کد خبر: ۱۴۵۱۴۰
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۱
ترلان پروانه بر خلاف بيشتر بازيگران كودك، بعد از مدت‌ها از دايره هنر تصويري خارج نشد، او در همه اين سال‌ها در سايه ماند و انتظار روزي را كشيد كه سينماي ايران به او و همنسلانش در عرصه بازيگري احتياج داشته باشد و در نهايت اعتماد كند.
 شش سالگي سن كمي براي شروع بازيگري است. در اين سن معمولا به جاي بازيگر تصميم مي‌گيرند و او را به جلو مي‌برند. در اين ميان ممكن است تصميم‌ها اشتباه يا ناگوار باشد و در نهايت كودكي كه درك چنداني از دنياي بازيگري و اين حرفه ندارد، به دليل دشواري شرايط، آن را پس بزند. براي ترلان پروانه اما، وضعيت طور ديگري پيش رفت. او از همان سنين خردسالي با حمايت خانواده‌اش در سينما و تلويزيون ماند و كم‌كم خودش را تعريف كرد.
 
پروانه بر خلاف بيشتر بازيگران كودك، بعد از مدت‌ها از دايره هنر تصويري خارج نشد، او در همه اين سال‌ها در سايه ماند و انتظار روزي را كشيد كه سينماي ايران به او و همنسلانش در عرصه بازيگري احتياج داشته باشد و در نهايت اعتماد كند. پروانه البته خوش شانس بود كه دوران جواني‌اش مصادف شد با كمبود بازيگران جوان. او خوش‌شانس بود كه سرنوشتش در اوج جواني با فيلمي از عليرضا داوودنژاد گره خورد و استعدادش بعد از مدت‌ها كشف شد. «فراري» نقطه عطفي در كارنامه كاري پروانه است، نقطه‌اي كه پيش از اين تجربه‌اش نكرده بود و در ادامه مي‌تواند سكوي پرتابي براي جذاب‌تر كردن آينده كاري اين بازيگر جوان باشد.

چطور شد وارد سينما و تلويزيون شدي؟

نخستين كار من در سال ٨٣ بود كه در يك فيلم سينمايي بازي كردم. قبل از آن هم كار تلويزيوني انجام داده بودم. در واقع بعد از بازي در يك سريال، ‌بازي در سينما به من پيشنهاد شد و در فيلم «كركس» معيريان بازي كردم.

در آن زمان شما شش ساله بودي؟

بله.

البته نمي‌شود در آن سن علاقه‌اي شكل گرفته باشد، ولي از معدود بچه‌هايي هستي كه در سن پايين وارد سينما شدي و به صورت مستمر ادامه دادي. اين علاقه بعدها چگونه به وجود آمد؟

در آن سن، معنا و مفهوم علاقه را متوجه نمي‌شدم و نمي‌دانستم كه اين علاقه هست يا اسم ديگر مي‌توان روي آن گذاشت. ولي به نظر من كسي كه علاقه‌مند نباشد، نمي‌تواند ادامه دهد، چون جامعه سختي‌هاي خودش را دارد و گرچه يك دختر شش ساله بودم اما به مرور اين سختي‌ها را تحمل كردم با وجود سختي‌هايي كه وجود داشت، رفته‌رفته علاقه‌ام بيشتر شد. اما چون كارم را دوست داشتم، سعي كردم اين كار را حرفه‌اي ادامه دهم.
 
از چه زماني فكر كردي علاقه‌مندي و مي‌خواهي در اين حرفه بماني و در اين مدت چه كسي راهنمايي‌ات كرد و آيا آدم تاثيرگذاري سر راهت قرار گرفته است؟

در مرحله اول خانواده‌ام، به خصوص مادرم در پيشنهادهايي كه مي‌شد خيلي به من كمك مي‌كرد. در مرحله بعدي مردم بودند كه به من پيشنهاد مي‌دادند. آنها هر جا كه من را مي‌ديدند، مي‌گفتند كه چه كاري را دوست دارند كه از من ببينند. يا مي‌گفتند كه چه نوع بازي كردن را دوست دارند از من ببينند. به هر حال در وهله اول، خواست خدا بوده است، بعد هم اين پيشنهادات توانستند به من كمك كنند.

از آدم‌هاي سينمايي چطور؟ كسي بوده كه روي راهنمايي‌هايش در روند كاري‌ات تاثير گذاشته باشد و باعث شود از جايي به بعد در كارنامه كاري‌ات تحولي اتفاق بيفتد؟

خدا را شكر شانس خيلي خوبي كه داشتم اين بود كه از سنين پايين با بازيگران و كارگردان‌هاي خيلي خوب و حرفه‌اي كار كنم. اين موضوع به من خيلي كمك مي‌كرد. هر كاري كه انجام مي‌دادم، براي من يك دوره بازيگري بود. معمولا كساني كه از سن پايين كار بازيگري را شروع مي‌كنند، معمولا به خاطر سروزبان داشتن يا زيبايي‌شان است.
 
من هيچ‌وقت دوست نداشتم بگويند به خاطر زيبايي بازيگر شده‌ام و اصلا دلم نمي‌خواست اين اتفاق برايم بيفتد. در كنار نقش‌ها و برداشت‌هاي مختلفي كه داشتم به مطالعه هم پرداخته‌ام. در اين چند سال اخير سعي كردم كه نسبت به گذشته، گزيده‌تر كار كنم و نقش‌هايي بازي كنم كه هر كدام چالشي براي من داشته باشد.

در گزيده كاري، چه چيزهايي برايت ملاك و معيار است؟ فيلمنامه، بازيگران يا عوامل؟

به نظر من هر كاري به خاطر كار گروهي كه انجام مي‌شود، ارزش‌هايي دارد، ولي براي من، همه اينها در كنار يكديگر مهم بود. به خاطر اينكه يك كار خوب، نتيجه زحمت كل عوامل، شامل بازيگران، كارگردان، فيلمنامه و... است ولي بيشتر از همه ‌اينها، براي من فيلمنامه خيلي مهم بوده است. همان طوري كه قبلا گفتم، دوست داشتم نقش‌هايي را كه به عهده مي‌گرفتم، براي من چالش داشته باشد. چالش از اين نظر كه نقشم متفاوت باشد، به شكلي كه قبلا كار نكرده باشم. اما جدا از فيلمنامه، در مرحله بعدي به همه‌چيز نگاه مي‌كردم كه شامل كل گروه و شيوه كار هم مي‌شد.
 
كمتر پيش آمده نقش متفاوتي بازي كني. فكر مي‌كني به خاطر سن و سال كمي كه داري اين فرصت پيش نيامده است؟

نمي دانم. شايد كارهاي من را دقيق دنبال نكرده باشيد. در سنين پايين‌تر، كارها كه خيلي زياد بود. شايد نسبت به سن من، نقش‌ها نتوانستند متفاوت باشند. اما در اين چند سال اخير، هر كاري را كه بازي كرده‌ام، يك تفاوتي با نقش قبلي‌ام داشته است. در «آهوي پيشوني سفيد»، در سنين مختلف، نقش دختران مختلف را بازي كردم. به هر حال دوست نداشتم فقط يك نوع نقش را بازي كنم كه دختر خانواده هست، مي‌رود و مي‌آيد. فيلم «زندگي مشترك آقاي محمودي و بانو» ساده‌ترين كار من در اين چند سال اخير بوده است اما در همان فيلم هم نقش متفاوتي دارم.

«آهوي پيشوني سفيد» را قبول دارم. اما بچه‌ها در سينما تا يك سني نقش‌هاي كليشه‌اي بازي مي‌كنند. مگر اينكه خيلي سر و زبان‌دار باشند. در نهايت بازي گرفتن از بچه‌ها در سينما و تلويزيون ما خيلي معنا ندارد و همه‌چيز به استعداد بچه متكي است.

اتفاقا تا جايي كه دنبال مي‌كنم، براي من جالب است كه در سن پايين، گرفتن بازي خيلي جالب است و اين كار خيلي خالصانه‌تر است. اين تفاوت به خاطر همين است، تا زماني كه كودك هستيد، خالصانه اين كار را انجام مي‌دهيد. به خاطر دارم كه در چهار سالگي‌ام به من مي‌گفتند كه فلان جمله را بگويم و آن جمله را با حس ترلان كوچك بيان مي‌كردم.
 
ولي وقتي كه آدم بزرگ شد مي‌فهمد كه مي‌تواند اين نقش را تجزيه و تحليل كند. اين همان حرفه‌اي شدن است. اگر كسي بتواند ادامه دهد، تلاش كند و مسير خودش را برود اگر توانايي اين را داشته باشد، مي‌تواند نقش‌هاي زيادي بازي كند. فكر نمي‌كنم كه اين به خود آن كودك برگردد. چون آن كودك مقصر نيست، شايد به خاطر فيلمنامه است. دلايل مختلفي مي‌تواند داشته باشد.
 
در اين سال‌ها كارگردان يا بازي‌گرداني بوده كه از شما به صورت حرفه‌اي بازي بگيرد و حوصله و صبر ويژه‌اي داشته باشد؟

معمولا كارگردان‌ها خودشان با بچه‌ها كار مي‌كنند. مگر اينكه يك كارگردان خيلي با دستيارش راحت باشد و كار را به او بسپارد، ولي تا آنجا كه من كار كرده‌ام، معمولا كارگردان با من كار و صحبت كرد و در سن چهار تا پنج سالگي، متني را كه مي‌خواستم كار كنم، ابتدا با دستيار و بازيگر كار مي‌كردم، بعد با كارگردان صحبت مي‌كردم.
 
بين اين كارگردان‌ها، آيا كسي بود كه با دنياي كودكان، خوب آشنايي داشته باشد و شما را بهتر از سايرين بفهمد؟

نمي‌توانم نام ببرم. هر كاري را كه انجام داده‌ام، به شكلي براي من جالب بوده است. از مواردي كه به خاطر دارم، آقاي بهروز شعيبي بود كه نخستين كارش را داشت مي‌ساخت و البته از نخستين كارهاي من هم بود. در كل با هر كدام از كارگردان‌ها كار كرده‌ام، خاطره بدي ندارم و تجربه‌هاي خوبي در كار كردن با آنها كسب كرده‌ام.

از سال ٨٥ تا ٨٩ كمتر كار كردي، دليل اين كم‌كاري چه بود؟

اتفاقا آن موقع اوج كار من بوده است. سال ٨٨ عنوان بهترين بازي هنري را دريافت كردم. در آن موقع با آقاي بهزادي كار مي‌كردم و در دوره‌اي كه با ايشان كار كردم، پيشنهادشان اين بود كه بعد از اين اتفاق، گزيده‌تر كار كنم.

كساني كه از سن پايين شروع به اين كار مي‌كنند معمولا دوران بلوغ، دوران تغيير است. اين تغيير هم به لحاظ روحي و رواني و هم به لحاظ ظاهري است. در اين دوران براي شما چنين چيزي اتفاق نيفتاد؟ پيشنهادها كمتر نشد؟

اين اتفاق براي من نيفتاد. چند وقت پيش كارگرداني را ديدم كه در سال ٨٣ يا ٨٢ با ايشان كار كرده بودم، به من مي‌گفتند كه هيچ تغييري در اين سال‌ها نكرده‌ام. هنوز همان ترلان كوچك را مي‌بيند كه از نظر ظاهري هيچ تغييري نكرده‌ام. من متوجه اين نمي‌شوم. بقيه هم كه مرا مي‌بينند، مي‌گويند كه زياد تغيير نكرده‌ام. جزو آن استثناهايي بوده‌ام كه اين تفاوت از كودكي به بزرگي زياد مشهود نبوده است.

به جز فيلم آهوي پيشاني سفيد، فكر مي‌كنم كه فيلم «فراري»، تنها فيلمي است كه نقش اول آن را بازي كردي.

شايد به خاطر فيلمنامه اين فيلم است و اين نقش خيلي باز بود. ساير نقش‌هايي كه كار كرده‌ام، هميشه يا نقش مكمل بوده يا نقش سه و چهار. مثل «زندگي مشترك آقاي محمود و بانو»، كلا در اين كار، پنج بازيگر حضور داشتند. براي من اين كار ملاك نبود. حتي زماني كه فيلمنامه را به من دادند كه مطالعه كنم، به من گفته شد كه بين دو نقش هستم.
 
من آن نقشي را انتخاب كردم كه كمتر حضور داشت، ولي تاثير بيشتري داشت. در واقع نقش اصلي را انتخاب نكردم، به خاطر اينكه مي‌دانستم كه تاثير اين نقش بيشتر خواهد بود. نظر من هميشه اين‌طور بوده كه نقش‌هاي زياد برايم ملاك نبوده‌اند. نقش‌هاي ديگري كه تاثيرگذار‌تر بود، براي من خيلي جالب‌تر بوده‌اند. دوست داشتم نقش‌هايي كه چالش بيشتري داشتند، بيشتر كار كنم.
 
چه كسي غير از خانواده به شما كمك مي‌كرد كه فيلمنامه را بخواني؟ اصلا از ابتداي شروع كارت تا امروز دوره آموزشي در حوزه بازيگري گذرانده‌اي؟

من با كساني كه تا اين چند سال اخير كار كرده‌ام، در ارتباط بودم و از آنها مشورت مي‌گرفتم. از خيلي از دوستاني كه با آنها كار كرده بودم، سوال مي‌كردم و به من كمك مي‌كردند. از نظر آموزش، چون هميشه سركار بودم، هميشه درس داشتم هيچ‌وقت نتوانستم به كلاس‌هاي منظم بازيگري بروم. هميشه همين كارهايي را كه در اين مدت انجام دادم يك دانشگاه ١٤ ساله برايم بود. مطالعه مي‌كردم. با پيام دهكردي به صورت حرفه‌اي دو سال كار كردم.
 
به پيشنهاد دوستاني كه با آنها كار مي‌كردم، به ورزش‌هاي مختلفي مي‌رفتم كه همه اينها تاثيرگذار بودند. آموزش بازيگري صرفا اين نيست كه به كلاس بازيگري برويد و اينكه يك دوره‌اي را بگذرانيد و بگوييد كه به اتمام رسيد. شما بايد از همه نظر رشد كنيد تا بتوانيد ماندگار شويد؛ در اين مدت ورزش‌هاي مختلف مي‌كردم، موسيقي، در كنار آن هم درسم را به جلو مي‌بردم و بيشتر مطالعه مي‌كردم. اين طور نيست كه بگويم كلاس اين استاد را رفته‌ام و گذرانده‌ام.

تصميمي براي ادامه اين حرفه به صورت آكادميك نداريد؟

قصد بي‌احترامي به كساني كه در اين حوزه تحصيل كرده‌اند، ندارم ولي اين چند سالي را كه گذرانده‌ام، براي من خيلي آكادميك‌تر است. استادان و افراد حرفه‌اي سينمايي كه با آنها كار كرده‌ام، براي من خيلي آكادميك‌تر بوده‌اند تا اينكه بخواهم در دانشگاه دروسي را در اين حوزه بگذرانم. فكر نمي‌كنم حالا اين كار را انجام دهم به خاطر همين، رشته ديگري را انتخاب كردم و زمان به من اجازه نمي‌دهد كه بخواهم در دانشگاه اين رشته را دنبال كنند. شايد رشته‌اي كه الان مي‌خوانم را تمام كردم و كمي زمان گذشت به آن فكر كنم.

در حال حاضر چه رشته‌اي را تحصيل مي‌كني؟

طراحي لباس.

براي فيلم فراري چگونه انتخاب شدي؟

براي اين كار به دفتر آقاي داوود نژاد رفتم. ابتدا از من سوال كردند كه اهل كجا هستم و با چه لهجه‌اي صحبت مي‌كنم. به ايشان گفتم كه شيرازي هستم، اما شمالي را به صورت حرفه‌اي صحبت مي‌كنم. چون در سريال آقاي حسن پور به لهجه شمالي كار كرده بودم، از من خواستند كه شمالي صحبت كنم. صحبت كردم، ولي به من نگفتند كه نقش من قرار است با لهجه شمالي باشد. بعد هم گفتند كه با من تماس خواهند گرفت.
 
گفتند بهتر از من براي اين نقش پيدا نمي‌كنند و دوست دارند كه با من كار كنند. در اين مدت مي‌شنيدم كه به آموزشگاه‌هاي مختلف بازيگري رفته‌اند و فراخوان داده بودند. خيلي استرس داشتم. با اينكه به من گفته بودند كه خوب هستم، ولي مي‌ديدم كه خيلي‌ها براي اين كار تلاش مي‌كنند. نگران بودم از اينكه ديگري را براي اين نقش پيدا كنند و من اين نقش را از دست بدهم. بعد از دو هفته با من تماس گرفتند كه به دفترشان بروم و قضيه جدي‌تر شد.

پيش از حضور در دفتر، فيلمنامه را خوانده بودي؟

خير. فيلمنامه را نخوانده بودم، چون آقاي داوود نژاد گفته بودند كه بايد بگردند. به من گفته بودند كه خيلي خوب هستم. كارهاي من را دنبال كرده‌اند. اما اين نقش خيلي سخت است و بايد بگردند. در آن موقع فيلمنامه را به من نداده بودند. تا اينكه براي بار دوم كه دستيار ايشان با من تماس گرفتند، فيلمنامه را براي من فرستادند، مطالعه كردم و متوجه شدم كه واقعا نقش خوبي است. من كارهاي آقاي داوودنژاد را دوست دارم و دوست داشتم كه با ايشان حتما يك تجربه‌اي داشته باشم. بالاخره كار را شروع كرديم و روي لهجه و فيلمنامه كار كرديم. نزديك يك ماه، پيش‌توليد داشتيم و بعد كار كليد خورد.

بازي كردن، روبه‌روي تنابنده چطور بود؟

آقاي تنابنده خيلي خيلي براي اين نقش به من كمك كردند. خيلي دوست داشتم كه با ايشان كار كنم. براي اينكه اين كار براي من خيلي سخت بود. پشت صحنه آن، براي من دانشگاه بود، كارنامه كاري من با آقاي داوودنژاد، كارنامه ديگري بود. در كارهاي سخت، مهم‌تر از هر چيز بازيگر مقابل شما است؛ اينكه چگونه بتواند به شما انرژي بدهد. اگر اين طور نباشد، آن سختي آنقدر به شما غالب خواهد شد كه نمي‌توانيد نقش‌تان را به درستي اجرا كنيد. آقاي تنابنده آنقدر انرژي خوبي داشتند كه آن شرايط سخت را توانستيم پشت سر بگذاريم.

فكر مي‌كني با اين فيلم اتفاق ويژه‌اي در جشنواره برايت بيفتد؟ انتظار ديده شدن داري؟

وقتي كه داشتند بازبيني اصلي را انجام مي‌دادند، به من گفتند يك صحنه‌هايي از آن را ببينم. ما در فيلمبرداري فينال بوديم و من گفتم نمي‌خواهم ببينم. مي‌خواستم كه كار تمام بشود و در سينما آن را ببينم. فكر هم نمي‌كردم كه اين حد طولاني شود، ولي دوست داشتم كه كار را ببينم. البته به جز بازبيني، چند پلان كه آقاي داوود نژاد كه اصرار داشتند ببينم، باقي فيلم را نديدم. براي من همان موقع كه كار مي‌كردم، اين اتفاق خوب افتاد.
 
واقعا تجربه خوبي داشتم. با آنكه روزهاي سختي را پشت سر گذاشتم اما از اينكه اين كار در كارنامه كاري‌ام وجود دارد، خيلي راضي هستم. زياد بدنبال اين اتفاق در جشنواره نبوده‌ام. قرار بود كار سال گذشته به جشنواره برسد ولي به خاطر طولاني شدن فيلمبرداري به موقع نرسيد. ذره‌اي ناراحت نشدم، چون مي‌دانستم كه اين كار را يك روزي مردم خواهند ديد. البته براي هر بازيگري خيلي مهم است كه بازي او در جشنواره ديده شود، نامزد شده يا جايزه بگيرد، چرا كه اين موضوع يك سكوي پرتاب براي هر بازيگري است، ولي به شخصه واقعا هدف من اين نبوده و اصلا به اين قضيه فكر نمي‌كردم.

اما نمي‌تواني منكر شوي كه اگر اتفاق بيفتد، خوشحال مي‌شوي!

بله. هر كسي براي كاري كه انجام مي‌دهد اگر از جانب داوران و اساتيد ديده بشود، خيلي خوشحال خواهد شد و قاعدتا براي او تشويق بزرگي خواهد بود. ولي اين طور هم نيستم كه اگر جايزه‌اي دريافت نكنم، خيلي ناراحت شوم. هدف واقعي من، اجراي درست نقش بوده و اينكه بتوانم از نقشي كه ايفا كرده‌ام، رضايت داشته باشم. اينكه گلنار را زنده كرده‌ام، راضي هستم و اين براي من خيلي زيباتر است.

همچنان تلويزيون را در كنار سينما دنبال مي‌كني؟

در واقع من حساسيت زيادي بين سينما و تلويزيون ندارم. البته در مرحله اول فقط سريال الف ويژه كار كرده‌ام. ولي اين گونه نيست كه بگويم فقط سريال الف ويژه كار مي‌كنم و غير از آن كار ديگري انجام نخواهم داد. اين طور نيست، الان نزديك به چهار يا پنج سالي است كه در تلويزيون كار نكرده‌ام. اين بيشتر به خاطر ضعف‌هاي فيلمنامه‌اي است كه نمي‌توانم بپذيرم وگرنه حساسيتي به اين ندارم كه بگويم صرفا تلويزيون يا سينما كار مي‌كنم. بالاخره از دوستان هم كساني هستند كه مي‌خواهند تلويزيون ببينند. در تلويزيون كار كردن، ارزشمند است اما به خاطر ضعف فيلمنامه‌اي بوده است كه در اين چند سال نتوانسته‌ام كاري انجام بدهم.

منبع : روزنامه اعتماد

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین