کد خبر: ۱۱۱۲۰۱
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۸
حتما به ياد داريد كه اين اتفاق در ‌سال ١٣٩١ در رابطه با برنج در ايران رخ داد و همين چهره‌هاي تُپُل‌مُپُل دست‌اندركار دور زدن تحريم بودند و مردم براي پيدا كردن يك كيسه برنج میان اين مغازه و آن مغازه سعی صفا و مروه مي‌کردند.
شهروند نوشت:برخي اعتراضات حاشيه‌اي و سازماندهي شده در سخنراني آقاي روحاني در سفر به كرمانشاه يادآور خاطره‌هاي تلخي است كه اميدواريم هيچ‌گاه در ايران تكرار نشود. هنگامي كه زنان وابسته به طبقات مرفه و نيمه‌مرفه شيلي در ‌سال ١٩٧١ جنبش قابلمه‌هاي خالي را راه انداختند؛ در حالي كه شكم‌هاي سيري داشتند، جز ايجاد بحران براي دولت آلنده هدف ديگري در سر نداشتند. در آن زمان هم با مشاهده تصاوير منتشر شده از افراد قابلمه به دست، مي‌شد متوجه شد كه اين افراد دركي از گرسنگي ندارند و شكم‌هاي سيري دارند؛ ولي خب اين تنها شعاري بود كه مي‌توانستند بدهند تا آلنده را سرنگون كنند و بر منافع مس شيلي و ديگر اموال اين كشور تسلط دوباره پيدا كنند. از آن زمان بيش از ٤٥‌سال گذشته است، ولي ظاهرا اين تاكتيك سیاسی هنوز تغييري نكرده است. مسأله اين نيست كه در آن زمان بيكاري يا كمبود درآمد در جامعه شيلي وجود نداشت که قطعا داشت؛ مسأله اين بود كه اتفاقا همان‌هایی که دچار این وضع بودند، از دولت آلنده حمايت مي‌كردند، زيرا مي‌دانستند كه مخالفان اين دولت معده‌هايي سيري‌ناپذير دارند. ولي چون وضع اقتصادي مطلوب نبود، همان كساني كه گرسنه چپاول بودند، با شعار قابلمه‌هاي خالي وارد ميدان سیاست شدند.



در سفر آقاي روحاني به كرمانشاه نيز شاهد رويداد مشابه، هر چند در ابعاد به نسبت كوچك‌تري، بوديم. چند نفری كه تابلوهايي با مضمون اعتراض به گرسنگي و بيكاري در دست داشتند، چهره‌هايي بسيار بشاش و تُپُل‌مُپُل داشتند؛ چنانچه گويي گونه‌هاي آنان از پرخوري گل انداخته و سرخ شده است. البته آنان بيكار هم نبودند، زيرا برخي از تصاوير نشان مي‌دهد كه در دم‌ودستگاه دولت پيش داراي ارج و منزلتي بودند و در این جمع هم با گرفتن حق‌الزحمه مناسب حضور یافته‌اند. شاید بتوان گفت كه آنان گرسنه بودند، ولي نه گرسنه از نداشتن نان و گوشت، بلكه گرسنه به واسطه قطع دستانشان از بهره‌جويي‌های نامشروع از تحريم. آنان بيكار بودند، چون پيش از اين كاسب تحريم بودند و چون تحريم موضوعيت خود را از دست داده، بيكار شده‌اند. حتما مي‌پرسيد از كجا متوجه اين ماجرا شده‌ايم؛ يك علت همان سرخي گونه‌هاي آنان است؛ به قول معروف و با اندکی تغییر در شعر «رنگ رخساره خبر مي‌دهد از حال نهانت/ بازگویم که عیان است، چه حاجت به بیانم». كسي كه چاق‌وچله و با لپ‌هاي گل‌افتاده است و مثل يك بازیگر ‌هالیوودی در ميان مردم خودنمايي مي‌كند، چگونه مي‌تواند گرسنه باشد؟ ولي ربط دادن ماجرا به تحريم شعار ديگر آنان است كه عليه برجام داد سخن داده‌اند. درواقع گرسنگي برای آنان بهانه است، هدف برجام و برقراري تحريم و آزادي بابك زنجاني و راه انداختن دكان چند نبش براي دور زدن تحريم‌ها و بالا كشيدن ته‌مانده دلارهاي نفتي است. ولي اجازه دهيد به اين گروه بگوييم، خيلي عجله نكنيد، شما هنوز معناي گرسنگي را نمي‌دانيد كه چيست؛ كافي است كه به حكومت همسوي با خودتان يعني ونزوئلا نگاه كنيد تا ببينيد كه گرسنگي چه معنايي دارد. حدود يك‌سال است كه مرز ونزوئلا با كلمبيا بسته شده است. كلمبيا كه جامعه‌اي مبتني بر قاچاق است، اقتصاد به مراتب بهتري از اقتصاد ونزوئلا دارد كه بيش از ده‌ بار رئيس جمهوري آن كشور و آقاي احمدي‌نژاد يكديگر را در آغوش كشيدند و اتحاد راهبردي در سياست‌هاي اقتصادي بستند.

گرسنگي را بايد در ونزوئلا ببينيد كه با باز شدن اين مرز ده‌ها‌هزار ونزوئلايي با پاي پياده به كلمبيا رفته‌اند تا بلكه مواد غذایی و دارويي و ساير مايحتاج خود را تهيه كنند. حتما به ياد داريد كه اين اتفاق در ‌سال ١٣٩١ در رابطه با برنج در ايران رخ داد و همين چهره‌هاي تُپُل‌مُپُل دست‌اندركار دور زدن تحريم بودند و مردم براي پيدا كردن يك كيسه برنج میان اين مغازه و آن مغازه سعی صفا و مروه مي‌کردند. مدينه فاضله‌اي كه طرفداران دولت پيش طالب آن هستند، امروز در ونزوئلا و در حكومت باقيمانده از چاوز به وضوح ديده مي‌شود. سفرهاي استاني مقامات كشور نيز محلي است براي بروز اين خواست از سوي مخالفان دولت. اگر در دولت گذشته، برنامه‌ريزي پرهزینه‌ای براي آوردن دانش‌آموزان به پاي سخنان بيهوده و تأیید آن انجام مي‌شد، در اين دولت مخالفان نیروهای خود را با نوشته‌هايي كه در بسياري از موارد داراي غلط املايي است، از ساير شهرها بسيج مي‌كنند تا به محل سخنراني برسانند و در حالی‌که در طول سفر با بسته‌های غذایی گرم پذیرایی می‌شوند،  هنگام سخنرانی با دادن شعارهایی که خود را گرسنه معرفی می‌کنند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین