|
|
امروز: چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۴
کد خبر: ۱۵۰۶۴۰
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۳
در آن زمان احزاب نيز در نبود وي لطمه خوردند. اگرچه خوشبختانه بعد از مدتي كه سلامت ذهني خود را به دست آورد، به كمك اصلاح‌طلبان آمد، ولي آن شادابي، نشاط و خلاقيت قبلي را نداشت.
 روزهاي اوج‌گيري يك جريان نوانديش در ايران بود. زماني كه برخي سعي مي‌كردند بسياري از توهم‌هاي به جامانده را پاك‌سازي‌كنند و به مردم، روي ديگر سكه را نشان دهند. يكي از مغزهاي متفكري كه از اصلي‌ترين نهادامنيتي جمهوري اسلامي دور شده بود و سعي مي‌كرد در قالب جريان‌هاي ‌مردم نهاد، دگرانديشي كند با «ت.م» هاي حساب شده، سرب داغ به گلويش ريختند. در آن‌بازه، اشباح‌ترور گمان مي‌كردند كه مي‌توانند راه را با هفت‌تيركشي بر نفوذتفكر مخالف خود ‌ببندند و به همين بهانه بهشت را به خون كشيدند.شايد اين جريان‌هاي منحوس تصور داشتند كه فركانس اصلاحات از گلوي امثال سعيد حجاريان سطح جامعه را فراگرفته است و نمي‌خواستند بفهمند كه تغيير اذهان،افكار و عقيده با شليك و قلق‌گيري از پا نمي‌افتد.

22اسفند، هم روز بزرگداشت شهدا و هم سالگرد ترور حجاريان است. فردي كه قرباني شد،از حق خود گذشت،اتهام خورد و امروز ضارب او همانند آن‌سال‌ها با همان تفكر برگرفته از تاريك‌‌خانه‌ها به كار خود افتخار مي‌كند.بدون‌شك، آن ضارب كه اقدامش، مهر مردودي از جانب رهبر نظام نيز بر آن خورده‌شد، در اين راه تنها نبود. او نتيجه‌‌سال‌ها عقده، سرخوردگي،خودخواهي، توهم و خودبرتربيني تفكري بود كه مانند ناسزا به گوش ما رسيد ولي كسي نپرسيد كه اين تفكر در دهه 70 ايران از چه دمل چركيني سربرآورده بود كه اين‌گونه با بغض دست به اسلحه شد. اقدامي كه شايد آن‌ها و سردمداران‌شان را براي اندكي خشنود كرد، ولي آن زمان را مي‌توانيم تاريخ انقضاي اشباح تاريك‌‌خانه‌هاي خودخواهي بخوانيم. براي يادبود آن روزگار نه چندان دور، به سراغ برخي از شخصيت‌هاي سياسي نزديك به جريان اصلاحات كه در بازه‌‌اي تاريخي با سعيد حجاريان همگرايي داشتند، رفتيم. هر كدام از آن‌ها بدون استثنا، حجاريان را يك قوه‌عاقله مي‌خواندند كه ترور او، عامل تاسف‌برانگيز دوران شده بود ولي بيشتر از آن، نفرت نهفته‌اي كه از عدم تحمل مخالف در جريان رقيب آن‌ها وجود داشت، ذهن را درگير مي‌كرد. در ادامه، پاسخ اين شخصيت‌هاي سياسي را به اين سوال مشترك كه چرا «سعيد‌حجاريان» بايد هدف ترور قرار مي‌گرفت، با يكديگر پي‌‌مي‌گيريم:

ترور حجاريان،پديده شوم ترور را پايان داد

مصطفي‌تاج‌زاده/ معاون وزيركشور دولت اصلاحات

آن‌ها براي ترور سعيد‌حجاريان، انتخاب دقيقي داشتند، زيرا حجاريان نقش كم نظيري را در مجموعه اصلاح‌طلبان در آن زمان ايفا مي‌كرد و به معنايي، حلقه وصل بسياري از كساني بود كه در نبود حجاريان، ارتباط‌شان با يكديگر دچار اختلال مي شد و اين اتفاق نيز در آن زمان رخ‌داد. حجاريان حلقه وصل اصلاح‌طلبان با حاكميت و جامعه مدني بود. اين نقش هم به دليل شخصيت‌ويژه،دانش گسترده، بينش ژرف،اخلاق دوست‌داشتني و زيست مردمي و ساده‌اي كه حجاريان داشت، بود و به او اجازه تحرك فوق‌العاده ‌اي را مي داد كه با جمع‌هاي مختلف به گفت‌وگو بنشيند. حجاريان شخصيت دوست‌داشتني‌اي بود. من اصلاح‌طلبي را نمي‌شناسم كه با آقاي حجاريان مشكل شخصي داشته باشد اگر چه برخي نيز با افكار و عقايد او، تضاد ديدگاه داشتند. در آن زمان چند نفر مورد هجوم اقتدارگرايان بودند، اگر نگوييم در راس آن حجاريان قرار داشت، ولي او يكي از چند نفري بود كه در صدر فهرست قرار داشت و اين، به دليل قدرت او بود. حجاريان نيز مانند شخصيت‌هاي موثر و باهوش انقلاب بود كه بيشتر از ساير افراد مورد تهاجم و تخريب قرار مي‌گرفتند. بر اين اساس، زمين‌گير شدن حجاريان ضربه سنگيني بر اصلاحات بود و بار سنگيني بر دوش همه ما گذاشت و فقدان او مشكلات زيادي به ويژه در شوراي شهر ايجاد كرد. اگر سعيد ترور نمي‌شد و راه خود و نايب رييسي شوراي شهر را ادامه مي‌داد، مانع استعفاي آقاي نوري و انحلال شوراي شهر مي‌شد.از سوي ديگر اگر حجاريان تررو نمي‌شد ما با پروژه عبور از رييس‌دولت اصلاحات نيز مواجه نمي‌شديم و با وسعت نظر و ارتباطات حجاريان و حسن‌ظني كه به‌ويژه فعالان راديكال دانشجويي به حجاريان داشتند به نوعي ديگر، راه را پيش مي‌بردند. در آن زمان احزاب نيز در نبود وي لطمه خوردند. اگرچه خوشبختانه بعد از مدتي كه سلامت ذهني خود را به دست آورد، به كمك اصلاح‌طلبان آمد، ولي آن شادابي، نشاط و خلاقيت قبلي را نداشت. اين نيز به دليل آن بود كه سعيدحجاريان به دليل دانش، هوش و ارتباطي كه داشت، در هر جلسه‌اي كه شركت مي‌كرد، نكات برجسته و تازه‌اي را با جمع در ميان مي‌گذاشت و همين‌گونه، ايده‌هاي مختلفي نيز از جمع دريافت مي‌كرد و با خلاقيتي كه داشت مي‌توانست، نظريه‌هاي جديدي را براي راه‌سازي هاي بعدي پيدا و ايجاد كند.ترور در عين ضايعاتش،يك حسن بزرگ نيز داشت و آن بود كه جامعه يك دست، اين ترور را محكوم كرد و اگر اين محكوميت عمومي نبود، پروژه ترور پرونده اش بسته نمي شد و ادامه پيدا مي‌كرد ولي آن‌گونه كه مردم در مقابل اين پديده زشت موضع گرفتند، ديگر راهي براي تكرار آن باقي نماند.

در پايان لازم به يادآوريست كه 18 سال از اين ترور مي‌گذرد ولي در رابطه با شخصيت عظيم حجاريان بايد بگويم كه حتي يك بار نيز نديدم از وضعيت نابسامان خود گله كند و طلبكار باشد و اين روحيه كم‌نظير اوست كه اين فرد، خود را به هيچ وجه نمي‌بيند و آن‌چيزي كه در فكر و ذهن اوست، ايران آباد و آزاد، و ايرانياني شاد و سربلند هستند.

نكته دوم نيز در رابطه با ضارب آقاي حجاريان است كه در اين روزگار،حال و روز مناسبي دارد و در طيف فعالان انصار حزب‌ا...‌ آزادانه مشغول فعاليت است!

حجاریان متفکری صاحب سبک در اصلاحات بود

داریوش قنبری/ فعال اصلاح‌طلب

سعيدحجاریان متفکری صاحب‌سبک و صاحب‌نام در میان اصلاح‌طلبان به حساب مي‌آمد. او با تفکرات استراتژیک از تئوریسین‌ها و برنامه‌ریزان اصلی جریان اصلاحات بود. اندیشه‌های او از يك‌سو و جسارت در بیان آن‎ها از سوی دیگر، موجب شد مجموعه تندروها و افراط‌گرايان در کشور که توجهی به مسائل قانونی ندارند او را به‌عنوان هدف ترور انتخاب کنند. اما نکته قابل‌توجه این است که افراد صاحب سبک و متفکر در جریان اصلاحات کم نیستند اما تفاوت حجاريان با سایرين، ذهنیت تئوری پردازی او و درک درست و دقیق مطالب و برداشت اتفاقات و تحولات روز بود. نبود یک متفکر برای جریان فکری، خطرات منفی زیادی دارد اما این‌گونه نیست که یک جریان فکری به یک یا دو نفر از افراد صاحب اندیشه وابسته باشد. همان‌گونه که شاهد بودیم در رسانه‎ها بعد از فوت آیت ا... هاشمی رفسنجانی نيز مطرح شد که با نبود او چه مصايب و مشکلاتی درراه جریان اصلاحات قرار خواهد گرفت، اما واقعیت این است که درست است که نبود شخصیت ها می‎تواند اثرات منفی خود را روی حرکت یک جریان بگذارد ولي فراموش نكنيم كه یک جریان فکری، مستقل از اندیشمندان خود عمل می‎کند و وابسته به متفکران شاخص خود نیست و در یک جریان فکری به تعداد کافی شخصيت اندیشمند حضور دارد.

حجاريان تبعيت نكرد ساكتش كردند

محمدجوادحق‌شناس/ عضو شورای مرکزی اعتماد ملی

بعد از سال 76 شاهد تغییر رویکرد و گفتمانی هستیم که الگوی سیاسی کشور را با تحولی اساسی روبه‌رو ساخت. حضور مردم آن هم به صورت غیرقابل پیش‌بینی در دوم خرداد 76، تمامی آرزوها و امیدهای جریان تمامیت‌خواه را با ناکامی روبه‌رو ساخت. جریان تمامیت‌خواه در آن مقطع شاهد این بود که تئوری حاکمیت مطلق بر سه قوه به صورت همزمان را به گونه‌اي از دست داده بود و قوه مجریه را نيزدر مصاف با مردم واگذار كرد. بعد از آن در سال در78 و در مجلس ششم، جریان تمامیت خواه شاهد شکل‎گیری اکثریت مجلس به دست جریانی بود که به تازگی و با عنوان اصلاح طلب وارد عرصه سیاست شده بود و حاکمیت مطلق قوه مقننه را نیز به دست گرفت. بعد از آن با احیا ي فصل مربوط به شورا و اصولی که از قانون اساسی فراموش شده بود، نقش بزرگ و تاثیر گذاری را مردم در انتخاب شورا به کار گرفتند و در نزدیک به هزار شهر و ده ها هزار روستا، شاهد برگزاری انتخابات و واگذاری کار به دستان مردم بودیم. در این روند ما شاهد شکل‌گیری ایده ای با تحقق توسعه سیاسی بودیم که رییس دولت اصلاحات نماد این ایده بود و دولت خودش را با محوریت توسعه سیاسی به معرض رای مردم گذاشته بود. این موضوع دو محور اساسی داشت، یکي حوزه آزادی احزاب و آزادی‎های سیاسی و دیگری ،آزادی بیان در حوزه هایي مثل کتاب، موسیقی، سینما و مطبوعات بود. ما در این برهه شاهد تولد روزنامه‌های نوینی بودیم که این ایده‎ها را نمایندگی می‎کردند. از جمله این روزنامه‎ها، روزنامه‌اي بود که حجاریان نقش اساسی را در راه اندازی و انتشار آن بر عهده داشت. حضور حجاریان در اولین دوره شورای شهر، نقش جدی و پر رنگي را برای وي ترسیم می‎کرد؛ به گونه ای که در آن برهه از تاریخ، لقبی که او در جریان‎های سیاسی کشور کسب کرد بیانگر فردی صاحب سبک و صاحب تفکر بود و از او به عنوان تئوریسین جریان اصلاحات نامبرده می‎شد و ترور او، اتفاق ناگوار و بسیار تلخی بود که رو به روی شورای شهر اتفاق افتاد. شلیک گلوله به مغز سعید‌حجاریان بیانگر این موضوع بود که اندیشه و تفکر او برای مخالفانش قابل توجه نیست و در صورتی که تبعیت نکند او را باید ساکت کرد. این اتفاق، شوک بسیار سختی را به جامعه اصلاح طلب و کسانی که تلاش می کردند از طریق گفت و گو و انتقال اندیشه به ارتقاي جامعه کمک کنند وارد ساخت و نشان داد جریان تمامیت خواه، حاضر است برای رسیدن به اهدافش از روش‎های غیر معمول و غیرقانونی و حتی حذف به شکل فیزیکی وارد عمل شود. بررسی‌ها نشان داد گروهی در تهران، تعدادی از جوانان را که تفكري خاص در سر داشتند ، به نحوی تغییر ‎می‎دادند. امروز بعد از سال‌ها، دیدن حجاریان بر روی ویلچر و ناتوان از یک گویش مناسب، بیانگر اتفاق تلخی است که در قالب ترور یا حذف فیزیکی برای او رخ داد. قبل از این اتفاق نیز ما شاهد حوادثي از اين قبيل بوديم که بعدها به نوعی دست نیروهای تمامیت خواه نیز در آن فضا سازی‌ها و حوادث رو شد.

ترور حجاریان، ترور تفکر و اندیشه بود

محمدکیانوش راد/ عضو شورای مرکزی اتحاد ملت

ترور سعيدحجاریان، ترور تفکر و اندیشه بود. همواره کسانی که از استدلال کافی جهت رویارویی با رقبای خود برخوردار نیستند، اولین حربه ای که دست به آن می‎زنند حذف فیزیکی مخالفان‌شان است. اندیشه حذف فیزیکی چه در جهان و چه در ایران سابقه طولانی دارد. نکته اوج آن در کشور، پاییز 76 بود. پاییزی که به قتل جمعی از روشنفکران و شخصيت‌های فرهنگی در جامعه ایران منجر شد. ترور حجاریان نیز در ادامه ترورهای کوری بود که با قتل ناجوانمردانه روشنفکران و دگراندیشان در جامعه ایران به شکل نمایان‌تری خود را نشان داد. حجاریان ازجمله شخصيت‌هايی است که به دلیل تنوع مطالعات و حضور درصحنه‌های عملی، شخصيتي تئوریک پراتیک داشت. حجاریان همان‌گونه که در حوزه تحقیق، بر اندیشه فعالان گام برمی‌داشت و مکاتب مختلف و نظریات گوناگون را به‌دقت موردتوجه قرار می‌داد، از قابلیت بالای بومی‌سازی دیدگاه‌های سیاسی و نظرات اجتماعی در توصیف و تحلیل جامعه ایران برخوردار بود. اینکه نسخه‌های عمل‌گرایانه از اندیشه ساخته شود، از عهده هر متفکری ساخته نیست. حجاریان امروز نیز که امکان حضور فیزیکی پررنگی را در جامعه ندارد و حتی در هنگام مطالعه‌ آثار و نظریات به دلیل بیماري‌ها و صدمات ترور با سختی کار مطالعاتی انجام می‌دهد، نشان داده است كه این هوش سرشار و نبوغ فکری با ارائه دیدگاه‌های نو همچنان قادر به گشایش‌های فکری و فضاسازی‌های جدیدی در حوزه تئوری و عمل است. به‌هرحال امروزه اگرچه نمی‌توان به شخصیت و ویژگی متنوع و ارزشمند حجاریان توجهی نکرد اما آنچه اهمیت دوچندانی برای بررسی دارد این است که چرا و چگونه فرهنگ حذف در جامعه ایران شکل‌گرفته است و چگونه می‌توان فرهنگ حذف را از ساحت سیاسی ایران حذف کرد. ترور حجاریان باید به ما بیاموزد که فرهنگ حذف را حذف كنيم و با پذیرش گفت‌وگو و نگریستن به شخصیت دیگری، فضای جدیدی از تعامل برای ارتقا بخشیدن به فضائل انسانی را مدنظر قرار دهیم. بعد از ترور حجاریان، زشتی ترور و حذف فیزیکی تا حد بسیار زیادی در جامعه ایران خود را نمایان ساخت. نکته ای که نباید از آن غافل شد رفتار و گذشت حجاریان از عامل ترور خود است. حجاریان نشان داده که از ظرفیت بالایی در شنیدن سخن و نظر دیگری برخوردار است. آنچه که امروز نیاز مبرم جامعه ایران است و بیش از همه در میان نخبگان و روشنفکران و فعالان سیاسی و اجتماعی بايد بر آن تاکید ورزید پذیرش دیگری و بالا بردن ظرفیت نقدپذیری است. اصلاح‌طلبان همواره بر چهار متغیر یعنی حرکت مسالمت‌آمیز، حرکت تدریجی، حرکت مبتنی بر قانون و حرکت مبتنی بر آرا مردم تاکید ورزیدند اما می‌توان متغیر پنجمی با عنوان احترام به حقوق دیگران و احترام به حقوق بشر و حقوق مخالفان تعریف کرد که وجه مهم دموکراسی و پذیرش تفاوت دیدگاه و احترام به مخالف است.

ترور حجاریان هوشمندانه صورت گرفت

علي‌تاجرنیا/ فعال اصلاح‌طلب

بدون شک سعيدحجاریان به دلیل دانش و هوش زیاد و به جهت تجربه ای كه طی سال‎ها فعالیت سیاسی خود به دست آورده بود یکی از پیشگامان جریان چپ اسلامی یا جریان چپ سنتی خط امام بود و تاثیر زیادی در شکل گیری گفتمانی که بعد ها با عنوان اصلاح طلبی در جامعه شناخته شد، داشت. بدون شک همان‌گونه که بارها گفته شده حجاریان به عنوان یکی از تئوریسن های جریان اصلاحات مطرح بوده و نقش ویژه‎ای در بحث احیای شوراهای اسلامی داشته و در مدیریت شورای شهر تهران منشا اثرات زیادی بوده است. بسیاری از اقداماتی که در تدوین آیین نامه‎ها و نقش‎های نظارتی شورای اسلامی مطرح شد با تفکر و پشتوانه های تئوریک او بود. حجاریان در انتخابات مجلس ششم و فرآیندهایی که باعث می‎شد بعد از سال‌ها، افکار عمومی و جامعه به دنبال نوعی بلوغ و رشد و بالندگی برود، نقش اساسی داشت. بعد از انتخابات مجلس ششم در سال 78 توانست سازمان‌دهی خوب و بی نظیري بین دولت، مجلس و شوراها شکل بدهد. مجموعه این اقدامات حجاریان را به عنوان یک تئوریسين و چهره خلاق مطرح می‎کرد و ترور او با انتخاب و هوشمندی خاصی صورت گرفت. بعد از آن اتفاق تلخ، جریان اصلاحات یکی از پشتوانه های خود را دچار آسیب دید. اگرچه او از آن ترور جان سالم به در برد و بعد از آن، مجموعه اصلاحات سال‎هاست از تفکراتش استفاده ‎می‎کند اما این اتفاق به جریان اصلاحات لطمه زیادی زد و به نوعی، چنگ و دندان نشان دادن جریان مقابل به شخصيت‌های مطرح اصلاحات بود که بدانند اگر اصلاحات و تغییری در حال انجام است اگر خلاف نظر جریانات اقتدارگرا باشد، آن‎ها ساکت نمی‌نشينند. بدون شک ترور، روش حذف فیزیکی حجاریان بود اما جدا از حذف فیزیکی، حاوی یک هشدار برای سایر چهره‎های اصلاح طلب بود که جریانات قدرت، اصلاحات آرام آرام ولو در قالب قانون اساسی را نيز نمی‎توانند تحمل کنند. از طرفی دیگر، ترور حجاریان نشان دهنده عزم جریان مقابل اصلاحات بود كه می‌خواستند به جامعه بگویند با وجود تغییرات صورت‌گرفته در دولت و مجلس به نفع جریان اصلاحات، قدرت همچنان در دستان جناح مقابل است.

منبع: قانون
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین