کد خبر: ۱۳۸۴۹۴
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۴
یک فرهنگ اشتباه این است که خانواده‌ها فرزندانشان را به خوردن زیاد تشویق می‌کنند، مثلا می‌گویند جوونه یا بچه است بذار بخوره میسوزونه، این جمله‌ای اشتباه است که بیشتر خانواده‌ها به آن اعتقاد دارند
لاغراندام است و تا حدی تکیده. هیکلش می‌گوید چندان میانه‌ای با خورد و خوراک ندارد حال آنکه اصلا اینطور نیست. پیشتر از دوستی درباره عادات عجیب غذا خوردنش شنیده بودم اما او را فردی درشت با شکمی برآمده تصور می‌کردم. می‌گویم «اصلا بهتون نمیاد آدم بخوری باشین»، می‌خندد و می‌گوید:« همه همینو میگن اما کافیه یک بار پای غذا خوردنم بشینین اون‌وقت می‌فهمیم پرخوری یعنی چی...» پیش از آنکه از عادات عجیب غذا خوردنش بگوید تصورم از پرخوری دوبشقاب پر برنج و خورشت همراه با سالاد و نوشیدنی است که در نهایت موجب می‌شود فرد بعد از خوردنش تا سه‌روز نتواند لب به غذا بزند. تصورم از پرخوری اما زمین تا آسمان با واقعیت این بیماری متفاوت است: صبح‌ها‌ یک کیلو اولویه می‌خریدم و یک نفس می‌خوردم. به‌جایی می‌رسیدم که مجبور می‌‌شدم هر چه خورده‌ام را بالا بیاورم تا بتوانم مابقی اولویه‌ها را بخورم و این عمل را چندبار در روز تکرار می‌کردم. حتی وقتی سیر بودم باز میل به خوردن داشتم. شاید یک فرد عادی 100گرم اولویه را بخورد فورا دلش را بزند و بعداز آن تنواند چیزی بخورد اما من تنها نیم ساعت بعد از خوردن یک کیلو اولویه به گونه‌ای گرسنه می‌شدم که گویی سه روز است چیزی نخورده‌ام....یک روز نشسته بودم و جلوم نزدیک 10-15 تا نون باگت بود. یکی یکی باگت‌ها رو می‌خوردم و هیچ حس سیری نداشتم. بیش از 10 باگت خورده بودم که حس کردم داخل دهانم خیس شده و نان‌ها را راحت‌تر قورت می‌دهم. کمی از نان در دهانم را بیرون آوردم تا ببینم چرا خیس شده دیدم نون و دهانم خونی است. وقتی دهانم را در آینه چک کردم دیدم آنقدر باگت خورده‌ام که تمام زبانم قاچ خورده و زخم شده!!!... هنوزم که هنوز است ترازو می‌بینم حالم بد می‌شود و یاد روزهایی می‌افتم که از شدت خوردن نمی‌توانستم روی پاهایم بند شوم و دائم عذاب وجدان داشتم... بارها رژیم گرفتم اما با اتفاقی کوچک در زندگی‌ام یا استرس و اضطراب مجدد همان آدم شکمویی می‌شدم که همه او را با این صفت می‌شناختند.... اما حالا من یک آدم پرخورم که حالم خوب است... » این اظهارات گوشه‌ای از خاطرات یک بیمار است؛ بیماری که به پرخوری اعتیاد داشته و مدتی است تحت درمان قرار گرفته است. وقتی از او راز اراده‌اش را می‌پرسم از انجمنی برایم می‌گوید که همه اعضایش همدرد اویند و هربار که به یاد دوران ترسناک پرخوری غیرارادی و بدون توقف‌اش می‌افتد به یاد می‌آورد تنها نیست و هستند آدم‌ها‌ی دیگری که به درد او گرفتار بوده اند... در ادامه این گزارش به سراغ انجمنی عجیب با اعضایی عجیب‌تر می‌رویم تا از اعتیادی بدانیم که بسیاری آن را صرفا یک خصلت می‌دانند؛ گزارش آفتاب یزد از انجمن پرخوران گمنام را بخوانید.

پارک الغدیر،سرای محله: پایان جلسه اجازه می‌دهند وارد کلاس شوم و همراه اعضای انجمن دعای آخر کلاس را که سخن زیبا و معروف دکتر شریعتی است زمزمه کنم: خداوندا به من آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی‌توانم تغییر دهم و شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که می‌توانم و...
برخلاف انتظارم اکثر زنان و مردان حاضر در جلسه هیکل‌های معمولی دارند و تنها اندام یکی دونفر از اعضا با نام انجمن تطابق دارد.

***اعتیاد به خوردن!
«ع» یکی از اعضای انجمن پرخوران گمنام درباره ایده شکل‌گیری انجمن پرخوران گمنام می‌گوید: سال 82 یکی از اعضای انجمن که مشکل پرخوری داشته با کمک حامی خود در جلسات دوازده قدمی معتادان گمنام، با انجمن‌های 12 قدمی آشنا می‌شود و طبق این قدم‌ها اقدام به انجام پرهیز غذایی می‌کند. پس از آن افراد دیگری به او می‌پیوندند اما در نهایت به پرهیز پایبند نمی‌مانند. در نهایت بعد از مدتی یک عضو پرهیز می‌گیرد و در پرهیز می‌ماند. به مرور افراد بیشتری به آنها می‌پیوندند و پس از مدتی اولین جلسه OA در تاریخ دهم مهرماه سال 83 به اسم گروه نشاط تشکیل شد. در 10 مهر سال 83 فقط یک جلسه در کل ایران تشکیل شد، اما امروز نزدیک به 200 جلسه در کل کشور تشکیل می‌شود. حدود 50- 40 جلسه متعلق به تهران است، 40 جلسه در اصفهان، 20 جلسه در خوزستان و.... تشکیل می‌شود. وی در ادامه می‌افزاید: بالغ بر 20 هزار نفر در ایران اکنون عضو این انجمن هستند. البته تعداد از این بیشتر است چون عده‌ای عضو ثابت نیستند و در برخی جلسات شرکت می‌کنند.

پرخوران گمنام انجمنی است که براساس دوازده قدم و دوازده سنت، یک برنامه بهبودی از پرخوری بی اختیار را پیشنهاد می‌کند. اعضای این انجمن افرادی‌اند که دارای مشکل اعتیاد به غذا از جمله پرخوری، گرسنگی عصبی، بی اشتهایی عصبی، استفراغ کردن عمدی پس از خوردن غذا و… هستند.

وی‌ می‌افزاید: اعضای انجمن OA با هدف به اشتراک گذاری تجربیات، امید و نیروی خود با سایر پرخوران، در کنار یکدیگر جمع شده و برای بهبودی از این بیماری یکدیگر را از طریق کارکرد ١٢ قدم حمایت می‌کنند. انجمن پرخوران گمنام به هیچ عنوان ارتباطی با موضوعاتی مانند کاهش وزن، اضافه‌کردن وزن، ثابت نگه داشتن وزن یا رژیم‌ها‌ی غذایی مخصوص چاقی و لاغری ندارد، بلکه مخصوص کسانی است که ارتباط ناسالمی با غذا خوردن داشته و از غذا به عنوان نوعی اعتیاد استفاده می‌کنند. این افراد برای رهایی از فشارهای روانی یا احساسی که اغلب در دوران کودکی فرد ریشه دارند، به غذا پناه می‌برند. بیماری پرخوری سه جنبه جسمی، فکری و روحی دارد. در OA به جای تمرکز روی مسائلی مانند نوع غذا یا مقدار غذا، با تمرکز بر دلایل روحی و فکری که باعث می‌شود افراد به غذا پناه ببرند، راه حلی برای بهبودی این بیماری ارائه می‌شود. جنبه جسمی این بیماری زیر نظر پزشکان تغذیه باید بهبود یابد و یک حامی به هر عضو کمک می‌کند که غذاهایی که او را دچار مشکل می‌کند، بشناسد. این عضو انجمن پرخوران گمنام در ادامه با بیان اینکه انجمن پرخوران گمنام انجمنی کاملا مستقل بوده و به هیچ سازمان یا ارگان سیاسی و اجتماعی مرتبط نیست، تاکید می‌کند: انجمن رژیم غذایی خاصی را تایید یا رد نمی‌کند. هیچ گونه حق عضویت یا پولی بابت پیوستن به این انجمن دریافت نمی‌شود و تنها شرط عضویت، تمایل به قطع خوردن غیرارادی است.
**اینجا باشگاه لاغری نیست
«ع» که نزدیک به 12 سال است در جلسات حضور دارد، در مورد خروجی انجمن OA می‌گوید: انجمن باشگاه لاغری نیست بلکه تنها به لحاظ فکری و روحی به افراد کمک می‌کند تا با این بیماری آشنا شوند و بتوانند برای تغییر زندگی خود ابزار داشته باشند. سنت هشتم انجمن OA می‌گوید: ما حرفه‌ای نیستیم، کارهای حرفه‌ای انجام نمی‌دهیم یعنی من به عنوان عضوی که در انجمن حضور دارم قرار نیست در انجمن رژیم غذایی به کسی بدهم و اصلا تمرکز ما روی وزن افراد نیست. بلکه ما می‌گوییم مسائل جسمی اعضا باید توسط پزشکان بررسی شود و ما صرفاً از جنبه روحی و فکری به اعضا کمک می‌کنیم.

**جای روانشناسان و روانپزشکان را تنگ نکرده‌ایم

«ع» تاکید می‌کند: ما اصلا جای روانشناسان و روانپزشکان را تنگ نکرده‌ایم بلکه منِ پرخور تجربه خود را به افرادی که درد من را دارند، منتقل می‌کنم که صرفا در چارچوب 12 قدم- سنت است. یعنی آنچه در زندگی شخصی خود تجربه کرده ام و با کمک انجمن توانسته ام راهکاری برای رفع آن بیابم در اختیار عضو همدرد خود می‌گذارم.

وی در مورد انجمن‌های 12 قدمی خاطرنشان می‌کند: اگرچه ساز و کار این انجمن‌ها یک شکل است، اما از لحاظ محتوای قدم‌ها، سنت‌ها و مفاهیم دوازده‌گانه با هم متفاوت‌اند. برخی انجمن‌ها 8 ابزار بهبودی دارند ولی انجمنOA، 9 ابزار دارد.

وی در توضیح اقدامات انجمن بیان می‌کند: ما معتقدیم بیماری پرخوری 3 جنبه دارد؛ جسمی، روحی و فکری. قرار نیست افرادی که به اینجا می‌آیند فقط فیزیک مناسب پیدا کنند یا فقط به لحاظ فکری روی آنها کار شود بلکه در انجمن روی هر سه جنبه به صورت همزمان کار می‌شود. باید در حین اینکه فیزیک منِ پرخور لاغر می‌شود به لحاظ روحی و فکری هم بهبود پیدا کنم. در کتاب دوازده قدم انجمن پرخوران، قدم یکم توضیح می‌دهد: «ما همیشه چاق بودیم یا فکر می‌کردیم چاقیم». حتی زمانی که لاغر هم می‌شویم حس می‌کنیم هنوز خیلی چاق هستیم. به همین دلیل گاهی آن قدر به خود فشار می‌آوریم که مجدد به سمت پرخوری پیش می‌رویم. اعضایی که عضو انجمن می‌شوند روی بعد روحی و فکری آن کار می‌‌شود که چرا بیماری پرخوری در آنها شکل گرفته است.برخی می‌گویند زمانی که بچه بودند تا غرغر می‌کردند غذا یا خوراکی به آنها می‌دادند.قدم اول انجمن هم می‌گوید اتفاقات دوران کودکی فقط مسائلی هستند که در پرخوری بی اختیار موثر بوده‌اند و صرفا عوامل این بیماری هستند نه خود بیماری، زیرا بالاخره بیماری از جایی در زندگی ما خود را به‌طور واضح نشان می‌دهد.

«ع» با بیان اینکه برای همه افرادی که عضو انجمن هستند دلایل بروز بیماری متفاوت است، می‌گوید: ممکن است نشانه‌های بیماری برای فردی در20سالگی بروز کند و برای دیگری در 8سالگی و برخی هم از زمانی که خود را می‌شناسند پرخور بوده‌اند.

وی در ادامه از تجربه پرخوری‌اش می‌گوید: من در 8 سالگی پرخور شدم. اولین بار که غذای زیادی را خوردم احساس کردم می‌توانم بیشتر و بیشتر بخورم. گاهی آن قدر می‌خوردم که غذا را بالا می‌آوردم و مجدد به غذا خوردن ادامه می‌دادم و این چرخه در یک وعده غذایی بارها تکرار شد تا اینکه به این کار اعتیاد پیدا کردم.

نوبت به عضو دیگر انجمن می‌رسد، خا نمی‌جوان با هیکلی متوسط که هیچ اثری از چاقی و پرخوری در آن دیده نمی‌شود. مانند همه انجمن‌های 12 قدمی قبل از شروع صحبت، خود را معرفی می‌کند: من «ن» هستم یک پرخور، به رسم انجمن، سایر اعضا سلامش را پاسخ می‌دهند.
**رفتارم به غذا عادی نبود.

«ن» در پاسخ به این سوال که بیماری خواندن پرخوری علمی است یا برداشت انجمن اینگونه است، می‌گوید: رفتار پرخوران با غذا عادی نیست. من از کودکی این رفتار غیرعادی را با غذا داشتم. در خانواده‌ ام فقط من در مورد غذا چنین رفتاری را داشتم، خواهرم به نیکوتین چنین گرایشی داشت. به عبارتی بهتر هرکسی برای پرکردن خلا روحی و فکری خودش، برای سرپوش گذاشتن روی احساسات و مشکلاتش به سمت اعتیاد به چیزی کشیده می‌شود. یکی به سمت موادمخدر می‌رود، کسی هم مثل من به سمت پرخوری. این رفتار غیرعادی، نوعی بیماری تلقی می‌شود البته برخی هم این مشکل را ناآگاهی می‌دانند نه بیماری.

وی می‌افزاید: من پیشتر هرگاه خسته بودم یا تشنه، خوشحال بودم یا ناراحت، تنها به سمت خوردن کشش داشتم. افراد عادی وقتی در یخچال را باز می‌کنند یک تکه نان یا میوه برمی‌دارند، می‌خورند و سیر می‌شوند، اما من وقتی به سراغ یخچال می‌رفتم حتی یک نان سنگک کامل هم می‌خوردم اما خستگی‌ام برطرف نمی‌شد و سیر هم نمی‌شدم و تمایل به خوردن بیشتر داشتم.
وی در ادامه در بیان تاثیر انجمن در بیماری‌اش اظهار می‌کند: فراتر از پرهیز جسمی آنچه به نظر من مهم‌تر است پرهیز روحی است. در اینجا من خودم را بهتر شناختم. امروز وقتی میل شدید به شیرینی پیدا می‌کنم می‌فهمم احساسی در من بالا و پایین شده و احساس عدم امنیت دارم، یا اگر سمت شوری بروم می‌فهمم از چیزی ترسیده‌ام.4 سال پیش که برای اولین بار پا به انجمن گذاشتم هیچ شناختی از خودم نداشتم. اما امروز کاملا درون خود را شخم زده و می‌دانم چه می‌خواهم، مشکلم چیست و...

«ع» در ادامه صحبت‌های او می‌افزاید: یکی از مطالبی که در انجمن روی آن تاکید می‌شود این است که 12 قدم کمک می‌کند من از شر بیماری‌ام خلاص شوم. در واقع 12 قدم به صورت درونی روی افراد کار می‌کند. وقتی اعضا به طور مرتب روی این 12 قدم کار کنند و روی زندگی‌شان پیاده کنند شرایط شان بسیار تغییر می‌کند و با قطعیت می‌گویم هر کسی که این 12 قدم را واقعا در زندگی‌اش پیاده کند در روح و روان و زندگی‌اش بسیار موثر خواهد بود.وی تاکید می‌کند: تمام روانپزشکان چاقی را بیماری می‌دانند. انجمن پرخوران در کشورهای بسیاری از جمله آلمان، کانادا، انگلیس و... وجود دارد و چیزی که در این خصوص وجود دارد این است که همه ما در انجمن‌، این موضوع را بیماری می‌دانیم. البته این اعتقاد وجود ندارد که هر کسی که چاق است بیمار یا پرخور است و باید به انجمن بیاید. ما اعضایی داشته‌ایم که مثلا حدود 43 کیلو بودند، اما مشکل پرخوری داشته اند. از این رو فیزیک و وزن در این بیماری مهم نیست. چاقی و وزن زیاد ممکن است با رژیم یا عمل جراحی اصلاح شود. اما بعد روحی و فکری بیماری پا برجاست. انجمن OA به افراد کمک می‌کند مشکلاتی که باعث می‌شود فرد مجدد به پرخوری بی ارادی بازگردد و وزنی را که برای کاهشش بسیار زحمت کشیده است، از دست بدهد و به وزن اولیه یا حتی بالاتر خود بازگردد، علت آن را پیدا و برایش راه حل پیدا کند.

این عضو انجمن با اشاره به برخی قدم‌های انجمن می‌گوید: برای مثال در قدم هفتم بر فروتنی تاکید شده یعنی ببینیم چه کسی هستیم و برای بهتر شدنش قدم برداریم.این موضوع را هم بگویم که اعضا در اینجا حامی دارند که این حامی‌ها اعضای باتجربه انجمن هستند و خودشان همه این راه‌ها را رفته‌اند و می‌دانند بیماری پرخوری چه بلایی سرشان آورده در نتیجه می‌توانند به همدردانشان کمک کنند. ما در جلسات به اعضا می‌گوییم وقتی اطلاعاتی در جلسه دریافت می‌کنند آن را به افرادی که همدرد هستند انتقال دهند تا اطلاعات مثل آب راکد نشود تا بعد از مدتی بگندد و از بین برود. در نتیجه با این کار خدمت می‌کنند که یکی از ابزارهای OA است و باعث تضمین بهبودی اعضا می‌شود.

«ع» تاکید می‌کند: زیبایی انجمن در منتقل کردن اطلاعات است. یک نفر حامی می‌شود و اطلاعات را به رهجو منتقل می‌کند. رهجو هم روزی یک حامی می‌شود و به رهجوی دیگر خدمت می‌کند و این پروسه دائما ادامه پیدا می‌کند و این روح بیداری روحانی ماست.

**تنها شرط عضویت در انجمن

وی تنها شرط عضویت در انجمن را تمایل به قطع خوردن غیر ارادی اعلام می‌کند و می‌افزاید: اینجا هیچ‌گونه حق عضویت یا پولی بابت عضویت در انجمن اخذ نمی‌شود. باید تاکید کنم انجمن OA در سال 1392 پس از زحمات بسیار توسط آقای «م» ثبت شده اما هنوز پروانه فعالیت نداریم تا بتوانیم برای اطلاع رسانی بیشتر و دریافت مکان برگزاری جلسات اقدام کنیم. متاسفانه روند اخذ پروانه انجمن کمی به تعویق افتاده است با این حال همچنان تمام تلاش کمیته ثبت جدید برای اخذ آن شده است.

وی در خصوص اطلاع‌رسانی هم می‌گوید: در این خصوص با ما همکاری نمی‌شود به خصوص از آنجا که کار این انجمن به حوزه سلامت مربوط است پزشکان تغذیه تصور می‌کنند این انجمن کسب و کار آنها را به مخاطره می‌اندازد، درحالی که ما به اعضای انجمن طبق سنت هشتم که می‌گوید ما حرفه‌ای نیستیم، حتما اعلام می‌کنیم که به پزشکان تغذیه مراجعه کنند و تحت نظر پزشک تغذیه روی بعد جسمی بیماری‌شان کار کنند. از سوی دیگر، برخی از بزرگواران در خانه‌ها‌ی سلامت و مکانهایی که امکان برگزاری جلسات در آنها وجود دارد برخورد مناسبی با انجمن‌های 12 قدمی ندارند و همکاری نمی‌کنند. از آنجایی که انجمن OA مانند هر انجمن دوازده قدمی دیگری کمک‌ها‌ی مالی خارجی دریافت نمی‌کند و از طریق پرداخت اعانه‌ها‌ی اعضای خود حمایت می‌شود، اجاره بهای بسیار زیادی اعلام می‌شود. ما نمی‌توانیم بدون اجاره بها جلسات را برگزار کنیم، چرا که سنت هفتم ما می‌گوید که ما خودکفا هستیم و کمکی از خارج دریافت نمی‌کنیم، بنابراین حتی شده هرقدر هم کم هزینه پرداخت می‌کنیم.

«م» پرخور دیگری است که 7 سال و 6 ماه و 11 روز است که با انجمن OA آشنا شده است. وی در خصوص آشنایی‌اش با انجمن می‌گوید: یکی از بستگانمان که عضو یکی از انجمن‌های 12 قدمی بود وقتی وزن بالا و افراط در خوردن من را دید از انجمن 12 قدمی سخن گفت. وقتی او صحبت می‌کرد من احساس می‌کردم مطالبی که درباره انجمن و مشکلاتش می‌گوید در من به صورت اعتیاد به خوردن وجود دارد. من به آن فرد گفتم این انجمن برای ما چاق‌ها جایی ندارد؟! او هم تایید کرد که انجمنی مختص افرادی که پرخوری غیرارادی دارند وجود دارد و اینگونه با انجمن OA آشنا شدم.

**ما همه همدردیم

این خانم حدودا 35 ساله ادامه می‌دهد: روزی که وارد انجمن شدم، دیدم همه اعضا درد من را دارند و شبیه هم هستیم. این موضوع باعث تسکین خاطرم شد چون همواره عذاب می‌کشیدم که مگر کسی به خاطر خوردن یا نخوردن دعا می‌کند.اما در انجمن دیدم که من تنها نیستم. همان روز اول احساس انزوا و تنهایی من از بین رفت و راغب شدم جلسات انجمن را ادامه دهم. بعد از اولین جلسه انجمن که حضور یافتم شب را راحت خوابیدم. درحالی که مدت‌ها بود خواب به چشمم نمی‌آمد و تصمیم گرفته بودم به روانشناس مراجعه کنم.

**می‌خواستم بمیرم

«م» تاکید می‌کند: من فردی اجتماعی و اهل مراوده بودم اما وزن زیاد، زندگی من را مختل کرده بود. البته مشکل من فقط وزن نبود چون بارها با رژیم، وزنم به مانکنی رسیده بود اما به شدت عصبی و خشمگین بودم و همین مسئله موجب گوشه‌گیری و انزوای من شده بود.

وی در ادامه می‌گوید: ما پرخوران مثل بیماران دیابتی هستیم که هر روز باید سر ساعت انسولین تزریق کنند. موادغذایی حکم قند که برای بیماری دیابت مضر است را برای ما دارد. من در برهه‌ای از زندگی‌ام کاملا ناامید شده بودم و می‌خواستم که بمیرم. بیشتر ساعت‌های زندگی‌ام را می‌خوابیدم تا فقط عمرم زودتر بگذرد. من مثل یک آدم معتاد، معتاد به خوردن بودم، از یک طرف نمی‌توانستم نخورم از سوی دیگر بعد از خوردن عذاب وجدان داشتم و این حس در برخوردم با اطرافیانم تاثیر داشت، با همسر و فرزندم تندخویی می‌کردم و دائما عصبی بودم.

**پرخوری‌ام غروب به بعد شدت پیدا می‌کرد

«م» درباره نشان دیگر بیماری پرخوری‌اش می‌گوید: پرخوری من از غروب به بعد شدت پیدا می‌کرد. درست مثل کسانی که بیماری صعب‌العلاجی دارند و گفته می‌شود حالشان از غروب به بعد بدتر و بیماری‌شان سنگین‌تر می‌شود. غالب بچه‌های انجمن همین مشکل را داشتند. من به شخصه غروب به بعد هجوم افکار منفی به ذهنم بیشتر می‌شد و برای اینکه صدای درون سرم ساکت شود به خوردن پناه می‌بردم. بسیاری از اعضای انجمن نصفه شب خوری داشتند. حتی افرادی که بی‌اشتهایی عصبی دارند هم جزء انجمن پرخورها محسوب می‌شوند چون کار این انجمن به تعادل رساندن است؛ در خوردن، در صحبت‌کردن و...

**فهمیدم تنها نیستم

وی در مورد مشکلاتش می‌گوید: یکی از مشکلات من تا چند سال پیش این بود که دچار اوهام می‌شدم و حس می‌کردم آدم بدبختی هستم و هیچ‌کس بیچاره‌تر از من نیست، اما انجمن این کمک را به من کرد که فهمیدم من تنها نیستم. نباید دائم خودم را سرزنش کنم. بعضی از ما آن قدر بیماری احاطه و آشفته‌مان کرده بود که حتی رابطه‌مان با خداوند هم به چالش کشیده شده بود، اما در قدم 11 انجمن که می‌گوید رابطه آگاهانه با نیروی برتر، ما راه درست دعا کردن و ارتباط با خداوند را آموختیم؛ این باعث می‌شود به بیماری‌مان مسلط شویم.

**محدودیت سنی و نژادی نداریم

«ع» در ادامه اظهارات «م» به توضیح جلسات انجمن می‌پردازد و در این خصوص می‌گوید: جلسات انجمن با دعای قدم سوم آغاز می‌شود. همه اعضا باید بیماری پرخوری داشته باشند در غیر این صورت نمی‌توانند در جلسات حضور داشته باشند، زیرا جلسات بسته هستند. اما ما جلساتی هم داریم که ورود برای عموم آزاد است که به آنها به اصطلاح جلسات باز می‌گوییم.اتفاقا 10 دی و 8 بهمن 1395 دو جلسه باز داریم و همه افرادی که مایل به شرکت در این جلسات هستند، می‌توانند حضور داشته باشند.

وی می‌افزاید: در جلسات، اعضا درباره تجربیات بهبودی‌شان صحبت می‌کنند. مباحثی که در جلسات مطرح می‌شود صرفا درباره خود انجمن OA است، بررسی مسائلی که باعث پرخوری هر فرد می‌شود، تمرین عشق بلاعوض، بررسی اینکه امروز چه چیزی باعث پرخوری فلان عضو شده است یا درباره قدم‌ها و سنت‌ها صحبت می‌شود، اینکه عجز من چیست؟ چه چیزی مانع از رشد من می‌شود، یا در مورد فروتنی بحث می‌شود و... ما به هیچ عنوان در جلساتمان از کارشناس یا روانشناس دعوت نمی‌کنیم صحبت کنند ما صرفا از جنبه روحی و فکری تا حدی که خود افراد تجربه کرده‌اند صحبت می‌کنیم. اگر هم لازم باشد به افرادی که نیاز دارند توصیه می‌کنیم به مشاور و روانشناس مراجعه کنند.

وی تاکید می‌کند: هیچ گونه محدودیت سنی، جنسی، نژادی و... برای عضویت در انجمن وجود ندارد البته به دنبال این هستیم که چنین انجمنی را برای نوجوانان ایجاد کنیم تا کاملا فضا متناسب با سن شان باشد و بیشتر جذب جلسات شوند. آنها حتی می‌توانند در جلسات شان اسباب بازی‌ها‌ی خود را بیاورند، با هم بازی کنند و...

«ع» هدف انجمن را در درجه نخست را پیشگیری معرفی می‌کند تا بیماری فرد بیش از آنچه هست پیشروی نکند و در مراحل بعد خودشناسی و خودآگاهی است.

**از کودکی کلمه چاقی پسوند نامم بود

«م» دیگر عضو انجمن هم درباره تجربیاتش از این بیماری می‌گوید: تا جایی که به خاطر دارم از کودکی کلمه چاقی پسوند نامم بوده و همیشه برای توصیف من، دیگران به چاق بودنم اشاره می‌کنند. هر چه بزرگتر شدم، به لحاظ جسمی هم چاق تر شدم و نسبت به تمام دور و بری‌ها‌یم جثه بزرگتری داشتم. این موضوع باعث شده بود از کودکی فردی منزوی، عصبی، ناسازگار، رنجور و... باشم.احساسات من را هیچ کس جز کسانی که درد من را دارند درک نمی‌کنند و بیان و توصیف آن نشدنی است.

**سایز شما لباس نداریم!

این آقای جوان که حدودا 30 ساله به نظر می‌رسد در ادامه می‌افزاید: این حس قابل توصیف نیست که به هر مغازه لباس فروشی سر می‌زنید مغازه دار بگوید سایز شما لباس نداریم! یا در جمعی روی صندلی بنشینید و صندلی بشکند و... این اتفاقات در ذهن بازتاب‌هایی دارد که گاه غیرقابل تحمل می‌شوند و حتی غیرقابل درک. فرم غذا خوردن افرادی که به بیماری پرخوری دچارند هم برای سایر افراد غیرقابل هضم است. من پیشتر 8 صبح چند دست کله و پاچه می‌خوردم و ساعت 10 مجدد گرسنه می‌شدم و این روند متوقف نمی‌شد و من دائما گرسنه بودم و اینگونه نبود که با یک لقمه یا کیک سیر شوم. همواره در ذهنم خلایی را احساس می‌کردم و برای پرکردنش به خوردن غذا روی می‌آوردم؛ درست مثل یک فرد معتاد به مواد مخدر که در مواجهه با هر احساس مواد مصرف می‌کند. غذا هم برای ما حکم همان مواد مخدر را دارد که برای سرکوب هر احساسی به آن روی می‌آوریم.
**اینجا من را درک می‌کنند
وی در خصوص انجمن OA می‌گوید: در مدتی که عضو انجمن شده‌ام، ذهنم آرام‌تر شده و دیگر در مواجهه با هر احساسی به خوردن پناه نمی‌برم. اما از آن مهم‌تر اینکه امیدوار شده‌ام و با کسانی آشنا شده‌ام که شبیه خودم هستند و درد من را کشیده‌اند. من با اعضای انجمن به قدری احساس راحتی می‌کنم و به قدری راحت می‌توانم درددل کنم که با اعضای خانواده‌ام نمی‌توانم چون آدم‌های اینجا من را درک می‌کنند.

«م» که 4 سال است با انجمن OA آشنا شده، ادامه می‌دهد: تا پیش از آمدن به انجمن چند بار رژیم گرفتم و ورزش را شروع کردم حتی بسیار لاغر شدم، اما همه این اتفاقات و اقدامات موقتی بود و من بارها کلاس ورزش می‌رفتم، آن را ول می‌کردم، دوباره می‌رفتم و... اما با گذراندن قدم‌های دوازده گانه من توانستم مشکلات درونی‌ام را بشناسم و به آرامش برسم.

«ع» مجدد در ادامه و در پاسخ به اینکه هر عضو تا چه مدت می‌تواند در کلاس‌ها حضور داشته باشد، می‌گوید: ما هیچ محدودیتی برای آمدن به کلاس‌ها نداریم. خود من ابتدا تصور می‌کردم اینجا مثل کلاس‌های بیرون است و در نهایت بعد از 10ترم مدرک می‌گیرم و کلاسم تمام می‌شود، اما بیماری پرخوری از روزی که فرد به دنیا می‌آید با فرد است تا زمانی که فرد از دنیا برود. این انتخاب من است که چند جلسه شرکت کنم یا تا کی ادامه دهم. برای خود من پیش آمده در یک ماه فقط یک جلسه شرکت کنم یا روزی بوده که 2 جلسه شرکت کرده‌ام؛ بسته به نیاز و احساسی دارد که فرد دارد تا به بیماری‌اش نه بگوید. ما در جلسات به افراد می‌گوییم روی خودت کار کن و کمک بگیر تا صدای بهبودی‌ات پررنگ تر و صدای بیماری‌ات کمرنگ تر شود.

وی تاکید می‌کند: برای اینکه من بخواهم بهبودی‌ام را پررنگ کنم مجبورم طی روز با حامی‌ام تماس بگیرم، خدمت کنم، نشریه بخوانم، جلسه بروم یا هر ابزاری که در جلسات به اعضا معرفی می‌شود، تهیه کنم.

این عضو انجمن بیان می‌کند: با وجود گذشت نزدیک بله 12 سال اما من هفته‌ای حداقل 3 بار در جلسات شرکت می‌کنم و هنوز نیاز دارم که ادامه دهم، هر جا می‌بینم بیماری‌ام پررنگ می‌شود متوجه می‌شوم در تمرین‌هایم ضعف دارم یا در جلسات کمتر شرکت می‌کنم. از این رو هر فردی تا هر زمان و به هر تعداد که بخواهد می‌تواند در جلسات شرکت کند. البته ممکن است شخصی بعد از مدتی به این نتیجه برسد که دیگر نیازی به این کلاس‌ها ندارد یا ماهی یک جلسه برایش کافی است؛ کاملا بسته به نیاز فرد دارد.

«ع» در پاسخ به اینکه انجمن OA افرادی که چاقی‌شان ناشی از مشکلات فکری و روحی نباشد را می‌پذیرد، بیان کرد: افرادی که خواهان عضویت در انجمن هستند ابتدا باید 15 سوال را پاسخ دهند تا مشخص شود بیماری پرخوری دارند یا خیر.

**شما هم به پرخوری غیرارادی مبتلا هستید؟!

وی در مورد یک پمفلت به نام "یک برنامه بهبودی" توضیح می‌دهد:«تنها شما می‌توانید راجع به این سوال تصمیم بگیرید.هیچ کس دیگری نمی‌تواند این تصمیم را برای شما بگیرد. ما که هم اکنون در OA هستیم راه جدیدی از زندگی را یافته ایم که ما را قادر می‌سازد تا بدون نیاز به غذای اضافی زندگی کنیم. ما باور داریم که پرخوری بی اختیاری یک بیماری پیش رونده است. یک بیماری شبیه الکلیسم و برخی بیماری‌ها‌ی دیگر که می‌توان از پیشرفت آن جلوگیری کرد. به خاطر داشته باشید که اقرار به مشکلتان هیچ خجالتی ندارد.مهم‌ترین چیز این است که کاری برای حل آن انجام دهید.
۱. آیا شما وقتی که گرسنه نیستید هم غذا می‌خورید؟

۲. آیا شما بدون هیچ دلیلی تا خرخره تان غذا می‌خورید؟
۳. آیا شما پس از پرخوری احساس گناه و پشیمانی می‌کنید؟
۴. آیا شما در طول روز مدت زیادی به غذا خوردن فکر می‌کنید؟
۵. آیا شما با لذت چشم انتظار زمانی هستید که با فراغ بال و به تنهایی مشغول غذا خوردن شوید؟
۶. آیا شما از قبل برای تا خرخره خوردن برنامه‌ریزی می‌کنید؟
۷. آیا شما در حضور دیگران به طور معقول غذا می‌خورید ولی بعدا در تنهایی جبران مافات می‌کنید؟
۸. آیا وزن شما تاثیری در روش زندگی‌تان دارد؟
۹. آیا شما سعی کرده اید که برای یک هفته یا بیشتر رژیم بگیرید و موفق نشده اید؟
۱۰. آیا شما از کسانی که به شما می‌گویند از (اراده‌ات) استفاده کن رنجش دارید؟
۱۱. برخلاف تمام شواهد آیا شما به این باور غلط که هروقت بخواهم (خودم به تنهایی می‌توانم) رژیم بگیرم و ادامه داده اید؟
۱۲. آیا شما ویار یا تمایل شدید به خوردن در زمان معینی به غیر از زمان‌ها‌ی سه گانه (صبحانه، ناهار، شام) دارید؟
۱۳. آیا شما جهت فرار از نگرانی‌ها و مشکلات مشغول به خوردن می‌شوید؟
۱۴. آیا شما تا به حال جهت درمان چاقی یا مشکلات غذایی بستری شده اید؟
۱۵. آیا طریقه غذا خوردنتان شما یا دیگران را ناراحت می‌کند؟
اگر کسی به سه سوال یا بیشتر جواب مثبت دهد احتمالا مشکل پرخوری بی اختیار دارد یا به سوی آن پیش می‌رود.راه حلی که ما برای بهبود این بیماری پیش رونده پیدا کرده ایم، کارکرد برنامه دوازده قدم بهبودی پرخوران گمنام است.
---------------------------------
ملاک عضویت چاقی و لاغری نیست
«ع» در ادامه توضیح می‌دهد: هستند افرادی که به لحاظ فیزیک چاق‌اند اما بیمار نیستند از این رو ملاک عضویت در انجمن چاقی و لاغری نیست. اعضایی مدنظر ما هستند که هیچ وقت هیچ کنترلی روی خوردن خود ندارند.
وی همچنین در خصوص برنامه‌های انجمن می‌گوید: ما اینجا از کسی نمی‌پرسیم قبلا چند کیلو بودی الان چقدر وزن کم کرده‌ای یا زیاد. برنامه‌های ما براساس جاذبه است نه دافعه، هر کسی از تجربیات خوب خود صحبت می‌کند تا بقیه اعضایی که شبیه آن فرد هستند جذب شوند. در طول 12 سال تمام افرادی که در انجمن به عنوان رهجو به سمت من آمده‌اند مشکلاتشان بسیار شبیه من بوده؛ عین مشکلات من.
«ع» در مورد مشکلات انجمن نیز می‌گوید: یکی از مهم‌ترین مشکلات ما اسم انجمن است که بسیاری روی لفظ «گمنام» بودن آن به ما می‌گویند که چرا از یک کلمه‌ای که فضیلت است برای چنین انجمنی استفاده می‌کنید؛ درحالی که این گمنام بودن صرفا در خود انجمن مطرح است. در واقع گمنام از لحاظ حفظ مشارکت‌ها‌یی که در جلسات می‌شنویم، حفظ مخفی بودن اعضایی که دیده ایم در خارج انجمن و... است. همچنین گرفتن پروانه فعالیت انجمن مدت‌‌ها‌ست ما را دچار مشکل کرده است. علت این موضوع هم این است که می‌گویند نام انجمن انرژی منفی دارد؛ هم لفظ پرخوری هم لفظ گمنامی.اگر بتوانیم این
دو مورد را حل کنیم، می‌توانیم مجوز فعالیت بگیریم و به‌طور رسمی و با حمایت بیشتری و شرایط بهتر اطلاع‌رسانی کنیم تا انجمن در دسترس همه باشد. این رویای ماست که هر عضوی که دچار بیماری پرخوری است انجمن به راحتی و در نزدیک ترین محل سکونت یا کار او در دسترس باشد.
اینجا جا دارد از همکاری مدیران محترم خانه‌های سلامت محله شمیران نو جناب آقای مهندس دانشفرد و سرای محله خواجه نظام الملک جناب آقای مهندس عسگری کمال قدردانی و سپاس خود را اعلام کنیم. اما گله ما با برخی بزرگوارانی است که به دلیل کم اطلاعی از اقدامات انجمن کرایه بالایی بابت در اختیار گذاشتن فضای برگزاری دریافت می‌کنند درحالی که انجمن ما کاملا رایگان است و ما هیچ پولی بابت پیوستن دریافت نمی‌کنیم که بخواهیم کرایه‌ها‌ی کلاس‌ها‌ی برگزاری را با قیمت‌ها‌ی بالا پرداخت کنیم.
البته انجمن‌های 12 قدمی در انتهای هر جلسه سبدی می‌گردانند تحت عنوان سبد سنت هفتم تا اعضا هر قدر که خواستند پول در آن بیندازند تا صرف کرایه همان جلسه، خرید نشریات، چیپ و سکه‌ها‌یی که به اعضا بابت پرهیزشان داده می‌شود، هزینه‌ها‌ی جاری گروه و... شود و مازاد آن به جلسه ساختار تهران و پس از آنکه گروه‌ها‌ی مختلف مازاد خود را واریز کردند هزینه‌ها‌ی ساختار تهران پرداخت و سپس مازاد آن به شورا پرداخت می‌شود. مازاد‌ها‌ی تمام نواحی یا استان‌ها‌ جمع شده صرف چاپ نشریات، چیپ و سکه، کارگاه‌ها‌ی آموزشی، اطلاع رسانی، هزینه‌ها‌ی جاری شورا و.... می‌شود. البته اجباری برای پرداخت پول نیست و از کسانی که تازه وارد انجمن شده‌اند، می‌خواهیم پولی داخل سبد نریزند تا اول بدانند که OA می‌تواند به آنها کمک کند یا نه. سپس می‌توانند در جلسات بعدی در صورت تمایل پولی پرداخت کنند. اما این رقم در آن حد نیست که بتوانیم کرایه‌های بالا برای فضای برگزاری جلسات را بپردازیم.

«ع» در خصوص علت گمنام بودن اعضای انجمن در خانواده و جامعه نیز می‌گوید: خیلی از اعضای انجمن هستند که حتی خانواده‌هایشان از عضویت آنها در انجمن اطلاع ندارند چون از واکنش آنها نگران‌اند، زیرا فرهنگ پذیرش این موضوع وجود ندارد. اعتیاد در جامعه ما شدیدا مورد سرزنش قرار می‌گیرد و شخص را بسیار بد جلوه می‌دهد، اما یک فرهنگ اشتباه این است که خانواده‌ها فرزندانشان را به خوردن زیاد تشویق می‌کنند، مثلا می‌گویند جوونه یا بچه است بذار بخوره میسوزونه، این جمله‌ای اشتباه است که بیشتر خانواده‌ها به آن اعتقاد دارند. درحالی که همین افراد، چاقی و پرخوری را در افراد جوان و میانسال بد می‌دانند و حتی به افراد انگ چاقی می‌زنند و به آنها توهین می‌کنند. این فرهنگ باید در خانواده‌ها اصلاح شود.

قدم‌های دوازده‌گانه
۱- ما پذیرفتیم که در برابر غذای اضافی عاجز بوده ایم، و زندگی‌مان غیرقابل اداره شده بود.
۲- به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر از ما می‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.
۳- تصمیم گرفتیم اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند به آن گونه که او را درک می‌کردیم، بسپاریم.
۴- یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم.
۵- چگونگی دقیق اشتباهاتمان را به خداوند، به خود و به یک انسان دیگر اقرار کردیم.
۶- آمادگی کاملا پیدا کردیم که خداوند کلیه نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.
۷- با فروتنی از او خواستیم کمبودهای شخصیتی ما را برطرف کند.
۸- فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زده بودیم، تهیه کردیم و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شدیم.

۹- به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان یا دیگران لطمه بزند.
۱۰- به تهیه ترازنامه ی شخصی خود ادامه دادیم و هرگاه در اشتباه بودیم، فورا به آن اقرار کردیم.
۱۱- از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقای رابطه آگاهانه خود با خداوند آن گونه که او را درک می‌کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرایش شدیم.
۱۲- با بیداری روحانی حاصل از برداشتن این قدم‌ها‌ سعی کردیم این پیام را به پرخوران برسانیم و این اصول را در تمام امور زندگی خود به اجرا درآوریم.
" اما من خیلی ضعیف شده ام، هیچ گاه نمی‌توانم آن را انجام دهم." نگران نباشید، همه ما چنین چیزهایی می‌گفتیم و چنین فکر‌ها‌یی داشتیم. راز حیرت انگیز موفقیت این برنامه تنها این مسئله است: "عجز" این عجز ماست که ما را به یکدیگر و به یک نیروی برتر وابسته کرده است نه قدرت مان. با اقدام به عجز، توانایی پیدا می‌کنیم و آنچه به تنهایی نمی‌توانستیم انجام دهیم، برای انجامش به ما توانایی داده خواهد شد.
اگر تصمیم بگیرید یکی از ما هستید، ما به شما با دستان باز خوشامد می‌گوییم. شرایطتان هرچه هست، ما به شما هدیه‌ای از پذیرش ارائه می‌کنیم. شما بیش از این تنها نیستید.
----------------------------------
سنت‌ها‌ی دوازده گانه
۱- منافع مشترک ما باید در راس قرار گیرد، بهبودی شخصی به وحدت OA بستگی دارد.
۲- در رابطه با هدف گروه ما فقط یک مرجع نهایی وجود دارد، خداوندی مهربان که به گونه‌ای ممکن خود را در وجدان گروه بیان می‌کند. گرداننده آن ما خدمت‌گزاران مورد اعتماد ما می‌باشند، آنان حکومت نمی‌کنند.
۳- تنها لازمه عضویت در OA تمایل به قطع خوردن غیرارادی است.
۴- هر گروه باید مستقل باشد به استثنای مواردی که بر گروه‌ها‌ی دیگر یا پرخوران گمنام در کل اثر بگذارد.
۵- هر گروه فقط یک هدف اصلی دارد، رساندن پیام به پرخوری که هنوز در عذاب است.
۶- یک گروه OA هرگز نباید هیچ موسسه مرتبط یا هر سازمان انتفاعی خارجی را تایید یا در آن‌ها‌ سرمایه گذاری کند یا نام OA را به آن‌ها‌ به عاریت دهد، مبادا مسائل مالی، مالکیت و شهرت ما را از هدف اصلی خود منحرف سازد.
۷-هر گروه OA باید متکی به خود باشد و کمکی از خارج دریافت نکند.
۸- پرخوران گمنام باید همیشه غیر حرفه‌ای باقی بمانند، اما مراکز خدماتی ما می‌توانند کارمندانی مخصوص استخدام کنند.
۹- OA تحت این عنوان، هرگز نباید سازماندهی شود، اما ما می‌توانیم هیئت‌های خدماتی یا کمیته‌ها‌یی تشکیل دهیم که مستقیما در برابر کسانی‌که به آنها خدمت می‌کنند مسئول باشند.
۱۰- پرخوران گمنام هیچ عقیده‌ای در مورد موضوعات خارجی ندارند بنابراین نام پرخوران گمنام هرگز نباید به بحث‌ها‌ی اجتماعی کشانده شود.
۱۱- خط مشی روابط عمومی ما بنابر اصل جاذبه است تا تبلیغ، ما همیشه لازم است گمنامی شخصی خود را در مطبوعات، رادیو، فیلم، تلویزیون و سایر وسایل ارتباطات حفظ کنیم.
۱۲- گمنامی اساس روحانی تمام سنت‌ها‌ی ما می‌باشد و همیشه یادآور این است که اصول را به شخصیت‌ها‌ ترجیح دهیم.
---------------------------
- تا جایی که به خاطر دارم از کودکی کلمه چاقی پسوند نامم بوده و همیشه برای توصیف من، دیگران به چاق بودنم اشاره می‌کنند. هر چه بزرگتر شدم، به لحاظ جسمی هم چاق تر شدم و نسبت به تمام دور و بری‌ها‌یم جثه بزرگتری داشتم. این موضوع باعث شده بود از کودکی فردی منزوی، عصبی، ناسازگار، رنجور و... باشم
---------------------------------
- این حس قابل توصیف نیست که به هر مغازه لباس فروشی سرمی‌زنید مغازه دار بگوید سایز شما لباس نداریم! یا در جمعی روی صندلی بنشینید و صندلی بشکند و... این اتفاقات در ذهن بازتاب‌هایی دارد که گاه غیرقابل تحمل می‌شوند و حتی غیرقابل درک
---------------------------------
- پرخوری من از غروب به بعد شدت پیدا می‌کرد. درست مثل کسانی که بیماری صعب‌العلاجی دارند و گفته می‌شود حالشان از غروب به بعد بدتر و بیماری‌شان سنگین‌تر می‌شود. غروب به بعد هجوم افکار منفی به ذهنم بیشتر می‌شد و برای اینکه صدای درون سرم ساکت شود به خوردن پناه می‌بردم
---------------------------------
- یک فرهنگ اشتباه این است که خانواده‌ها فرزندانشان را به خوردن زیاد تشویق می‌کنند، مثلا می‌گویند جوونه یا بچه است بذار بخوره میسوزونه، این جمله‌ای اشتباه است که بیشتر خانواده‌ها به آن اعتقاد دارند
---------------------------------
- من در 8 سالگی پرخور شدم. اولین بار که غذای زیادی را خوردم احساس کردم می‌توانم بیشتر و بیشتر بخورم. گاهی آن قدر می‌خوردم که غذا را بالا می‌آوردم و مجدد به غذا خوردن ادامه می‌دادم و این چرخه در یک وعده غذایی بارها تکرار شد تا اینکه به این کار اعتیاد پیدا کردم
---------------------------------
- رفتار پرخوران با غذا عادی نیست. من از کودکی این رفتار غیرعادی را با غذا داشتم. در خانواده‌ ام فقط من در مورد غذا چنین رفتاری را داشتم، خواهرم به نیکوتین چنین گرایشی داشت. به عبارتی بهتر هرکسی برای پرکردن خلا روحی و فکری خودش، برای سرپوش گذاشتن روی احساسات و مشکلاتش به سمت اعتیاد به چیزی کشیده می‌شود
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین