|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۵۷
کد خبر: ۱۰۹۹۹۱
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۵
مریم سعادت متولد 1337 در تهران و لیسانس رشته تئاتر عروسکی از دانشکده هنرهای زیباست. شروع فعالیتش از نمایش‌های عروسکی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بوده است.
 مریم سعادت متولد 1337 در تهران و لیسانس رشته تئاتر عروسکی از دانشکده هنرهای زیباست. شروع فعالیتش از نمایش‌های عروسکی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بوده است.

اما شروع دنیای بازیگری سعادت از سریال آرایشگاه زیبا بوده و تا امروز ادامه داشته است و در سریال‌ها، نمایش‌ها و فیلم‌های فراوانی ایفای نقش کرده است و برای مخاطبان تلویزیون جزو چهره‌های شیرین و به یاد ماندنی است. علاوه بر بازیگری، مشاور کارگردان، عروسک‌گردان، گوینده عروسک و مجری نیز بوده است و کار با عروسک را به کارهای دیگر ترجیح می‌دهد.

سعادت آدم بسیار شادی است و همین باعث شده تا در این گفت‌وگو وقتی سراغ چاردیواری او می‌رویم بگوید، خانه برایش سعادت و پر از آرامش و صمیمیت است.

اگر بخواهید خودتان را در یک جمله برای ما تعریف کنید چه می‌گویید؟

من یک زن میانسال و مادر دو فرزند و اهل هنر هستم.

وقتی می‌خواستید وارد دنیای هنر شوید نظر خانواده‌تان چه بود؟ آیا مخالفتی داشتند؟

نخیر، نظر خانواده‌ام مثبت بود، خوشبختانه پدر من آدم خیلی روشنی بود و یکی از مشوق‌های اصلی من در زندگی پدرم بودند.

طی این سال‌ها کدام کارهایتان را بیشتر از همه دوست دارید؟

بازی‌هایی را که در تئاتر انجام دادم، خیلی دوست دارم حالا نمی‌گویم همه آنها برایم به یک اندازه دوست داشتنی هستند، اما همه‌شان را دوست دارم.

در کارهای تلویزیونی‌ که انجام دادم هم نقشم را در سریال بدون شرح و همین‌طور سریال‌ دردسرهای عظیم را دوست دارم.

طی سال‌های فعالیت هنری‌تان شده از راهی که انتخاب کرده‌اید پشیمان شوید؟

نه، هیچ‌وقت. باید این را بگویم که بازیگری را من انتخاب نکردم بلکه بازیگری مرا انتخاب کرده است. من کارم در حقیقت عروسک گردانی بود و کار نمایش‌های عروسکی انجام می‌دادم و تحصیلاتم هم در این زمینه بود. سال‌ها در تلویزیون هم کار کودک و کار عروسکی می‌کردم تا این‌که برای اولین بار در سریال آرایشگاه زیبا به کارگردانی خانم برومند، اصرار کردم که بازی کنم و گفتم که دوست دارم یک نقش کوچک هم به من بدهید. در آنجا یک نقش به من دادند که مورد استقبال قرار گرفت و از سرقصه‌های تا به تا زیزی گولو من مشخصا پیشنهاد بازیگری داشتم.

اگر فرزندانتان بخواهند وارد حرفه شما بشوند به آنها اجازه می‌دهید؟

بله چرا اجازه ندهم، به نظرم هرکسی باید سراغ حرفه‌ای برود که دوست دارد. بچه‌ها که بزرگ‌تر می‌شوند خودشان واقعا تشخیص می‌دهند که چه چیزی را بیشتر دوست دارند.

با توجه به این که شما مادر هم هستید، این مادر بودن چه تاثیری در سبک و مسیر هنری‌تان داشته است؟

مادر بودن زمانی که شما در یک فیلم در ارتباط با بچه هستید و نقش مادر را ایفا می‌کنید، خیلی به شما کمک می‌کند. یعنی من خیلی وقت‌ها دیدم کسانی را که تجربه مادر بودن ندارند یک خلأهایی در بازی‌شان حس می‌شود، نمی‌گویم بد بازی می‌کنند اما مانند آنهایی که فرزند دارند نیستند، به هر حال اگر آدم تجربه مادر بودن را نداشته باشد حس‌هایی را متوجه نمی‌شود.

با توجه به این‌که کار عروسکی انجام می‌دهید و دنیای عروسکی یک دنیای فانتزی است آیا این دنیای فانتزی روی زندگی‌تان تاثیری داشته است؟

بله، بی‌تاثیر نیست اما خوشبختانه تبدیل به ادا نشده است، ولی روی منش و رفتار و نوع چیدمان آدم در زندگی بی‌تاثیر نبوده و به هر حال خودش را مشخص می‌کند.

برای کسانی که دوست دارند وارد دنیای بازیگری شوند چه پیشنهاد و توصیه‌ای دارید؟

ما بی‌شمار به آدم‌هایی برمی‌خوریم که به ما می‌گویند دوست دارم هنرپیشه شوم، من به درد بازیگری می‌خورم، من قیافه خوبی برای بازیگری دارم و... اما من این حرف را نمی‌فهمم. بازیگری مگر تیپ و قیافه است، من نمی‌گویم تیپ و قیافه مهم نیست اما قبل از تیپ و قیافه خیلی چیزهای دیگر اهمیت دارد و قیافه هم یک مجموعه از عمق نگاه و میمیک و... است و با یک چشم و ابروی زیبا نمی‌شود که بازیگر شد. مطالعه هم خیلی مهم است، آدم باید از کاری که انجام می‌دهد، شناخت داشته باشد و باید اطلاعات و سواد آن کار را داشته باشد و استعداد تنها هم فایده ندارد.

برای شما خانه چه تعریف و جایگاهی دارد؟

خانه یا همان چاردیواری برای من یک جای راحت، گرم، صمیمی و دورهمی است.

میانه‌تان با سفر چگونه است؟

وقتی خیلی خیلی خسته می‌شوم (هم از کار و هم از نظر روحی و ذهنی) دلم آن موقع خیلی سفر می‌خواهد و در کل سفر را خیلی دوست دارم، ولی دوست ندارم زندگی‌ام را عوض کنم و جای دیگری زندگی کنم؛ حتی بهترین جاهای دنیا، دوست دارم به همه جا سفر کنم، اما دوباره برگردم همین جا که هستم.

اوقاتی که سر کار نیستید را چگونه می‌گذرانید؟

آن قدر کارهای عقب‌افتاده داریم که وقتی بیکار می‌شویم باید یک ریز دنبال این کارها باشیم.

من بیشتر اوقاتم را دنبال کارهای عقب‌افتاده‌ام می‌روم و گاهی هم ورزش می‌کنم.

تفریح مورد علاقه‌تان چیست؟

سفرهای دو سه روزه را که بتوانم با دوستانم بروم، را خیلی دوست دارم.

من زیاد اهل بیرون رفتن و گردش و تفریح نیستم به دلیل این‌که در خانه بسیار احساس آرامش می‌کنم به همین دلیل ترجیح می‌دهم برای دیدن دوستانم هم در خانه دور هم جمع شویم و تا جایی که امکان داشته باشد آنها به منزل من بیایند.

میانه‌تان با کتاب خواندن چطور است؟

قدیم‌ها زمانی که کار نمایش انجام نمی‌دادم، خیلی رمان می‌خواندم و بعد وقتی وارد کارهای نمایشی شدم، نمایشنامه‌خوانی جای هرگونه مطالعه‌ای را گرفت، ولی اخیرا به مسائل تحقیقی بیشتر اهمیت می‌دهم و بیشتر مقاله‌های متنوع از اینترنت می‌خوانم.

میانه‌تان با فضاهای مجازی چگونه است؟

خیلی از تکنولوژی به دورم و زیاد بلد نیستم، اما با همین تلگرام و دیگر فضاهای مجازی اموراتم را می‌گذرانم! و با اینترنت هم در سطح معمولی کار می‌کنم و به همین خاطر خیلی وقت‌ها از سوی فرزندانم شماتت می‌شوم که می‌گویند چرا یاد نمی‌گیری؟

حضور در فضای مجازی را در زندگی‌های امروز مثبت می‌دانید یا منفی؟

ببینید در کل اتفاق مثبتی است اما اینگونه که ما در استفاده از آن افراط کنیم نه تنها مثبت نیست، بلکه خطرناک هم هست به خاطر این که آدم ناراحت می‌شود وقتی یک خانواده شب دور هم جمع می‌شوند اما در واقع دور هم نیستند و هرکس سرش در لاک گوشی خودش است و ارتباط‌ها ضعیف شده و دیگر زندگی چه لطفی دارد اگر فقط کتابی زندگی کنیم و فقط برای هم بنویسیم و ارسال کنیم.

برای شاد بودن چه می‌کنید؟

سعی می‌کنم ناراحت نباشم! من آدم شادی هستم و دوست ندارم غمگین باشم، برای همین انرژی‌های منفی را در خود ضعیف و انرژی‌های مثبت را درونم قوی کرده‌ام و به آنی می‌توانم به خودم مسلط و از غم دور شوم.

خاص‌ترین خصوصیت اخلاقی‌تان چیست؟

به دوشماره عصبانی و به یک شماره و نیم هم آرام می‌شوم.

تاریخ‌های پراهمیت زندگی‌تان کدام‌هاست؟

تولد فرزندانم و در کل تولد نزدیکانم را خیلی دوست دارم، تولد خودم را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. همین‌طور تاریخ‌هایی هم که اتفاق‌های بدی افتاده است فراموش نمی‌کنم، اما زیاد درگیرش هم نمی‌شوم اما یادشان می‌کنم؛ مثل تاریخ‌های ازدست دادن عزیزانم.

از چه چیزی بیشتر از همه بدتان می‌آید و اذیت می‌شوید؟

از بی‌تفاوتی در اجتماع بدم می‌آید و خیلی اذیتم می‌کند، این که مردم بی‌تفاوت می‌شوند و انگار حس‌هایشان را ازدست می‌دهند.

اهل دیدن تلویزیون هستید؟ و در حال حاضر کدام برنامه تلویزیون را بیشتر از همه می‌بینید؟

بسیار زیاد اهل تماشای تلویزیونم، بعضی برنامه‌ها مانند خندوانه را دوست دارم که یک خرده برخلاف نرم و جریان معمول است، شاید باورتان نشود، اما من خیلی وقت‌ها برنامه نود را می‌بینم با این‌که آدم خیلی غلیظ فوتبالی‌ای نیستم ولی یک ساختارشکنی دارد این برنامه که از آن خوشم می‌آید و دوست دارم و برنامه‌ای هست که خیلی رک و راست است و نمی‌شود در آن دروغ گفت و کلک زد و بسیار عیان است.در سریال‌ها هم من کلا از کارهای غمگین و سیاه بدم می‌آید و سریال‌هایی که شاد هستند را دوست دارم مثل سریال دردسرهای عظیم؛ نه به خاطر این‌که خودم در آن بازی کردم چون امید بخش است. کارهای خانم برومند هم به همین دلیل دوست دارم چون کارهای امیدبخشی هستند و وقتی می‌بینی تاثیر خوبی رویت می‌گذارد. در کل برنامه‌های اینچنینی را دوست دارم.

و حرف آخر ...

آرزوی سلامتی و شادی و آرامش خاطر برای مردم ایران می‌کنم.

منبع : جام جم آنلاین
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین