|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۲
کد خبر: ۱۵۳۷۵۴
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۹
سؤال اینجاست که اساسا در صورت آمدن ایشان، وضعیت انتخابات به کدامین سو خواهد رفت؟به عبارت دیگر شانس آقای رئیسی برای موفقیت در برابر دکتر روحانی چقدر است؟
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم صادق زیباکلام . استاد دانشگاه تهران نوشت:

اغراق نیست اگر گفته شود تا اینجا مهم‌ترین و حساس‌ترین مسئله درباره انتخابات ریاست‌جمهوری پیشِ‌رو، موضوع آمدن یا نیامدن تولیت آستان قدس رضوی در عرصه این رقابت است. این فقط اصولگرایان نیستند که همه هوش و حواس‌شان متوجه اعلام کاندیداتوری آقای رئیسی است، اصلاح‌طلبان نیز به دقت و درعین‌حال وسواس، منتظر تصمیم‌گیری او هستند؛ اما چرا این موضوع این میزان حساسیت‌برانگیز شده است؟ درحالی‌که چنین وضعیتی درباره هیچ‌یک از نامزدهای دیگر اصولگرا مطرح نبوده؛ آنچه باعث اهمیت‌یافتن این موضوع شده، تبعات ورود او به این رقابت است. برخی از این تبعات را با وضوح بیشتری می‌توان ملاحظه کرد؛ برای مثال، نخستین و مهم‌ترین نتیجه آمدن ایشان، خارج‌کردن اصولگرایان از بحران - اگر نگفته باشیم بن‌بستی که درباره اتفاقات پیش‌رو به آن دچار هستند- است. با اینکه کمتر از ٤٠ روز به انتخابات نمانده، هنوز مشخص نیست نامزد اصلی اصولگرایان کدام چهره خواهد بود؟ آخرین گردهمایی شماری از آنها پیش از عید، با ١٥ نامزد پایان یافت. بن‌بست اصولگرایان در رسیدن به یک نامزد واحد، از بحران عمیق‌تری حکایت دارد که این جریان مدت‌هاست گرفتارِ آن شده و ناتوانی در انتخاب نامزدی برای شرکت در انتخابات اردیبهشت، صرفا یکی از آثار این بحران است. آمدن حجت‌‌الاسلام رئیسی دست‌کم بن‌بست اصولگرایان در انتخاب نامزد برای رقابت‌های پیش‌ِرو را حل می‌کند. به استثنای محمود احمدی‌نژاد و جریان منتسب به او، سایر اصولگرایان دست بیعت به سمت نامزد اصلی خود دراز می‌کنند. البته جدای از احمدی‌نژاد، برخی اصولگرایان تندرو هم ممکن است نامزدی رئیسی را برنتابند؛ اما آنان هم ظاهرا تمکین خواهند کرد. آمدن تولیت آستان قدس بحران چنددستگی اصولگرایان در انتخابات را حل می‌کند؛ اما از سوی دیگر ملاحظات مهم‌تری چه برای خود ایشان و چه حامیان اصولگرایشان به وجود خواهد آورد. یکی از این دغدغه‌ها، مشخص‌نبودن توان و تجربه اجرائی آقای رئیسی است. به استثنای مدتی که ایشان یکی از مسئولان ارشد دستگاه قضائی بوده، تجربه اجرائی و مدیریت دیگری نداشته‌اند، هیچ ملاک و معیاری هم در دست نیست که به‌عنوان یکی از مسئولان اصلی آن قوه، در بیش از دو دهه، کارنامه اجرائی مشارالیه چگونه بوده است؟ اما این مسئله بزرگی نیست. می‌توان با تعیین مدیری اجرائی به‌عنوان معاون‌اول و سایر اعضای کابینه، این موضوع را تا حدی حل کرد. مسئله اساسی‌تر، نتیجه انتخابات است.  در این تردیدی نیست که اگر این نامزد اصولگرایان وارد عرصه انتخابات شود، نامزدی اجماعی باشد که در مقابل نامزد مجموعه اصلاح‌طلبان و میانه‌روها یعنی دکتر روحانی قرار خواهد گرفت. به عبارت دیگر آمدن آقای رئیسی به‌سرعت انتخابات را دو قطبی آن‌هم از نوع دوم خرداد ٧٦ خواهد کرد. اگر نتیجه باب میل اصولگرایان نشود، آن‌گاه از جنس ناکامی اصولگرایان، محمدباقر قالیباف یا جلیلی نیست، بلکه تبعات آن متفاوت خواهد بود. سؤال این است: آیا حامیان رئیسی حاضر هستند تن به این مسئله بدهند؟ تبعات بعدی ناکامی احتمالی، تأثیر آن بر برنامه‌های بلندمدت آینده او خواهد بود. اگرچه قانونی وجود ندارد که براساس آن، فردی که در انتخابات ریاست‌جمهوری رأی نیاورده نمی‌تواند در سایر مسئولیت‌ها وارد شود؛ اما از منظر شأن اجتماعی وضعیت مطلوبی نخواهد بود که چنین فردی وارد مسئولیت‌های دیگر شود. این ملاحظات در صورتی است که نامزد اصولگرایان موفق نشود.

سؤال اینجاست که اساسا در صورت آمدن ایشان، وضعیت انتخابات به کدامین سو خواهد رفت؟به عبارت دیگر شانس آقای رئیسی برای موفقیت در برابر دکتر روحانی چقدر است؟ بگذارید این‌گونه پاسخ دهیم که اگر تولیت آستان قدس، نامزد انتخابات نشود، تکلیف انتخابات تا حدی روشن است. دکتر روحانی ظرفیتی درخور برای پیروزی در انتخابات دارد؛ ممکن است افراد درباره کاهش یا افزایش آرای او نسبت به سال ٩٢ نظر یکسانی نداشته باشند؛ اما واقعیت آن است که هر فردی که از اصولگرایان در مقابل ایشان قرار بگیرد، عملا شانسی برای موفقیت نخواهد داشت؛ اما اگر آقای رئیسی وارد میدان انتخابات شوند، کار به این سادگی‌ها نخواهد بود؛ جدای از آنکه برای حامیان ایشان، موضوع بسیار حائز اهمیت خواهد شد، آنان تمام توان و هرچه امکانات در اختیار دارند از صداوسیما می‌گیرند تا تریبون‌های در اختيار، مطبوعات و سایر رسانه‌های وابسته به خود را جملگی به نفع آقای رئیسی بسیج کنند. از سوی دیگر تشکل‌هایی مانند روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به همراه بسیاری از روحانیون از ایشان پشتیبانی خواهند کرد. همچنین حملات به دولت یازدهم و رئیس‌جمهور و اصلاح‌طلبان، تندتر می‌شود و بالاخره کمپین ستاد اصولگرايان در موقعیت بی‌اعتبارکردن اقدامات چهار سال گذشته قرار خواهد گرفت؛ روشی شبیه تبلیغات انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد در برابر مرحوم آیت‌الله هاشمی در سال ٨٤. سؤال اساسی این است که با وجود همه این اقدامات، اصولگرایان می‌توانند بر دکتر روحانی و پشتیبانی مردم از او غلبه کنند؟ در پاسخ باید گفت معلوم نیست با وجود پشتیبانی گسترده از یک سو و تخریب دولت و رئیس‌جمهور از سوی دیگر، باز هم نتیجه به کام اصولگرایان و نامزد آنان باشد. عامل تعیین‌کننده در حقیقت رأی‌دهندگان بالقوه اصلاح‌طلب هستند؛ کم نیستند رأی‌دهندگان بالقوه حامی دکتر روحانی که خیلی اصراری بر شرکت در انتخابات ندارند. استدلال‌شان هم همان استدلال همیشگی است؛ ما دفعه قبل در انتخابات شرکت کردیم و به دکتر روحانی رأی دادیم؛ اما چیزی عوض نشد؛ رأی‌دادن اساسا فایده‌ای ندارد و مسئولان هر کاری که بخواهند انجام می‌دهند و دلایلی از این دست، به همین دلیل نگارنده معتقد است ممکن است رأی دکتر روحانی کمتر از آرای او در سال ٩٢ شود؛ اما اگر آقای رئیسی نامزد اصولگرایان باشد، موج و تحرکی جدی در میان بدنه رأی اصلاح‌طلبان و آرای خاموش و حتی غیرمذهبی‌ها ایجاد خواهد شد. نگرانی از احتمال پیروزی اصولگرایان ممکن است باعث شود بسیاری از کسانی که در شرایط فعلی بنای شرکت در انتخابات را ندارند، برای جلوگیری از موفقیت اصولگرایان، برخلاف تمایل‌شان در انتخابات شرکت کنند و به‌طور طبیعی، انتخاب آنان دکتر روحانی خواهد بود. نکته مهم آن است که از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، نامزدی آقای رئیسی بر سبد آرای اصولگرایان تأثیر چندانی نمی‌گذارد. هواداران جریان اصولگرا چه رئیسی بیاید چه نیاید در انتخابات شرکت می‌کنند؛ اما درباره بسیاری از اقشار و لایه‌های اجتماعی دیگر، به‌ویژه در میان دانشجویان و تحصیل‌کرده‌ها، کارکنان دولت و شرکت‌های بزرگ دولتی و بخش خصوصی متولدين دهه‌های ٦٠ و ٧٠، شهرنشین‌ها و طبقات بالای متوسط، اقلیت‌ها، آمدن و نیامدن آقای رئیسی در تمایل به شرکت در انتخابات، تأثیر زیادی خواهد داشت و احتمال زیادی وجود دارد در دقیقه ٩٠، تصمیم به شرکت گسترده در انتخابات بگیرند. هیچ نظرسنجی دقیق و هیچ حدس و گمانه واقع‌بینانه‌ای از تعداد این‌دست رأی‌دهندگان یا آرای خاکستری وجود ندارد؛ اما این پدیده در دوم خرداد ٧٦ اتفاق افتاد و شرکت این اقشار در آن انتخابات، رقم باورنکردنی ٢٠‌ میلیون رأی به نامزد جناح چپ را به بار آورد. مشابه این پدیده در انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢ رخ داد و ١٩‌میلیون رأی برای دکتر روحانی به بار آورد. آخرین‌بار هم شاهد وقوع آن در انتخابات مجلس دهم بودیم. شرکت آن اقشار باعث شد حتی یکی از نامزدهای سرشناس اصولگرایان در تهران و بسیاری دیگر از حوزه‌های انتخابیه نتوانند به مجلس بروند. آمدن آقای رئیسی قطعا یک‌سری مشکلات را برای اصولگرایان حل خواهد کرد؛ اما فراموش نکنیم که درعین‌حال، مشکلات بنیادی‌تری را، هم برای اصولگرایان و هم برای خود ایشان رقم خواهد زد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین