|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۳
کد خبر: ۱۰۷۴۸۶
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۶
مگر خانم‌ها سن‌شان را می‌گویند (باخنده). من متولد سال 1339 تهران هستم، دوران ابتدایی‌ام را در مدرسه «نهال نو» تهران گذراندم و تا سوم ابتدایی آنجا بودم.
  حضور زنان در پست‌های مدیریتی و اجرایی همواره به‌عنوان یکی از مطالبات این قشر که حدود نیمی از جامعه را در بر می‌گیرد، مطرح بوده و دانشگاه آزاد اسلامی در حد توان خود با راه‌اندازی «شورای راهبردی زنان فرهیخته» به دنبال پاسخ‌گویی به این مطالبه برآمده است.

خانم پروین داداندیش دکتری علوم سیاسی از دانشگاه ورشو لهستان، یکی از زنان عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است که توانسته علاوه بر رسیدگی به امور خانواده و فرزندداری، تدریس، فعالیت در پست‌های سیاسی و مشاوره‌ای به جمع روسای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی بپیوندد و ریاست واحد جوان تهران غرب را عهده‌دار شود.

یکی از نکات جالب درباره این رئیس زن یکی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی، این است که خانم داداندیش همسر دکتر محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت تدبیر و امید است که همواره در طول زندگی‌اش از تحصیل در دانشگاه‌های کالیفرنیا و لوئیزیانای آمریکا و عضویت در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا تا بازگشت به ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تصدی مسئولیت‌های مختلف در وزارت پست، تلگراف و تلفن سابق، وزارت امور خارجه و اکنون که به عنوان عضوی از کابینه یازدهم است در کنار او بوده است.

دکتر داداندیش مدتی است در حکمی از سوی دکتر فاطمه طباطبایی، رئیس شورای راهبردی زنان فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی، رئیس این شورا در دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران نیز هست تا از پتانسیل حضور بانوان در این دانشگاه به‌خوبی استفاده کند. گفت‌وگوی یک ساعت و 30 دقیقه‌ای با رئیس واحد تهران‌ غرب درباره سه موضوع زندگی، تحصیل و زندگی ایشان به عنوان همسر یک وزیر، موضوع زنان و مسائل سیاسی گذشت که در سه بخش منتشر خواهد شد.



بخش اول این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

* خانم دکتر! گفت‌وگویمان را با سوالی سخت آغاز می‌کنیم؛ متولد چه سالی هستید و مقاطع تحصیل‌تان را در چه مدارسی گذراندید؟

- مگر خانم‌ها سن‌شان را می‌گویند (باخنده). من متولد سال 1339 تهران هستم، دوران ابتدایی‌ام را در مدرسه «نهال نو» تهران گذراندم و تا سوم ابتدایی آنجا بودم. برای سال چهارم به مدرسه «دین و دانش» رفتم و تا سال اول دبیرستان آنجا بودم. چون به رشته ریاضی علاقه داشتم و دبیرستان ما رشته ریاضی نداشت، سال دوم به دبیرستان «تربیت» در منطقه قلهک رفتم و پایان همان سال هم ازدواج کردم. بعد از ازدواج فرصت اینکه در دانشگاه‌های ایران دانشجو باشم را نداشتم؛ به دلیل اینکه همسرم دانشجوی رشته مهندسی برق «دانشگاه ایالتی کالیفرنیا» و عضو «انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا» بود، بعد از اینکه در ایران ازدواج کردیم سال 1355 به آمریکا رفتیم.

من در کالیفرنیا دوره دبیرستان را تمام کردم و وارد دانشگاه شدم، همسرم در این مدت فوق لیسانس مهندسی برق گرفت و من هم که به رشته معماری علاقه‌مند بودم، دانشجوی این رشته شدم و در کنار تحصیل هم فعالیت‌هایی در انجمن اسلامی داشتم، به این ترتیب به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا درآمدم و فعال حوزه دانشجویی و زنان شدم.

قبل از انقلاب، گروهی به نمایندگی انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا به فرانسه رفتیم و خدمت امام (ره) رسیدیم که من تنها خانم این گروه بودم، از حضرت امام (ره) پرسیدیم که در این وضعیت تکلیف ما چیست؟ به ایران برگردیم یا درس‌مان را در آمریکا ادامه بدهیم؟ که امام (ره) فرمودند به آمریکا برگردید و صدای انقلاب مردم ایران در آمریکا شوید و ما هم برگشتیم. آن زمان درس من هنوز تمام نشده نبود و همسرم هم دانشجوی دکتری مهندسی مخابرات دانشگاه ایالتی لوئیزیانا بود.

28 اردیبهشت سال 1358 همسرم درسش را ناتمام گذاشت و به ایران بازگشتیم، البته ایشان تاکید داشتند که من بمانم و درسم را تمام کنم که من با پدر و مادرم مشورت کردم و گفتند که مدارکم را بفرستم تا ببینند دانشگاه‌های ایران من را برای ادامه تحصیل پذیرش می‌کنند یا نه. مدارکم را به دانشگاه شهید بهشتی بردند و آن‌ها هم پذیرفتند که در این دانشگاه ادامه تحصیل بدهیم و ما هم به ایران برگشتیم.

وقتی به کشور آمدیم انقلاب فرهنگی شد و سه سال من درس نخواندم اما در این سال‌ها فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی داشتم و در دبیرستان هم تدریس می‌کردم، در این مدت خداوند دو فرزند به ما داد و زمانی که دانشگاه‌ها بازگشایی شد و من وارد دانشگاه شدم، پسرم 7 روزه بود و موفق شدم در مصاحبه دانشگاه قبول شوم.

* با داشتن نوزاد درس خواندن در دانشگاه مشکل نبود ؟

- چرا سخت بود، بعد از آنکه یک ترم به دانشگاه رفتم دیدم که نمی‌توانم ادامه تحصیل بدهم و پسرم اذیت می‌شود که تصمیم گرفتم از دانشگاه مرخصی بگیرم و این مرخصی دو سال به طول انجامید و بیشتر از دو سال هم مرخصی تحصیلی نمی‌دادند.

* بعد از اینکه مرخصی‌تان تمام شد، همان رشته معماری را ادامه دادید؟

- خیر، آن دوره دکتر محمدعلی نجفی وزیر علوم بود و به همسرم پیشنهاد دادند که من رشته ریاضی بخوانم چراکه دبیر ریاضی خانم کم داشتیم، من هم دیدم که ادامه تحصیل در ترم‌های پایانی رشته معماری با داشتن فرزند کوچک سخت است و وقت نمی‌کنم که پروژه‌ها را انجام بدهم، تصمیم گرفتم رشته‌ام را تغییر بدهم و برای تحصیل در رشته ریاضی به دانشگاه الزهرا (س) رفتم و لیسانس دبیری ریاضی گرفتم.
برای انتخاب معاون زنان رئیس‌جمهوری با 300 نفر از زنان شناخته شده و مجرب کشور مصاحبه کردیم و از آنان پیشنهاد گرفتیم که دولت در حوزه زنان و خانواده چه کارهایی انجام بدهد
 
 

با توجه به فعالیت‌های سیاسی و علاقه‌مندی که به این حوزه داشتم، برای ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس در کنکور علوم سیاسی شرکت کردم و در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی قبول شدم و کارشناسی ارشدم را از این دانشگاه گرفتم. آن سال‌ها پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاه‌های کشور محدود بود و من درخواست تحصیل به چند دانشگاه خارجی فرستادم و از دانشگاه‌ هند و دانشگاه ورشو لهستان پذیرش گرفتم که دانشگاه لهستان را برای تحصیل در رشته علوم سیاسی انتخاب کردم.

تأخیرهای به وجود آمده در تحصیلم هم به این دلیل بود که در این مدت صاحب فرزند هم شده بودم و در کنار تحصیل و تدریس و فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی، به فرزندداری و کارهای خانه هم رسیدگی می‌کردم.

* زمانی که دانشجوی دانشگاه ورشو بودید، چه کسی از فرزندانتان مراقبت می‌کرد؟

- من به‌صورت پروازی می‌رفتم و برمی‌گشتم و به‌طور دائم لهستان نبودم. چون رساله دکتری من «تعامل ایران و روسیه در حوزه آسیای میانه و قفقاز» بود سفرهایی به کشورهای آسیای میانه و روسیه داشتم اما روزهایی که نبودم، پدر و مادر خودم، پدر و مادر همسرم و خود دکتر از بچه‌ها مراقبت می‌کردند.

* وقتی دانشجوی دکتری بودید، چند فرزند داشتید؟

- چهار فرزند داشتم و زمانی که فرزند پنجمم به دنیا آمد با تولد محمدصادق من سال اول دکتری بودم و سال 83 مدرک دکتری‌ام را گرفتم.

با توجه به اینکه همسرم همیشه مسئولیت‌پذیر و مشوق من در ادامه تحصیل بوده است، اگر وقت می‌کرد در کارهای منزل به من کمک می‌کرد به هر صورت دوران تحصیل دانشگاهم در کنار تربیت فرزندان و خانه‌داری و فعالیت‌های اجتماعی گذشت.

* خانم دکتر از ازدواج‌تان هم می‌گویید؟

- من 17 سال داشتم که به‌واسطه یکی از دوستانم که همسرش از دوستان آقای واعظی بود به ایشان معرفی شدم و خانواده دکتر به خواستگاری آمدند. زمانی که ازدواج کردم، معدل دبیرستانم 19.5 بود و به دلیل علاقه‌ام به درس، نمی‌خواستم ازدواج کنم. همسرم نظرم را پرسید و من گفتم که موافق ازدواج نیستم و دلیلش را پرسید، گفتم که می‌خواهم درس بخوانم و ایشان به من گفت یکی از دلایل اینکه شما را انتخاب کردم، همین موضوع بود و من شنیده بودم که شما درس‌خوان هستی، مطمئن باش هر وقت و تا هرجایی که بخواهی درس بخوانی، مانع تو نمی‌شوم و برعکس آن زمانی که نخواهی درس بخوانی من نمی‌گذارم و کمکت می‌کنم تا به ادامه تحصیل بپردازی.

* چگونه توانستید در کنار بچه‌داری و کارهای خانه درس بخوانید؟

- پدر و مادرم خیلی کمک‌حال من بودند، زمانی‌که می‌خواستم ازدواج کنم، سن کمی داشتم و آنان می‌دیدند که من درس‌خوان هستم و همیشه وجدانشان ناراحت بود که اگر من زود ازدواج نمی‌کردم، می‌توانستم ادامه تحصیل بدهم، برای این همیشه من را کمک می‌کردند و زمانی که دانشجوی دوره لیسانس بودم، پدرم می‌آمدند و دو فرزندم را به خانه‌شان می‌بردند تا من بتوانم درس بخوانم.

* همسرتان هم در نگهداری بچه‌ها کمک‌تان می‌کند؟

- همسرم به دلیل مشغله کاری، کمک اجرایی زیادی نکرد اما همیشه من را حمایت فکری و مشورتی می‌کرد، هر زمان در تحصیل یا پایان‌نامه تعلل می‌کردم تاکید می‌کرد که به کارم ادامه بدهم و زمانی که بعد از کار به خانه می‌آمد، می‌گفت غذا نمی‌خواهم تو مگر درس نداری؟ غذای حاضری می‌گیریم و هر موقع که درس نمی‌خواندم، پیگیر می‌شد، الان هم این رویکرد را نسبت به بچه‌هایمان دارد و تا بچه‌ها در خانه بیکار می‌نشینند، دکتر به آنان می‌گوید که مگر درس ندارید، بروید درس‌تان را بخوانید.!

* چه شد که دکتر واعظی بعد از بازگشت به ایران به وزارت پست و تلگراف و تلفن رفت؟

- شهید قندی دوره‌ای برای فرصت مطالعاتی همراه خانواده‌شان به آمریکا آمده بودند و در کالیفرنیا بودند، ما هم آن سال کالیفرنیا بودیم چند بار هم دیدار داشتیم و ایشان همسر بنده را می‌شناختند، بعد از آنکه دکتر قندی به کشور آمدند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کابینه شهید رجایی به عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن منصوب شدند، از آقای واعظی دعوت کردند که به شرکت مخابرات برود.

* به عنوان مدیرعامل شرکت مخابرات؟

ابتدا نه، دکتر در پست‌های مختلف مخابرات بود و بعد از آنکه دکتر قندی در حادثه هفتم تیر شهید شدند، سیدمرتضی نبوی وزیر شد و از همسرم دعوت کردند که به عنوان مدیرعامل شرکت مخابرات با ایشان همکاری کند.

* از چه سالی با دانشگاه آزاد اسلامی همکاری کردید؟

- همان سالی که فوق لیسانسم را از واحد تهران مرکزی گرفتم، درخواست تدریس و هیات علمی دادم اما به دلیل مشغله‌ای که داشتم پیگیر آن نشدم، همزمان که دکتری قبول شدم به‌صورت حق‌التدریس با دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه وزارت امور خارجه و دانشکده پلیس همکاری داشتم و بعد از آنکه مدرک دکتری‌ام را گرفتم مجددا درخواست عضویت هیات علمی به چند واحد دانشگاه آزاد تهران فرستادم و سال 87 به عضویت هیات علمی واحد تهران شرق که قصد راه‌اندازی رشته علوم سیاسی داشت، درآمدم.

* خانم دکتر چه شد که رئیس واحد تهران غرب شدید؟

- بعد از آنکه دکتر میرزاده به عنوان رئیس دانشگاه آزاد اسلامی منصوب شدند، ملاقاتی با ایشان داشتیم و گفتند که شورای زنان فرهیخته را در این دانشگاه راه‌اندازی کردند و از من خواستند که در این شورا عضو بشوم و من هم پذیرفتم.

علت تشکیل این شورا هم این بود که زمانی‌که آقای دکتر میرزاده مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی را عهده‌دار شدند، این دانشگاه بیش از 470 واحد دانشگاهی داشت که در بین این تعداد واحد دانشگاهی، فقط رئیس یک واحد، خانم بود. با توجه به اینکه حدود 30 درصد اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد را خانم‌ها تشکیل می‌دهند، ایشان از این موضوع متعجب شده بودند و در جلسه‌ای که داشتیم، گفتند که دانشگاه آزاد حدود 7 هزار عضو هیات علمی خانم دارد و از این موضوع انتقاد داشتند که چرا از بین این 7 هزار عضو هیات علمی در پست‌های اجرایی دانشگاه به‌کارگیری نشده است.

با ابتکار دکتر میرزاده و صحبتی که با خانم دکتر طباطبایی داشتند، شورای راهبردی زنان فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل شد که یکی از اهداف آن شناسایی ظرفیت‌ها و توانمندی‌های زنان دانشگاهی است تا به سازمان مرکزی معرفی شوند و از آنان در پست‌ها و مسئولیت‌های اجرایی استفاده شود.

عید نوروز 93 و بعد از بازگشایی دانشگاه تعدادی از اعضای شورای زنان فرهیخته به دیدار دکتر میرزاده رفتیم و خانم‌ها از دکتر میرزاده گلایه‌مند بودند که ما چند نفر از خانم‌های هیات علمی را شناسایی و به سازمان معرفی کردیم اما شما اقدامی انجام ندادید. البته پیش از آن خانم دکتر حبیب از سوی دکتر میرزاده به عنوان رئیس واحد پردیس معرفی شده بودند؛ در همان جلسه آقای دکتر گفتند که چرا شماها مسئولیت نمی‌پذیرید؟ یکی از خانم‌ها گفت من همسرم استاندار است و تهران نیستیم و قبول مسئولیت برای من سخت است، دکتر میرزاده فرمودند که شماها خودتان مسئولیت نمی‌پذیرید و افرادی را هم که به ما معرفی کردید زمانی که با آنان مصاحبه شد آنان هم مثل شما نپذیرفتند که مسئولیت اجرایی داشته باشند و به این خاطر تاکنون اقدامی نشده است.
قبل از انقلاب گروهی به نمایندگی انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا به فرانسه رفتیم و خدمت امام (ره) رسیدیم، از ایشان پرسیدیم که در این وضعیت تکلیف ما چیست؟ به ایران برگردیم یا درس‌مان را در آمریکا ادامه بدهیم؟ که امام (ره) فرمودند به آمریکا برگردید و صدای انقلاب مردم ایران در آمریکا بشوید
 
 

در همان جلسه دکتر میرزاده رو به من کردند و گفتن شما چی؟ من هم گفتم آقای دکتر در خدمت شما هستم ولی من مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد هستم، دکتر میرزاده گفتند مشاورت که شغل نیست و شما هیچ توجیهی برای نپذیرفتن مسئولیت ندارید. برخی از اعضای شورای زنان فرهیخته شرایط لازم را نداشتند از جمله آنکه عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی نبودند و دکتر میرزاده هم بر این موضوع تاکید داشتند که روسای واحدها از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی باشند.

من فکر نمی‌کردم که این پیشنهاد دکتر میرزاده اینقدر جدی باشد، عصر آن روز که از پله‌های ساختمان سازمان مرکزی پائین می‌رفتم، آقای دانیالی مدیر کل انتصابات دانشگاه با بنده تماس گرفتند و گفتند که دکتر میرزاده شما را برای ریاست واحد تهران غرب انتخاب کردند.

ظاهرا دکتر میرزاده پیش از طرح این موضوع با من، سوابقم را بررسی کرده بودند و کارهای مربوط به پرونده‌‌ام و پروسه اداری آن قبلا انجام شده بود و پرونده من آماده بود.

*شما این پیشنهاد را پذیرفتید؟

به آقای دانیالی گفتم که من هیچ شناختی از این واحد ندارم و گفتند که همین الان به دفتر بیایید و پرونده واحد تهران غرب را ببینید. توضیحاتی از واحد ارائه کردند و بعد از آن به منزل رفتم، با همسرم مشورت کردم و ایشان گفتند که پیشنهاد دکتر میرزاده را بپذیر. چون خود ایشان آدم فعالی است و همیشه پنج شش کار را همزمان انجام می‌دهد. من را تشویق کرد که این مسئولیت را بپذیرم و من هم با مشورت دکتر علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که حکم مشاورت از ایشان داشتم قبول کردم و 27 فروردین 94 به عنوان سرپرست واحد تهران غرب منصوب شدم.

* پیش از اینکه رئیس واحد تهران غرب بشوید، غیر از تدریس فعالیت دیگری داشتید؟

- قبل از اینکه به واحد تهران غرب بیایم در کمیته زنان دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام بودم از سال 76 به عنوان عضو و دبیر کمیته با دبیرخانه مجمع همکاری می‌کردم.

* چه کارهایی در این کمیته انجام می‌دادید؟

سیاست‌های کلی زنان را تدوین و به کمیسیون اصلی مجمع ارائه می‌کردیم و بعد از آنکه من به واحد تهران غرب آمدم در صحن اصلی مجمع از آن دفاع شد. غیر از آن هم درباره سیاست‌های کلی خانواده در کمیته کار کردم و بسیاری طرح‌های دیگر را بررسی کردیم.

* خانم دکتر در صحبت‌هایی که با کارکنان و حراست ساختمان واحد تهران غرب داشتم، خیلی از شما تعریف می‌کردند و یکی از کارکنان‌تان از من پرسید از آیا میدانید خانم دکتر همسر وزیر هستند؟ و ادامه داد که البته انتصاب ایشان در این دانشگاه ارتباطی به نسبت شما با دکتر واعظی ندارد بلکه آقای واعظی به‌واسطه داشتن چنین همسری به وزارت رسیده است. نظر شما چیست؟

ما با آقای دکتر بعضی وقت‌ها این کل‌کل‌ها را داریم (با خنده)، البته همکاران نسبت به بنده لطف دارند. من در کنار آقای دکتر خیلی کارها یاد گرفتم، از زمانی که در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا بودیم تا زمانی که به ایران برگشتیم و دکتر مسئولیت‌های مختلف داشت و من چون بچه کوچک داشتم همیشه در کنار مسئولان بودم و هیچ‌گاه کار تمام وقت نپذیرفتم؛ در این سال‌ها خیلی وقت‌ها نسبت به عملکرد مسئولانی که با آنان کار می‌کردم، انتقاد داشتم و برای خودم یک چارچوبی در نظر گرفته بودم که اگر روزی مسئولیت مدیریتی بر عهده بگیرم، مدیریتم از نوع مشورتی باشد نه از نوع سلسله مراتبی و دستوری و با کارکنان و کسانی که با آنان سروکار دارم (که اینجا استادان و دانشجویان هستند) تعامل داشته باشم.

من در کنار دکتر که از جوانی کار مدیریتی کرده است، مدیریت را یاد گرفتم، مدیریت ایشان هم مدیریت تعاملی است، من یادم هست دوره‌ای همسرم به وزارت خارجه رفته بود و مدیرکل بود، تعریف می‌کرد که یک کارمند خدماتی آنجا داشت که هر وقت از دفترم بیرون می‌آید به احترام او بلند می‌شد و او از این موضوع که یک فرد میانسال برای ایشان می‌ایستد، احساس خوبی نداشت و این موضوع را چند بار به آن فرد گفته بود اما او باز هم کار خودش را انجام می‌داد.

یکی از مواردی که مدنظرم بود، تعامل با کارکنان است و معتقدم که رئیس دانشگاه باید برای دانشجویان، استادان و کارکنان دست یافتنی باشد، کار در دانشگاه خیلی زیاد است و کارهای مدیر یک دانشگاه دسته‌بندی شده نیست، شاید مدیر عامل یک شرکت با یک سری کارهای مشخص سروکار داشته باشد و تصمیم‌گیری کند اما در دانشگاه یک مدیر در همه سطوح باید وارد شود.

* خانم دکتر مدیریت دانشگاه کار سختی است؟

- نه کار سختی نیست اما کاری است که خیلی صبر، حوصله و مهارت مدیریت می‌خواهد. باید با استاد دانشگاه، دانشجو، کارمند در تعامل باشی، گاهی دانشجویان خیلی پرتوقع می‌آیند و انتظاراتی دارند که امکان آن نیست اما باید تعامل داشته باشی تا نارضایتی علیه دانشگاه آزاد اسلامی به وجود نیاید.

* شما به عنوان فعال حوزه زنان از زمانی‌ که رئیس واحد شده‌اید چه اقداماتی در به‌کارگیری بانوان انجام داده‌اید؟

- من همان اول که به واحد تهران غرب آمدم برای مسئولیت دفتر فرهنگ اسلامی از بین یکی از خانم‌های شایسته دعوت به کار کردم، زمانی که من به این واحد آمدم، یک معاون چند مسئولیت داشت، تعداد معاونان کم بود، دفتر فرهنگ مسئول نداشت و تصمیم گرفتم از افراد باتجربه استفاده کنم، مرحله اول به من مسئول زن معرفی نکردند و بعد از آنکه معاون پژوهشی واحد تصمیم داشت که به سازمان برود، تصمیم گرفتم که معاون پژوهشی را از بین خانم‌ها انتخاب کنم و از شورای زنان فرهیخته خواستم به من چند نفر از خانم‌های با تجربه را معرفی کنند و آنها یک لیستی دادند و از بین معرفی شدگان مصاحبه کردم و معاون پژوهشی کنونی واحد را انتخاب کردم.

مسئول روابط عمومی واحد که از اعضای هیات علمی واحد هستند را هم از بین بانوان انتخاب کردم. رئیس و معاون دانشکده علوم انسانی و معاون دانشکده فنی هم از زنان توانمند این واحد هستند.
زمانی‌که دکتر میرزاده مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی را عهده‌دار شدند به این نکته انتقاد داشتند که چرا دانشگاه آزاد اسلامی که حدود 7 هزار عضو هیات علمی خانم دارد از این ظرفیت در پست‌های اجرایی دانشگاه به‌کارگیری نشده است
 
 

در دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان سازمانی که 34 سال از عمر آن می‌گذرد، حتما خانم‌هایی هستند که در سطوح مختلف کار کرده‌اند و شایستگی این را دارند که ارتقا پیدا کنند، خیلی وقت‌ها خودشان نمی‌خواهند و بعضی اوقات هم پشتوانه ندارند چون شاید یک رئیس آقا از عملکرد آنها به خوبی دفاع نکند اما در واحد تهران غرب بستر برای فعالیت بانوان مهیاست و ما از مدیریت زنان در واحد استقبال می‌کنیم.

ما اکنون در حال اصلاح هرم هیات علمی واحد تهران غرب هستیم و به معاون آموزشی واحد تاکید کرده‌ام که نسبت جذب هیات علمی آقا و خانم را رعایت کند و طوری نباشد که تعداد آقایان حداکثر و یا اینکه اعضای هیات علمی خانم بیشتر باشد.

* به نظر شما نسبت مناسب تعداد اعضای هیات علمی آقا و خانم چند است؟

- البته این موضوع به تعداد و نسبت پسران و دختران داشجوی آن رشته بستگی دارد، در برخی رشته‌ها بیشتر آقایان علاقه‌ به تحصیل و تدریس دارند و برخی رشته‌های دیگر بالعکس. به نظرم باید تناسب باشد بعد از گزینش‌ها، من به معاون مربوط می‌گویم که تساوی و تناسب را در جذب اعضای هیات علمی زن و مرد رعایت کند.

* خانم دکتر شما حدود ۳ ماه است که به عنوان رئیس شورای زنان فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران انتخاب شده‌اید، در این مدت چه کارهایی انجام داده‌اید؟

- با توجه به اینکه ساختار دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران با سایر استان‌ها متفاوت است و تهران دارای بیشترین تعداد اعضای هیات علمی و دانشجوی کشور است، نیاز بود که یک مصوبه خاص برای ترکیب اعضای شورای این استان از شورای زنان فرهیخته داشته باشیم، چون تا جایی که اطلاع داشتم قرار بود تعداد اعضای شورا افزایش یابد تا اینکه اواخر خرداد بخشنامه جدید ترکیب شورا صادر شد. در ترکیب اعضای شورای زنان هم زنان عضو هیات علمی دانشگاه و روسای واحدها عضو هستند و هم از بیرون دانشگاه یکی از زنان مشاور استاندار. اما در استان تهران تعداد اعضا افزایش یافت. با این‌حال در این مدت با تعدادی از بانوان توانمند استان تهران صحبت کردیم و مکاتبه‌هایی نیز با روسای واحدهای استان تهران داشتم برای معرفی یکی از زنان عضو هیات علمی واحدشان و به‌محض تشکیل شورا کارمان را آغاز خواهیم کرد.

* خانم داداندیش! قرار بود شما به عنوان معاون امور زنان و خانواده رئیس‌جمهوری منصوب بشوید؟

- نمی‌دانم چه کسی این قرار را گذاشت، مطالبی که در این باره منتشر شد، شایعه بود.

بعد از آنکه دکتر روحانی رأی آوردند در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع کمیته‌هایی تشکیل شد تا افرادی را برای کابینه به آقای روحانی معرفی کنند. مسئولیت کمیته‌ای که مسئول بررسی سوابق گزینه‌های معاونت امور زنان بود به من سپرده شد.

این کمیته‌ها دو وظیفه داشتند، یکی اینکه گزارش‌ها و آخرین اقدامات وزارتخانه‌ها و معاونت را تحویل بگیرند و دیگر وظیفه اینکه افراد توانمند و باتجربه را به دکتر روحانی معرفی کنند. گزارش‌های لازم را از دفتر امور زنان که در روزهای پایانی دولت قبل تبدیل به معاونت شد، تحویل گرفتیم و گزینه‌هایی هم به رئیس‌جمهوری معرفی کردیم.

با حدود 300 نفر از زنان شناخته شده و مجرب مصاحبه کردیم و علاوه بر آن از آنان پیشنهاد گرفتیم که دولت در حوزه زنان و خانواده چه کارهایی انجام بدهد.

شاید چون من مسئولیت کمیته زنان را بر عهده داشتم و در دولت‌های قبل عرف شده بود که هر شخصی که مسئولیت رئیس ستاد را در شاخه‌های مختلف و زنان به عهده داشته به عنوان معاون یا رئیس آن قسمت معرفی می‌شد، این بحث‌ها مطرح بود که گزینه معاونت امور زنان ریاست جمهوری هستم. اما من خودم را به عنوان گزینه هم مطرح نکردم و واقعیت این است که من هیچ تمایلی برای این مسئولیت نداشتم و زمانی که گزارش‌های معاونت را تحویل گرفتم، متوجه شدم که کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است.

یک موضوع دیگر هم که به آن توجه داشتم، این بود که چون دکتر واعظی گزینه وزارت ارتباطات بود به این فکر می‌کردم که اگر هر دو نفر ما در هیات دولت باشیم، دیگر به کارهای خانه و بچه‌ها نمی‌رسیم.

بعد از بررسی گزینه‌ها خانم دکتر مولاوردی و چند خانم دیگر را به رئیس‌جمهور معرفی کردیم و دکتر روحانی با آنان مصاحبه و در نهایت هم خانم دکتر مولاوردی را برای معاونت امور زنان و خانواده انتخاب کردند و ایشان آخرین فردی بودند که به کابینه یازدهم پیوست.

* شما اکنون از عملکرد دولت در امور زنان و خانواده راضی هستید؟

بله، با توجه به اینکه من می‌دانم این معاونت با چه چالش‌هایی روبه‌رو بوده است و از قبل گزارش عملکرد معاونت زنان را مطالعه کرده بودم از عملکرد آن راضی هستم.

* از عملکرد حوزه زنان در دانشگاه آزاد اسلامی چطور؟

- در دانشگاه آزاد اسلامی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و دکتر میرزاده نگاه ویژه‌ای به حضور زنان در دانشگاه دارند و خیلی وقت‌ها که دکتر میرزاده در جلسات شورای راهبردی زنان فرهیخته تشریف می‌آورند، می‌بینم که با چه وسعت دیدی روی موضوعات زنان نظر می‌دهند و تصمیم می‌گیرند. به‌طور کلی نگاه به زنان در دانشگاه آزاد اسلامی نگاه خوب و سازنده‌ای است.

* خانم دکتر در این دوره مجلس 17 زن موفق شدند که به مجلس راه یابند، نظر شما درباره این اتفاق چیست؟
این بحث‌ها مطرح بود که گزینه معاونت امور زنان ریاست جمهوری هستم. اما من خودم را به عنوان گزینه هم مطرح نکردم و واقعیت این است که من هیچ تمایلی برای این مسئولیت نداشتم و زمانی که گزارش‌های معاونت را تحویل گرفتم، متوجه شدم که کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است
 
 

- من به عنوان یک فعال حقوق زنان همیشه می‌گفتم که اگر قرار باشد زنان در مسئولیتی تاثیرگذار باشند، نخستین جایگاه مجلس است اما این اتفاق خیلی کم می‌افتاد، در دوره‌های قبل تعداد زنان نماینده 4 نفر، 8 نفر، 11 نفر و همین تعداد بودند. یکی از پیشنهادهای من برای بهبود این آمار این است که احزاب تعداد بیشتری کاندیدای خانم معرفی کنند.

در دوره‌های قبل در لیست کاندیداهای شهر تهران در احزاب و گروه‌های مختلف سهم زنان 5 نفر بود. این دوره من و دوستانم خیلی تلاش کردیم و در حزب اعتدال و توسعه هم می‌گفتم که باید یک قدم را ما احزاب برداریم و یک قدم هم خانم‌های جامعه بردارند و به کاندیدای زن رای بدهند. در این دوره از انتخابات هم دوستان اصلاح‌طلب تلاش کردند و هم حزب اعتدال و توسعه و در پایان موفق هم شدیم در لیست امید 8 کاندیدای زن معرفی کنیم.

در سایر استان‌ها هم به همین شکل، هم بنده و هم همسرم خیلی تاکید داشتیم خانم‌هایی که کاندیدا هستند نادیده گرفته نشوند و نام آنان در لیست بیاید تا تعداد نماینده‌های خانم افزایش یابد.

در قدم اول موفق شدیم. قدم بعدی را خانم‌های نماینده باید بردارند، اگر آنان در مجلس خوب کار کنند دوره بعد مردم با اعتماد و اطمینان بیشتری به آنان رای خواهند داد.

البته این را هم باید در نظر گرفت که از بین همه افرادی که برای انتخابات مجلس کاندیدا شدند، سهم زنان فقط 10 درصد بود و همین میزان هم به مجلس راه یافتند.

* موضوعی که تقریبا سال اول مجلس با آن مواجه هستیم این است که نمایندگان خانم مجلس با قوانین داخلی و قانون اساسی آشنایی کامل ندارند، به نظر شما ضعف آنان کجاست؟

- البته فقط خانم‌ها نیستند! لطفا نرخ تعیین نکنید (با خنده). به نظر من یکی از مشکلات اساسی ما که اگر جبران نشود در آینده مشکل‌ساز خواهد شد، خلأ وجود احزاب در کشور است. چون من رشته‌ام علوم سیاسی است و فعالیت‌های حزبی و سیاسی داشته‌ام، این موضوع را می‌گویم.

یکی از مسئولیت‌ها و وظایف اصلی احزاب آموزش سیاسی و تربیت نیروی انسانی است. کسی که برای نمایندگی مجلس انتخاب می‌شود، قطعا باید با قوانین آشنایی داشته باشد.

یکی از ایرادهای فعالیت احزاب محدود کشورمان این است که فعالیت آنها محدود به زمان انتخابات شده است و روال به این شکل است که احزاب نزدیک به ایام انتخابات فعال می‌شوند و بعد از آن کرکره آن پایین کشیده می‌شود و فعالیتی ندارند تا انتخابات بعدی که مجلس باشد یا ریاست جمهوری.

خوشبختانه حزب اعتدال و توسعه این کار را آغاز کرده است و اقدامات خوبی در دستور کار دارد. کانون‌های فرهنگی، اساتید و زنان که در حزب تشکیل شده یکی از وظایفی که دارند این است که این اقشار را در سطح عام و خاص آموزش سیاسی بدهند.

اگر همه احزاب برای اعضا و هواداران خود این فعالیت‌ها را انجام بدهند ما در آینده نزدیک شاهد رقابت‌های سالم انتخاباتی و حضور ماهرانه و حرفه‌ای نمایندگان در مجلس خواهیم بود.

البته افرادی هم که اکنون در مجلس هستند، در حوزه کاری خودشان متخصص‌اند و ممکن است در حوزه قانون‌گذاری تخصص کافی را نداشته باشند که این موضوع را می‌توان در دوره کوتاه انجام داد.

* خانم داداندیش! اگر بخواهید برخی از مطالبات زنان را نام ببرید، آن مطالبات چیست؟

- مطالبات زنان و مردان خیلی تفاوت ندارد، نه در مقابل هم است و نه حذفی است به‌طوری که اگر گروهی به‌حق خود برسد این حق از گروه دیگر سلب می‌شود. بعضی عقب افتادگی‌ها در حوزه زنان وجود دارد که باید به آنها توجه شود.

به عنوان نمونه دسترسی زنان به منابع مالی محدود است، دسترسی به اطلاعات به دلیل حضور مردان در جایگاه‌های تصمیم‌گیری که معمولا برای زنان کمتر است و وقتی دسترسی به اطلاعات کمتر باشد، توانمندی‌ها پیشرفت نمی‌کند، بنابراین باید فرصت‌های برابر یا عادلانه در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... ایجاد کنیم.

البته ما قوانین خوبی داریم اما خوب اجرا نمی‌شود، باید ضمانت اجرای قوانین به وجود بیاید تا حمایت‌های بیشتر قانونی از زنان و خانواده صورت بگیرد.

* یکی از مواردی که سال‌های اخیر در مورد آن بحث‌های زیادی شد، افزایش مرخصی زایمان زنان از 6 ماه به 9 ماه بود که موافقان و مخالفان خود را دارد، مخالفان این طرح معتقدند که این افزایش باعث می‌شود که کارفرمایان رغبتی برای جذب نیروی انسانی خانم نداشته باشند. نظر شما در این باره چیست؟

- مخالفان این طرح معتقدند که خانم‌های کارمند اگر 9 ماه مرخصی زایمان بگیرند جای آنان در شرکت یا اداره و... خالی می‌ماند و کارفرما ترجیح می‌دهد که اصلا زنان را استخدام نکند، اما تجارب دنیا این موضوع را نشان نمی‌دهد. ما در کشورهای دیگر حتی 2 تا 3 سال مرخصی زایمان هم داریم، اگر برای کشور ما تربیت فرزندان و نسل آینده مهم است باید برای آن سرمایه‌گذاری و از مادران حمایت کنیم.

به عنوان نمونه 30 سال پیش کشور آلمان قانونی داشت که 3 سال مرخصی زایمان می‌داد، اما این مرخصی را فقط به خانم‌ها نمی‌دهد و خودشان انتخاب می‌کردند که چند ماه از این 3 سال مرخصی را خانم استفاده کند و چند ماه آن را همسرش تا بتوانند از کودکشان مراقبت و او را تربیت کنند.
به‌طور کلی نگاه به زنان در دانشگاه آزاد اسلامی نگاه خوب و سازنده‌ای است و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و دکتر میرزاده نگاه ویژه‌ای به حضور زنان در دانشگاه دارند
 
 

من نمی‌خواهم بگویم که ما هم‌ چنین الگویی را در کشور اجرایی کنیم اما واقعیت این است که اگر برای ما تربیت کودکان مهم است، چند ماه اول تولد نوزاد خیلی اهمیت زیادی دارد و لازم است که مادر در کنار کودکش باشد. دولت باید مشخص کند که اگر می‌خواهد زن اول مادر خوبی باشد و بعد به سر کار برگردد باید برای این مهم فرصت مرخصی مناسب و مفید برای زایمان را به‌وجود بیاورد و استلزامات آن را از جمله بودجه و قانون مهیا کند.

* چرا این طرح موفق نشد؟

- مشکلی که این طرح داشت بار مالی آن بود، چون باید حقوق 9 را پرداخت می‌کرد و بیمه‌ها نمی‌توانستند منابع مالی آن را تامین کنند. اگر دولت بتواند مشکل بودجه‌ای آن را برطرف کند به مرور فرهنگ‌سازی هم می‌شود.

* یک پیشنهاد جایگزین که برای طرح مطرح شد این بود که دولت کارفرمایان را ملزم به راه‌اندازی مهد کودک کنند در کنار محل کنار والدین آن کند، با اینکار هم نیازی به افزایش ماه‌های مرخصی نیست و هم کودک در کنار مادرش است.

- قانون مهد کودک که از قبل بوده اما ؟ اجرایی نمی‌شد و نظارتی بر اجرای آن وجود نداشت، در ماده78 قانون کار آمده است که در کارگاه‌هایی که دارای کارگر زن هستند، کارفرما مکلف است به مادران شیرده تا پایان دو سالگی کودک، پس از هر سه ساعت، نیم ساعت فرصت شیر دادن بدهد، این فرصت جزو ساعات کار آنان محسوب می‌شود، این قانون کارفرما را نیز مکلف کرده است که متناسب با تعداد کودکان و با در نظر گرفتن گروه سنی آنان مراکز مربوط به نگهداری کودکان (از قبیل شیرخوارگاه، مهد کودک و...) ایجاد کند.

ما این قانون را داریم اما دوره‌ای به این قانون بی‌توجهی شده است یا در ادارات دولتی عمل نشده است و فقط هزینه‌ای را به مادران پرداخت می‌کردند که کودکشان را به مهد کودک ببرند. البته من شنیدم که خانم مولاوردی این موضوع را پیگیری می‌کنند که این قانون به درستی اجرایی بشود.

* خانم دکتر شما فرزندانتان را مهد کودک گذاشته‌اید؟

- بله من همه بچه‌هایم را در مهد کودک می‌گذاشتم، اما از 2 تا 3 سالگی به بعد.

بخش دوم این گفت‌وگو به زودی منتشر می‌شود

منبع: آنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین