یک نشریه آمریکایی در یادداشتی با عنوان «چطور ترامپ میتواند ایران را مهار کند»، به جانشین باراک اوباما برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران توصیههایی مطرح کرده است.
یک نشریه آمریکایی در
یادداشتی با عنوان «چطور ترامپ میتواند ایران را مهار کند»، به جانشین
باراک اوباما برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران توصیههایی مطرح کرده
است.
به گزارش فارس، در ادامه توصیههای رسانههای آمریکایی به دونالد ترامپ درباره ایران، «رابرت جوزف» و «ری تکیه» دو کارشناس آمریکایی در یادداشتی مشترک بر لزوم «مهار ایران» تاکید کردهاند.
آنها در فارن افرز نوشتند: «یکی از بزرگترین چالشهای سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ میتواند مقابله با توسعهطلبی ایران در سراسر خاورمیانه باشد».
این دو تحلیلگر آمریکایی با تاکید بر «انرژی گرفتن» ایران از توافق هستهای با گروه 1+5 مدعی شدند: «تهران تلاشهایش برای تغییر دادن موازنه قدرت در خاورمیانه را مضاعف کرده است و این موضوع را میتوان در مداخلات نظامی ارتش آن در عراق، سوریه و یمن و افزایش حمایتهای بلندمدتش از متحدانش تروریستیش از قبیل حماس و حزبالله ملاحظه کرد».
جوزف و تکیه ضمن اشاره به لزوم مقابله با ایران به منظور «به عقب راندن» آن در منطقه توصیه کردند: «قابل اتکاترین ابزارها برای مواجه شدن با تهدید ناشی از ایران، فشار آوردن به این رژیم در داخل کشور است».
دو کارشناس غربی درباره انقلاب اسلامی ایران اینطور نوشتند: «مداخله جویی خستگی ناپذیر تهران، تا حدی از این اعتقاد ناشی است که جمهوری اسلامی تنها در صورت صدور به خارج، میتواند در کشورش تحکیم یابد. خوب، این یک انقلاب بدون مرز بود».
آنها در ادامه ادعاهای بی اساس غربیها، بار دیگر ادعای نخ نما شده مقابله جمهوری اسلامی ایران با مخالفانش را تکرار کردند.
دو تحلیلگر آمریکایی تاکید کردند از نظر حاکمان ایران، «جمهوری اسلامی تنها یک دولت ملی که درصدد استقلال یافتن از سیستم بینالمللی کنونی نیست بلکه یک مبارز در جنگ بین خوبی و بدی در داخل و خارج از کشور است».
جوزف و تکیه تصریح کردند: «به همین دلایل است که رژیم تهران هرگز تخاصم و نزاعش با غرب را رها نخواهد کرد. آنهایی که استدلال کردند که با توافق هستهای، نیروهای میانه رو در ایران تقویت خواهند شد، باید با واقعیتها و حقایق روبرو شوند».
آنها ضمن ادعای گزاف «حمایت ایران از تروریسم» در منطقه، تداوم فعالیتهای موشکی ایران و همینطور غنیسازی اورانیوم را گواهی بر از بین رفتن امیدها به «پایان تمایل و خواست ایران به داشتن سلاح اتمی» دانستند.
تحلیلگران آمریکایی مانند مقامات و دیگر تحلیلگران غربی که بارها با ماهیت اسلامی جمهوری اسلامی ایران مخالفت کردهاند، در این یادداشت بر لزوم ایجاد «یک کشور دموکراتیک و سکولار» در ایران تاکید کردند.
آنها در ادامه این یادداشت بدون توجه به حضور پر شور مردم ایران در انواع و اقسام انتخابات در ایران از سال 1357 تا به امروز مدعی شدند: «شاید بزرگترین نقطه ضعفشان (ضعف جمهوری اسلامی ایران) فقدان مشروعیت است».
در ادامه ادعاهای این دو تحلیلگر آمریکایی آمده است: «شکاف بین دولت و جامعه (در ایران) هرگز به این بزرگی نبوده است».
آنها بلافاصله پس از این ادعای عجیب، بر لزوم کمک واشنگتن «به کسانی که در ایران ارزشهای مشترکی با آمریکا دارند» تاکید کردند.
در یادداشت در اینباره آمده است: «واشنگتن باید یک رژیم تحریمی علیه ناقضان حقوق بشر در ایران ایجاد کند. تحریمهای مالی که موثرترین ابزار برای محدود کردن تجارت ایران بوده، باید بر مبنای حقوق بشری بر این کشور اعمال شود».
جوزف و تکیه همچنین تصریح کردند: «آمریکا باید همچنین با به چالش کشیدن ارزشهای اساسی جمهوری اسلامی ایران، یک کارزار دیپلماسی عمومی به منظور مشروعیت زدایی از رژیم ایجاد کنند. در همان بین، آمریکا با گروههای اپوزیسیون خارجی(ایران) کار کند چرا که باید یک تلاش چند بعدی به منظور ایجاد ارتباطات و فراهم کردن حمایت از مخالفان در ایران وجود داشته باشد؛ همان کاری که آمریکا در حمایت از اتحادیه همبستگی در لهستان و دیگر نیروهای مدنی در اروپای شرقی انجام داد».
اشاره آنها به اتحادیه همبستگی در لهستان، همان اتحادیه صنفی و کارگری لهستان بود که در سال 1980 میلادی (1359) برای دفاع از حقوق کارگران و کارمندان تشکیل و سپس تا سال 1989 به هسته اصلی مقابله در برابر حکومت لهستان تبدیل شد.
آمریکا به این اتحادیه و تلاشهایش کمک کرد تا به تدریج به دنبال حمایتهای داخلی از این تشکیلات در لهستان، حکومت در این کشور از جمهوری خلق لهستان به «نظامی دموکراتیک» تغییر یافت.
در پایان یادداشت منتشر شده در فارن افرز آمده است: «دولت در شُرف روی کار آمدن ترامپ، به عقب زدن ایران متعهد شده است. برای انجام این کار، به استقرار مجدد رهبری و اعتبار آمریکا در خارج از کشور، ابتکارهای دیپلماتیک متمرکز و یک حضور نظامی زنده و با دوام نیاز است اما مشخصترین ابزارهای جنگیدن علیه آن، به مخاطره انداختن انقلاب اسلامی در داخل کشور است. آمریکا با بهره گیری از ضعفهای داخلی این کشور (ایران)، نه تنها میتواند مانع سوءاستفادههای منطقهای آن شود بلکه میتواند امیدوار به ایجاد وضعیتی شود که بر مبنای آن یک دولت دموکراتیک بتواند سربرآورد. پس از سالها مذاکره با ایران، اکنون زمان یک سیاست جسورانه به منظور اطمینان یافتن از حصول منافع و ارزشهای غربی فرا رسیده است».
به گزارش فارس، در ادامه توصیههای رسانههای آمریکایی به دونالد ترامپ درباره ایران، «رابرت جوزف» و «ری تکیه» دو کارشناس آمریکایی در یادداشتی مشترک بر لزوم «مهار ایران» تاکید کردهاند.
آنها در فارن افرز نوشتند: «یکی از بزرگترین چالشهای سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ میتواند مقابله با توسعهطلبی ایران در سراسر خاورمیانه باشد».
این دو تحلیلگر آمریکایی با تاکید بر «انرژی گرفتن» ایران از توافق هستهای با گروه 1+5 مدعی شدند: «تهران تلاشهایش برای تغییر دادن موازنه قدرت در خاورمیانه را مضاعف کرده است و این موضوع را میتوان در مداخلات نظامی ارتش آن در عراق، سوریه و یمن و افزایش حمایتهای بلندمدتش از متحدانش تروریستیش از قبیل حماس و حزبالله ملاحظه کرد».
جوزف و تکیه ضمن اشاره به لزوم مقابله با ایران به منظور «به عقب راندن» آن در منطقه توصیه کردند: «قابل اتکاترین ابزارها برای مواجه شدن با تهدید ناشی از ایران، فشار آوردن به این رژیم در داخل کشور است».
دو کارشناس غربی درباره انقلاب اسلامی ایران اینطور نوشتند: «مداخله جویی خستگی ناپذیر تهران، تا حدی از این اعتقاد ناشی است که جمهوری اسلامی تنها در صورت صدور به خارج، میتواند در کشورش تحکیم یابد. خوب، این یک انقلاب بدون مرز بود».
آنها در ادامه ادعاهای بی اساس غربیها، بار دیگر ادعای نخ نما شده مقابله جمهوری اسلامی ایران با مخالفانش را تکرار کردند.
دو تحلیلگر آمریکایی تاکید کردند از نظر حاکمان ایران، «جمهوری اسلامی تنها یک دولت ملی که درصدد استقلال یافتن از سیستم بینالمللی کنونی نیست بلکه یک مبارز در جنگ بین خوبی و بدی در داخل و خارج از کشور است».
جوزف و تکیه تصریح کردند: «به همین دلایل است که رژیم تهران هرگز تخاصم و نزاعش با غرب را رها نخواهد کرد. آنهایی که استدلال کردند که با توافق هستهای، نیروهای میانه رو در ایران تقویت خواهند شد، باید با واقعیتها و حقایق روبرو شوند».
آنها ضمن ادعای گزاف «حمایت ایران از تروریسم» در منطقه، تداوم فعالیتهای موشکی ایران و همینطور غنیسازی اورانیوم را گواهی بر از بین رفتن امیدها به «پایان تمایل و خواست ایران به داشتن سلاح اتمی» دانستند.
تحلیلگران آمریکایی مانند مقامات و دیگر تحلیلگران غربی که بارها با ماهیت اسلامی جمهوری اسلامی ایران مخالفت کردهاند، در این یادداشت بر لزوم ایجاد «یک کشور دموکراتیک و سکولار» در ایران تاکید کردند.
آنها در ادامه این یادداشت بدون توجه به حضور پر شور مردم ایران در انواع و اقسام انتخابات در ایران از سال 1357 تا به امروز مدعی شدند: «شاید بزرگترین نقطه ضعفشان (ضعف جمهوری اسلامی ایران) فقدان مشروعیت است».
در ادامه ادعاهای این دو تحلیلگر آمریکایی آمده است: «شکاف بین دولت و جامعه (در ایران) هرگز به این بزرگی نبوده است».
آنها بلافاصله پس از این ادعای عجیب، بر لزوم کمک واشنگتن «به کسانی که در ایران ارزشهای مشترکی با آمریکا دارند» تاکید کردند.
در یادداشت در اینباره آمده است: «واشنگتن باید یک رژیم تحریمی علیه ناقضان حقوق بشر در ایران ایجاد کند. تحریمهای مالی که موثرترین ابزار برای محدود کردن تجارت ایران بوده، باید بر مبنای حقوق بشری بر این کشور اعمال شود».
جوزف و تکیه همچنین تصریح کردند: «آمریکا باید همچنین با به چالش کشیدن ارزشهای اساسی جمهوری اسلامی ایران، یک کارزار دیپلماسی عمومی به منظور مشروعیت زدایی از رژیم ایجاد کنند. در همان بین، آمریکا با گروههای اپوزیسیون خارجی(ایران) کار کند چرا که باید یک تلاش چند بعدی به منظور ایجاد ارتباطات و فراهم کردن حمایت از مخالفان در ایران وجود داشته باشد؛ همان کاری که آمریکا در حمایت از اتحادیه همبستگی در لهستان و دیگر نیروهای مدنی در اروپای شرقی انجام داد».
اشاره آنها به اتحادیه همبستگی در لهستان، همان اتحادیه صنفی و کارگری لهستان بود که در سال 1980 میلادی (1359) برای دفاع از حقوق کارگران و کارمندان تشکیل و سپس تا سال 1989 به هسته اصلی مقابله در برابر حکومت لهستان تبدیل شد.
آمریکا به این اتحادیه و تلاشهایش کمک کرد تا به تدریج به دنبال حمایتهای داخلی از این تشکیلات در لهستان، حکومت در این کشور از جمهوری خلق لهستان به «نظامی دموکراتیک» تغییر یافت.
در پایان یادداشت منتشر شده در فارن افرز آمده است: «دولت در شُرف روی کار آمدن ترامپ، به عقب زدن ایران متعهد شده است. برای انجام این کار، به استقرار مجدد رهبری و اعتبار آمریکا در خارج از کشور، ابتکارهای دیپلماتیک متمرکز و یک حضور نظامی زنده و با دوام نیاز است اما مشخصترین ابزارهای جنگیدن علیه آن، به مخاطره انداختن انقلاب اسلامی در داخل کشور است. آمریکا با بهره گیری از ضعفهای داخلی این کشور (ایران)، نه تنها میتواند مانع سوءاستفادههای منطقهای آن شود بلکه میتواند امیدوار به ایجاد وضعیتی شود که بر مبنای آن یک دولت دموکراتیک بتواند سربرآورد. پس از سالها مذاکره با ایران، اکنون زمان یک سیاست جسورانه به منظور اطمینان یافتن از حصول منافع و ارزشهای غربی فرا رسیده است».
ارسال نظر