|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۱
کد خبر: ۱۲۰۰۰۸
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۵
بسته شدن این آبراهه برای همه کشورها تبعات خواهد داشت؛ برای برخی این تبعات بیشتر است و برای ایران کمتر. به یاد داشته باشیم اگر تنگه حیاتی هرمز بسته شود، دنیا تحت تاثیر این مساله قرار می‌گیرد.
رویارویی ناوهای نظامی امریکایی با قایق‌های گشت‌زنی ایرانی در خلیج فارس و نزدیکی آبراهه تنگه هرمز این روزها به گونه‌ای افزایش یافته است که شنیدن آن اخبار برای عامه مردم امری عادی و البته برای بسیاری از تحلیلگران گویای وضعیتی خطرناک است.

 این رویارویی‌ها به حدی افزایش یافته است که چندی پیش فاکس‌‌نیوز، رسانه نزدیک به نومحافظه‌کاران امریکایی در گزارشی نوشت که با وجود توافق ‌هسته‌ای میان ایران و گروه 1+5و پرداخت 7/1میلیارد دلاری اخیر دولت امریکا به ایران، رویارویی‌های خطرناک ناوگان دریایی ایران و امریکا در خلیج فارس در 8ماه اول 2016نسبت به مدت مشابه سال گذشته 50درصد افزایش یافته است. رسانه‌ها و مقامات امریکایی هم بدون توجه به نقش خود در این رویارویی‌ها، پیکان حملات‌شان را به سمت ایران نشانه گرفته‌اند و ایران را مسوول افزایش این رویارویی‌ها می‌دانند. در رابطه با این مساله گفت‌و‌گویی  با حمیدرضا آصفی داشته‌ایم که مشروح آن  در ادامه می‌آید.

در ماه‌های اخیر شاهد افزایش رویارویی‌های ایران و امریکا در خلیج فارس هستیم. چرا این رویارویی‌ها تا این حد افزایش یافته است؟

تصوری که من از رویارویی‌ها میان ناوهای امریکایی و قایق‌های گشت‌زنی ایرانی در خلیج فارس دارم، آن است که امریکا تا حد بسیار زیادی در حال مبالغه و بزرگنمایی‌ آن اتفاقات است و داستان، اینگونه نیست که آنها تعریف می‌کنند. بیش از هر چیز، امریکا از این مساله به دنبال ایجاد یک فضاسازی و جنگ روانی علیه ایران و دلخوش کردن متحدان مرتجعش در منطقه است. با این حال، اگر بپذیریم که دو، سه باری این رویارویی‌ها صورت گرفته و قایق‌های ایرانی به ناوهای امریکایی نزدیک شده‌ و به آنها اعلام کرده‌اند که به حریم دریایی ایران نزدیک نشوند، آن اقدامات بیشتر برای دفع خطر و اقدام تحریک‌آمیز امریکایی‌ها بوده است. امریکا باید به حریم آبی ایران احترام بگذارد و متوجه باشند ایران برای دفاع از حریم آبی سرزمین خود با هیچ کشوری شوخی ندارد و از حق مالکیت خود دفاع کرده و در اعمال حاکمیت خود برای حفظ تمامیت ارضی‌اش مقتدرانه عمل می‌کند. بنابراین اگر بپذیریم چندین بار از این نوع رویارویی‌ها رخ داده، آن درگیری‌ها و رویارویی‌ها بیشتر به دلیل حرکات خارج از عرف و تحریک‌آمیز امریکایی‌ها بوده است.

افزایش رویارویی‌ها تا چه اندازه ممکن است به درگیری مستقیم میان طرفین درگیر شود؟ بروز این درگیری چه تبعاتی را می‌تواند برای طرفین داشته باشد؟

گمانه‌زنی در این باره مقداری سخت است ولی اینکه آن اتفاقات به درگیری نظامی میان دو کشور منجر شود، من آن را بسیار بعید می‌دانم چون امریکایی‌ها ایران را چه از طریق صدام و چه از طرق دیگر آزموده‌اند و می‌دانند که با چه کسی روبه‌رو هستند. من احتمال درگیری را بسیار ضعیف و اندک می‌دانم پس نمی‌توان درباره تبعات آن هم حرف زد. با این حال، یک چیز مسلم است و آن، اینکه امریکا می‌داند درگیری با ایران چه در منطقه و چه در خارج از منطقه عواقب خوشی برایش ندارد و این درگیری می‌تواند گرفتاری برای امریکا ایجاد کرده و به گرفتاری‌های پیشینش بیفزاید. آنها می‌دانند که با درگیری جدید، نمی‌توانند از آن مخمصه خارج شوند؛ پس اگر به احتمال بسیار اندک، این درگیری هم رخ بدهد، طرفی که از این درگیری بیشتر ضرر می‌کند، امریکا است و نه ایران. لازم است بار دیگر تاکید کنم که من تصور نمی‌کنم امریکا در شرایط کنونی بخواهد به این مرحله بازگردد یا آنکه در افق نزدیک شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. امریکا از این درگیری‌ها بیش از هر چیز به دنبال جنگ روانی و قدرت‌نمایی است که البته این روزها همه به پوشالی بودن قدرت امریکا آگاه شده‌اند.

آسوشیتدپرس در گزارشی یکی از عوامل عمده افزایش رویارویی‌های طرفین را حضور سنگین نیروی نظامی ایالات متحده در خلیج فارس دانسته است. حضور نظامی امریکا در خلیج فارس نیز داستان امروز نیست.چرا این رویارویی‌ها در این برهه افزایش یافته است؟

اینکه چرا الان آن رویارویی‌های مورد ادعا افزایش یافته است، به مسائل دیگری بازمی‌گردد. هم‌اینک امریکا در بسیاری از بحران‌های منطقه درمانده و شکست‌خورده به نظر می‌آید. دولت سعودی نیز همینطور. آنها در هیچ کدام از بحران‌ها به خواست و مطلوب خویش دست نیافته‌اند و با سرعت بسیار زیادی در سراشیبی سقوط قرار گرفته‌اند. متحدان سعودی مانند بحرین دچار اضطراب و ناامنی هستند. بر این اساس، امریکا از این اقدامات چه در عرصه نظامی و چه در تحرکات دیپلماتیکش با انجام سفرهای متعدد و پی در پی مقاماتش به منطقه در حال نوعی اطمینان‌دهی و قوت قلب‌دهی به آنهاست و می‌خواهد به آنها بگوید در کنارشان است. البته دروغ هم می‌گوید چون قبلا این حرف‌ها را هم به حسنی مبارک در مصر می‌زد. از سویی، امریکا در حال تحریک در منطقه است تا در منطقه نوعی ناامنی و ناآرامی ایجاد کند تا برای حضور بلندمدتش در منطقه بهانه پیدا کند.

افزایش رویارویی‌های ایران و امریکا در خلیج فارس تا چه اندازه می‌تواند زمینه‌ساز و بهانه تحریم‌هایی نظامی علیه ایران شود؟

من ارتباط منطقی را میان این دو مساله مشاهده نمی‌کنم زیرا امریکا با بهانه یا بی‌بهانه اقدامات خصمانه‌اش را در برابر ایران ادامه می‌دهد. من فکر می‌کنم تا پایان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در امریکا و تا پایان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96در ایران شاهد تشدید اقدامات خصمانه علیه ایران از سوی امریکا باشیم. یکی از این اقدامات خصمانه هم می‌تواند تحریم باشد.

مقامات جمهوری اسلامی ایران همواره گفته‌اند دست‌اندازی‌‌های امریکا می‌تواند منجر به بسته شدن تنگه هرمز از سوی ایران شود. افزایش این رویارویی‌ها تا چه اندازه می‌تواند به بستن تنگه هرمز منجر شود؟

امریکایی‌ها به آن اندازه از جنون و کم‌عقلی نرسیده‌اند که اقدامات‌شان باعث شود تنگه هرمز بسته شود چراکه تنگه هرمز، یکی از مهم‌ترین آبراهه‌های دنیاست و حیات و ممات بسیاری از این کشورها به تنگه هرمز وابسته است. اینکه در آینده قابل تصوری تنگه هرمز بسته شود، من آن را منتفی می‌دانم.

به فرض اقدام چه تبعاتی را می‌تواند به همراه داشته باشد؟

بسته شدن این آبراهه برای همه کشورها تبعات خواهد داشت؛ برای برخی این تبعات بیشتر است و برای ایران کمتر. به یاد داشته باشیم اگر تنگه حیاتی هرمز بسته شود، دنیا تحت تاثیر این مساله قرار می‌گیرد.

در دیدارهایی که مقامات نظامی امریکایی با مقامات شورای همکاری‌ انجام داده‌اند، آن مقامات از تشکیل نیروی دریایی عربی حمایت کرده‌اند. این نیروی دریایی عربی تا چه اندازه می‌تواند خواست امریکایی‌ها را در منطقه تامین کند؟

من تشکیل چنین نیرویی را بعید می‌دانم. شورای همکاری خلیج فارس و در راس آنها، عربستان از این جاه‌طلبی‌ها و طرح‌ها بسیار داشته‌اند ولی هر بار این طرح، با شکست ‌روبه‌رو شده است. هریک از اعضای شورای همکاری خلیج فارس هم مشکلات و مسائل خاص خود را دارد. برخی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مانند عمان از روابط بسیار دوستانه‌ای با ایران برخوردار است. برخی از آن کشورها دوست ندارند در مجموعه‌ای جمع شوند که منافع‌شان با ایران تحت تاثیر قرار بگیرد و برای تشکیل چنین نیرویی، تحفظاتی دارند. اینها تحریکات شکست‌خورده و البته غلوآمیزی است. شاید جناح تندرو شورای همکاری خلیج فارس مانند سعودی و بحرین دوست داشته باشند چنین نیرویی تشکیل شود تا مانور قدرتی هم بدهند ولی تشکیل چنین پیمان و نیرویی بعید است.

با توجه به تنش ایران و عربستان، فکر می‌کنید عدم حل این معضل در کوتاه‌مدت تا چه اندازه می‌تواند موجب افزایش حضور نظامی بیشتر امریکا به درخواست عربستان در منطقه خلیج فارس شود؟‌

از دولتمردان کم‌تجربه و بی‌عقل سعودی هر چیزی امکان‌پذیر است ولی خلیج فارس ظرفیت محدودی دارد. امریکا همین الان نیز در خلیج فارس حضور پررنگ و بیش از اندازه‌ای دارد. شاید عربستان از آمدن بیشتر امریکا به خلیج فارس و ایجاد رویارویی‌ میان تهران و واشنگتن بدش نیابد و از آن استقبال کند ولی ایران در دام سعودی نخواهد افتاد. ایران که خواستار افزایش تنش و درگیری با سعودی نیست بلکه می‌خواهد ریاض دست از لجاجت و کم‌عقلی بردارد. تنش‌ها را هم سعودی ایجاد کرده است. ایجاد بحران و دعوت از کشورهای خارجی برای حضور در منطقه هم کمکی به حل تنش نمی‌کند. امریکا نیز می‌داند پذیرش این خواست سعودی موجب بیشتر شدن تنش‌ها خواهد شد و بنابراین بعید است که از چنین درخواستی استقبال کنند. از طرفی، دعوت امریکا شیطنت پنهانی است. سعی می‌کنند در مقابل ایران، در ظاهر لبخندشان گم نشود و در نهان خصمانه رفتار می‌کنند.

منبع: تسنیم
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین