|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۱
کد خبر: ۱۰۷۱۷۱
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۵
حساسيت نسبت به هر نوع بي‌عدالتي‌اي به ويژه در برابر اختلاف‌هاي مالي كه طبقات بسيار زياد و آسيب ديده جامعه را به خود اختصاص مي‌دهد، مطلوب نيست و نبايد از كنار آن با بي‌اعتنایي عبور كرد .
وحدت در داخل واژه نام آشنايي است كه پس از پيروزي برنامه جامع اقدام مشترك يا به تعبيري برجام نخست، رئيس‌جمهور وعده تحقق آن را داده بود و از شواهد چنين برمي‌آيد كه كليد آغاز تحقق آن زده شده است. این موضوع يكي از دغدغه‌هاي مهم دولت تدبير و اميد و جريان اصلاحات است كه با نزديك شدن به نخستين سالگرد توافق هسته‌اي و همچنين افزايش تخريب‌ها و نقد‌هاي غير منصفانه عليه دولت، تلاش در جهت اجرايي كردن آن شدت بيشتري گرفته است تا آنجا كه مي‌توان يكي از نشانه‌هاي آن را در تاكيد روزهاي اخير رئيس‌جمهور جهت برگزاری نشست‌هاي همدلي احزاب جویا شد. از اين رو تحليلگران امر معتقدند اين نشست‌ها فرصت بسيار مناسبي است تا موافقان و مخالفان دولت و ساير جريان‌هاي سياسي در كنار يكديگر به بررسي و واكاوي مشكلات و چالش‌هاي موجود پرداخته و در نتيجه راهكاري مشترك براي آن نيز بيابند. از سويي بايد توجه داشت كه گفت‌وگوي مستقيم بسياري از تصورات و سوءتفاهمات احزاب نسبت به دولت را از بين خواهد برد و فضاي آرامي را پديد خواهد آورد كه در نتيجه نشست احزاب و ادامه آن برگ برنده‌اي براي دولت روحاني است كه مي‌تواند منجر به كاهش هجمه‌ها و انتقادهاي غير سازنده مخالفان شود. در اين راستا غلامرضا ظريفيان فعال سياسي اصلاح‌طلب و معاون وزير علوم دولت اصلاحات با «آرمان» به گفت‌وگو پرداخته است كه در ادامه مي‌خوانيد:

اگر نشست‌هاي ماهانه همدلي برگزارشود، چه تاثيري در وفاق ملي جريان‌هاي سياسي و احزاب دارد؟

هر اقدامي كه به همگرايي و تعامل جريان‌ها و احزاب در كشور بينجامد رويداد خوشايندی است. احزاب با نگاه منطقي نسبت به اختلاف نظرها و ديدگاه‌ها بايد از اين تصميمات كه در جهت همدلي است استقبال كنند و جريان‌هاي سياسي به جاي روبه‌رو شدن با توهمات، واقع بيني را در دستور كار داشته باشند و اختلافات سياسي را بپذيرند. چراكه اگرهدف، مشترك باشد پذيرش اختلاف و ديدگاه‌هاي متفاوت آسان‌تر خواهد بود و در اين صورت نتايج بسيار مطلوب و ارزشمندي هم براي كشور خواهد داشت. گفت‌وگوي رو در روي جناح‌ها، توهمات و تصورات به وجود آمده نسبت به يكديگر را رفع خواهد كرد و در عين حال احزاب متوجه نقاط اشتراك و اختلاف دقيق با يكديگر بر سر مسائل مختلف خواهند شد. حتي ممكن است اين اختلاف نظر‌ها بر اثر مرور زمان از بين نرود اما به طور قطع كاهش آن مي‌تواند همبستگي و همدلي احزاب در راستاي اهداف ملي، مصالح كشور، توجه يكپارچه احزاب نسبت به منافع عمومي و آينده را در پي داشته باشد. گرچه اين سخنان بسيار خوشايند است و بر دل مي‌نشيند اما يكي از مشكلاتي كه جامعه ايران طي صد سال اخير با آن روبه رو بوده، مساله تعامل و گفت‌وگوي مستقيم و چهره به چهره است. در حقيقت همواره افراد، با تصورات خودشان با يكديگر روبه رو مي‌شوند و قدرت شنودگي در برابر يكديگر را ندارند كه باعث مشكلات زيادي مي‌شود حتي در صورت روبه‌رويي باز هم بيشتر تلاش شان در جهت مجادله است.

مقاومت در مقابل شنيدن صداي رقيب مي‌تواند زمينه‌ساز تخريب‌هاي سياسي، چالش‌ها و خشونت‌هاي درون گروهي و حزبي و حتي مخالفان و دولت هم باشد؟

متاسفانه با يك واقعيت بسيار تلخ در جامعه روبه رو هستيم و آن هم مچ‌گيري‌هاي سياسي از رقيب در جهت مغلوب و منزوي كردن آن است و عدم نشنيدن صداي رقيب چالش فراگير ما در همه اين سال‌ها در عرصه سياست بوده در حالي كه مي‌توانستيم با گوش كردن به سخنان يكديگر جلوي بروز بسياري از زيان‌ها و هزينه‌ها را بگيريم. حتي اكنون نيز با مشاهده بسياري از رفتارهاي تخريبي نسبت به دولت روحاني باز هم به اين نتيجه مي‌رسيم كه بسياري از مسائلي كه امروز دولت با آن روبه‌رو است به شكل بهتري مي‌توانست حل شود اما متاسفانه مخالفان به جاي انتقادهاي منطقي دست به سياه نمايي و گاه اقدامات هزينه‌سازمي‌زنند كه دولت را در تنگنا قرار دهند. در حالي كه مساله گفت‌وگو به عنوان يك اهرم كارآمد و كليدي نه تنها در عرصه سياست مانند رفتارهاي تخريبي مخالفان با دولت بلكه در مسائل اجتماعي نيز راهگشاست. گفت‌وگو نه تنها در حل بحران‌ها، كارآمد است بلكه از دل آن دانش، ايده و رويكردهاي جديد بروز پيدا مي‌كند، همچنين وقتي جريان‌هاي سياسي در كشور با تصورات خودشان با يكديگر روبه رو مي‌شوند و ديگران نيز اين تصورات را تشديد مي‌كنند، بديهي است به جاي مسير ارتباطات سازنده با تضاد و تعارض روبه‌رو خواهند شد. به طور قطع اگر يك فرايند و بستر مناسب براي اين نشست‌ها در نظر گرفته شود و افراد حاضر در آن، واقع بين باشند، در انتها نگاه مطلوبي به يكديگر خواهند داشت و خواهند گفت كه ما اكنون احساس بهتري نسبت به شما داريم و ديدگاه‌هاي ما نسبت به شما اصلاح شده است. بنابراين به تدريج شاهد فضاي بهتري در كشور خواهيم بود كه در آن افراد بسيار كمتري به دنبال تخريب و خشونت عليه ديگري خواهند بود، اگرچه اكنون نيز تعداد اين افراد چندان هم زياد نيست.

مشكل اصلي بحران عدم گفت‌وگوی جريان‌هاي سياسي در چيست؟

با كمال تاسف اين مساله ناشي از تربيت دوران كودكي ماست چراكه به جاي ديالوگ بيشتر به دنبال مونولوگ و به كرسي نشاندن سخنان خودمان هستيم و اين مونولوگ، گويي صدمات بسيار زيادي به جامعه ايراني وارد ساخته است. بنابراين نشست‌هاي ماهانه همدلي مي‌تواند مقدمه‌اي براي گفت‌وگو و رفع سوءتصورات و اختلافات باشد. مساله گفت‌وگو يك مساله بسيار مهم اعتقادي، اجتماعي و سياسي است كه برخي از كشورهاي جهان در اين زمينه گام‌هاي بسيار جدي‌اي برداشتند و مباني نظري ارزشمندي درباره آن يافتند چراكه در اثر تعامل افراد و گروه‌ها به چشم‌اندازهاي جديدي دست يافتند. وقتي گفت‌وگويي در يك جامعه صورت نمي‌پذيرد، بي‌ترديد نظريه‌اي بر آن حاكم خواهد شد كه ممكن است نارضايتي‌هاي عمومي را نيز به دنبال داشته باشد. تعامل در صورتي كه به شيوه منطقي، بدون تكيه بر اغراض شخصي و مصلحت انديشي فردي صورت بپذيرد با خود رهيافت‌ها و راهكار‌هاي متنوع و مطلوبي در عرصه‌هاي مختلف به ارمغان خواهد آورد. به همين علت در قرآن از گفت‌وگو تحت عنوان معجزه كلام ياد مي‌شود. به نظر مي‌آيد با توجه به شرايط فعلی اين نشست‌ها در همان حد شعار باقي خواهد ماند. از اين رو بايد پيش نيازهايي در جامعه سياسي ايران فراهم شود تا بتوان همه جناح‌ها را به گرد يكديگر آورد، به همين علت نبايد مساله را بزرگ پنداشت، ابتدا بايد گفت‌وگو و تعامل را در عرصه‌هاي كوچك مورد آزمايش قرار داد و سپس حاصل موفقيت را به امور و فضاي گسترده منتقل كرد در غير اين صورت نشست همدلي تنها به صورت يك ايده محقق نشده باقي خواهد ماند.

به نظر مي‌رسد برگزاري اين جلسات خواست واقعي بسياري از جناح‌هاي اصلاح‌طلب و اعتدال انديش است. براي اينكه اين مطالبات بر زمين نماند چه بايد كرد؟

بايد كارگروهي نه ضرورتا از سوي دولت بلكه از سوي صاحبنظران تشكيل شود و افرادي كه در اين زمينه آگاهي بيشتري دارند و با مباني نظري، تاكتيك و فن‌هاي تعامل به خوبي آشنا هستند وارد عرصه شوند تا از دل تئوري‌هاي نظري، راهكارهاي ممكن و شدني را در ميان مدت و كوتاه‌مدت استخراج و طي فرايندي آن را به مرحله اجرا در آورند تا در نهايت، حاصل آن را به جامعه ارائه كنند تا مردم به حركت در مسير تعامل و پرهيز از خشونت و تخريب تشويق شوند. در عين حال بايد فعاليت‌هاي مشاركت جويانه و گروهي را در همان تربيت آغازين در بشر نهادينه ساخته و در نهادهايي مانند آموزش و پرورش هم به صورت جدي به آن پرداخته شود.

نسبت به برخي موارد مانند فيش هاي حقوقي غير متعارف كه بعضي از آنها از تيررس مسئولان دولت خارج شده‌اند، حساسيت وجود دارد اما چرا نسبت به رفتار نادرست دلواپسان درباره هجمه به سفارت كشور ديگر، واكنش‌هاي چندان زيادي صورت نمي‌گيرد؟

حساسيت نسبت به هر نوع بي‌عدالتي‌اي به ويژه در برابر اختلاف‌هاي مالي كه طبقات بسيار زياد و آسيب ديده جامعه را به خود اختصاص مي‌دهد، مطلوب نيست و نبايد از كنار آن با بي‌اعتنایي عبور كرد چراكه با اساس و نگاه عدالتخواهانه انقلاب اسلامي سازگاري ندارد. اما در پاسخ به رفتار دوگانه بايد اذعان داشت مخالفاني كه به دنبال برجسته‌سازي و پروژه‌سازي فيش‌هاي حقوقي برخي از مديران براي تخريب دولت هستند روش نادرستي را در پيش گرفتند. اگر اين مساله با رويكردي بي‌طرفانه و در جهت اصلاح و مصلحت‌خواهي دولت همراه بود، انتقادي متوجه دلواپسان نمي‌شد. درباره اينكه چرا در مقابل مسائل تلخ و بزرگ‌تر مانند تخريب سفارت عربستان رفتار تندي صورت مي‌گيرد اما درباره فيش‌هاي حقوقي و فسادهاي كلان ميلياردي مربوط به دولت گذشته واكنش مورد انتظار را شاهد نيستيم جاي سوال جدي دارد. غرض اصلي این سکوت‌ها در حقيقت اصلاح يك ناكارآمدي در دولت نيست بلكه مچ‌گيري براي آسيب رساندن و تضعيف دولت تدبير و اميد است. اگر دلواپسان نسبت به ناهنجاري‌هاي اجتماعي، سياسي و روابط بين‌الملل هم اين حساسيت‌ها را داشتند در اين صورت مي‌توان اذعان داشت نيت مخالفان خيرخواهي و بازبيني در برخي از سياست‌هاي غلط دولت است. هرازگاهي با مقوله‌اي تحت عنوان مچ‌گيري دولت و نقد بنيادي دولت روبه‌رو هستيم كه در كنار آن تلاش مي‌شود بسياري از مسائل اصلي ديگر مورد غفلت قرار بگيرد و اين مساله به‌طور قطع يكي از بيماري‌هاي عرصه سياسي جامعه ايراني در زمان ماست كه امري بسيار ناپسنديده به شمار مي‌رود. از اين رو اگر مساله فيش‌هاي حقوقي را به‌طور كل ناپسند بدانيم بايد اين را هم پذيرفت كه اتاق‌هاي فكر، براي انداختن پوست خربزه زير پاي دولت طراحي شده‌اند و در نتيجه مي‌خواهند افكار عمومي را نسبت به اين دولت بدبين كنند.

حجت‌الاسلام ناطق نوري طي روزهاي اخير به اين مساله اشاره كردند كه « در ۳۷ هفت سال اخير در بسياري از مسائل سير قهقهرايي داشتيم و با اين حالت نمي‌توانيم ادعا كنيم كه براي ديگران الگو باشيم»، چه مسائلي سبب شده به گفته آقاي ناطق كه از سابقون انقلاب هستند، نتوانيم به آن آرمان شهري كه روزي به دنبال آن بوديم برسيم و از آن فاصله گرفته شد؟

وقتي در مسائل دوران مكه يعني زمان بعثت پيامبر دقيق مي‌شويد با راهبردهاي كوچك‌تري روبه رو خواهيد شد، راهبردهايي كه هدف آن آشنايي تدريجي جامعه با مفاهيم جديد بوده است و به طور قطع اين اهداف و راهبردها با تمرين و آموزش در مرحله عمل تحقق پذيرفت. پيامبر(ص) به جهت اقتضاي جامعه آن روز به ناچار با راهبردهاي خردتر آغاز كرد، بنابراين پس از ۱۳ سال تلاش با وجود اينكه آرمان‌هاي پيامبر(ص) عظيم‌ترين آرمان‌هاي بشري شمرده مي‌شود، براي تحقق، آن را به راهبردهاي متناسب با شرايط در مكه تبديل كرد و پس از عزيمت پيامبر به مدینه، با راهبردهاي كلان‌تري روبه رو هستيم، چراكه انسان بايد براي رسيدن به آرمان شهر ابتدا راههاي كوتاه و سپس بزرگ را تجربه كند. بنابراين براي تحقق آرمان‌هاي بلندي كه در انقلاب اسلامي تبيين شد، نياز به يك برهه زماني بيشتري است. چراكه پيش نياز تحقق هر آرماني اصلاح آن جامعه است. مساله آزادي، عدالت اجتماعي و كرامت انساني امري نيست كه تنها مختص به مسلمانان باشد بلكه با فطرت همه انسان‌ها پيوند خورده، البته در انديشه‌هاي اسلامي به خوبي به آن پرداخته شده است. بنابراين اين آرمان نه تنها كه بلندمدت بوده بلكه براي تحقق آن ما نياز به برنامه‌هاي كوچك‌تر، تئوري مناسب‌تر، تمرين و آموزش‌هاي بيشتري داريم. به همين علت بايد اذعان داشت به همان ميزاني كه انديشه اهميت دارد روش نيز مهم است. در دو يا سه قرن اخير که جريان‌هاي فكري نيز شكل گرفت همه اين انديشه‌ها در راستاي تحقق عدالت‌ورزي ايجاد شده و با هدف رساندن بشر به مدينه فاضله پايه‌ريزي شد اما چه شد كه آنها نتوانستند روياي خود را در مسير عدالت ورزي تحقق ببخشند؟ زيرا به همان ميزاني كه انديشه اهميت دارد، روش نيز مهم است و اگر در ايران روش‌ها متناسب با انديشه اتخاذ نشود، نتيجه‌اي عكس خواهيم گرفت.

امروز انقلاب اسلامي به چه شاخص‌هايي براي اصلاح و جهاني شدن نياز دارد؟

آرمان‌هاي ارزشمند انقلاب متاثر از قرآن و سيره پيامبر(ص)است. اين آرمان‌ها نيازمند راهبردهاي مشخص و اتخاذ روش‌هاي بسيار كارآمد براي كاهش آسيب‌هاي اجتماعي و افزايش رشد فرهنگي جامعه است. به نظر مي‌رسد كه ما نتوانستيم در برخي از موارد عمل را با انديشه انقلابي نظام، آن‌طور كه بايد، به درستي تنظيم كنيم و همچنين بايد بازنگري‌اي در رابطه با روش‌ها صورت بپذيرد. در مواردي با وجود اينكه منطق و ايده مطلوبي بر آن حاكم بوده اما به‌كار‌گيري روش‌هاي نادرست در بخش‌هايي افزايش فاصله طبقاتي، گسترش بي‌عدالتي، بي‌اخلاقي، تندروي و فسادهاي مالي را در پي داشته است. آن طور كه بايد نتوانستيم آرامش واقعي را براي جامعه ايراني به ارمغان بياوريم، به همين علت جامعه ايران به سمت مسكن‌هاي خطرناك مانند مواد مخدر پيش رفته است. بديهي است كه آرمان‌هاي بزرگ نيازمند تئوري‌هاي روشن‌تر و برنامه‌ريزي‌هاي كوچك‌تر اما با روش‌هاي مناسب‌تر است. بنابراين لازمه رسيدن به آرمان شهر خارج شدن از خود شيفتگي است و بايد يك نقد جدي نسبت به روش‌ها و گام‌ها صورت بپذيرد. ضمن پايبندي به آرمان‌ها مي‌توان با روش‌هاي كارآمد و نقد هوشمندانه مسير را مورد ارزيابي قرار داد و در مواردي كه دچار كجروي شديم به راه اصلي خود بازگرديم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین