|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۵
کد خبر: ۱۴۹۷۵
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۸
تا به حال طاووس را دیده‌اید؛ نوع ایستادن، راه رفتن، نگاه کردن يا خودنمایی‌هایش در قلمرو حیوانات. طاووس دایما در پی بزرگنمایی توانایی‌ها و موفقیت‌هایش است و از هیچ فرصتی برای جلب توجه سایرین به استعدادهایش دریغ نمی‌کند. این روزها کم نیستند افراد مغرور و خودشیفته‌ای شبیه طاووس‌ها که روابط ديگران با خودشان را سخت می‌کنند. ارتباط برقرار کردن با این نوع افراد سخت است، افراد ناخواسته سعی مي‌کنند تا از این نوع افراد دوری کنند.

 تحمل افراد خودشیفته سخت است؛ «من این اخلاق را دارم»، «ما خانوادگی این‌طوری‌ایم»، «من هرطور دوست داشته باشم رفتار می‌کنم» و هزاران جمله دیگری که با من شروع می‌شوند و همگی رنگ و بویی از خودخواهی و خودپسندی دارند.  آیا ما هم از نظر دیگران خودشیفته هستیم؟ افراد مغرور را چگونه تشخیص دهیم و با آنها چگونه رفتار کنیم؟ این سوالات را با مشورت از دکتر علی دربانی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده پاسخ می‌دهیم.  

نازپرورده‌های مغرور
خودشیفتگی، صفتی شخصیتی است که با احساس قدرت، بزرگنمایی، حق به جانب بودن و سلطه‌جویانه حرکت کردن همراه است. کمی به اطراف خود نگاه کنید. آیا کسانی را می‌شناسید که انتظارات فراوانی از شما دارند و مدام در پی شنیدن تعریف و تمجید از سوی شما هستند.  کشف این افراد خیلی سخت نیست، کافی است این  ۳ علامت را در آنها ببینید:

۱- داشتن حس خودمهم‌بینی مطلق
۲- تمایل بیش از حد به شنیدن تعریف و تمجید از دیگران
۳- عدم توانایی در ابراز همدردی با دیگران و حتی شنیدن یا درک‌کردن نظرات آنها

اگر با چنین افرادی در ارتباط هستید، اغلب اوقات حس می‌کنید، این افراد دایما در حال خودستایی و کذب‌گویی درمورد خود و توانایی‌هايشان هستند و از این‌رو دیگران آنها را افرادی متکبر و گاهی نفرت‌انگیز می‌دانند. عده‌ای از روانشناسان بر این باورند، افرادی که بر اثر تربیت نازپرورانه بزرگ شده‌ و هرچه در کودکی خواسته‌اند برایشان فراهم بوده است، والدینشان آنها را به‌اصطلاح لوس و نونور بار آورده‌اند که ‌درصد این افراد در جامعه ما کم نیست. همچنین روانشناسان بر این باورند كه دسته دیگری هم امکان خودشیفته‌شدن را دارند و آنها افرادی هستند که با زجر و محرومیت بزرگ شده‌اند، اینها برای جبران افراطی احساس‌حقارت دست به رفتارهای خودشیفتگی می‌زنند.

ازدواج با فرد خودشیفته یعنی بردگی
 درواقع كسی كه تصمیم می‌گیرد با فردی خودشیفته ازدواج كند باید بداند كه در زندگی مشترك تنها نقش یك برده را ایفا کند و به دنبال حق و حقوق همسری نباشد. به همین دلیل است كه شناخت افراد خودشیفته و اجتناب از ازدواج با آنها یكی از مسائل مهم زندگی محسوب می‌شود. یادتان باشد در ارتباط با یک خودشیفته قرار نیست بتوانید خودشیفته‌ای را که در زندگی شما قرار دارد درمان یا اصلاح کنید، خودشیفته‌ها کمک شما را نمی‌خواهند. به معجزه اعتماد نکنید و دست‌کم درمورد همسر خودشیفته خود چنین باوری نداشته باشید.  

نكته مهم
 خودشیفتگی، صفتی شخصیتی است که با احساس قدرت، بزرگنمایی، حق به جانب بودن و سلطه‌جویانه حرکت کردن همراه است.  کمی به اطراف خود نگاه کنید آیا کسانی را می‌شناسید که انتظارات فراوانی از شما دارند و مدام در پی شنیدن تعریف و تمجید از سوی شما هستند.  

افراد خودشیفته خوش سر و زبان هستند
انسان خودشیفته قادر به دوست داشتن دیگران نیست و دوست داشتن برای او نامفهوم است (مشاهده می‌کنید که دایم دیگران را مورد تمسخر قرار می‌دهد و با زیردستان خود رابطه تحقیرآمیز دارد.) البته در اوايل ارتباط برای فریب دادن دیگران و صید آنها از این مفهوم (دوست‌داشتن) استفاده می‌کند ولی همه‌ فیلم و نقش‌بازی کردن است. باید توجه داشته باشید که افراد خودشیفته خوش سر و زبان هستند و در برخورد اول شما را جذب خود می‌کنند و در ضمن ظاهرا از اعتمادبه‌نفس بالا و شاید کاذبی برخوردار باشند و حتی برای موفق جلوه دادن خود، دروغ می‌گویند و بسیار بلوف می‌زنند.  

پنجره‌ها را باید شست
 یک روز خانم خانه که از پشت پنجره اتاقش منزل همسایه را مشاهده می‌کرد، به همسرش گفت: نمی‌دانم چرا لباس‌های این همسایه که روی بند آویزان شده این‌قدر کثیف است، انگار او این لباس‌ها را با آب کثیف شست‌وشو می‌کند. هر بار که این خانم از پشت پنجره لباس‌های همسایه را می‌دید این مساله را با شوهرش در میان می‌گذاشت. یک روز صبح که خانم طبق معمول به طرف پنجره رفته بود تا لباس‌های همسایه را مشاهده کند، با تعجب و خوشحالی به همسرش گفت: بالاخره انگار صدای نق زدن‌های من به گوش همسایه اثر کرد، امروز لباس‌هایش بسیار تمیز است.  

شوهرش لبخندی به لب زد و گفت: عزیزم لباس‌های او همان لباس‌هاست، من امروز پنجره اتاقمان را شسته‌ام. خودشیفتگان به دليل عدم‌شست‌وشوی پنجره دیدگاه خودشان همه‌چیز دیگران را تیره و تار می‌بینند. آنها برای پر کردن خلأ اعتمادبه‌نفس‌شان تمام تلاش و کوشش خود را می‌کنند تا به دیگران بقبولانند که چقدر مهم هستند. طبق آمارهای به دست آمده، مردان بیشتر از زنان به دام خودشیفتگی می افتند.

خودشیفته به دنیا آمده‌ایم
 جهان‌بینی یک انسان خودشیفته روی خودمحوری قرار دارد. او تشنه است و عطش تشنگی او در جلب‌توجه دیگران حد و مرزی نمی‌شناسد. هرچه بیشتر توجه مردم را به خود جلب کند، عطش او بیشتر می‌شود و همیشه یک انسان تشنه باقی می‌ماند، رابطه او با دیگران رابطه‌ای یک‌طرفه است. او فقط دریافت می‌کند. ما همگی با نوعی خودشیفتگی به دنیا آمده‌ایم و تقریبا تمام انسان‌ها زندگی خود را با خودشیفتگی آغاز می‌کنند. یک نوزاد هنگامی که پا به عرصه گیتی می‌گذارد، یک دنیای کوچک و محدودی را مشاهده می‌کند که فقط خودش درون آن زندگی می‌کند.

او فقط نیازهای خود را می‌بیند که باید به‌وسیله دیگران آنها را برطرف كند ولی زمانی که نوزاد به سنین رشد می‌رسد، متوجه می‌شود دنیایی که در آن زندگی می‌کند بزرگتر و پیچیده‌تر از دنیای کوچک و رویایی او است که همه‌چیز را در خود می‌بیند. در این درک و توجه، والدین و اطرافیان او نقش مهمی را ایفا می‌کنند که به بچه‌ها تفهیم کنند، این دنیا فقط در آنها و خواسته‌هایشان خلاصه نمی‌شود. خودشیفتگی در حد متعادل خود، همانند پدیده‌های دیگر بد نیست و می‌تواند به اعتمادبه‌نفس هم کمک کند ولی هنگامی که از حد متعادل پا فراتر بگذارد، مشکلات زیادی را فراهم می‌کند. این افراد در پی معالجه نیستند، چون باور ندارند که بیمار هستند. آنها تصور می‌کنند افرادی استثنایی هستند که هیچ‌گونه نیازی به کمک و درمان ندارند.


منبع:شهروند
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین