|
|
امروز: چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۳۴
کد خبر: ۱۱۱
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۰
مصطفی لعل شاطری: یکی از رسوم بسیار پسندیده ی مسلمانان با فرارسیدن ماه مبارک رمضان، برپا نمودن سفره های افطاری، به ویژه در میان اقوام و خویشان می باشد که در پی آن دید و بازدید فامیل از یکدیگر نیز محیا می شود و سنت صله رحم به جا آورده می شود، عملی که برای آن حسنات بسیاری ذکر شده است و تنها یک حسنه ی آن افزایش طول عمر می باشد!

درباره ی تاثیر صله رحم در افزایش طول عمر، از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند: چیزی که عمر را افزایش دهد، جز با صله رحم یا ارحام سراغ ندارم حتی گاهی مواقع پیش می آید که مردی سه سال تا مرگش باقی است، پس به ارحام خود می پیوندد (به دیدن آن ها می رود) و این کار باعث می شود که خداوند سی سال به عمرش بیفزاید و در نتیجه خداوند عمرش را به سی سال دیگر افزایش می دهد و گاهی کسی که سی سال تا مرگش باقی است، از فامیل و اقوام خود می بُرد، که همین سبب می گردد که سی سال خداوند از عمرش بکاهد و به سه سال کاهش دهد (اصول کافی، ج3: 230)، و همچنین درباره ی این امر از رسول خدا حضرت محمد (ص) نقل شده است که فرموده اند: هر کس برای من ضمانت نماید (قول دهد) که به پدر و مادر خود نیکی نماید و به ارحام خویش بپیوندد، من هم برای او ضمانت می کنم که مالش افزایش و عمرش زیاد گردد و در بین فامیل و بستگانش محبوب گردد. (مستدرک الوسایل، ج2: 627)

از جمله موارد دیگری که به تاثیر صله رحم و افزایش طول عمر اشاره دارد ماجرایی است که شعیب نقل می کند؛ یکی از پیروان حضرت موسی بن جعفر (ع) به نام شعیب می گوید: روزی خدمت حضرت بودم و به من فرمودند: ای شعیب؛ فردا مردی از ساکنان غرب تو را ملاقات خواهد کرد و از حال من خواهد پرسید، و هر چه پرسید پاسخ بده و اگر میل داشت به نزد من بیاید، او را بیاور.
شعیب می گوید روزی در کنار کعبه مشغول طواف بودم که مردی قوی هیکل به نام یعقوب رو به من کرد و گفت می خواهم از تو درباره ی احوال آقا و مولایت سؤال کنم، دراین حین از او پرسیدم: از کجا من را شناختی؟
گفت: در خواب دیدم کسی به من دستور داد شعیب را ملاقات کن، و هر چه می خواهی از او بپرس، و هنگامی که بیدار شدم در جست و جوی تو افتادم.
شعیب می گوید: به او گفتم در این جا بنشین تا طوافم به پایان برسد، و پس از آن او را نزد حضرت بردم و همین که چشم امام (ع) به آن مرد مغربی افتاد، فرمودند: ای یعقوب؛ تو دیروز وارد این جا شدی، بین تو و برادرت در فلان مکان درگیری اتفاق افتاد و کار به جایی رسید که به یکدیگر ناسزا گفتید، این چنین کرداری روش ما نیست. از خداوند بترس و پرهیز کن. آگاه باش که به زودی مرگ بین تو و برادرت جدایی می افکند و برادرت قبل از آن که به وطن برسد در همین سفر خواهد مرد و تو هم از کاری که کردی پشیمان خواهی شد و این حادثه به خاطر آن است که قطع رحم کردید و بدانید که خداوند هم عمر شما را قطع خواهد نمود.
سپس آن مرد پرسید: سرورم با توجه به این عمل ما (قطع رحم)، اجل من کی خواهد رسید؟
حضرت فرمودند: آگاه باش که اجل تو هم فرارسیده بود، ولی چون در فلان منزل نسبت به عمه ات مهربانی و صله رحم به جا آوردی، بیست سال بر عمرت افزوده شد.
شعیب می گوید: بعد از این جریان یک سال همان مرد مغربی یعقوب نام را دیدم و حال و احوالش را پرسیدم و او گفت: در همان سفر، برادرم به وطن نرسیده از دنیا رفت، و او را در بین راه دفن کردم. (منتهی الآمال، ج2: 128؛ آمال الواعظین، ج1: 530- 532)

منبع:قدس آنلاین
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین