صادق زیباکلام:
واقعاً احمدینژاد چطور میخواهد بگوید در دوران من تورم 40 درصد و رشد منفی 5 درصد در کار نبوده؟ احمدینژاد نمیتواند بگوید این وقایع در گینه بیسائو اتفاق افتاده است.
واقعاً احمدینژاد چطور میخواهد بگوید در دوران من تورم 40 درصد و رشد منفی 5 درصد در کار نبوده؟احمدینژاد نمیتواند بگوید این وقایع در گینه بیسائو اتفاق افتاده است ... احمدینژاد نشان داده است که در مسیر بهرهبرداری سیاسی از امور گوناگون، هیچ حد و مرزی نمیشناسد و متاسفم که باید بگویم احمدینژاد وقتی میخواهد کسی را بزند، نه به منافع ملی اهمیت میدهد نه به نظام و مملکت، نه به هیچ گونه مرام و معرفت ... بلاتشبیه، رفتارهای احمدینژاد تا حدی شبیه سازمان مجاهدین خلق است. سازمان مجاهدین خلق در سالها 58 و 59، یعنی تا قبل از اینکه اعلام مبارزه مسلحنه بکند، همه حیاتش در گرو مظلومنمایی و ایجاد بحران بود.
صادق زیباکلام معتقد است حیات سیاسی احمدینژاد در گرو جنجالآفرینی است و اگر روحانی به درخواست مناظره احمدینژاد تن بدهد، جامعه ایران دوباره شاهد مناظرهای شبیه مناظره احمدینژاد و مهندس موسوی خواهد بود. متن زیر گفتگویی است با دکتر صادق زیباکلام درباره انگیزههای احمدینژاد از فراخواندن روحانی به مناظره، و آنچه که ممکن است در این مناظره رخ دهد.
صادق زیباکلام معتقد است حیات سیاسی احمدینژاد در گرو جنجالآفرینی است و اگر روحانی به درخواست مناظره احمدینژاد تن بدهد، جامعه ایران دوباره شاهد مناظرهای شبیه مناظره احمدینژاد و مهندس موسوی خواهد بود. متن زیر گفتگویی است با دکتر صادق زیباکلام درباره انگیزههای احمدینژاد از فراخواندن روحانی به مناظره، و آنچه که ممکن است در این مناظره رخ دهد.
***
* چنانکه میدانید،
محمود احمدی نژاد حسن روحانی را به مناظره فراخوانده است. به نظر شما محمود احمدینژاد با چه انگیزهای روحانی را به مناظره دعوت کرده است؟
من خیلی بعید میدانم که هدف آقای احمدینژاد از درخواست این مناظره، نشاندادن حقیقت باشد. اگر احمدینژاد در پی نشاندادن حقیقت باشد، میتواند نقدهایش را به آمار اعلام شده از سوی روحانی، در روزنامهها و سایتهای کشور منتشر کند. اتفاقاً این شیوه، نوعی مظلومیت برای احمدینژاد ایجاد میکرد؛ چرار که همه میگفتند روحانی در تلویزیون علیه احمدینژاد حرف زد و احمدینژاد در مطبوعات به او پاسخ داد. اگر هر دوی اینها به تلویزیون بیایند، نکاتی را در نقد مدعیات یکدیگر میگویند و بعد از نیم ساعت یا یکساعت، کار به جدل میکشد و بینندگان نمیتوانند تشخیص دهند که بالاخره چه کسی این وسط درست میگوید.
من فکر میکنم قصد احمدینژاد از طرح درخواست این مناظره، نوعی بهرهبرداری سیاسی بوده است. احمدینژاد طبیعتاً میداند که خیلی بعید است روحانی به چنین مناظرهای تن بدهد. اینکه روحانی حاضر به مناظره با احمدینژاد نمیشود، فینفسه یک پیروزی برای احمدینژاد است؛ چرا که احمدینژاد میتواند بگوید: "ای مردم! روحانی از من ترسید. او یکتنه به قاضی رفت و حاضر نشد جلوی خود من از عملکردم انتقاد کند. " اما اگر روحانی به مناظره بیاید که دیگر نور علی نور میشود برای احمدینژاد! یقیناً احمدینژاد مطالبی را در مناظره مطرح میکرد که ربط چندانی هم به حرفهای روحانی نداشت ولی بر روی مخاطب تاثیر میگذاشت. بنابراین چه روحانی تن به مناظره بدهد و چه از این کار پرهیز کند، احمدینژاد احساس میکند یک پیروزی به دست آورده است.
*به نظر شما، واکنش روحانی به نامه احمدینژاد چه باید باشد؟
من فکر میکنم آقای روحانی حتماً باید به نامه احمدینژاد جواب بدهد؛ چرا که احمدینژاد بالاخره هشت سال در جایگاه مرد شماره 2 نظام بوده است. اگر چه اصولگرایان الان رفتار خوبی با احمدینژاد ندارند و میخواهند او را به دادگاه بکشانند، اما کار درست این است که به واسطه جایگاه سابق احمدینژاد همچنان به او احترام گذاشته شود.
بنابراین به نظر من، دفتر روحانی باید پاسخی به احمدینژاد بدهد و در آن پاسخ، مختصراً به چند نکته کلیدی اشاره شود؛ نکاتی مثل تنزل جایگاه بین المللی ایران در دوران احمدینژاد، تحویل گرفتن دولت از احمدینژاد با تورم 38 درصد، ورود 6 میلیون نیرو به بازار کار در دوران هشت ساله احمدینژاد و اینکه در این مدت برای کمتر از 10 درصد این افراد شغل ایجاد شده است، تعداد بالای شرکتهای تولیدیِ تعطیلشده در یک سال گذشته، تنزل جایگاه ایران به رتبه 112 در بهداشت و درمان جهانی، ستارهدار شدن هزاران دانشجو در دوران احمدینژاد و مواردی از این دست.
*بر فرض که دفتر روحانی چنین نامهای را خطاب به احمدینژاد منتشر کند. احتمالاً احمدینژاد نامه دومی مینویسد. روحانی بعدش چه کار باید بکند؟
ایرادی ندارد! اگر به احمدینژاد گفته شود در دوران شما آن همه دانشجو ستارهدار شدند، احمدینژاد یا این حرف را قبول میکند یا میگوید این مدعا صحت ندارد؛ که در این صورت، بنده حاضرم فهرست این دانشجویان را تهیه بکنم و تقدیم آقای احمدینژاد کنم!
آمار موسسات تولیدی ورشکستشده در دوران احمدینژاد و یا سایر مصائب اقتصادی دوران زمامداری او، چیزی نیست که به سادگی قابل انکار باشد. یعنی احمدینژاد نمیتواند بگوید این وقایع در گینه بیسائو اتفاق افتاده است! واقعاً احمدینژاد چطور میخواهد بگوید در دوران من تورم 40 درصد و رشد 5- درصد در کار نبوده؟
*اگر چنین مناظرهای برگزار شود، شما احتمال میدهید ماجرای مناظره احمدینژاد و مهندس موسوی تکرار شود؟
قطعاً آقای احمدینژاد این کار را انجام خواهد داد. یعنی او تمام توانش را به کار خواهد گرفت تا ثابت کند احمدینژاد مظلوم است، احمدینژاد به فکر مظلومین و پابرهنهها بوده، احمدینژاد جرمش این بود که خواست با مفسدین دربیفتد و مستکبرین را سر به نیست بکند ولی نهایتاً هاشمی رفسنجانی به او اجازه چنین کاری نداده است و روحانی را از آستیناش بیرون آورده و رئیس جمهور کرده است!
احمدینژاد یقیناً مناظره را به این سو خواهد کشاند تا بگوید من قربانی مبارزه با مافیای اقتصادی شدم. علاوه بر این، او همان طور که به زندگی خصوصی و سبک زندگی ناطق نوری اشاره کرد، به سبک زندگی روحانی هم میپردازد. آقای احمدینژاد نشان داده است که در مسیر بهرهبرداری سیاسی از امور گوناگون، هیچ حد و مرزی نمیشناسد و متاسفم که باید بگویم احمدینژاد وقتی میخواهد کسی را بزند، نه به منافع ملی اهمیت میدهد نه به نظام و مملکت، نه به هیچ گونه مرام و معرفت.
*برخی از اطرافیان روحانی هم گفتهاند شرط مناظره راستگویی است ...
با تمام احترامی که برای مهندس ترکان قائلم، به نظر من این حرف بیهودهای است. ما متاسفانه دستگاه دروغسنج و راستیسنج ندارم که به روحانی و احمدینژاد وصل کنیم تا هر یک از آنها در حین مناظره دروغ گفت، چراغ آن دستگاه روشن شود!
*اگر چه ما چنین دستگاهی نداریم ولی تجربه گفتار احمدینژاد را که داریم!
ما هشت سال تجربه گفتار احمدینژاد را داریم. یعنی خیلیها هستند که هشت سال پیش تحت تاثیر حرفهای احمدینژاد قرار میگرفتند ولی الان دیگر حرفهای او را باور نمیکنند. اما فراموش نکنید که احمدینژاد بین روستاییان و اقشار و لایههای کمسوادتر و متدینتر جامعه محبوبیت داشت و هنوز هم دارد. این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد. احمدینژاد همچنان میتواند از تریبون صدا و سیما استفاده کند و در بین هوادارانش شوری ایجاد کند.
*این تصور هم وجود دارد که حیات سیاسی احمدینژاد در گرو جنجالآفرینی است و این مناظره هم با همین انگیزه درخواست شده است.
دقیقاً همین طور است! بلاتشبیه، رفتارهای احمدینژاد تا حدی شبیه سازمان مجاهدین خلق است. سازمان مجاهدین خلق در سالها 58 و 59، یعنی تا قبل از اینکه اعلام مبارزه مسلحانه بکند، همه حیاتش در گرو مظلومنمایی و ایجاد بحران بود. احمدینژاد هم واقعاً حیات سیاسیاش در گرو ایجاد بحران، مظلومنمایی است و اینکه دائماً بگوید من مشغول مبارزه با استکبار و صهیونیسم هستم و هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری و حسن روحانی علیه من صف کشیدهاند. یعنی او دائماً میخواهد پیش چشم اقشار محروم جامعه در لاک یک قهرمان فرو برود و به آنها بگوید من میخواهم به شما کمک کنم ولی اینها میخواهند به من ضربه بزنند تا مبادا به شما کمک کنم. در یک کلام پوپولیسم!
*برخی از منتقدان احمدینژاد هم گفتهاند او باید در دادگاه درباره عملکردش توضیح دهد نه در تلویزیون.
من همواره منتقد احمدینژاد بودهام اما معقتدم کشاندن احمدینژاد به دادگاه، کار بسیار نادرستی است؛ برای اینکه اولاً کسانی میخواهند احمدینژاد را به پای میز محاکمه بکشانند که دور سر او هاله نور دیدند، او را معجزه هزاره سوم نامیدند و با تمام وجود از او حمایت میکردند. ثانیاً اگر احمدینژاد به دادگاه احضار شود، اصولگرایان باید متهم ردیف اول آن دادگاه باشند. بنابراین کشاندن احمدینژاد به پای میز محاکمه، بدون اینکه به حساب مجلس هشتم و مجلس نهم و صدا سیما و ... رسیدگی شود، کار درستی نیست.
*فرض کنیم که حسن روحانی درخواست مناظره را پذیرفت. به نظر شما، اصلاً رهبری اجازه میدهد که رئیس جمهور فعلی و سابق نظام جلوی میلیونها بیننده به جان هم بیفتند؟رهبری قبل از انتخابات هم از رئیس جمهور جدید خواستند که قول بدهد جنجالآفرینی نکند.
من فکر میکنم که مقام معظم رهبری به آقای روحانی تذکر دوستانهای خواهند داد که این مناظره را مصلحت نمیدانند؛ و این به معنای پایان قصه مناظره خواهد بود.
من خیلی بعید میدانم که هدف آقای احمدینژاد از درخواست این مناظره، نشاندادن حقیقت باشد. اگر احمدینژاد در پی نشاندادن حقیقت باشد، میتواند نقدهایش را به آمار اعلام شده از سوی روحانی، در روزنامهها و سایتهای کشور منتشر کند. اتفاقاً این شیوه، نوعی مظلومیت برای احمدینژاد ایجاد میکرد؛ چرار که همه میگفتند روحانی در تلویزیون علیه احمدینژاد حرف زد و احمدینژاد در مطبوعات به او پاسخ داد. اگر هر دوی اینها به تلویزیون بیایند، نکاتی را در نقد مدعیات یکدیگر میگویند و بعد از نیم ساعت یا یکساعت، کار به جدل میکشد و بینندگان نمیتوانند تشخیص دهند که بالاخره چه کسی این وسط درست میگوید.
من فکر میکنم قصد احمدینژاد از طرح درخواست این مناظره، نوعی بهرهبرداری سیاسی بوده است. احمدینژاد طبیعتاً میداند که خیلی بعید است روحانی به چنین مناظرهای تن بدهد. اینکه روحانی حاضر به مناظره با احمدینژاد نمیشود، فینفسه یک پیروزی برای احمدینژاد است؛ چرا که احمدینژاد میتواند بگوید: "ای مردم! روحانی از من ترسید. او یکتنه به قاضی رفت و حاضر نشد جلوی خود من از عملکردم انتقاد کند. " اما اگر روحانی به مناظره بیاید که دیگر نور علی نور میشود برای احمدینژاد! یقیناً احمدینژاد مطالبی را در مناظره مطرح میکرد که ربط چندانی هم به حرفهای روحانی نداشت ولی بر روی مخاطب تاثیر میگذاشت. بنابراین چه روحانی تن به مناظره بدهد و چه از این کار پرهیز کند، احمدینژاد احساس میکند یک پیروزی به دست آورده است.
*به نظر شما، واکنش روحانی به نامه احمدینژاد چه باید باشد؟
من فکر میکنم آقای روحانی حتماً باید به نامه احمدینژاد جواب بدهد؛ چرا که احمدینژاد بالاخره هشت سال در جایگاه مرد شماره 2 نظام بوده است. اگر چه اصولگرایان الان رفتار خوبی با احمدینژاد ندارند و میخواهند او را به دادگاه بکشانند، اما کار درست این است که به واسطه جایگاه سابق احمدینژاد همچنان به او احترام گذاشته شود.
بنابراین به نظر من، دفتر روحانی باید پاسخی به احمدینژاد بدهد و در آن پاسخ، مختصراً به چند نکته کلیدی اشاره شود؛ نکاتی مثل تنزل جایگاه بین المللی ایران در دوران احمدینژاد، تحویل گرفتن دولت از احمدینژاد با تورم 38 درصد، ورود 6 میلیون نیرو به بازار کار در دوران هشت ساله احمدینژاد و اینکه در این مدت برای کمتر از 10 درصد این افراد شغل ایجاد شده است، تعداد بالای شرکتهای تولیدیِ تعطیلشده در یک سال گذشته، تنزل جایگاه ایران به رتبه 112 در بهداشت و درمان جهانی، ستارهدار شدن هزاران دانشجو در دوران احمدینژاد و مواردی از این دست.
*بر فرض که دفتر روحانی چنین نامهای را خطاب به احمدینژاد منتشر کند. احتمالاً احمدینژاد نامه دومی مینویسد. روحانی بعدش چه کار باید بکند؟
ایرادی ندارد! اگر به احمدینژاد گفته شود در دوران شما آن همه دانشجو ستارهدار شدند، احمدینژاد یا این حرف را قبول میکند یا میگوید این مدعا صحت ندارد؛ که در این صورت، بنده حاضرم فهرست این دانشجویان را تهیه بکنم و تقدیم آقای احمدینژاد کنم!
آمار موسسات تولیدی ورشکستشده در دوران احمدینژاد و یا سایر مصائب اقتصادی دوران زمامداری او، چیزی نیست که به سادگی قابل انکار باشد. یعنی احمدینژاد نمیتواند بگوید این وقایع در گینه بیسائو اتفاق افتاده است! واقعاً احمدینژاد چطور میخواهد بگوید در دوران من تورم 40 درصد و رشد 5- درصد در کار نبوده؟
*اگر چنین مناظرهای برگزار شود، شما احتمال میدهید ماجرای مناظره احمدینژاد و مهندس موسوی تکرار شود؟
قطعاً آقای احمدینژاد این کار را انجام خواهد داد. یعنی او تمام توانش را به کار خواهد گرفت تا ثابت کند احمدینژاد مظلوم است، احمدینژاد به فکر مظلومین و پابرهنهها بوده، احمدینژاد جرمش این بود که خواست با مفسدین دربیفتد و مستکبرین را سر به نیست بکند ولی نهایتاً هاشمی رفسنجانی به او اجازه چنین کاری نداده است و روحانی را از آستیناش بیرون آورده و رئیس جمهور کرده است!
احمدینژاد یقیناً مناظره را به این سو خواهد کشاند تا بگوید من قربانی مبارزه با مافیای اقتصادی شدم. علاوه بر این، او همان طور که به زندگی خصوصی و سبک زندگی ناطق نوری اشاره کرد، به سبک زندگی روحانی هم میپردازد. آقای احمدینژاد نشان داده است که در مسیر بهرهبرداری سیاسی از امور گوناگون، هیچ حد و مرزی نمیشناسد و متاسفم که باید بگویم احمدینژاد وقتی میخواهد کسی را بزند، نه به منافع ملی اهمیت میدهد نه به نظام و مملکت، نه به هیچ گونه مرام و معرفت.
*برخی از اطرافیان روحانی هم گفتهاند شرط مناظره راستگویی است ...
با تمام احترامی که برای مهندس ترکان قائلم، به نظر من این حرف بیهودهای است. ما متاسفانه دستگاه دروغسنج و راستیسنج ندارم که به روحانی و احمدینژاد وصل کنیم تا هر یک از آنها در حین مناظره دروغ گفت، چراغ آن دستگاه روشن شود!
*اگر چه ما چنین دستگاهی نداریم ولی تجربه گفتار احمدینژاد را که داریم!
ما هشت سال تجربه گفتار احمدینژاد را داریم. یعنی خیلیها هستند که هشت سال پیش تحت تاثیر حرفهای احمدینژاد قرار میگرفتند ولی الان دیگر حرفهای او را باور نمیکنند. اما فراموش نکنید که احمدینژاد بین روستاییان و اقشار و لایههای کمسوادتر و متدینتر جامعه محبوبیت داشت و هنوز هم دارد. این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد. احمدینژاد همچنان میتواند از تریبون صدا و سیما استفاده کند و در بین هوادارانش شوری ایجاد کند.
*این تصور هم وجود دارد که حیات سیاسی احمدینژاد در گرو جنجالآفرینی است و این مناظره هم با همین انگیزه درخواست شده است.
دقیقاً همین طور است! بلاتشبیه، رفتارهای احمدینژاد تا حدی شبیه سازمان مجاهدین خلق است. سازمان مجاهدین خلق در سالها 58 و 59، یعنی تا قبل از اینکه اعلام مبارزه مسلحانه بکند، همه حیاتش در گرو مظلومنمایی و ایجاد بحران بود. احمدینژاد هم واقعاً حیات سیاسیاش در گرو ایجاد بحران، مظلومنمایی است و اینکه دائماً بگوید من مشغول مبارزه با استکبار و صهیونیسم هستم و هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری و حسن روحانی علیه من صف کشیدهاند. یعنی او دائماً میخواهد پیش چشم اقشار محروم جامعه در لاک یک قهرمان فرو برود و به آنها بگوید من میخواهم به شما کمک کنم ولی اینها میخواهند به من ضربه بزنند تا مبادا به شما کمک کنم. در یک کلام پوپولیسم!
*برخی از منتقدان احمدینژاد هم گفتهاند او باید در دادگاه درباره عملکردش توضیح دهد نه در تلویزیون.
من همواره منتقد احمدینژاد بودهام اما معقتدم کشاندن احمدینژاد به دادگاه، کار بسیار نادرستی است؛ برای اینکه اولاً کسانی میخواهند احمدینژاد را به پای میز محاکمه بکشانند که دور سر او هاله نور دیدند، او را معجزه هزاره سوم نامیدند و با تمام وجود از او حمایت میکردند. ثانیاً اگر احمدینژاد به دادگاه احضار شود، اصولگرایان باید متهم ردیف اول آن دادگاه باشند. بنابراین کشاندن احمدینژاد به پای میز محاکمه، بدون اینکه به حساب مجلس هشتم و مجلس نهم و صدا سیما و ... رسیدگی شود، کار درستی نیست.
*فرض کنیم که حسن روحانی درخواست مناظره را پذیرفت. به نظر شما، اصلاً رهبری اجازه میدهد که رئیس جمهور فعلی و سابق نظام جلوی میلیونها بیننده به جان هم بیفتند؟رهبری قبل از انتخابات هم از رئیس جمهور جدید خواستند که قول بدهد جنجالآفرینی نکند.
من فکر میکنم که مقام معظم رهبری به آقای روحانی تذکر دوستانهای خواهند داد که این مناظره را مصلحت نمیدانند؛ و این به معنای پایان قصه مناظره خواهد بود.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
| در حال بررسی: ۰
| انتشار یافته: ۷
ارسال نظر
درست زدی وسط هدف