|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۴۷
کد خبر: ۱۴۶۵۵۹
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۴
این مرحله بین 3 تا 6 ماه طول می کشد که شخص مهاجر به دلیل نداشتن توانایی ارتباط گرفتن با افراد جدید منزوی و دلسرد می شود. با عبور از دوره بحرانی که گاهی با افسردگی هم همراه می شود مهاجران خود را با شرایط محیط جدید تطابق می دهند.
چند موضوع اقتصادی و اجتماعی که ممکن است شما را در مورد مهاجرت دچار تردید کند.

اکثریت اقشار تحصیلکرده و طبقه متوسط ایرانی حداقل یکبار در زندگی شان به طور جدی به این موضوع فکر می کنند که مهاجرت کنند یا نه. باید پذیرفت که مهاجرت محاسنی دارد. رفاه عمومی و شرایط بهتر زندگی در کشورهای توسعه یافته خیلی از افراد را به مهاجرت ترغیب می کند اما از طرفی پیوندهای خانوادگی و علاقه به وطن و مواردی از این جنس هم آن ها را دچار تردید می کند. فارغ از این مسائل بدیهی، نکاتی هم هست که قبل از مهاجرت باید دانست و برای آن ها آمادگی داشت. در ادامه 6 مورد از عوامل اجتماعی و اقتصادی که باید آن ها را در این تصمیم گیری مورد توجه قرار داد می خوانید.

1- مالیات های سنگین

اغلب کشورهای توسعه یافته نرخ مالیات بالایی دارند مثلا نرخ مالیات در فرانسه برای یک کارفرما با احتساب مالیات ملک، بیمه کارمندان، مالیات بر ارزش افزوده، مالیات بر درآمد و... به بیش از 66 درصد می رسد. این آمار را مجمع جهانی اقتصاد که مقر آن در سوئیس است اعلام کرده. یعنی اگر در این کشور سرمایه گذاری کنید یا بخواهید کسب و کاری راه اندازی کنید خیلی باید مواظب این مالیات های سنگین باشید افرادی که ازایران به کشورهای اروپایی با آمریکای شمالی مهاجرت کرده اند گاهی به این نکته اشاره می کنند اجاره کردن یک منزل مسکونی را به خرید همان خانه ترجیح می دهند.

چون نرخ مالیات بر ملک آنقدر بالاست که خریدن آن ممکن است مقرون به صرفه نباشد. مثلا در یکی از ایالت های آمریکا برای یک خانه مسکونی به ارزش 200 تا 300 هزار دلار باید سالانه بین 10 تا 20 هزار دلار مالیات پرداخت کرد. میانگین درآمد یک شهروند در این کشور حدود 3700 دلار است.

بنابراین پرداخت این مالیات دردسر بزرگی برای افرادی با این سطح درآمد متوسط است. در مورد خودرو البته اوضاع بهتر است. در کشورهای غربی می توانید یک مدل هیوندای اکسنت 2017 که اینجا 100میلیون تومان قیمت دارد را با 15 هزار دلار (دود 55 میلیون تومان) بخرید اما سالانه بین 500 تا 1000 دلار هم برای هزینه مالیات و نگهداری باید کنار بگذارید. البته خدمات پس از فروش در این کشورها قابل مقایسه با چیزی که ما در کشورمان می بینیم نیست.

برای مالکیت یک خودرو در کشورهای غربی قیمت بالای بنزین و مالیات جاده ای را هم باید در محاسبات خود وارد کنید. مثلا در فرانسه به طور متوسط برای طی کردن هر 1000 کیلومتر باید 7 یورو مالیات پرداخت کنید. اینجا هر چند که تعرفه های سنگین گمرکی قیمت خودروهای وارداتی را تا دو برابر قیمت واقعی بالا برده اما خبری از خیلی مالیت های ریز و درشت دیگر هم نیست.

2- قوانین سختگیرانه برای مالکیت مهاجران

در کشورهای مختلف قوانین عجیب و غریبی برای مالکیت مهاجران وجود دارد که بهتر است قبل از سفر درباره آن ها اطلاعات کسب کنید. مثلا کشور سوئد اخیرا که موجه مهاجرت از کشورهای خاورمیانه اوج گرفته، قانونی وضع کرده که تا 10 سال حق مالکیت منزل مسکونی به مهاجران را نمی دهد. یعنی باید به مدت 10 سال مستاجر یک شهروندسوئدی باشید یا آپارتمان هایی که دولت در نقاطی خارج از محدوده شهر مشخص کرده ساکن شوید. البته اگر مجوز خرید خانه داشته باشید هم باید پول زیادی را صرف این کار کنید. قیمت هر متر مربع آپارتمان در مرکز شهر استکهلم 90 هزار کرون و معادل 10 هزار دلار است. یعنی قیمت آپارتمان در استکهلم دو برابر قیمت خانه در لس آنجلس آمریکاست.
 

3- هزینه بالای تفریح

هزینه کالاهای فرهنگی در کشورهای توسعه یافته به دلیل سیاست های حمایت از مولف نسبت به ایران بالاتر است. مثلا ورودی یک فستیوال موسیقی در آمریکا که همین چند روز آینده برگزار خواهد شد بین 400 تا 900 دلار است. این مبلغ برای یک دانشجو یا شهروند عادی که بین 3 تا 4 هزار دلار درآمد ماهانه دارد مبلغ کمی نیست. البته کنسرت های دیگری هم هست با قیمت های کمتر از 100دلار، بلیت سینما در کانادا و فرانسه بسته به درجه کیفی سینما بین 10 تا 30 دلار متغیر است.

در فرانسه قیمت تماشای مسابقات ورزشی هم برای هواداران تیم ها نسبتا بالاست. بلیت بازی تیم های فوبتال موناکو و پاری سن ژرمن در فینال جام اتحادیه فرانسه بین 35 تا 160 یورو قیمت دارد. این بازی در ورزشگاه المپیک لیون برگزار می شود و از الان خیلی از بلیت های آن تمام شده است. وب سایت تیکت مستر هم بلیت تماشای یک تئاتر در پاریس را به قیمت 60 یورو به فروش می رساند.

4- بی ثباتی در قوانین مهاجرتی

قوانین مهاجرتی کشورهای مختلف تحت تاثیر رویدادهای سیاسی و تحولات اجتماعی ممکن است تغییر کند. با توجه به اینکه پروسه اخذ اقامت چند سال طول می کشد باید خود را برای این اتفاقات ناگهانی آماده کنید. فرمان مهاجرتی ترامپ که اخیرا برای مهاجران  7 کشور دردسرساز شد، اصلا قابل پیش بینی نبود. همه گمان می کردند این صرفا شمار تبلیغاتی ترامپ در دوران انتخابات بوده و اجرایی نخواهدشد.

این موضوع در مورد دیگر کشورها هم صدق می کند. مثلا دولت قبلی کانادا اعلام کرده بود کسانی می توانند تابعیت کانادایی دریافت کنند که از 6 سال اخیر حداقل 4 سال را در خاک این کشور باشند. همین کم و زیاد شدن اعداد که ساده به نظر می رسد باعث اتلاف وقت خیلی از مهاجران می شود. همین دو روز پیش 7 پناهجوی افغان که به دلیل تغییر قوانین مهاجرتی سوئد به مشکل خورده بودن دست به خودکشی زدند. از این 7 نفر سه نفرشان جان خود را از دست دادند.

5- برخوردهای نژادپرستانه

برخوردهای نژادپرستانه یک قاعده کلی در تمام کشورهاست. در مورد کم و زیادبودن آن می توان بحث کرد اما اصل آن را نمی توان منکر شد. در کشوری مثل کانادا این موضوع کمتر به چشم می آید اما در آمریکا این رفتار آزاردهنده بیشتر دیده می شود. حمایت بخش قابل توجهی از آمریکایی ها از سیاست های ترامپ در منع مهاجرت یا دیوار کشیدن در مرز مکزیک نشان می دهد ریشه های تفکرات نژادپرستی در کشورهای توسعه یافته هم دیده می شود.

اساسا به همین دلیل هم هست که ایرانیان مهاجر در کشورهای مختلف فورا کلونی تشکیل می دهند تا با هم معاشرت کنند. چون مجبور به این کار هستند و رفتار شهروندان بومی آن ها را به سمت انزوا سوق می دهد. دانشجویانی که در این کشورها تحصیل کرده اند حتی از تجربیات خود از برخورد تبعیض آمیز استادان دانشگاه با آن ها می گویند. در مورد شغل پیدا کردن هم همیشه اولویت با افراد بومی و غیرمهاجر است.

6- افسردگی بعد از مهاجرت

بعد از مهاجرت تحولات روحی و تنش های عمیقی به روان افراد وارد می شود که باید برای آن ها آماده بود. روانشناسان مرحله اول مهاجرت را «ماه عسل» می نامند. در این مرحله که معمولا تا یک ماه به طول می انجامد، شخصث مهاجر مثل یک توریست از تماشای مناظر و خیابان ها و مواجهه با انسان های جدید لذت می برد اما بعد از گذشت یک ماه وارد مرحله «عدم پذیرش»می شود.

این مرحله بین 3 تا 6 ماه طول می کشد که شخص مهاجر به دلیل نداشتن توانایی ارتباط گرفتن با افراد جدید منزوی و دلسرد می شود. با عبور از دوره بحرانی که گاهی با افسردگی هم همراه می شود مهاجران خود را با شرایط محیط جدید تطابق می دهند.

نکته دیگر اینکه سبک زندگی در کشورهای غربی کاملا متفاوت با ایران است. شهروندان طبقه متوسط کشورهای توسعه یافته برخلاف ایران اوقات فراغت زیادی ندارند. آن ها فقط آخر هفته ها فرصت تفریح پیدا می کنند و حداکثر سالی یکبار مسافرت را تجربه می کنند. این شرایط برای کسانی که به سبک زندگی ایرانی و رفت و آمدهای خانوادگی عادت دارند ممکن است چندان خوشایند نباشد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین