کد خبر: ۱۴۴۸۶۴
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۴
اکنون یکی از مشکلات اساسی اصولگرایان نداشتن گزینه‌ای است که در حد رقابت با آقای روحانی به عنوان کاندیدای ائتلاف اصلاح‌طلبان واصولگرایان میانه رو باشد که من نام برجامیون را بر آنها می‌گذارم.
  مرداد ماه سال ۹۲ بود که حکم ریاست جمهوری حسن روحانی تنفیذ و وی راهی پاستور شد؛ سه سال ونیم از آن روزها می‌گذرد و روحانی توانست به مهم‌ترین وعده انتخاباتی خود عمل کند. وعده‌ای که با عملی شدنش او را چند قدم به جلو پیش برده و محبوبیتی بیش از پیش در میان هوادارانش به دست آورده است، اما کمتر از ۴ ماه تا انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ باقی مانده و احزاب و جریان‌ها به تکاپو افتاده و به دنبال مطرح کردن خود در میان مردم و حضور پررنگ در عرصه انتخابات ۹۶ هستند. کرسی ریاست پاستور، موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد و جریان‌های سیاسی فعال به هر نحوی خواهان به دست آوردن این کرسی هستند، بنابراین از چندی قبل به دنبال رایزنی‌های لازم برای حضور هرچه بهتر در انتخابات سال آینده هستند. پس از انتخابات مجلس و شکست اصولگرایان، همه نگاه‌ها به انتخابات سال آینده معطوف شده است، دلواپسان و اصولگرایان به دنبال یک‌دوره‌ای کردن ریاست جمهوری حسن روحانی و جبران شکست انتخابات‌های اخیر هستند اما در طرف مقابل روحانی با برگ برنده برجام و توافق هسته‌ای توانسته است نظر بسیاری از طبقات جامعه را به سوی خود جلب کند و خود را برای ۴ سال دیگر رئیس‌جمهور ایران ببیند. تحلیل این شرایط، وضعیت احزاب، برنامه‌ها آنان، سناریوهای سیاسی احتمالی و در کل موقعیت انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ موضوع گفت‌وگوی«آرمان» با صادق نوروزی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، است که در ادامه می‌خوانید.

بعداز خرداد ۹۲ عملا گفتمانی قدرت را به دست گرفت که اعتدال خوانده شد، اولا خاستگاه این گفتمان سیاسی چیست؟ ثانیا عملکرد سه سال و نیمه این گفتمان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سیاست‌های دوره هشت ساله ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، تحریم‌ها و مشکلات زیادی را برای کشور به ارمغان آورد و مرحوم آقای‌هاشمی از جهت مقابله با این سیاست‌ها با گفتمان اعتدال کاندیدای ریاست جمهوری شدند که مورد حمایت عموم اصلاح‌طلبان و اصولگرایان میانه‌رو قرار گرفتند که در نهایت رد صلاحیت ایشان و ترک نکردن صحنه انتخابات، زمینه‌ ائتلاف برای آقای روحانی را فراهم کرد. با کناره‌گیری آقای عارف، آقای روحانی انتخاب شد و گفتمان اعتدال پا به عرصه اجرا گذاشت که هدف آن رفع مشکلات و تلاش برای رفع کاستی‌ها بود و خواست‌های گروهی و جناحی در ذیل آن قرار گرفت. اما ارزیابی؛ در این مدت سه ونیم ساله موفقیت نسبی حاصل شده ولی باید اذعان داشت که در ۸ سال زمامداری آقای احمدی‌نژاد، کشور در شرایطی قرار گرفت که باید سعی شود به شرایط پیش از آن هشت سال برگردیم، به عبارت دیگر به واسطه مدیریت وی (احمدی نژاد) ایران به شرایط نامطلوبی رسید و در پس تورم شدید، بیکاری بالا، رکود، فساد اقتصادی و اداری، کاهش اعتماد مردم و سایر معضلات و در کل، برآیند این چالش‌ها، کشور با چالش‌های جدی مواجه شد، بنابراین راهکار در این بود که در درجه اول به حل این مشکلات ومسائل پرداخته شود تا اینکه به دنبال پیشرفت جدیدی باشند. در کل اوضاع به گونه‌ای بود که باید تازه به نقطه صفر (دوران ماقبل احمدی‌نژاد) باز می‌گشت.

اکنون در کجای این مسیر هستیم؟

به نظر می‌رسد هنوز به همان نقطه صفر هم نتوانسته‌ایم برگردیم و با وجود موفقیت‌ها و با وجود کنترل تورم، رکود و بیکاری شدت خود را دارد، فقر ومشکلات معیشتی مردم، ناامیدی وسرخوردگی نسبی در جامعه، موضوع فساد و غیره از نشانه‌هایی است که دال برعدم بازگشت کامل به دوران قبل از احمدی نژاد است.

برجام را به نوعی می‌توان نقطه وصل و عامل مشترک بین جریان اعتدال واصلاح‌طلبان دانست، اما ویژگی‌ها واقتضائات برجام چه بود که به اشتراک این ۲ طیف انجامید؟

ببینید! عاملی که جامعه و شرایط ما را تحت تاثیر قرار داد، تحریم‌هایی بود که فروش نفت - آن هم برای اقتصادی که پایه و اساسش بر آن استوار است- را به حد صفر رساند که باعث گرانی، تورم و سایر کمبودها در کشور شد و مملکت را به واسطه همین تحریم‌ها از نظر سیاسی - اقتصادی در یک محاصره شدید قرار داد به گونه‌ای که به سمت ایزوله شدن کامل پیش می‌رفتیم که اگرادامه پیدا می‌کرد وضعیت بدتر از قبل هم می‌شد و در نهایت شرایطی مانند عراق در زمان رژیم بعث و صدام حسین را به وجود می‌آورد که یادآور سیاست نفت در برابر غذا بود. پس مهم‌ترین و اولین اقدام رفع تحریم‌ها بود و برای این منظور، وارد مذاکره شدیم، اما مذاکراتی که قبل از دوره آقای روحانی پیشرفت چندانی نداشت - چراکه جدیتی برای حلش نبود- با حضور آقای روحانی سروسامان یافت و در اولین اقدام برای رفع تحریم مذاکرات را رسما به امور خارجه سپرد و با انتخاب افراد مناسبی مانند آقای ظریف که هم با فن مذاکره و مسائل روابط بین‌المللی آشنا بود و از سوی دیگر با اوضاع داخلی هم بیگانه نبود و همچنین مورد اعتماد حاکمیت بود، این تیم خوب و حرفه‌ای توانست به نتیجه لازمه برسد. البته در سوی دیگر، کشورهای غربی هم خواستار حل مشکل بودند چراکه در آن دوران که طرح حمله نظامی به کشور مطرح بود، به واسطه درسی که از عراق و افغاستان گرفتند و همچنین شناختی که از توان بالای نظامی ایران داشتند به این نتیجه رسیدند که درگیری نظامی برایشان کم هزینه نخواهد بود، بنابراین این عزم پیگیری مذاکره در طرف مقابل هم وجود داشت و اوباما از طریق عمان خواستار مذاکره شد و نهایتا با استقبال هر دو سوی ماجرا از مذاکرات به نتیجه‌ای به نام برجام رسیدیم، در نتیجه باید گفت که نقطه اشتراک برجام محوریت حل مساله اقتصادی در سایه رفع تحریم به واسطه مذاکره بود که اصلاح‌طلبان هم خواستار اتخاذ چنین رویکردی بودند که در نهایت به نقطه وصل دو طیف رسید.

اما آینده روحانی و برجام در چند ماهه باقی مانده دوره ریاست جمهوری و حضور احتمال ایشان درچهار ساله دوم در مقابل ترامپ چگونه خواهد بود؟

اگر در ایران یک جریان عاقل سیاسی کار را در دست بگیرد، آن هم با سیاستمدارانی که شناخت کافی از روابط جهانی داشته و پختگی لازم را در مواجهه با موقعیت‌های مختلف دارند قطعا می‌توانند شرایط دوران ترامپ را مدیریت کنند، چرا که ترامپ بدش نمی‌آید تنش بیشتر با ایران را ایجاد کند و از این تنش‌ها استفاده خود را ببرد و حضور کسی مثل خود ترامپ در راس قوه اجرایی باعث تقویتش می‌شود، اما یک سیاستمدار پخته و کاربلد مثل روحانی باعث خلع سلاح وی می‌شود و با این رویکرد می‌توان به آینده امیدوار بود.

خرداد سال آینده جنبش دوم خرداد ۲۰ ساله می‌شود، اما این گفتمان در این گذار ۲۰ ساله می‌تواند جوابگوی شرایط، اقتضائات و انتظارات سال‌های میانی دهه ۹۰ باشد، یا اینکه در این گفتمان باید تغییراتی ایجاد شود و اگر احساس نیاز به تغییرات است این تغییرات از دید شما چیست؟

ببینید! گفتمان ۲ خرداد این بود که توسعه سیاسی واقتصادی واقعا به هم وابسته است و باید در کنار هم دیده شود، در دوران مرحوم آقای‌هاشمی(ره) تمرکز بر سازندگی، حل مشکلات عمرانی و آبادانی کشور بود اما بعد از ایشان، رئیس دولت اصلاحات رفتار خود را به گره زدن مسائل اقتصادی و مالی به توسعه سیاسی تعریف کردند و اعتقاد داشتند ذیل همین نکته می‌توان به نتیجه‌ای مطلوب رسید، بنابراین گفتمان ۲ خرداد با این رویکرد وارد حوزه اجرایی کشور شد و با توجه به اینکه شعار رئیس دولت اصلاحات، اقتصادی نبود، اما همه اذعان دارند که در دوره ایشان وضعیت اقتصادی کشور بسیار مطلوب و قابل قبول بود و رشد اقتصادی در آن دوران حرکت خوبی داشت و این موضوع مبین درستی گفتمان ۲ خرداد بود، در نتیجه اکنون هم توسعه سیاسی واقتصادی تاحدودی مورد توجه است. آقای روحانی موضوعاتی مانند حقوق شهروندی را مطرح می‌کند که از شعارهای انتخاباتی وی بود یا به مسائل فرهنگی و اجتماعی می‌پردازد که ناشی از وجود همین گفتمان است، هر چند نتایج به پررنگی دوران اصلاحات نیست اما به صورت نسبی فضای سیاسی - اجتماعی کشور به مراتب بهتر از دوران قبل از سال ۹۲ است و امروز امکان گفت‌وگوی سیاسی وتعاملات اجتماعی در جامعه بیشتر شده و دلیل حمایت اصلاح‌طلبان هم از آقای روحانی همین ویژگی‌هاست و آقای روحانی هم با توجه به تجربیات مرحوم آقای‌هاشمی(ره) و رئیس دولت اصلاحات به ترکیبی از این دو دست زده است، اگر چه برای اجرایش، با مخالفت‌های شدید و موانع جدی روبه‌روست که امروز جنسش فرق کرده، یعنی مخالفت‌هایی که در زمان اصلاحات وجود داشت اکنون بیشتر شده، چرا که نیروهای مخالف در زمان دولت اصلاحات امکانات و پتانسیل بالقوه‌ای داشتند و هنوز سازماندهی نشده بودند اما در دوران احمدی نژاد افراطیون، دلواپسان یا هر اسم دیگری که دارند به قدرت رسیده، سازمان یافتند و امکانات مالی و تشکیلاتی پیدا کردند، بنابراین پتانسیل و توان بالقوه آنها در زمان رئیس دولت اصلاحات، در دوران آقای روحانی بالفعل شده و با تسلط بر برخی مراکز قدرت توانسته مشکلات جدی‌تر و بیشتری برای آقای روحانی ایجاد کنند و درصدد ادامه همین رویکرد هم هستند، پس گفتمان جدید باید نگاهی به این شرایط وتهدیدات امروز داشته باشد و تغییرات را به این سمت هم ببرد.

پس رئیس دولت اصلاحات برای تکرار موفقیت سومش در دهه ۹۰، که اولین‌اش به خرداد ۹۲ و دومی، به انتخابات مجلس در سال ۹۴ برمی‌گردد، باید این موانع وتهدیدات را در گفتمان جدید ۹۶ در نظر بگیرد؟

بله، ایشان در حال حاضر با مخالفت‌ها و موانعی به مراتب بیشتر، جدی‌تر، سازمان یافته‌تر و برنامه ریزی شده‌تر از سال ۷۶ روبه‌روست.

شورای سیاستگذاری انتخابات اصلاح‌طلبان با محوریت رئیس دولت اصلاحات شکل گرفت و با ائتلاف ۲۶ حزب اصلاح‌طلب کارش را درباره انتخابات آغاز کرد، به نظر شما شورا برای موفقیت و مقبولیت در اجتماع و پیروزی در انتخابات ۹۶ باید چه مسائل و راهکارهایی را در دستور کارش قرار دهد؟

شورای سیاستگذاری با توجه به اینکه موانع زیادی برای موفقیت می‌بیند به این پختگی رسیده که برای کسب پیروزی باید به اتحاد و همبستگی روی آورد، نمی‌توان منکر شد اصلاح‌طلبان یک طیف چندرنگ هستند اما تمامی آنها به این باور رسیده‌اند که برای خدمت به مملکت و کشورشان باید انعطاف لازم را در مواضعشان داشته باشند و به وحدت میان خود دست یابند و البته که نقطه قوت این شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان همین نکته است، در نتیجه پذیرفته‌اند با ائتلاف با هم می‌توانند در انتخابات با وجود اختلافات با تمرکز و محوریت رئیس دولت اصلاحات به وحدت برسند. از سوی دیگر هم اصلاح‌طلبان در جامعه دارای پایگاه و جایگاه خوب مردمی هستند و جامعه هم حل مشکلات خود را از طریق صندوق رای و انتخاب می‌بیند، بنابراین نتیجه اقبال مردمی و وحدت اصلاح‌طلبان همان حماسه و پیروزی انتخابات سال ۹۲، انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴ و پیروزی لیست امید شد. لیستی که با توجه به رد صلاحیت‌ها، تقریبا هیچ شخص شناخته شده‌ای برای ائتلاف اصلاح‌طلبان و اصولگرایان عاقل در طیف اعتدال در آن نمانده بود ولی در روندی کاملا عکس با اقبال مردمی در کشور روبه‌رو شد. با رای مردم به جریان امید، ۳۰ کرسی مجلس در تهران برای اعضای این لیست شد، جریانی که به فکر حل مشکلات کشور است و حول عقل سیاسی و به دور از افراط‌گرایی عمل می‌کند.

اما خیلی پیش‌تر از موعد، داستان شایعات درباره رد وتایید صلاحیت‌ها شروع شده است، شما دلیل این هجمه زیاد شایعات علیه آقای روحانی را درباره رد یا تایید صلاحیت او در چه می‌بینید؟ آیا سناریویی از سوی دلواپسان برای عدم حضور آقای روحانی در انتخابات ۹۶ نوشته شده است؟

دلواپسان همان‌طوری که در مراحل اجرایی با آقای روحانی مشکل داشتند، هیچ همکاری نداشتند و همواره در این سه و نیم سال درپی سنگ‌اندازی بودند، همیشه در تلاشند آقای روحانی به موفقیت‌های لازمه دست پیدا نکند. از طرف دیگر، دلواپسان به این نتیجه رسیده‌اند که موفقیتی در صندوق رای نمی‌توانند داشته باشند، چرا که گزینه آقای روحانی یا هر شخص دیگری از ائتلاف اصلاح‌طلب و اصولگرایان عاقل در لیست اعتدال، قدرت بیشتری در کسب رای مردم دارد و همچنین آنها در میان خود هم کسی را برای مقابله با این جریان ندارند چرا که اساسا چندان محبوبیتی در بین مردم ندارند بنابراین امید خود را برای رسیدن به قدرت به واسطه عدم مقبولیت در میان جامعه از دست داده‌اند و از همین رو یکی از شیوه‌هایی که در پیش گرفته‌اند، تخریب آقای روحانی و ایجاد مشکلات و چالش برای ایشان است، به امید اینکه آقای روحانی از ادامه راه و حضور در انتخابات ریاست جمهوری منصرف شوند که ظاهرا در این مورد به موفقیت نرسیده‌اند، زیرا با احساس مسئولیت آقای روحانی قصد ادامه راه را دارند و پس از ناکامی از عدم حضور وی به فکر رد صلاحیت ایشان در گام بعدی افتادند. روحانی به عنوان شخصی که به موفقیت‌های نسبی دست یافته وهمچنین گزینه اصلی ائتلاف هم هست شرایط مناسبی در انتخابات پیش رو دارد و دلواپسان با در نظر گرفتن این شرایط به ردصلاحیت ایشان فکر می‌کنند ولی با توجه به معیارهای قانونی، هیچ‌گونه توجیهی برای رد صلاحیت ایشان وجود ندارد، چرا که هم در یک دوره تایید شده و هم عملکردش در دوران ریاست جمهوری تا این لحظه به گونه‌ای نبوده که بتوانند از آن برای رد صلاحیتش استفاده کنند ولی با تمام این تفاسیر نمی‌توان این مساله را که یک تهدید است از نظر دور داشت، اما تحقق این موضوع دارای هزینه زیادی است و وضعیت کنونی دلواپسان با انتشار این شایعات بدتر از قبل خواهد شد، اما در نهایت هم اگر سرانجام امور به رد صلاحیت آقای روحانی برسد باز هم گزینه جایگزین ایشان که دارای قدرت کسب رای بیشتری در میان مردم باشد معرفی خواهد شد.

اما سناریوی دیگری هم وجود دارد که احیانا در راستای تحلیل شماست.این امکان وجود دارد که اصولگرایان یا چند نامزد و کاندیدا ثبت نام کنند و در دوران تبلیغات و مناظرات با حمله همه‌جانبه به عملکرد ومواضع آقای روحانی، باعث تضعیف جایگاه ایشان شوند و به واسطه این امر، انتخابات را به دور دوم بکشانند و در این مرحله با ائتلاف بر یک شخص سبب ناکامی ایشان شوند.

به نظر من آقای روحانی در همان دور اول رای لازم را کسب خواهند کرد و این سناریو چندان به واقعیت نزدیک نیست، چرا که با ائتلاف بر آقای روحانی و توجه به مقبولیت مردمی ایشان در مقابل گزینه‌های نه چندان قوی که دلواپسان دارند، پیروزی روحانی عیان است.

پس با این تفاسیر اگر اصولگرایان به یک غربال سیاسی دست بزنند گزینه‌ای نخواهند داشت که توان مقابله با آقای روحانی را داشته باشد. درست است؟

بله، اکنون یکی از مشکلات اساسی اصولگرایان نداشتن گزینه‌ای است که در حد رقابت با آقای روحانی به عنوان کاندیدای ائتلاف اصلاح‌طلبان واصولگرایان میانه رو باشد که من نام برجامیون را بر آنها می‌گذارم. البته یک سناریوی دیگر هم وجود دارد و آن هم اینکه دلواپسان باتوجه به شرایطی که مطرح کردم، چاره‌ای جز تن دادن و پذیرفتن آقای روحانی در دور دوم ریاست جمهوری ندارند، بنابراین به تضعیف ایشان برای کاستن از آرایش ادامه می‌دهند تا بتوانند در چهار سال دوم، روحانی را وادار به دادن امتیاز به خود کرده و نهایتا یک روحانی ضعیف شده را برای آن دوران بیافرینند.

اما سناریوی خود اصلاح‌طلبان؛ در نشست مطبوعاتی ۵ بهمن آقای عارف ضمن حمایت قاطعانه از آقای روحانی به صورتی ضمنی حضور خود را هم اعلام داشتند، اما آیا این تاکتیک تکرار سناریوی سال ۹۲ نیست؟

من فکر نمی‌کنم در مقابل آقای روحانی کاندیدای دیگری از ناحیه برجامیون برای رقابت با ایشان در انتخابات حضور پیدا کند، اما در نبود آقای روحانی، این طیف می‌تواند به هرکسی فکر کند.

انتخابات ۹۶ را در غیاب آیت‌ا...‌هاشمی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آیت‌ا...‌هاشمی بدون شک یک وزنه اساسی سیاسی در محور اعتدال بود و انعکاس عملکرد و مواضع این طیف به واسطه ایشان صورت می‌گرفت، طوری که با جایگاه مردمی‌ ایشان پیام‌های طیف اعتدال به جامعه منتقل می‌شد و شاید که نه و حتما در نبود ایشان یک خلا سیاسی اساسی و کلی پیدا خواهد شد، اما باید توجه داشت که همین خلا می‌تواند سبب هوشیاری مردم شود، یعنی زمانی که دیگر مرحوم‌هاشمی در صحنه نیستند، مردم احساس تکلیف بیشتری کرده و خودشان جای ایشان را پر می‌کنند، چرا که جامعه به اتکای مرحوم‌هاشمی نگرانی کمتری درباره اوضاع سیاسی در خود می‌دیدند یعنی مردم باور داشتند که اگر در پای صندوق‌ها هم حضور کمرنگی داشته باشند، باز توان مدیریتی آیت‌ا...‌هاشمی تاثیرگذار خواهد بود، اما نبود آن مرحوم، تحریک طرفداران ایشان واجتماع را در پی خواهد داشت و اکنون در این شرایط و انتخابات ۹۶ نقش آیت‌ا...‌هاشمی را خود مردم بر عهده می‌گیرند چنان که در تشییع پیکر آن مرحوم این مساله را به خوبی نشان دادند.

دلایل وعوامل شما برای انتخاب روحانی در سال ۹۶ چیست؟

عامه مردم برای حل مشکلات خود که عمدتا شامل مسائل معیشتی، اقتصادی، تورم، بیکاری و مسائلی از این دست می‌شود آقای روحانی را توانا می‌دانند چرا که با وجود اینکه بخش مهمی از این مشکلات هنوز بر زمین مانده اما جهتگیری حضور و تداوم فعالیت روحانی ولو با سرعت کندی همراه بوده ولی در مسیر رفع آنهاست و باید توجه داشت که از میان بردن این مشکلات به زمان نیاز دارد. اگر دولت روحانی فرصت بیشتری پیدا کند، چنان که در این مدت طی شده توانسته اثر مثبت نسبی داشته باشد، با شدت این مسیر را دنبال می‌کند و از سوی دیگر، طیف و طبقه متوسط جامعه و همچنین جامعه نخبگان هم در پی احقاق حقوقی مانند آزادی‌های سیاسی، آزادی‌های اجتماعی، آزادی بیان وحق اظهارنظر و... روحانی را برای این کار، گزینه مناسب‌تری نسبت به سایرین می‌دانند. با تمام این تفاسیر آقای روحانی هم باید در مدت باقیمانده تا انتخابات، با گروه‌های مردمی و هم با طیف مرجع و نخبگان کشور ارتباط بیشتری با عمق زیادتری داشته باشد و با توضیح عملکرد خود، اطلاع رسانی درست، پاسخگویی به سوالات و انتظارات مردم و تشریح برخی مشکلات وعدم موفقیت‌هایش، مقبولیت خود را در جهت کسب رای بالاتری افزایش دهد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین