کد خبر: ۱۰۹۱۷۴
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۰
نکته مهم و مغفول مانده این است که آیا ما به درستی توانسته‌ایم فضای پسابرجام را مدیریت کرده و از آن به نفع منافع ملی خود بهره‌برداری کنیم؟
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم احمد خرم نوشت:

نه یک ساله شدن توافق برجام و نه گذشت 6 ماه از اجرای آن باعث نشده تا نقدها و در مواردی حملات به اصل این توافق پایان پذیرد. به عبارتی به نظر می‌رسد در فضای داخلی کشور و تحت تأثیر رقابت‌های سیاسی قسمت عمده‌ای از اتمسفر شکل گرفته حول برجام در همان فضای مذاکرات منجمد شده است. بدان معنا که همچنان قسمت عمده‌ای از موضعگیری‌ها نه متوجه فضای بعد از برجام که در واقع ناظر به شرایط و محتوای مذاکره است. پیامد چنین فضایی نیز به طور طبیعی غافل ماندن از موقعیت‌های پسابرجامی است. به این معنا که عموماً در ارزیابی نتایج این توافق برای کشورمان ارجاعات به سمت اصل برجام منحرف می‌شود. چنین رویکردی در نتیجه طبیعی خود ما را از این مسأله غافل خواهد کرد که چگونه در حال بهره‌برداری و استفاده از ظرفیت‌های توافق هسته‌ای هستیم؟

نکته مهم و مغفول مانده این است که آیا ما به درستی توانسته‌ایم فضای پسابرجام را مدیریت کرده و از آن به نفع منافع ملی خود بهره‌برداری کنیم؟ برجام امروز یک واقعیت عینی است که نفی آن یا بازگشت انتقادی به فضای شکل‌گیری‌اش نخواهد توانست درد چندانی از کشور درمان کند. چنین نقدهایی بیشتر می‌تواند مصرفی برای تحلیل یک تاریخ نزدیک داشته باشد تا سودی برای فضای حال و آینده کشور. برجام به عنوان یک دستاورد بشری هیچ گاه وحی منزل نبوده که خالی از اشکال و محل انتقاد باشد. هم دولت، هم هواداران دولت و هم حتی اعضای تیم مذاکره‌ کننده بارها تأکید کرده‌اند که در این سند نه حداکثر خواسته‌های جمهوری اسلامی ایران بلکه حداکثری از آنچه که «مقدور» بوده، به دست آمده است. بنابراین طبیعی است که قسمتی از خواسته‌های ما نیز در دایره این «مقدورات» نبوده باشد. این موضوعی کاملاً قابل بحث و نقد است. اما اینکه امروز چه نوع رفتار و اقدامی در قبال این توافق به نفع ما می‌باشد، موضوع دیگری است. این موضوعی است که ابعاد ملی آن بسی قوی‌تر از ابعاد ملی بحث‌ها در دوران مذاکره است. ما در دوران مذاکره دستاورد سیاسی مشخصی نداشتیم و همه مسائل به شکل سیال وجود داشت. اما امروز قسمت‌های ثابت این فضا در جغرافیای اقتصادی و سیاسی ایران ثبات به مراتب بیشتری پیدا کرده است. ما یک داشته مشخص به مثابه ابزاری سیاسی و اقتصادی داریم که باید ببینیم چطور از آن در راستای منافع ملی بهره‌گیری می‌شود. منتقدان و مخالفان برجام اگر همچنان بر موضع تقابلی خود با این موضوع قرار دارند، باید این مسأله را در دستور کار خود قرار دهند نه بازگشت به نقد اصل برجام. اینکه آیا دولت و مجموعه اجرایی توانسته از این فرصت برای جلب سرمایه‌گذاری بیشتر در کشور و جهش اقتصادی استفاده کند؟ آیا دولت از وجود چنین توافقی برای افزایش ثبات ما در منطقه خاورمیانه بهره جسته است؟ آیا توانسته‌ایم شراکت‌های اقتصادی جدیدی را در منطقه و فراتر از منطقه تحت تأثیر برجام رقم بزنیم؟ اینها از جنس سؤالاتی است که یک سال بعد از برجام همچنان جای آنها در مواضع منتقدان خالی است. بگذریم از اینکه بالا بردن سطح توقعات از فضای پسابرجام هم در همین مدت اندک به ابزاری برای مشروعیت دادن به حمله به اصل برجام تبدیل شده است. اما خطر قضیه آنجاست که منجمد شدن در فضای حمله و دفاع به اصل برجام با ایجاد و تعمیق دو قطبی سیاسی در جامعه فضای پسابرجام را نه محلی برای جهش کشور، بلکه میدانی برای توسعه اختلافات و تزریق دعواهای سیاسی به سطح اجتماع تبدیل کند. ما اکنون فضای جدیدی در اختیار داریم که سود بردن از آن یا متضرر شدن تحت تأثیر آن، بسته به رفتار و مجموعه اقدامات خودمان است. به عبارت دقیق‌تر برجام گرچه دری را به روی ما گشوده اما آنچه که کارکرد این گشودن را در نهایت تعیین می‌کند، آرایش صحنه پشت آن در است و تنها ما به عنوان ملت ایران، چه منتقد و چه موافق برجام هستیم که این آرایش را ترتیب می‌دهیم. می‌توان در امتداد این در گشوده شده، یک محیط جهنمی و ناامن را تصویر کرد یا سر و شکلی مطلوب به آن داد. این تصویر است که در نهایت تعیین می‌کند که آیا رغبت عبور از این در، در دل کسی ایجاد خواهد شد یا خیر و درست در همینجاست که معنای منافع ملی در موضعگیری در قبال برجام متبلور می‌شود. خواه این موضعگیری یک منتقد باشد و خواه موضعگیری یک مدافع.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین