کد خبر: ۱۵۱۴۲۰
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۱
فصل مشترک ما با روسیه در بحران سوریه یک عنوان اصلی دارد و آن مبارزه با تروریسم است؛ تروریسمی که هر دو کشور و کل منطقه را درگیر خود کرده است.
مساله سوریه از ۶ سال پیش تاکنون به یکی از بحران های اصلی خاورمیانه تبدیل شده است و آنچنان که شواهد وقراين نشان می دهد، جنگ جهانی کوچکی در سرزمین شام روی داده که اکنون به روزهای پایانی خود نزدیک می شود. احتمالا در سال ۲۰۱۷، جنگ داخلی در این کشور تمام شود و مردم سوریه به آرامش برسند. برای بررسی وضعیت سوریه در شرایط فعلی با محمد رئوف شیبانی ، سفیر سابق کشورمان در دمشق گفت‌وگویی داشته ایم که در ادامه از نظر می گذرد. شیبانی در حال حاضر، عضو شورای راهبردی روابط خارجی است و به عنوان یک دیپلمات کاربلد و با تجربه، بر روی مساله سوریه ، اشراف خوبی دارد. شیبانی، دیپلماتی است که در زمان جنگ‌های ۲۲ روزه و ۳۳ روزه نیز سفیر ایران در لبنان بود و او را می‌توان مرد شرایط حساس دانست.او در گفت‌وگو با«قانون» از مذاکرات اخیر آستانه، ژنو، نقش روسیه و آمریکا در فرآیند صلح در سوریه، جایگاه کردها ، اثرگذاری جمهوری اسلامی ایران و دیگر موضوعات گفته است.

اگر اجازه دهید بحث را با ارزیابی مذاکرات ژنو 4 آغاز کنیم. هر کدام از طرف‌های شرکت‌کننده پس از تقریبا 10 روز مذاکره چه دستاوردهایی را به دست آوردند؟

همان‌طور که استحضار دارید، دور چهارم مذاکرات ژنو چندی قبل برگزار شد و در این نشست طیفی از معارضان و نمایندگان دولت سوریه در نشست افتتاحیه این اجلاس رودرروی هم شروع مذاکرات را اعلام کردند. به اعتقاد تحلیلگران، می‌توان به دو موضوع در رابطه با ژنو 4 اشاره کرد. اولا تحلیلگران معتقدند ژنو4 نوعی واکنش به نشست آستانه است و ثانیا این نشست را قبل از اینکه شروع دور جدیدی از مذاکرات بین معارضه و دولت سوریه قلمداد کنند، آن را به‌دلیل پایان دوره ماموریت آقای دی‌میستورا، نماینده دبیرکل سازمان ملل، تقدیر و بدرقه آقای دی‌میستورا از مسئولیت‌شان مي‌دانند. ولی در رابطه با سوالی که شما پرسيديد، دولت و معارضان در این نشست شرکت کردند؛ آنچه که به عنوان دستاورد دولت سوریه می‌توان به آن اشاره کنیم [عبارت است از] اولا اینکه دولت سوریه با حضور در این نشست مجددا بر موضع همیشگی خود مبنی بر آمادگی برای مذاکره جهت حل‌ و فصل سیاسی بحران سوریه تاکید کرد. این خود یک نکته مثبت و دستاوردی است که نظام در افکار عمومی به دست آورد. دوم اینکه معارضه با طیف وسیع‌تری در این نشست حاضر شد؛ نمایندگان جریان‌های مسلح که در این نشست کنار معارضان سیاسی حضور پیدا کردند،خود تاکید و اعتراف مجدد به دولت سوریه است و دولت سوریه با کشاندن جریان‌های مسلح به پای میز مذاکره موفق شد که اعتراف مجددی را از آن گروه‌های مسلح و طیف نظامی معارض به دست بگیرد. نکته سوم ورود طیف‌های جدیدی از معارضه به بدنه تیم مذاکره‌کننده از جمله گروه مسکو و گروه قاهره است که از دو جهت برای دولت سوریه حايز اهمیت است: اولا اینکه جریانی از معارضه در این گروه وارد شده که دولت سوریه را جزيی از راه حل می‌داند و معتقد به حل و فصل سیاسی بحران در درون حاکمیت است. دوم اینکه وجود طیف‌های متعدد در بدنه تیم مذاکره‌کننده از طرف معارضه، دامنه گسترده‌تری از خواسته‌های اجتماعی و سیاسی را دربرمی‌گیرد و پوشش می‌دهد. دستاورد دیگری که می‌توان برای دولت سوریه از مذاکرات ژنو4 عنوان کنیم، در بحث محتوایی است که دولت سوریه بار دیگر موفق شد مساله تروریسم و ضرورت مقابله با آن را در دستور کار مذاکرات قرار بدهد. همان‌طور که خوانندگان عزیز استحضار دارند، در ابتدای شروع دور چهارم مذاکرات ژنو، آقای دی‌میستورا سه موضوع را به عنوان دستورکار مطرح کرد: مساله تشکیل حاکمیت یا دولت، مساله تدوین قانون اساسی و مساله انتخابات. نمایندگان دولت سوریه در این مذاکرات فشار مضاعفی را وارد کردند که همچنان موضوع تروریسم که به عنوان تهدیدی برای سوریه، منطقه و جامعه بین‌الملل محسوب می‌شود نيزبه عنوان موضوع اصلی مذاکرات در دستور کار مذاکرات قرار بگیرد که در این دور از نشست ، نمایندگان دولت سوریه موفق شدند که این کار را انجام بدهند. اما معارضه چه دستاوردهایی را به دست آورده؛ شاید بتوان به موارد زیر اشاره کرد. اولا علی‌رغم خسارت‌های میدانی و روند رو به ضعف معارضه مسلح در میدان، این گروه همچنان خود را به عنوان یک طرف معادله حل و فصل بحران سوریه مطرح کرد و حضورش تاکید بر این موضوع بود که همچنان به عنوان یک طرف معادله مطرح است. دوم اینکه موفق شد همچنان موضوع تشکیل حاکمیت جدید، تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات را که در واقع از نگاه معارضه به عنوان یک مرحله انتقالی محسوب می‌شود ، به عنوان محورهای دستورکار مذاکرات حفظ کند. سوم اینکه طیفی از جریان‌های مسلح که از طریق نظامی خواهان سرنگونی نظام هستند و سابقه تروریستی داشتند را در قالب مذاکرات ژنو زیر چتر حمایت سیاسی بیاورد و از لایحه بین‌المللی مقابله با تروریسم خارج کند. این تقریبا عمده دستاوردهای دو طرف از دور چهارم مذاکرات ژنو است.

همان‌طور که در مورد آخر اشاره کردید ، کدام یک از گروه‌ها ممکن بود در فهرست تروریستی قرار بگیرند؟

خیلی از این جریانات مسلح که الان با اسامی متعدد و مختلف در صحنه حضور دارند، از نظر ایدئولوژی و رویکرد، مشابه جریانات تروریستی مثل داعش و جبهه ‌النصره هستند؛ صرفا یا انشعاب پیدا کردند یا نام خودشان را تغییر دادند ولی ایدئولوژی، خواسته و نگاه کلی آن‌ها مشابه نگاه داعش و جبهه النصره است. در عین حال اگر قرار است در جامعه‌ای تغییری سیاسی اتفاق بیفتد، استفاده از سلاح، عمل غیرقانونی و غیر قابل قبولی است و جریانی که رویکرد مسلحانه به خود می‌گیرد عملا یک جریان تروریستی قلمداد خواهد شد. در قالب این مجموعه‌ها احرار الشام و جیش‌الاسلام به عنوان دو گروه اصلی مسلح هستند که صبغه تروریستی دارند اما در حال حاضر در مذاکرات جاری نماینده خودشان را در این نشست دارند.

با توجه به سطح بی‌اعتمادی و اختلافات موجود بین طرف‌های مذاکره‌کننده سوری، از نظر شما می‌توان امید داشت که این دور از مذاکرات صلح که به گفته فرستاده ویژه سازمان ملل متحد در امور سوریه از 23 مارس از سر گرفته می‌شود، می‌تواند به بحران 6 ساله کشور پایان دهد؟

چند عامل در بحران سوریه را نباید نادیده بگیریم و در نظر گرفتن این فاکتورها عملا افق حل بحران را برای ما روشن‌تر خواهد کرد که آیا افق در دسترس است یا دور از دسترس. نکته اول اینکه بحران سوریه یک بحران بسیار عمیق و پیچیده‌ای است و تداخل خواسته‌های داخلی مردم سوریه با منافع و مصالح خارجی بر پیچیدگی این بحران افزوده است. نکته دوم وجود اختلاف دیدگاه بین جریان‌های مختلف و گروه‌های متعدد معارضه اعم از سیاسی و نظامی است که این نيز امکان حصول وحدت نظر و وحدت رویه را بین معارضه بسیار دشوار می‌کند. بخشی از معارضه خواستار آتش‌بس شدند، بخشی از معارضه و گروه‌های مسلح زیر بار آتش‌بس نمی‌روند و همچنان که شاهد هستید، در عین حالی که عنوان آتش‌بس بر تحولات سوریه سایه انداخته، شاهد انفجارات و عملیات‌های تروریستی متعدد در گوشه و کنار خاک سوریه هستیم. در روز گذشته انفجار دوگانه‌ای را در منطقه «باب الصغیر» سوریه شاهد بودیم که بیش از یکصد نفر کشته و زخمی دربرداشت. نکته سوم اینکه در درون معارضه سیاسی وجود سه طیف مختلف تحت عنوان ریاض، مسکو و قاهره امکان دست‌یابی به وحدت موضع بین این گروه‌های مذاکره‌کننده را دشوار می‌کند، به‌ویژه در رابطه با موضوعات مهم و جوهری که در واقع در خلال مذاکرات اصلی اتفاق خواهد افتاد. نکته چهارم عدم اعتماد موجود بین دو طرف مذاکره‌کننده است که دست‌یابی سریع به توافق را دشوار خواهد کرد. وجود عدم اعتماد و بی‌اعتمادی بین دولت و معارضه و گروه‌های مسلح در واقع همچنان به دلیل اختلاف افق نگاه دو طرف نسبت به دست‌یابی به راه حل پایدار است. دولت سوریه همچنان خواستار استمرار حاکمیت و مقابله و مبارزه با جریان‌های مسلح است و از طرف دیگر گروه‌های مسلح خواستار ساقط کردن حاکمیت و تغییر حاکمیت فعلی و به دست گرفتن حکومت و موسسات در سوریه هستند. این تفاوت نگاه و شکاف موجود بین خواسته‌های دو طرف و بی‌اعتمادی بین دو طرف، خود شرایط را دشوار می‌کند. نکته دیگر در واقع این است که آقای دی‌میستورا، روز 23 مارس را نشست کارشناسی و نشست اصلی ژنو اعلام کردند که در این نشست مباحث مهم و اساسی درباره بحران سوریه مورد بحث قرار می‌گیرد؛ از جمله موضوع تروریسم و ضرورت مبارزه با آن.همچنین تعیین حاکمیت، تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات که همان‌طور که عرض کردم به دلیل دور بودن نگاه دو طرف مذاکره‌کننده نسبت به تعبیر و تفسیر هر کدام از این موضوعات، به اعتقاد من امکان دست‌یابی سریع به توافق بین دو طرف را دور از دسترس نگه داشته است. در شرایط فعلی برای دولت سوریه، اولویت مبارزه با تروریسم است، در حالی‌که مسلحین به دست‌ آوردن حاکمیت و حکومت در سوریه را اولویت خود قرار دادند. طبیعی است که دولت سوریه به ژنو نخواهد رفت که حکومت را تسلیم معارضه کند و معارضه نيز متقابلا حاضر نخواهد شد که به عنوان ابزاری در دست دولت سوریه تبدیل بشود جهت نابودی جریان‌های مسلحی که به عنوان ستون فقرات معارضه سیاسی در مذاکرات عمل می‌کنند. اما آنچه که مهم است این نکته است که روندی که در حال حاضر در تحولات سیاسی و نظامی سوریه طی می‌شود، حرکت به سمت توافق بر سر حل و فصل سیاسی بحران به جای دست‌یابی به اهداف از طریق نظامی است که یعنی تقریبا اجماع به سمتی سوق پیدا می‌کند که حل و فصل سیاسی بر راه حل‌های نظامی غلبه پیدا می‌کند.

با توجه به تحولات شمال سوریه آیا نیروهای تحت حمایت ترکیه در شهر الباب متوقف شدند یا همچنان احتمال حرکت این نیروها از مسیر «تل ابیض» به سمت الرقه وجود دارد؟

من معتقدم که تمایل ترکیه بدون تردید همچنان استمرار حرکت به سمت الرقه است. یعنی تمایل ترکیه این است که به هر حال بتواند به سمت الرقه حرکت کند و هدفش نيز قبل از اینکه مبارزه با داعش باشد، مقابله با وجود کردها در منطقه شمال سوریه است که ترکیه از آن به عنوان یک تهدید وجودی نام می‌برد. این در شرایطی است که سیاست ترکیه در حال حاضر با رویکرد آمریکا و حتی روسیه در این منطقه در تعارض قرار دارد. نشست آنتالیا بین فرماندهان ارشد نظامی ترکیه، آمریکا و روسیه در واقع تفهیم واقعیت‌های میدانی از سوی آمریکا و روسیه به سیاست‌مداران ترک بود. تحلیلگران مختلف معتقدند که ترکیه به دلیل اشتباهات پی‌درپی که در بحران سوریه انجام داد، همچنان به عنوان یکی از طرف‌های زیان‌کننده در این بحران است. این تحلیلگران با خوش‌بینانه‌ترین حالت معتقدند که تنها دستاورد ترکیه از تحولات میدانی شمال سوریه صرفا عقب‌راندن اکراد به مناطق غرب فرات و در صورت پیش‌رفت مثبت امور میدانی، موافقت با تشکیل منطقه امن در حوزه تحت نفوذ ترکیه خواهد بود.

چرا آمریکا همچنان اصرار دارد که کردها نیروی مبارز علیه داعش در سوریه باشند؟

سیاست آمریکا در منطقه از دیرباز، سیاست تقویت جریان‌های قومی و ایجاد فاصله بین اقوام و ادیان مختلف بوده است. تجربه سیاستی که آمریکا در قبال بحران عراق اتخاذ کرد، عملا ایجاد فاصله بین طوايف و اقوام مختلف در این کشور بود و در سوریه نیز فرصت را از بحران ایجاد شده غنیمت شمرد و جریان کردی که به عنوان یک عنصر موثر در معادلات میدانی است را تقویت و سازماندهی کرد و نهایتا از آن به عنوان جریانی که می‌تواند اهداف آمریکا در منطقه را تحقق بدهد، استفاده کرد. وجود یک جریان کردی مستقل در منطقه در درجه اول ترکیه را به شدت مورد تهدید قرار می‌دهد. اینجاست که سیاست ترکیه با آمریکا در تضاد و تناقض قرار می‌گیرد و ترکیه علی‌رغم اینکه به عنوان یک هم‌پیمان آمریکا در منطقه قلمداد می‌شود، در این موضوع از نظر محتوایی به شدت در تعارض قرار گرفته و تلاش مضاعفی را انجام می‌دهد تا مانع از شکل‌گیری این هویت به عنوان یک هویت مستقل یا حتی در قالب‌های ضعیف‌تر از جمله فدرال یا خودمختاری شکل بگیرند و هویت پیدا کنند.

در روزهای اخیر رسانه‌ها از تشدید حضور نظامی و افزایش تعداد سربازان آمریکایی در شمال سوریه خبر دادند. پیشتر نيز رییس‌جمهورآمریکا از ایجاد مناطق امن در سوریه به عنوان راه حلی برای مشکل آوارگان، همکاری با روسیه و حتی دمشق در مبارزه علیه داعش و استراتژی قاطعانه‌تر برای نابودی داعش صحبت کرده بود. در مجموع با تحرکات اخیر واشنگتن، سیاست دولت جدید آمریکا در قبال بحران سوریه را چطور می‌توان ارزیابی کرد؟

سیاست آمریکا در دوران ترامپ، طبیعتا تفاوت‌هایی با سیاست‌های اوباما خواهد داشت. به اعتقاد من در درجه اول سیاست براندازی حاکمیت سوریه همچنان در دستور کار دولت آمریکا قرار دارد؛ این سیاست در دوران اوباما وجود داشته و همچنان در دوره ترامپ نيزوجود خواهد داشت و یک سیاست ثابت آمریکاست. اما آن چیزی که در واقع این سیاست را به تاخیر انداخته، عدم وجود جایگزین و ترس از ایجاد یک خلأ قدرت در منطقه است. به همین خاطر آمریکا در حال حاضر به دنبال کسب وقت است و در شرایط فعلی زمان را مناسب برای تغییر حاکمیت نمی‌بیند. به همین خاطر آقای ترامپ در شرایط فعلی، رویکرد تاکتیکی خود را تغییر می‌دهد و تحت شعار ضرورت مبارزه با داعش و تروریسم، دستورالعمل دولت جدید خود را تدوین می‌کند. نکته دیگر با توجه به پایان زمان استفاده و تاریخ مصرف برگه داعش از سوی آمریکا، سیاست آمریکا به سمت استفاده از داعش در کارکرد جدید حرکت می‌کند و احتمالا نمونه‌های جدیدی را در استفاده از داعش توسط آمریکا در آینده در منطقه- در مناطق نزدیک یا دورتر از خودمان- شاهد خواهیم بود. محور دیگر سیاست آمریکا، اتخاذ سیاست فعال‌تر از گذشته در تحولات سوریه و و روشن‌تر و واضح‌تر از اوباما در تحولات سوریه و عراق خواهد بود که علايم آن را در حال حاضر شاهد هستیم. همان‌طور که اشاره کردم، همچنان هدف آمریکا اسقاط حاکمیت است و تشکیل منطقه امن نيز با اهداف مختلف در دستور کار قرار خواهد گرفت؛ از جمله تضعیف دولت مرکزی و حرکت به سمت تقویت جریان‌های مسلح همسو با منافع آمریکا جهت اسقاط حاکمیت در سوریه.

این فعال‌تر شدن آمریکا در سوریه و همچنین همکاری‌های نزدیک بین مسکو، آنکارا و واشنگتن باعث شده تا برخی از تحلیلگران این نگرانی را مطرح کنند که ایران در تصمیم‌گیری نهایی درباره حل بحران و آینده سوریه نقشی حاشیه‌ای خواهد داشت. آیا نزدیکی روسیه به ترکیه و آمریکا در موضوع سوریه می‌تواند به ضرر نقش و منافع ایران در این کشور باشد؟‌

طبیعی است که حضور قدرت‌ها برای مدیریت بحران‌های منطقه‌ای از جمله بحران سوریه قطعا با هدف تامین منافع مردم سوریه و ملت‌های منطقه انجام نمی‌شود بلکه هدف آن‌ها تقسیم منافع خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران همواره معتقد بوده که بحران‌ها در کشورهای منطقه باید در درجه اول از طریق توافق داخلی بین طرف‌های منازعه حل و فصل بشود و اگر این امر امکان‌پذیر نبود، در درون منطقه به توافق و اجماع منطقه‌ای دست پیدا کرد. متاسفانه ابعاد بحران سوریه به گونه‌ای گسترش پیدا کرده که بازیگران بین‌المللی در حال حاضر نقش اصلی را در این بحران ایفا می‌کنند. حالا آیا اینکه این بازیگری تا چه حدی جایگاه و منافع جمهوری اسلامی ایران را مورد تعرض قرار می‌دهد یا نمی‌دهد، این را زمان ثابت خواهد کرد ولی آن چیزی که تجربه ثابت کرده، با توجه به حکمتی که در سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران‌های مختلف از جمله بحران افغانستان، عراق، در حال حاضر سوریه و تحولات لبنان ثابت کرده و با توجه به جایگاه جمهوری اسلامی ایران و برگه‌های قدرتی که ما در منطقه در اختیار داریم، عدم توجه به نقطه‌نظرات جمهوری اسلامی ایران در حل و فصل موضوعات منطقه‌ای که با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در ارتباط تنگاتنگ است، قطعا پیش نخواهد رفت. به بیان دیگر قدرت‌های درگیر در بحران‌های مشابه بحران سوریه و عراق، در چگونگی سیر این تحولات به این واقعیت رسیدند که با توجه به نگاه جمهوری اسلامی ایران و عدم تعرض به منافع جمهوری اسلامی ایران در حل و فصل بحران منطقه، بایستی به نگاه جمهوری اسلامی ایران توجه کنند و اینکه راه‌حل‌هایی که آن‌ها طراحی می‌کنند، نباید متعرض منافع جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد. این امر مورد اعتراف بسیاری از کشورهای منطقه‌ای و بین‌المللی است.

این برگه‌های قدرتی که ایران به طور خاص در سوریه دارد چیست كه باعث می‌شود دیگران همچنان پایبند این نگاه باقی بمانند؟

جمهوری اسلامی ایران در میدان سوریه حضور موثر و تاثیرگذاری دارد. آن چیزی که در تحولات آینده تعیین‌کننده است، وضعیت میدانی است. اگر وضعیت میدانی به‌گونه‌ای نباشد که کمک‌کننده به طراحی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی باشد، قاعدتا برگه سنگین و قدرتی در میدان خواهد بود.

اجازه بدهید کمی بحث ایران و روسیه را باز کنیم. ایران و روسیه تاکنون به عنوان متحدان دولت سوریه به طور مشترک برای حفظ حکومت تلاش کردند. میان دو کشور علاوه بر حفظ حکومت، در چه زمینه‌های دیگری اشتراک نظر وجود دارد و در مقابل، نقاط اصلی اختلاف بین مسکو و تهران در حل بحران و آینده سوریه چیست؟

فصل مشترک ما با روسیه در بحران سوریه یک عنوان اصلی دارد و آن مبارزه با تروریسم است؛ تروریسمی که هر دو کشور و کل منطقه را درگیر خود کرده است. محور دیگری که ما و روس‌ها در آن انطباق نظر داریم، حفظ و تقویت حاکمیت‌هایی است که خواستار ممانعت و جلوگیری از طرح‌های نظام سلطه در منطقه هستند. محور دیگر، مقابله با سیاست‌هایی است که باعث تغییر جغرافیای سیاسی و معادلات قدرت در منطقه می‌شود، به گونه‌ای که این تغییرات منافع کشورهای منطقه، ایران و روسیه را مورد تهدید قرار بدهند. این تقریبا سرفصل‌های اصلی کاری است که در منطقه با روسیه انجا می‌دهیم. ولی در عین حال روسیه با عنایت به جایگاه بین‌المللی که دارد، طبیعی است که التزامات و تعهدات خاصی را در برابر قدرت‌های مشابه خود دارد و به همین خاطر نحوه عملکرد این کشور در بحران سوریه تفاوت‌هایی با ما دارد و احتمالا این التزامات و تعهدات نيز رویکردهای غیر منطبق با نگاه جمهوری اسلامی را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. به هر حال تحلیل، نگاه و منافع هر کشوری مختص آن کشور است و طبیعی است که تمام منافع دو کشور نمی‌تواند صد در صد با یکدیگر انطباق داشته باشد. ولی آن چیزی که مهم است تجربه موفق ما و روسیه تحت عنوان یک همکاری استراتژیک در مقطع فعلی است که با هدف دور ساختن منطقه از بحران‌های پی‌درپی و جنگ‌های ناخواسته صورت می‌گیرد. بقیه مسائل ذیل این اصول کلی تعریف می‌شود؛از جمله شرایط حل و فصل بحران، چگونگی حل و فصل بحران و زیر مجموعه‌های آن مثل تشکیل منطقه امن و بحث‌های دیگری که در طول سال‌هال گذشته تاکنون ما شنیده‌ایم. اما آنچه که به عنوان نگاه راهبردی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات کشورهای منطقه همواره مورد تاکید قرار گرفته و همچنان مورد تاکید قرار دارد این است که سرنوشت کشورها به دست مردم آن بایستی طراحی و تعیین شود. نقشی که بازیگران خارجی در بحران‌ها می‌توانند ایفا کنند فراهم کردن زمینه‌های مناسب برای مردم آن کشور و طرف‌های متنازع برای دست‌یابی به حل و فصل سیاسی و نقطه مشترک است. در سوریه نيز رویکرد ما به همین نحو بوده است که همواره تاکید داشتیم که این مردم سوریه هستند که سرنوشت آینده، حاکمیت، ریاست جمهوری، دولت، قانون و مجلس خودشان را باید تعیین کنند. آن چه که ما بایستی انجام دهیم، فراهم کردن زمینه و مهیا کردن بستر مناسب برای انجام مذاکرات همه‌جانبه و فراگیر بین طرف‌های مختلف است و در صورتی که مردم سوریه به این توافق دست یافتند، همه طرف‌ها ملزم به احترام به این توافقات هستند.

بحران سوریه در مرحله حساسی قرار دارد. با توجه به این موضوع سیر تحولات سیاسی و میدانی در سوریه به چه سمتی حرکت کند، می‌تواند منافع ایران را به خطر بیندازد؟

سوال شما را به این نحو مطرح کنیم که چه شرایطی در سوریه پیش بیاید که از منافع جمهوری اسلامی ایران نيز حافظت کند. تصورم این است که در انتهای پاسخ به سوال قبلی، این جواب در آن نهفته است. این که به هر حال اگر در این بحران، مردم سوریه خودشان تعیین‌کننده سرنوشت خودشان باشند، این به طور قطع منافع و نگاه جمهوری اسلامی ایران را نيزتامین می‌کند. ما معتقدیم که هر چه سریع‌تر بحران خانمان‌سوز در سوریه بايدپایان پیدا کند.حل‌ و فصل بحران از طریق مذاکرات و نه از طریق نظامی باشد، قدرت بایستی مجددا به دولت مرکزی برگردد و همه طرف‌ها تلاش کنند که قدرت دولت مرکزی را تقویت کنند،دولت امکان مدیریت تحولات را به ویژه در مقابله و مبارزه با تروریسم داشته باشد و حرکت تحولات به سمتی باشد که این پدیده نامتنجانسی که در منطقه تحت عنوان تروریسم و جریان‌های افراطی و تکفیری شکل گرفته، هرچه زودتر از منطقه رخت ببندند. با نوع رویکردی که جمهوري اسلامي ايران در سالیان گذشته تاکنون داشته و تجربه موفقی که در بحث مقاومت و محور مقاومت و ایستادگی در برابر اطماع رژیم صهیونیستی داشته، طبیعی است که تقویت هرچه بیشتر محور مقاومت به عنوان نگاه اصولی جمهوری اسلامی ایران در قبال روند تحولات منطقه باشد.

ایران برنامه‌ای برای خروج نیروهای تحت حمایت و هم‌پیمان خود از سوریه دارد؟

ما بنا نداریم که در سوریه بمانیم. اولا اینکه جمهوری اسلامی ایران نیروی رزمنده‌ای به این عنوان ندارد؛ آن‌گونه که حضور فیزیکی عناصر مسلح دیگر کشورها و بازیگران خارجی در حال حاضر در میدان سوریه وجود دارد، ما به این مفهوم نیرو نداریم. جمهوری اسلامی ایران بارها نيز تاکیده کرده که صرفا در سطح رایزنی و مشاوره نظامی حضور دارد و بعضا فرماندهان نظامی ما جهت رایزنی در میدان حضور دارند و به فرماندهان نظامی سوریه مشورت می‌دهند. ولی در عین حال چنانچه دامنه بحران و خطرات تروریسم محدودتر بشود و اطمینان خاطر بیشتری برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند که خطری منطقه را تهدید نمی‌کند و خطری منافع جمهوری اسلامی ایران را مورد تهدید قرار نمی‌دهد، قطعا جمهوری اسلامی ایران چه در سطح مشاوره نظامی و چه سطح نیروهای هم‌پیمان بنای ماندن و استمرار حضور در کشور سوریه را نخواهد داشت.

منبع: قانون
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین