود من در همان دوران با ادبيات فعاليتهاي مدني و سازمانها و انجمنهاي غير دولتي آشنا شدم و بعد از آن اين فرصت را پيدا كردم كه در چندين انجمن فعاليت كنم و حتي چند انجمن هم تاسيس كردم. اما زماني كه دولت يازدهم شروع به كار كرد با افت شديد سرمايه اجتماعي رو به رو بوديم و ميتوان گفت حوزه غير دولتي به طور كامل غير فعال شده و به محاق رفته بود و مساله زنان هم به مساله گروههاي خاصي تقليل پيدا كرده بود و شرايط خاصي حاكم بود. ما تا كار را دست بگيريم و به قول معروف خودمان را پيدا كنيم و تصميم بگيريم به چه نحوي قدمبرداريم و از چه مسيري حركت كنيم تا بتوانيم به ريلگذاري درست برسيم و همزمان هم برنامههاي مربوط به احكام و سند برنامه ششم توسعه را پيش برديم زمان زيادي گذشت. ما ناچار بوديم بر اساس برنامه پنجم و ماده ٢٣٠ حركت كنيم. اين مساله انرژي زيادي از ما گرفت.
شما در صحبتهايتان گفتيد كه به دولت حق ميدهيد در آغاز به كار از زنان در سطح وزارت استفاده نكند. الان چطور؟ به هر حال سه سال و نيم از آن شرايط گذشته و كمتر از دو ماه ديگر انتخابات برگزار خواهد شد. فكر ميكنيد در دولت بعدي چقدر امكان استفاده از زنان در سطح وزارتخانه وجود دارد؟
من معتقدم مرحله بحراني، بدو تشكيل دولت بود و در همان دوران به رييسجمهور حق دادم كه امور را به با تجربه ترها بسپارد. اما وقتي ما از آن مرحله بحراني عبور كرديم و در بسياري از عرصهها از اقتصاد گرفته تا مباحث اجتماعي و سياست خارجي داراي ثبات هستيم زمان آن فرا رسيده كه به زنان فرصت دهيم تا در سطوح عالي مديريتي قابليتهاي خود را نشان دهند. البته دولت در حوزه سياست داخلي هنوز اين فرصت را پيدا نكرده كه به طور جدي به برنامههاي خود بپردازد زيرا اولويت دولت در اين مدت سياست خارجي و اقتصاد و معيشت بود. اما به طور كلي ميگويم در شرايط فعلي و در دوره بعدي استفاده نكردن از ظرفيت زنان در كابينه ديگر قابل دفاع نيست.
بنابراين معتقديد آقاي روحاني در تشكيل دولت دوم خود بايد از وزراي زن استفاده كند؟
به اعتقاد من مقدمات و شرايط لازم براي تحقق وعدههاي ايشان فراهم شده و يكي از وعدههايشان هم اتفاقا همين بوده است.
به طور كلي به نظر ميرسد مساله زنان فقط در روزهاي انتخابات مورد توجه قرار ميگيرد. هميشه كانديداهايي كه وارد ميدان انتخابات ميشوند به طور جدي مسائل و مطالبات زنان را مطرح ميكنند ولي به محض راي آوردن، موضوع و مطالبات زنان به حاشيه ميرود. اين در مورد آقاي روحاني هم صادق بود. نگاه شما به اين موضوع چگونه است؟ آيا شده در اين مورد در هيات دولت به رييسجمهور تذكر يا صحبتي داشته باشيد كه زنان را فقط براي زمان انتخابات نخواهيم؟
مشخصا و به اين شكلي كه شما بيان كرديد نه، تا به حال صحبتي نداشتيم. بگذاريد من اين موضوع را اينگونه شرح دهم. طبيعي است كه در انتخابات بازار شعار و وعده گرم شود و يكي از مخاطبين اين شعارها و وعدهها زنان هستند زيرا ظرفيت زيادي در اين حوزه براي راي آوري وجود دارد و متاسفانه همواره به صورت سياه لشكر و بيشتر نردباني براي ترقي مردان بودهاند. در مورد انتخابات رياستجمهوري هم اين اتفاق ميافتد و طبيعت كار انتخاباتي همين است. مهم اين است كه بعد از انتخابات شعارها و وعدهها فراموش و از دستور كار خارج نشود. امروز وقتي ما برنامه رييسجمهور را بررسي ميكنيم، راهبردهاي حوزه زنان و خانواده بخش جداگانهاي دارد و در زمان انتخابات هم ستاد ايشان اين راهبردها را تدوين كرده بود. در اين برنامه از بيمه زنان خانهدار گرفته تا مسائل ديگر وعده داده شده، اما نكتهاي در مورد استفاده از زنان در سطح وزارت بيان نشده كه البته ظاهرا سال ٩٢ آقاي روحاني در يكي از سخنرانيهاي انتخاباتي شان اين وعده را دادند. راهبردهاي خانواده هم به صورت مفصل بيان شده و از اصلاح قوانين مدني تا ايجاد فرصتهاي شغلي برابر براي زنان و مردان كه سبب شد تا بيشترين سبد راي روحاني را راي زنان و البته جوانان تشكيل دهند كه از آن به عنوان راي به تغيير ياد شد و بسياري از تحليلگران معتقد بودند راي به روحاني راي به تغيير وضع موجود است زيرا مردم به ادامه وضع موجود راي ندادهاند. پس بايد اين را بگوييم وقتي مردم به تغيير وضع موجود راي دادهاند توقع دارند كه اين برنامهها نيز اجرايي شود.
چند درصد از اين وعدههايي كه به گفته شما سبب شد تا زنان و جوانان به ايشان راي بدهند محقق شده است؟
ما در حال تهيه يك گزارش هستيم كه مشخص شود به طور دقيق چند درصد اين وعدهها محقق و چند درصدشان روي زمين مانده است و رييسجمهور ميخواهد در دوره بعد اينها را مطرح و پيگيري كند يا اينكه ميخواهد وعدهها و شعارهاي ديگري را جايگزين آنها كند. البته موضوع ديگري هم در اين گزارش مدنظر ما است، اينكه چند درصد اين وعدهها زمينه تحقق در جامعه فعلي ايران را ندارد و شايد شرايط محقق شدن آنها سالها به طول انجامد.
شما خودتان پيشنهاد وعده يا شعاري به رييسجمهور داريد؟
قطعا اين انتظار وجود دارد كه ما به عنوان معاونت امور زنان و خانواده پيشنهادها و اولويتهاي خودمان را براي رييسجمهور داشته باشيم. در لايحه احكامي كه به مجلس ارايه شد مادهاي وجود داشت كه چارچوب حركت را تعيين كرده بود كه با اعمال رويكرد عدالت جنسيتي پيشبيني شده بود اما در سند برنامه ششم ما اولويتهاي حوزه زنان و خانواده را براي ٥ سال آينده مشخص كردهايم. تقريبا شبيه آنچه در حوزه محيط زيست در حال رخ دادن است زيرا ماموريتهاي ما شبيه هم است. همانطور كه همه پروژهها و برنامهها بايد ارزيابي زيستمحيطي داشته باشد، ما معتقديم تمام پروژهها بايد ارزيابي جنسيتي داشته باشد. اگر بتوانيم اين موضوع را جا بيندازيم و در اين چارچوب حركت كنيم دقيقا تبديل ميشويم به مرجع ملي امور زنان كه در دنيا تحت عناوين و ذيل ساختارهاي مختلف در حال فعاليت هستند. در واقع حركت در اين چارچوب ما را تبديل به نهادي ميكند كه بتوانيم وظايف خود را درستتر و كارآمدتر انجام دهيم و از عملكردهايي كه به صورت كليشهاي در اين حوزه سالها حاكم بوده فاصله بگيريم. بنابراين با بررسيهايي كه انجام داديم اولويتهاي مسائل مربوط به اين حوزه را استخراج كرديم و قطعا آنها را در اختيار رييسجمهور قرار خواهيم داد كه مبتني بر آن اگر تشخيص دادند در برنامهها و وعدههايي كه خواهند داد، استفاده كنند.
اگر بخواهيد در مورد موانعي كه در چهار سال گذشته پيشرويتان وجود داشته سخن بگوييد، بزرگترين مانع را چه ميدانيد؟
در چهار سال گذشته موانع زيادي پيش روي ما وجود داشته است اما شوربختانه بيشترين مانع و سنگاندازيها از طرف خانمها بوده است. در واقع در اين سالها آنقدر كه از طرف بخشي از همجنسان خود اذيت شديم از طرف مرداني كه در جريان مخالف دولت بودند اذيت نشديم و اين موضوع جاي تاسف دارد و به اين معناست كه ما نتوانستيم حداقل در مباحث و اهداف مشتركي كه با هم داريم يك گفتوگويي را با هم پيش ببريم. اين را هم بگويم كه تلاش زيادي را براي تعامل در اين مسير انجام داديم اما متاسفانه هر چه بيشتر تلاش كرديم كمتر نتيجه گرفتيم.
روشنتر توضيح ميدهيد كه منظورتان دقيقا چه كساني است؟
تا زماني كه مجلس نهم سر كار بود، در شوراي فرهنگي - اجتماعي زنان و خانواده اكثر اعضا به دليل زاويه فكري كه با دولت و معاونت امور زنان دارند با وجود تلاشها و پيگيريهاي ما نشد كه تعامل سازندهاي با آنها برقرار كنيم. اين در حالي بود كه بسيار ضرورت داشت. يكي از خلأها و نقاط ضعف حوزه زنان و خانواده تعدد متوليان و مراكزي است كه مدعي سياستگذاري و تصميمگيري و برنامهريزي در اين حوزه هستند كه بعضا اين مراكز و متوليان با هم تضاد فكري و ديدگاهي دارند و همين باعث ميشود بسياري از برنامهها و سياستهايي كه در اين حوزه وجود دارد خنثي يا به طور كلي از موضوعيت خارج شود. گاهي همين وضعيت باعث ميشود كه بسياري از مسائل حتي مطرح نشود.
ارتباطتان با نمايندههاي زن مجلس دهم چطور است؟ اين دوره تغييرات مهمي در مجلس صورت گرفت. از يكسو بيشترين تعداد نمايندههاي زن بعد از انقلاب در اين مجلس است، از سوي ديگر تفاوت ديدگاهي با زنان مجلس قبل دارند و با دولت همراه هستند و نكته مهمتر اينكه در اين دوره زنان مجلس نسبت به دوره گذشته بسيار فعالتر هستند و بر خلاف دورههاي گذشته كه زنان هيچ تحركي در صحن مجلس نداشتند، در اين دوره به خوبي مشخص است كه زنان ميخواهند پا به پاي مردان در تصميمگيريهاي مجلس نقش ايفا كنند و حتي جريان ساز شوند.
قاعدتا با توجه به قرابت فكري كه با نمايندگان اين دوره مجلس داريم اين تعامل خيلي بيشتر است. منتها در اين يك سال گذشته با توجه به اينكه مجلس وضعيت خاصي داشته است و درگير لوايح برنامه ششم و بلافاصله بودجه بوده وقت زيادي را از نمايندگان مجلس گرفت. ما بنا داشتيم ماهي يك بار با فراكسيون زنان مجلس جلسه داشته باشيم كه سه جلسه از آن برگزار شد اما به دليل كار سنگين مجلس بين اين جلسات وقفه ايجاد شد. اما اين نياز همچنان برقرار است و اين تعامل بيشتر خواهد شد. فكر ميكنم هم مجلس و هم ما به عنوان قوه مجريه به اين تعامل نياز داريم تا از پراكندهكاريها و موازيكاريها جلوگيري كنيم. ما براي بسياري از مصاحبههايي كه خانمهاي مجلس انجام ميدهند و برنامههايي كه اعلام ميكنند در دستور كار دارند، پاسخ داريم و بسياري از اين مسائل يا در دستور كار معاونت است يا بررسيهاي لازم انجام شده و در دستور كار كميسيونهاي دولت است و لذا ديگر وقت زيادي نداريم كه مجلس صرف اموري كند كه ممكن است موازيكاري تلقي شود. ما ميتوانيم با همگرايي و همافزايي، برنامههاي مشترك خود را پيش ببريم.
ارتباطتان به عنوان معاون رييسجمهور در امور زنان با قم و مراجع چطور است؟
اين هم يكي از برنامههايي است كه متاسفانه آنچنان كه انتظار داشتيم انجام نشد. من انتظار زيادي داشتم ما سفرهاي چند ماه يك بار را به قم داشته باشيم و گزارشها و مستندات لازم را چند وقت يك بار در اختيار دفاتر مراجع بگذاريم. من ميدانم و مطلع هستم كه به طور مرتب گزارشهايي عليه معاونت و دولت در اختيار مراجع و دفاتر قرار ميگيرد. در اين مدت سهبار من موفق به انجام اين سفر شدم و بايد قبول كنم كه اين كم بودن ارتباط با قم براي ما پايينتر از حد انتظار بوده است.
چه مسالهاي سبب شد تا ارتباط شما با قم كم باشد؟ آيا مانع خاصي در اين مسير وجود داشت؟
مانع خاص به آن معنا نه در واقع بيشتر كمبود وقت سبب اين موضوع بود. دورهاي ما درگير تدوين برنامه ششم بوديم و فشاري كه همزمان با پيگيري اجراي برنامه پنجم توسعه به ما وارد شد. از طرف ديگر ما معاونت را با افت شديد سرمايه اجتماعي تحويل گرفتيم و همه تلاش و وقت و انرژيمان صرف ارتقاي سرمايه اجتماعي شده بود و تقاضاهايي كه براي ديدارها و ملاقاتها و بازديدها داشتيم وقت بسياري از ما گرفت و همه اينها دست به دست هم داد تا ما نتوانيم بحث تعامل سازنده با حوزهها را پيش ببريم كه قطعا در دوره بعد اگر همچنان در معاونت باشم اين موضوع را پيگيري خواهم كرد و اگر نباشم هم توصيه جدي من اين است كه اين موضوع را به طور جدي پيگيري كنند، زيرا ما براي تحقق سياستهاي برنامه ششم توسعه كه استيفاي حقوق شرعي و قانوني زنان در همه زمينهها و حوزهها است به اين تعامل و ارتباط نيازمنديم و بدون اين تعامل نميتوانيم اين سياستها را پيش ببريم.
در همان دو يا سه ديداري كه با مراجع داشتيد برخورد مراجع با شما چگونه بود و اينكه چقدر مساله زنان و اقدامات معاونت زنان برايشان اهميت داشت؟
زمان اين ديدارها بسيار كوتاه و روال به اين شكل است كه تنها فرصت پيدا ميكنيم يك گزارش كلي از آنچه در اين حوزه اتفاق ميافتد كه بيشتر وضعيت و عملكرد و دستاوردها بيان ميشود، ارايه ميدهيم. بعد هم مراجع عظام نظرات خود را مطرح ميكنند و وقت جلسه تمام ميشود. در واقع فرصت گفتوگو پيش نميآيد تا ما هم در رابطه با مباحثي كه مطرح شده است نظر خودمان را مطرح و مستندات لازم را ارايه كنيم. در اين دو سه ديداري هم كه ما با مراجع داشتيم تلاش كرديم طيف متنوعي از مراجع را ملاقات كنيم.
شما در دوره اصلاحات هم در مراكز امور مشاركت زنان مسووليت داشتيد و در اين مسير تازه كار نيستيد. به هر حال دولت اصلاحات هم مخالفيني داشت كه در مسير اجراي برنامهها سنگ اندازي ميكردند اما حملاتي كه شما در اين دوره متحمل شديد از آن سالها خيلي بيشتر بود. فكر ميكنيد دليل اين همه هجمه به شما چه بود؟
در واقع من امروز تاوان دوره اصلاحات را ميدهم. دليل اين هجمهها، حملات و تخريبها عليه معاونت و شخص من به اين دليل است كه ميگويند من برنامههاي دوره اصلاحات را در دستور كار دارم و سياستهاي آن دوره را پياده ميكنم. در سالنامه روزنامه ايران رييس سابق شوراي فرهنگي - اجتماعي زنان و خانواده گفتوگويي را انجام داده و همه برنامههاي دوره اصلاحات را ذكر كرده و گفته همه آنها در اين دوره به عناوين مختلف ديگري پيگيري ميشود. در زمان مجلس ششم ما لايحه الحاق ايران به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان را دستور كار داشتيم. البته اين موضوع به دوره وزارت آقاي دكتر ولايتي باز ميگردد. وقتي ايشان در زمان آيتالله هاشمي وزير امورخارجه بودند قرار بود هياتي صد نفره به رياست خانم شهلا حبيبي در چهارمين كنفرانس جهاني زن در پكن شركت كنند. آن زمان براي اينكه ايران با دست پر در اين اجلاس شركت كند طرح الحاق ايران به كنوانسيون رفع تبعيض مطرح ميشود تا ايران براي اين موضوع پاسخ داشته باشد. بررسيهاي لازم انجام ميشود و مغايرتها با قوانين داخلي هم بررسي ميشود. وقتي من در مركز امور مشاركت زنان مشغول شدم نخستين گزارشي كه از من خواسته شد همين موضوع بود كه موافقين و مخالفين الحاق ايران به اين كنوانسيون چه نظراتي دارند. بعدها اين موضوع در جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه اصلا جاي نظر دادن درباره پيوستن به يك كنوانسيون بينالمللي نيست و طبق قانون اساسي بايد در مجلس مطرح شود، هم مطرح شده و رد شده بود. طبق روالي كه شوراي نگهبان درباره الحاق به كنوانسيون حقوق كودك داشت كه با حق تحفظ كلي موافقت كرده بود، ما طبق همان روال اين مساله را هم بررسي كرديم و اين حق را براي دولت ايران قايل شديم تا هر كجا كه مغايرت با شرع و قانون اساسي و قوانين داخلي ايران باشد درباره آن تعهدي نداشته باشد و به اين شكل لايحه را با حق تحفظ كلي به مجلس ارايه كرديم و مجلس هم تصويب كرد و شوراي نگهبان هم آن را رد نكرد اما سياستي كه در مورد كنوانسيون حقوق كودك را داشت كنار گذاشت و اعلام كرد بايد ماده به ماده همه لايحه مورد بررسي قرار گيرد و مشخص شود كدام مواد كنوانسيون مغاير با شرع و قانون اساسي و قوانين داخلي ايران است. وقتي اين طرح از طرف شوراي نگهبان برگشت خورد، مجلس روي نظر خود پافشاري كرد و طبق قانون لايحه به مجمع تشخيص سپرده شد و از آن زمان به بعد در مجمع در حال بررسي است. در واقع ميخواهم اين موضوع را بگويم كه در آن دوره به دليل فضاي بازي كه متاثر از توسعه سياسي در كشور شكل گرفت ما برنامههايي را در دستور كار خود قرار داديم. يكي از اتهامات ما اين بود كه دورههاي آموزش حقوق انساني زنان و دختران را اجرا كردهايم. ما در آن زمان منابع يونيسف را با كمك اساتيد ايراني بومي كرده بوديم و در اختيار زنان و دختران ميگذاشتيم و مخالفان آن زمان اين آموزشها را فروپاشي خانواده ميدانستند و عليه دولت موضع ميگرفتند. بعدها وقتي دولت نهم سركار آمد، مجلس هفتم تحقيق و تفحصي را از مركز امور مشاركت زنان انجام داد و يكي از متهمان من بودم كه از طريق اين آموزش حقوق انساني موجب فروپاشي بنيان خانواده شدهام و مواردي از اين دست كه نهايتا تبرئه شدم. الان حرف مخالفان اين است كه ما همان سياستها را در دستور كار قرار دادهايم و پيگيري ميكنيم و ابراز نگراني ميكنند.
فكر ميكنيد به طور كلي چرا در مساله زنان نميتوان با مخالفين به يك تعامل رسيد؟ اين مساله تنها مربوط به اين دوره نيست، مساله زنان همواره مورد مناقشه جناحهاي سياسي بوده است و كمترين تعامل در اين زمينه وجود داشته است؟
اخيرا من در دانشگاه صنعتي اصفهان سخنراني داشتم كه عدهاي پلاكاردي در دست گرفته بودند كه روي آن نوشته شده بود معاونت امور زنان مساوي فروپاشي بنيان خانواده. آنجا گفتم كه من هم خانواده دارم، دو دختر دارم و نگران آينده اينها هستم. چرا فكر ميكنيد فقط شما هستيد كه به اين مباحث اهميت ميدهيد. در واقع ميان ما و مخالفين فقط تفاوت رويكرد وجود دارد. ما ميگوييم اگر از اين مسير برويم زودتر و بهتر به هدف ميرسيم اما شما به مسير ديگري اعتقاد داريد. چرا اين حق را فقط براي خود قايل هستيد و براي ما قايل نيستيد؟ شايد بخشي از حقيقت پيش ما باشد. ما خواستار تعامل با مخالفين هستيم اما مخالفين آنقدر بسته فكر ميكنند كه اين حق را براي هيچكس قايل نيستند و تنها خود را صاحب مملكت ميدانند و فكر ميكنند تنها خودشان هستند كه ارزشها و هنجارها برايشان مهم است. در واقع تفاوت اين دو رويكردي كه ميان ما و مخالفين وجود دارد در اينجاست كه آنها نگران از دست رفتن ارزشها هستند و ما نگران روشهايي هستيم كه ارزشها را دارد از بين ميبرد.
به نظرتان آقاي روحاني پيروز انتخابات خواهد بود؟
اميدواريم كه اين اتفاق رخ دهد.
عملكردهاي دولت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اگر بخواهيم به دولت نمره دهيم بايد شرايطي را هم كه دولت در آن قرار دارد در نظر بگيريم و آنچه در آغاز كار تحويل گرفته است. ما به هيچوجه نميتوانيم اين دولت را مثلا با دولت اصلاحات مقايسه كنيم زيرا شرايط مشابهي ندارند. ما بايد عملكرد دولت را از همان سال ٩٢ مورد قضاوت قرار دهيم كه در چه شرايطي سركار آمده و با چه شرايطي تا امروز روبهرو بوده است. اينكه در شاخصهاي مختلف در سال ٩٢ چه شرايطي داشتيم و الان چه شرايطي داريم.
در همین زمینه بخوانید
ارسال نظر