شامگاه 30 تیر زنی هراسان با ورود به راهروی بیمارستان شهید بهشتی مراغه از پرستاران برای نجات همسرش کمک خواست.
پرستاران کمی آن سوتر مردی را با لباس مشکی دیدند که یک دستش را روی دیوار گذاشته بود و در حالی که صورتش خیس عرق شده بود، با دست دیگرش قلبش را گرفته و از درد به خود میپیچید.
تیم پرستاری با دیدن این صحنه بلافاصله به کمک مرد سیاهپوش رفتند و با انتقالش به بخش اورژانس از او نوار قلب گرفتند. اما حال او هر لحظه بدتر میشد. امکانات بیمارستان هم کافی نبود. دقایقی بعد و با رضایت خانواده بیمار، او برای درمان به بیمارستان امیرالمؤمنین این شهرستان انتقال یافت.
خسرو که هر لحظه درد سینهاش بیشتر میشد وقتی به آمبولانس انتقال یافت، دیگر رمقی نداشت و از هوش رفت.
انگار زمان زیادی گذشته بود. دردی نداشت اما سرمای عجیبی در پاهایش پیچیده بود. چیزی جز تاریکی وجود نداشت. هیچ تصویری از گذشته در ذهنش نمانده بود. تنها سعی میکرد پاهایش را تکان دهد. انگار کسی به او میگفت پاهایش را بلند کند. صدای حرکت چرخهایی سکوت را شکست. همه توانش را در پاهایش جمع کرد تا بلند شود اما ناگهان به دیوارآهنی سردی خورد. صدای چرخها متوقف شد.
حالا فقط زمزمههایی میشنید. صداها نزدیک ونزدیکترشدند. و ناگهان یکی ازآنها گفت: «انگاراین مرد زنده است...» بنابر این بلافاصله او را از کشوی سردخانه بیرون کشیدند وبه بخش منتقلش کردند. تیمی از پزشکان نیزخود را به بالین بیمارزنده شده رساندند و اقدامات درمانی تخصصی آغازشد.
حالا حدود دو ماهی از آن شب شوم گذشته است و خسرو که به بیمارستان قلب تهران منتقل شده هنوز توان حرکت ندارد. با این حال او نجاتش از سردخانه بیمارستان آن هم قبل از دفن شدن را خواست خدا دانسته و هر لحظه شکرگزار این فرصت دوباره زندگی است.
این مرد که بازنشسته جهاد کشاورزی است و 4 پسر و 2 دختر دارد، گفت: «آن شب از مراسم ختم پسر باجناقم به خانه برگشته بودیم که احساس درد شدیدی در قفسه سینهام کردم. دردم هر لحظه بیشتر میشد. به همین خاطر با همسرم به بیمارستان بهشتی رفتم و از آنجا با آمبولانس به بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) مراغه.
البته آن شب حالم آنقدر بد بود که داخل آمبولانس از هوش رفتم و بجز سرمای سردخانه پس از بیداری چیزی به یاد ندارم.»
مرد نجات یافته که در این مدت برای عمل قلب باز زیر تیغ جراحی رفته، ادامه داد: «همسرم تعریف میکرد: وقتی آمبولانس به بیمارستان رسید، دو نفر آمدند و شروع به ماساژ قلبی کردند و لحظاتی بعد پزشک خانمی نزدیک شد و پس از معاینه اعلام کرد که بیمار تمام کرده است و با اینکه همسرم به حرکت قفسه سینه من اشاره کرده اما تیم درمانی نپذیرفته و آن را پیامدهای ماساژ قلبی عنوان کردند. بعد از آن هم نامههای مرگ من نوشته وامضا شده و مرا به سردخانه بیمارستان منتقل کردهاند.»
با اینکه برخی اطرافیان معتقدند خسرو مرگ را تجربه کرده اما او با رد این موضوع گفت: «با انتقال من به سردخانه، خانوادهام به خانه رفته تا کارهای مراسم را انجام دهند که حدود یک ساعت و نیم بعد فردی از بیمارستان با خانه تماس گرفته و خبر زنده بودنم را میدهد. همسرم ابتدا تصور کرده بود کسی قصد شوخی دارد اما با برگشتن به بیمارستان وقتی تیم پزشکی را در حال شوک دادن به من میبیند و با مشاهده سرم در دستم مطمئن میشود که واقعاً زندهام. بعد از آن هم برای ادامه درمان به بیمارستان تبریز فرستاده شدم.»
او درباره لحظاتی که در سردخانه چشم باز کرده بود، گفت: «آن لحظات واقعاً نمیدانستم کجا هستم. احساس میکردم پاهایم سرد است و چون در تاریکی مطلق چشم باز کرده بودم حتی متوجه نبودم کجا هستم. فقط سرما بود و سرما. بدون شک خواست خدا بود که در آن زمان یک جنازه به سردخانه منتقل شود و پاهای من که به خاطر سرما زدگی درسردخانه دو ماه است سنگین شده تکان بخورد تا مسئول سردخانه متوجه زنده بودنم شود.باورکنید همه چیز مثل یک خواب است...»
خسرو که حالا نزدیک دو ماه است به تخت بیمارستان دوخته شده، ادامه داد: «این چند وقت مثل فلجها شدهام. هیچ دردی در پاهایم ندارم اما انگار پاهایم هنوز در یخچال است. چند روز قبل عمل قلب باز کردهام و در حال بهبودی هستم اما پاهایم هیچ تغییری نکرده است. بعد از این اتفاق از بیمارستان و تیم درمانی به دادسرای نظام پزشکی مراغه شکایت کردیم. چون بسیاری از پزشکان گفتهاند در صورت ایست قلبی و برگشت به زندگی عوارضی به وجود میآید که من هیچ کدام را ندارم.اما امیدوارم به شکایت ما رسیدگی شود تا حداقل با تعیین جزئیات این اتفاق و شناسایی مقصر اصلی آن، افراد دیگری به این سرنوشت دچار نشوند و علت بیحرکت شدن پاهایم نیزمشخص شود.»
اظهارات سرپرست دانشکده علوم پزشکی
سرپرست دانشکده علوم پزشکی مراغه نیز در این باره گفت: این بیمار در مسیر انتقال به بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) بدون علائم حیاتی در اورژانس پذیرش شده است.
به گفته علی جنتی، طبق گزارش پرونده، علائم حیاتی این بیمار توسط پزشک متخصص اورژانس همراه با پزشک متخصص قلب (پزشک معین بیمارستان) بررسی و تلاش برای احیای علائم حیاتی توسط این دو پزشک حدود 45 دقیقه انجام شده بود.اما.پس از عملیات احیا و نبود علائم حیاتی و براساس علائم مشاهده شده در دستگاه مونیتورینگ، بیمار به عنوان فوتی به سردخانه منتقل شده که پس از نیم ساعت کادر بیمارستان متوجه علائم حیاتی وی در سردخانه شدند.
وی با اشاره به اینکه در صورت اثبات هرگونه کوتاهی بشدت با عوامل این موضوع برخورد میشود، گفت: این اتفاقات در گذشته در نقاط مختلف دنیا مشاهده شده که بیمار پس از اعلام پایان علائم حیاتی دوباره به زندگی بازگشته است.
گفتنی است پرونده این ماجرا که با اتهام قصور پزشکی در دادسرای نظام پزشکی مراغه تشکیل شده، باوجود ورود دادستان شهرستان به موضوع، همچنان به نتیجه روشنی نرسیده و بیمار مورد نظر و خانوادهاش منتظراعلام نظرمسئولان دراین باره هستند.