|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۱
کد خبر: ۱۰۸۳۹۴
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۹
راه‌حل پیشگیری از این معضل فقط در پرداختن به ابعاد سیاسی، نظامی و امنیتی خلاصه نمی‌شود بلکه باید به ریشه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و توسعه منطقه‌ای آن عمیق‌تر توجه کرد.
روزنامه شرق در سر مقاله ای به قلم سیدمحمود حسینی-استاندار پیشین سیستان ‌و بلوچستان و اصفهان نوشت: مستند تلویزیونی در عمق ناکامی از کشف و خنثی‌سازی عملیات گسترده انفجاری توسط داعش که قرار بوده هم‌زمان با ماه مبارک رمضان ١٣٩٥ در ده‌ها نقطه پرجمعیت تهران اجرا شود، حکایت داشت.

می‌توان از این گزارش نکات بسیار در خور تامل و ذووجوهی برداشت و موشکافی کرد که باید صاحب‌نظران عرصه‌های داخلی و منطقه‌ای ابعاد آن را به‌طور همه‌جانبه بررسی کنند. در اینجا به برخی از این نکات اشاره می‌کنیم:

١- داعش تاکنون عملیات خود را در کشورهای عربی (شامل سوریه، عراق و اخیرا مدینه) و اروپا (فرانسه، نروژ و اخیرا استانبول) متمرکز کرده بود اما مدتی است حوادث نشان از رویکرد جدید داعش دارد. عملیات داعش در بنگلادش، فعال‌شدن در پاکستان، تثبیت خود در شمال و جنوب افغانستان در قبال القاعده و طالبان، حضور در آسیای میانه و مناطق مسلمان‌نشین روسیه و اخیرا عزم عملیات در ایران حکایت از آن دارد که این گروه تروریستی می‌خواهد دایره اقدام خود را به سمت این منطقه از جهان سوق ‌دهد. منطقه‌ای که آن را خراسان نام گذاشته است. به این ترتیب داعش در این منطقه روسیه، چین و ایران را هدف می‌گیرد. این جهت‌گیری به نفع غرب هم خواهد بود زیرا به این وسیله علاوه بر اینکه این گروه را از مرزهای خود دور و در جغرافیای دیگری مشغول می‌کند، اهداف خود را در جلوگیری از خطر آینده قدرت بزرگی مثل چین پیش خواهد برد. این راهبرد جدید دال بر آن است که سرویس‌های اطلاعاتی غرب نقش خود را به‌دقت ایفا کرده‌اند، همان‌گونه که قبلا در تأسیس القاعده، طالبان، داعش و سایر گروه‌های جهادی برنامه‌ریزی و عمل کردند.

٢- دو فرد ایرانی که هدایت این عملیات انفجاری در تهران را از سوی داعش برعهده گرفته‌اند و در برنامه تلویزیونی روایت مستند عمق ناکامی گوشه‌هایی از آن را تشریح کردند، از اهالی دو منطقه حساس کشور یعنی خوزستان و بلوچستان بودند. دقت در ماهیت این افراد و زادگاه و خاستگاه آنها ما را به تأمل و تدبر در اهداف و برنامه‌هایی که این گروه برای کشور ما در نظر دارد، دعوت می‌کند:

اولا، نشان از شبکه پیچیده تشکیلاتی و روش هوشمندانه عضوگیری داعش در بین اقشار و اقوام مشخص کشورهای هدف دارد تا اهداف خشونت‌بار و خون‌بار خود را اجرا کنند. جا دارد روان‌شناسان از منظر فردی و شخصیتی بررسی کنند چرا کسی که فارغ‌التحصیل ارشد مهندسی از بهترین دانشگاه‌های صنعتی کشور بوده و بعدا وارد دانشکده دندان‌پزشکی شده و در ترم سوم مشغول تحصیل بوده و حتما امیدوار به زندگی، به این سمت کشیده شده است؟

کالبدشکافی شخصیتی این افراد جامعه را با روش‌های این گروه و آسیب‌پذیری جوانان و جامعه، آشنا و روش‌های پیشگیری از این پدیده‌ها را تبیین می‌کند.

ثانیا، از دو استان سیستان‌وبلوچستان و خوزستان اولی فقیر و محروم و دارای پایین‌ترین رتبه توسعه انسانی و درآمد سرانه، اما دومی استانی نفتی و به نسبت برخوردار و پرآب است. حال چرا این گروه تروریستی این دو خطه از جغرافیای ایران را برای عضو‌گیری انتخاب کرده است؟ دو استان مرزی که در مقاطع حساس هجوم دشمنان در دفاع از استقلال کشور و حفاظت از مرزهای پرمخاطره شرقی و غربی میهن امتحان خود را با سرافرازی پس داده و جانفشانی کرده‌اند. مردمان بلوچ در طول قرون از مرزهای گسترده شرقی به تنهایی و حتی بدون کمک مرکز پاسداری کرده و درمقابل سلطه و هجوم انگلیسی‌ها با رشادت جنگیدند و مرزنشینان عرب خوزستان نیز در جنگ تحمیلی جانانه مقاومت کردند و شهید دادند. با این‌همه چه اتفاقی افتاده که زمینه عضوگیری برای داعش فراهم شده است. ممکن است بگوییم این افرادی که طعمه شده‌اند معدود و نادر هستند و توده مردم این دو استان وطن‌دوست و دارای عرق ملی و وفادار به استقلال کشور و این آب و خاک هستند. اما این مسئله‌ای نیست که کم آن هم قابل اغماض باشد، ضمن اینکه تا زمانی که زمینه‌ها موجود باشد خطر باقی است. اگر این‌بار هشیاری نیروهای اطلاعاتی این خطر را مرتفع کرد این سؤال باقی است که آیا همواره این گروه‌ها قبل از عملیات در تور می‌افتند؟ و آیا عضو‌گیری‌ها متوقف می‌شود؟ و مگر این پدیده فقط از جنس عملیاتی و امنیتی است که به برخوردهای امنیتی و برخورد با معلول بسنده شود؟

اما چه باید کرد؟

راه‌حل پیشگیری از این معضل فقط در پرداختن به ابعاد سیاسی، نظامی و امنیتی خلاصه نمی‌شود بلکه باید به ریشه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و توسعه منطقه‌ای آن عمیق‌تر توجه کرد. گام اول این است که در سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی به ویژه سیاست‌هایی که رنگ‌وبوی تبعیض و تحقیر می‌دهد یا احساس تبعیض را القا می‌کند تجدید نظر و بلکه با مظاهر آن در عمل مقابله شود. راه‌حل اساسی و زیرساختی آن هم این است که نگاه به انسان در بین مردم، مسئولان و متفکران تحول یابد. به این معنی که انسان‌ها با هر رنگ و قوم و گرایش مکرم و برابر هستند. این نیاز جامعه امروز ماست. برابری و برادری، آن‌هم نه در شعار بلکه در عمل ترویج و نهادینه شود. نگاهی که هم در آرمان‌های انقلاب و قانون اساسی مندرج است و هم در متن مکتب اسلام و اعتقادات تشیع به‌عنوان یک هدف بر آن تأکید شده است. گام اساسی اما این است که سیاست‌های توسعه‌ای تحول پیدا کند و به سمت توسعه همه‌جانبه و پایدار با لحاظ حکمروایی خوب حرکت کنیم. توسعه‌ای که در آن انسان هم عامل توسعه و هم هدف توسعه باشد، نه توسعه‌ای که در آن تعدادی از مناطق دوردست کشور همواره در رتبه‌های پایین جدول توسعه انسانی قرار گیرند و در فقر و بیکاری و تبعیض بسوزند. یا مناطق موسوم به برخوردار هم از شکاف‌پایین شهر و بالاشهر رنج ببرند. آنچه در عمل اتفاق افتاده این است که الگوهای توسعه‌ای که در ٧٠ سال گذشته به اجرا در آمده عملا به توسعه پایدار و همه‌جانبه نرسیده و به توازن منطقه‌ای بین مناطق کمتر توسعه‌یافته و نسبتا توسعه‌یافته منجر نشده است. ضمن اینکه در مناطقی مثل سیستان‌وبلوچستان با توجه به شرایط ویژه نمی‌توان منتظر سرمایه‌گذاری بخش خصوصی ماند. بنابراین خود دولت باید در سرمایه‌گذاری دست‌به‌کار شود و ایفای نقش کند. سند توسعه محور شرق که نسخه اول آن در سال ١٣٦٧ (دولت دفاع مقدس) و نسخه دوم آن در سال ١٣٨١ (دولت اصلاحات) به تصویب رسید، الگوی توسعه مناسبی است که می‌توان با روزآمدکردن، آن را مبنای کار توسعه همه‌جانبه استان سیستان‌وبلوچستان قرار داد. اما در کوتاه‌مدت تجدیدنظر در سیاست‌های تبعیض و تحقیر چاره‌ساز است و زمینه‌های نفوذ را از بین می‌برد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین